بازتاب مسئله دهقانى در مجلس اول (1324-1326ق)
آرشیو
چکیده
نوشتار حاضر، دیدگاه نمایندگان مجلس اول را درباره وضعیت دهقانان بررسى مىکند. دهقانان در دهههاى قبل از مشروطیت، از نظام زمیندارى و مالیاتى در رنج بودند. ادغام اقتصاد ایران در نظام جهانى سرمایهدارى به این رنج و ستم دامن زد. دهقانان با وقوع انقلاب مشروطیت به شوق آمدند. آنان در انقلاب، رهایى از وضعیت پیشین را جستوجو مىکردند، اما نظامنامه انتخاباتى مجلس اول، بخش وسیعى از دهقانان را از انتخابات محروم کرد. مجلس هر چند پىگیر شکایات دهقانان شد، اما به دلیل ترکیب خاص خود حاضر به دگرگونى ساختار زمیندارى نبود.متن
مقدمه
دهقانان در آستانه انقلاب مشروطیت، بیش از نیمى از جمعیت آن روز ایران را تشکیل مىدادند. آنها نزدیک به نود درصد نیروى کار را شامل مىشدند. تولید کشاورزى به همین میزان، تولید ناخالص ملى را تشکیل مىداد.(2) در این میان، دهقان ایرانى چیزى از تولید نصیب نمىبرد. گزارشهاى موجود از فقر شدید و زندگى بسیار پایین روستاییان حکایت دارد.
زمیندارى، مناسبات حاکم بر این دوران بود. اَشکال عمده زمیندارى عبارت بود از :
1ـ زمینهاى شاهى که در اختیار شاه و خاندان سلطنتى قرار داشت؛
2ـ زمینهاى خالصه یا دولتى که به دولت تعلق داشت و درآمد آن به خزانه دولت سرازیر مىشد. البته تشخیص میان این دو دسته مشکل بود؛
3ـ زمینهاى وقفى که در اختیار مؤسسهها و نهادهاى مذهبى بود؛
4ـ زمینهاى اربابى که در مالکیت زمینداران بود؛
5ـ مالکیتهاى دهقانى که در تملک تولید کنندگان مستقیم (خرده) مالکان قرار داشت.
مازاد اقتصادى به شکل: 1ـ مالیات که توسط دولت اخذ مىشد، 2ـ بهرهمالکانه که مالکان پرداخت مىکردند، 3ـ ترکیب بهره ـ مالیات که مربوط به زمینهایى بود که در اختیار شاه و حکومت بود.(1)
واقعیت آن بود که نظام مالیاتى کشور مثل اجزاى دیگر حکومتدارى تنها بر بنیاد استبداد بود و این مسئله، وضعیت ویرانگرى را براى دهقانان به ارمغان داشت.
همزمان با ادغام اقتصاد کشاورزى ایران در اقتصاد جهانىِ سرمایهدارى، الزامات جدید براى کشاورزى ایران ایجاد شد؛ کشاورزىِ معیشتى ایران به کشاورزى پولى یا تجارى کشیده شد. این وضعیت باعث شد که اراضى خالصه در اختیار حکومت، در معرض فروش گذاشته شود. از دهه 1300ق به این سو، املاک سلطنتى به معرض فروش گذاشته شد، همچنین بخشى از تجار به سرمایهگذارى در زمین سوق یافتند.
با ادغام اقتصاد ایران در اقتصاد سرمایهدارى جهانى، کشاورزى ایران ویژگىهاى خاصى یافت، چنانکه بخش قابل توجهاى از زمینهایى که در آن گندم کشت مىشد به تولید تریاک و پنبه که نیاز بازار جهانى بود، اختصاص یافت. این مسئله، قحطىهاى فراوان و مرگ و میر دهقانان را به همراه داشت.
وضعیت دهقان ایرانى بدتر هم شد. تیولدار ایرانى به دلیل فقدان ضمانت مالکیت و
--------------------------------------------------------------------------------
1 . احمد سیف، اقتصاد ایران در قرن نوزدهم، ص 65-67 و عبداللّه یف «روستاییان ایران در اواخر دوران قاجاریه»، ترجمه مارینا کاظم زاده، مجموعه کتاب آگاه (مسائل ارضى و دهقانى)، ص237-238.
(131)
--------------------------------------------------------------------------------
حاکمیت خود، بهدنبال این بود که در کوتاهترین مدت، بیشترین سود را در یابد. این مسئله، مهاجرت گسترده دهقانان را به شهرها و خارج از کشور، بهویژه جنوب روسیه به دنبال داشت.
حاج سیاح درباره خانه خرابى دهقانان آورده است :
انسان اگر دهات ایرانى را گردش کند مىفهمد که ظلم یعنى چه؟ بیچارگان سوخته و برشته در یک خانه، تمام لباسشان به قیمت جل یک اسب نیست. یک ظرف مسى براى طبخ ندارند. ظرفهایى از گل ساخته، خودشان با این که شب و روز در گرما و سرما در زحمت و عذاب کارند، نانِ جو به اندازه سیر خوردن ندارند. سال به سال، شش ماه به شش ماه گوشت به دهانشان نمىرسد.(1)
احمد مجدالاسلام کرمانى در گزارشى که به گاه تبعید در کلات داده، یاد آور شده است که مأموران حکومتى به بهانه جمعآورى مالیات، چه به روز دهقانان مىآوردند. او از مهاجرت گسترده دهقانان خراسان به روسیه و نیز حتى از تلاش برخى مردم بلوچستان ایران براى به تابعیت درآمدن کشور انگلستان سخن مىگوید.(2) ماجراى فروش دختران قوچان، نماد روشن تبهکارى و تبهگنى نظام اقتصادى و سیاسى ایران در روزگار پیش از مشروطیت بود.(3)
ظلم و ستم گسترده بر دهقان ایرانى و پایین آمدن سطح زندگى آنها نزول تولید ملى را هم به دنبال داشت. نتیجه این وضعیت، مهاجرت گسترده دهقانان بود. زینالعابدین مراغهاى از وضعیت مهاجران در شهر لنکران گزارش مىدهد که عدهاى فعله و حمّال «و مابقى، سرگردان و محتاج قوت لایموت» هستند.(4)
مهاجرت دهقانان آخرین علاج بود. آمار متفاوت و متعددى درباره موج گسترده مهاجرت دهقانان به جنوب روسیه ذکر شده است.(5) مهاجران، بهویژه در جنوب روسیه با اندیشههاى گروههاى مختلف سوسیال ـ دموکراسى روسیه آشنا شدند. گرانتداف در یادداشتى به وزیر خارجه وقت ایران با ابراز نگرانى از نفوذ این اندیشهها در میان مهاجران، از وزیر خارجه ایران
--------------------------------------------------------------------------------
1 . محمدعلى سیاح، خاطرات، ص 137.
2 . احمد مجد الاسلام کرمانى، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، مجلد دوم از جلد اول، سفرنامه کلات، ص 255-257 و 295-298 .
3 . افسانه نجم آبادى، حکایت دختران قوچان،
4 . زینالعابدین مراغهاى، سیاحتنامه ابراهیم بیک، ص 19.
5 . پژوهشگران، آمار و ارقام متفاوتى از ایرانیان مهاجر ارائه مىکنند. براى نمونه، ر.ک: تقى شاهین، پیدایش حزب کمونیست ایران، ص 24-25 .
(132)
--------------------------------------------------------------------------------
مىخواهد که از بازگشت این مهاجران که متأثر از اندیشههاى انقلابىاند، جلوگیرى کند.(1)
دهقانان براثر چنین ستم گستردهاى در دهههاى قبل از مشروطیت، گاه به گاه به حرکتهاى اعتراضى در سطوح محلى و منطقهاى دست مىزدند، اما هیچ گاه بازتاب میهنى نداشت. از سالهاى نزدیک به مشروطیت بود که دهقانان با آگاهى تدریجى از اندیشههاى ضد ستم، بهتدریج از حیث فرهنگى و اندیشهاى آمادگى اعتراض پیدا کردند بهگونهاى که در یادداشت کاردار سفارت هم آمده است.
مسئله نمایندگى دهقانان
با چنین وضعیتى، دهقانان با پدیده انقلاب مشروطیت روبهرو شدند. رهبرى انقلاب را اقشار شهرى بر عهده داشتند. همین اقشار شهرى بودند که در روند مبارزه، مظفرالدین شاه را به صدور فرمان مشروطیت، مجبور کردند. در فرمان مشروطیت، تشکیل مجلس شوراى ملى «از منتخبین شاهزادگان و علما و قاجاریه و اعیان و اشراف و ملاکین و تجار و اصناف» ذکر شد.(2) در فرمان، از زارعان و فلاحین، یاد نشده بود. نظامنامه انتخاباتى مجلس اول که در 19 رجب 1324 به توشیح مظفرالدین شاه رسید،(3) مصداق مأخذ طبقاتى انتخابات را مشخص کرد. در ماده اول فصل اول نظامنامه که در باب قواعد انتخابات است، طبقات ششگانه را مشخص کرده است: «شاهزادگان و قاجاریه، علما و طلاب، اعیان و اشراف، تجار و مالکین، و فلاحین و اصناف». نظامنامه انتخابات، ملاکین و فلاحین را چنین تعریف کرده است: «ملاک عبارت از ارباب ملک است، فلاح عبارت از زارع». ویژگىهاى ملاک و فلاح نیز چنین آمدهاست: «رابعا، ملاکین و فلاحین آنها باید صاحب ملکى باشند که هزار تومان قیمت داشته باشد».(4)
بربنیاد تعریف نظامنامه انتخابات، بخش عظیمى از جمعیت دهقانى از انتخاب کردن و انتخاب شدن محروم شدند. روستاییان که مقدار زمینشان به هزار تومان نمىرسید و نیز
--------------------------------------------------------------------------------
1 . Raiss Tousi , op. cit. p 88-89.
2 . براى اطلاع از متن فرمان، ر.ک: مذاکرات مجلس دوره اول تقنینیـّه، ص 2 و میرزا محمدناظمالاسلام کرمانى، تاریخ بیدارى ایرانیان، بخش اول، ص 564 .
3 . مذاکرات مجلس دوره اول تقنینیـّه، ص 7.
4 . همان، ص 6 .
(133)
--------------------------------------------------------------------------------
روستاییان بىزمین، از این دسته بودند. به تعبیر دیگر، نظامنامه انتخاباتى، در کنار زمینداران بزرگ، حضور خرده مالکان را هم پذیرفته بود. در فرآیند انتخابات، معضلاتى پیش آمد. به عنوان نمونه، براساس نظامنامه انتخابات باید از تهران ده نفر به عنوان نماینده اعیان و ملاکین و فلاحین انتخاب مىشدند، اما تنها سه تن به عنوان ملاکین و فلاحین به مجلس رفته بودند. این سه تن عبارت بودند از : حاج سیدباقر سادات اخوى، سیدیحیى لاریجانى سیدالحکما و حاج سیدابراهیم اخوى تهرانى.(1)
به نظر مىرسد که دهقانان، یعنى همان زارعین و دیگر اقشار روستایى، از چند و چون نظامنامه، ناآگاه بودند و بهتدریج در پرتو فضاى آگاهىبخش انقلاب به حقوق خویش آگاه شدند. شاید بر بستر همین آگاهى یافتن تدریجى و شور و خروش دهقانى بود که مجلس در همان نخستینایامِ فعالیت خود در باب چند و چون نمایندگان فلاحین و زارعین به بحث و نظر پرداخت.
نخستین بار، مسئله نمایندگى فلاحین و زارعین در جلسه شنبه 21 شوال 1324 مطرح شد. هنور بسیارى از نمایندگان ایالات و ولایات به مجلس نرسیده بودند که یکى از مباحث آن روز مجلس، تکمیل انتخاب نمایندگان تهران بود. سید ولىاللّهخان، نماینده اصناف در مجلس گفت : «براى انتخاب باقیمانده از وکلا چه قرار داده شد». نقیصه وکلا در باب انتخاب نمایندگان اصناف و فلاحین بود. در پاسخ به ولىاللّهخان گفت شد که «وکلاى اصناف، ترتیب انتخاب باقیمانده از وکلاى اصناف دیگر را فراهم نمایند و با اطلاع زارعین و فلاحین انتخاب آنها هم صورت بگیرد». محقق الدوله در این باره گفت : «انتخاب فلاحین مسئله مشکلى است». گویا او به آگاهى و اراده زارعین براى انتخاب نماینده، باور نداشت. سید ولىاللّهخان براى حل مشکل پیشنهاد کرد:
به ریش سفیدان و کدخدایانِ ایشان اطلاع داده، جمع شوند براى انتخاب، هرگاه در بین خودشان شخص قابلى هست و وکیل کردند فبها والاّ از اینجا کسى را انتخاب مىنمایند.
در مجلس پس از سخن ولىاللّهخان چگونگى آگاهى دادن به کدخدایان دهات مطرح شد. چند طریق پیشنهاد شده بود: آگاهى از طریق روزنامه، از طریق حکومت یا از طریق میرزا
--------------------------------------------------------------------------------
1 . همان، ص 4 .
(134)
--------------------------------------------------------------------------------
محمد اقبال الدوله که در آن زمان وزیر خالصهجات تهران بود. در نهایت، مجلس تصمیم گرفت که روز بعد برخى نمایندگان جمع شوند تا ترتیب و زمان انتخاب را مشخص کنند.(1)
در این مرحله، نمایندگان مجلس از جایگاه زارعین و فلاحین در پیشبرد مشروطیت باورى نداشتند. آنان بر این باور بودند که انجام انتخابات توسط روستاییان با مشکل همراه خواهد بود. چنین بود که پاى کدخدایان را به وسط کشیدند. بدتر از همه، پیشنهاد آگاهى انتخابات از طریق اقبالالدوله بود. اقبالالدوله که خود از زمینداران بزرگ منطقه تهران بود، به قواعد مشروطیت، ایمان نداشت و به تدریج با ژرفا یافتن انقلاب، به دشمنى سرسخت براى انقلال بدل گشت.(2)
مسئله پىگیرى انتخابات فلاحین و زارعین بعدها هم در مجلس مطرح شد. هنگامى که نمایندگان دیگر ایالات و ولایات هم بودند، حسامالاسلام، نماینده اصناف گیلان درباب اهمیت جایگاه دهقانان و انتخابات آنها اینگونه سخن گفت :
رئیس سلسله وجوه، فلاحین و زارعین هستند که به ما نان مىدهند، اگر از آنها انتخاب نشده، بىفایده است.
البته بعدها مشخص شد که حسامالاسلام باور ژرفى به این گفته ندارد. نمایندگان دیگر هم در ضرورت انتخاب زارعان سخن گفتند و سرانجام مسئله انتخابات فلاحین تهران چنین شد که «وکیل حضرت عبدالعظیم به زارعین اختصاص داده شد» و قرار شد که اصل مسئله نمایندگى زارعین هم به کمیسیون انتخابات محول شود.(3)
مجلس به کعبه امید و آمال زحمتکشان ایران، بهویژه دهقانان بدل شده بود. گروههاى تحت ستم روستایى به اَشکال مختلف فردى و جمعى در اعتراض به شیوه حکومتدارى حاکمان و چگونگى سلطه زمینداران و مهمتر از همه، نظام مالیاتى به مجلس روى آوردند.
نظام مالیاتى
مجلس به شکایت دهقانان در مورد نظام مالیاتى توجه کرد. نظام مالیاتى بر زمین، مبتنى بر دستورالعمل مالیاتى 1306ق بود. براساس این دستورالعمل مالیاتى، مالیات روستاها
--------------------------------------------------------------------------------
1 . همان، ص 20 .
2 . اقبال الدوله از محرکان فتنه توپخانه و از یارى دهندگان به آشوبگران بود. در این باره، ر.ک: مذاکرات مجلس دوره اول تقنینیـّه، ص 419 و احمد کسروى، تاریخ مشروطه ایران، ج 2، ص 464-480 و 499.
3 . فریدون آدمیت، ایدئولوژى نهضت مشروطیت، ص 152-153.
(135)
--------------------------------------------------------------------------------
مشخص شده بود. حکّام در کنار این مسئله، مبلغى از روستاییان مىگرفتند که «تفاوت عمل» نام داشت. این تفاوت عمل، مبناى مشخصى نداشت. حکّام بخشى از این مبلغ را خود برمىداشتند و بخش دیگر را به تهران مىفرستادند. در کنار اینها مبلغ اضافه هم از دهقانان گرفته مىشد.
در آغاز، برخى نمایندگان بر دگرگونى نظام مالیاتى بر بنیاد ممیزى علمى زمینهاى کشور و ایجاد مبناى واقعى براى اخذ مالیات سخن گفتند، اما نظر کلى مجلس این بود که این مسئله به زمان نیاز دارد و تنظیم بودجه و «جمع و خرج امساله» را باید براساس نظام مالیاتى پیشین، البته با انجام اصلاحاتى، انجام داد.
بحث اصلى نمایندگان در ارتباط با شکواییه دهقانان و مسئله مالیات درباره تفاوت عمل، تیول و تسعیر بود. برخى نمایندگان، از جمله شیخ حسین شهیدى، نماینده قزوین نظر به حذف تفاوت عمل داشت،(1) اما کمیسیون مالیه و برخى دیگر از نمایندگان، حذف تفاوت عمل را درست نمىدانستند. آنها بر این باور بودند که تفاوت عمل، ضمیمه دستورالعمل مالیاتى شود؛ یعنى بر اصل مالیات، اضافه شده و مبناى قانونى پیدا کرده و از وضعیت کنونى تغییر یابد.
نمایندگان بر ضرورت نظارت بر چگونگى اخذ مالیات از سوى محصلین مالیاتى، نه حکّام نظر داشتند. نمایندگان، از جمله میرزا حسنخان وثوق الدوله، سخنگوى کمیسیون مالیه، مدعى بودند که ملت به پرداخت تفاوت عمل عادت کرده است.(2) این سخن او و دیگر نمایندگان همفکرش البته بر خطا بود، ملت عادت نکرده بود، بلکه دهقانان مجبور به پرداخت چنین مبلغى بودند. هر چه بود دیدگاه نمایندگان مجلس به ابقاى تفاوت عمل بود. مجلس با 68 رأى پذیرفت که «تفاوت عمل که حکّام کل در محل مىگیرند در هذهالسنه جمع دستورالعمل بشود».(3) اعتراضات دهقانى نشان داد که این تصمیمِ مجلس، مخالف انتظارات و مطالبات دهقانان بود. دهقانان این تصمیم مجلس را بر حق نمىدانستند و در برخى نقاط به اعتراض برخاستند.
مسئله دیگر، تیول بود. حکّام در دوره قبل از مشروطه، براساس دادن پیشکش یا در
--------------------------------------------------------------------------------
1 . مذاکرات مجلس دوره اول تقنینیـّه، ص 111.
2 . همان، ص 112 .
3 . همان، ص 117 .
(136)
--------------------------------------------------------------------------------
عوض حقوق دیوانى، مناطقى را در تیول خود داشتند. این رسم، زمینهساز استثمار بىرحمانه توسط برخى از این حکّام بود. شکایتهاى فراوانى در این باره به کمیسیون عرایض مجلس رسیده بود. میرزا محمود خوانسارى تیول را رسم ظالمانهاى دانست که زمینهساز شکلگیرى قدرتهاى بىرحمانه مطلقه در اطراف کشور شده بود و مىگفت: «در هر ده و قصبه که تیول است، قهرا حاکم ولایت با رعایاى آن ده، عداوت مىورزد». او بر حذف تیول و دریافت حقوق حاکمان از خزانه، تأکید داشت. احسن الدوله، نماینده فلاحین و ملاکین آذربایجان و آگاه از مسائل کشاورزى ایران، بر این باور بود که تیول چون مرض شقاقلوس «درد بىدرمان» است و باید لغو شود.(1) تقىزاده تصمیم قاطع مجلس را بر لغو تیول خواستار بود و بر این باور بود که باید ملاحظه «بیست کرور» ملت را نمود نه «چند نفر» صاحبان تیول. او این کار را از لوازم و ضرورتهاى تکوین نظم مشروطه مىدانست.(2) هرچه بود مجلس در 11 صفر 1325 با 74 رأى رسمتیول را لغو کرد. در همین جلسه، رسم تسعیر که تبهکارى زمینداران بود هم لغو شد.(3) بعدها صاحبان تیول و متحدان آنها تلاش فراوانى براى نادیده انگاشتن تصمیم مجلس گرفتند، اما نمایندگان بر بىپایه بودن و عبث بودن آن تلاشها نظر دادند و احسن الدوله نظر نهایى مجلس و عزم دهقانان را به همه یادآور شد که «رعیت، دیگر محال است زیر بار تیول برود».(4)
مجلس و اعتراضات دهقانى
این حرکت مجلس، امیدى در اذهان دهقانان بهوجود آورد. هر چند تصمیم مجلس بر ابقاى تفاوت عمل مورد اعتراض بود، اما لغو رسم تیول باعث خوشحالى دهقانان بود. البته مجلس بیش از این، عزم و اراده همراهى با حرکتهاى دهقانى نداشت، چنانکه برخورد مجلس با حرکتهاى دهقانى در گیلان و آذربایجان این دیدگاه را تأیید مىکند.
بر بستر تحولات مشروطیت و فعالیت مطبوعات و انجمنهاى مشروطهخواه، دهقانان آگاهى سیاسى پیدا کردند و بهطور گسترده به فعالیت معترضانه برضد نظم اجتماعى ـ
--------------------------------------------------------------------------------
1 . همان، ص 118 .
2 . همان .
3 . همان .
4 . همان، ص 185 .
(137)
--------------------------------------------------------------------------------
اقتصادى کهن سوق داده شدند.
در گیلان اعتراضات دهقانى دامن گسترد و انجمنها و بهویژه هستههاى اجتماعیون ـ عامیون به این مسئله، یارى مىرساند. رهبران انجمن عباسى یا ابوالفضلى، چون رحیم شیشهبر و سیدجلال شهرآشوب به کمک دهقانان معترض برآمده بودند.(1) از رابطه انجمن عباسى با اجتماعیون ـ عامیون هم سخن گفتهاند.(2) در منطقه لشته نشاه و طالش، دهقانان مالالاجاره اربابى را نپرداختند. انجمن ولایتى، شهرآشوب را براى آرام کردن دهقانان به منطقه لشته نشا اعزام کرد. شهرآشوب پس از ورود به لشته نشا با دهقانان همراهى کرد و به حرکت اعتراضى پیوست و خود را سید جلالالدین شاه نامید. دهقانان منطقه، گرد او جمع شدند.(3) رحیم شیشهبر هم نمایندگانى به روستاها اعزام کرد تا دهقانان مال الاجاره زمین و پیله اربابى را نپردازند. دهقانان روستاهاى گیلان به منظور یارى کردن مشروطهخواهان رادیکال، انجمنهاى محلى را تشکیل دادند. دهقانان به ستیز تمام عیار با زمینداران بزرگ کشیده شده بودند. این اعتراضات به «انقلابات قراء و قصبات» گیلان مشهور شد. البته مجلس، سیاست عدم همراهى را در پیش گرفت و حاضر نبود با حرکت دهقانى همراهى نشان دهد. مجلس، ابوالحسنخان معاضد السلطنه و محمد صفىخان را مأمور کرد تا به گیلان بروند و در چارچوب قانون انجمنهاى ایالتى و ولایتى، انجمنهاى محلى را منحل کنند.(4) مجلس به کمک حاکم گیلان برآمده بود و رفتار و رویه حاکمان گیلانى؛ وزیر اکرم، سپهدار و امیراعظم را درست مىپنداشت.
حسام الاسلام، نماینده اصناف گیلان در مجلس به گیلان آمد و بر بالاى منبر، انجمن عباسى را سرمنشأ تمام فتنههاى گیلان خواند. یکى از حاضران به اعتراض برآمد و به حسام الاسلام یادآور شد: «نمىگذاریم مالکین، ظلم به رعیت کنند»، از سوى دیگر، حسام الاسلام هم نظر مجلس را یادآور شد که «مجلس ملى نخواهد گذاشت که رعایا مال مالکین را بخورند».(5) این سخن به واقع، دیدگاه کلى مجلس بود.
--------------------------------------------------------------------------------
1 . ه . ل . رابینو، مشروطه گیلان به انضمام آشوب آخر الزمان، ص 11 .
2 . فریدون آدمیت، فکر دموکراسى اجتماعى در نهضت مشروطیت ایران، ص 73.
3 . رابینو، همان، ص 17 .
4 . خیرالکلام، سال اول، شماره 2، پنجشنبه 28 جمادى الثانى، 1325،ص 3.
5 . رابینو، همان، ص 33.
(138)
--------------------------------------------------------------------------------
زمینداران گیلانى در هراس از جنبش دهقانى به مجلس نامهاى نگاشته، یادآور شدند که وجود مجلس بر اساس دو اصل است :
یکى، عموم ملت در حقوق و حدود مساوى باشند، دیگر اینکه وجود مجلس براى «تحصیل ثروت» است، حال آنکه رعایاى گیلان همچو فرض کردهاند که معنى سلطنت مشروطه بالمره، آزاد بودن و ندادن مالیات است، حال آنکه رعایاى اینجا به این جهت، سرکشى نموده، مالیات ندادهاند و بعضى هم متوارى شده و تمام رعیت خانهها مختل است.(1)
معلوم نبود که عموم مالکان گیلان از حقوق مساوى و معناى مشروطیت، چه تصویرى داشتند. آنان گویا مشروطیت را وسیله ابقاى نظام ستمبار زمیندارى مىدیدند، اما واقع آن بود که این دهقانان بودند که معنا و مفهوم اصلى مشروطیت را دریافته و با رسوم زمیندارى و قواعد آن، به ستیز پرداخته بودند؛ مسئلهاى که نمایندگان مجلس به دلیل ترکیب محافظه کار خود نمىتوانستند به آن پى ببرند.
هنگامى که شکواییه «عموم مالکان گیلان» در مجلس قرائت شد، نمایندگان به بحث و جدل پرداختند. سیدحسن تقىزاده در سخنرانى مهمى به نقد این شکواییه و ذکر ظلمها و ستمهاى همین مالکان پرداخت. او بهدرستى یادآور شد که منظور مالکان از سرکشى رعایا این است:
اربابها و ملاکین مىخواهند سرهاى رعایا را ببرند و آنها سرشان را در وقت بریدن عقب مىکشند که این عمل به سرکشى تعبیر مىشود.
او در واکنش به نامه زمینداران، وضعیت دهقانان را یادآور شد و «رعایاى بیچاره دهات» را «رعیت، بلکه عبد رق سلاطین بى اسم»، یعنى «ملاکین» دانست. تقىزاده به مسئله مهمى اشاره کرد و گفت اکنون که اقشار شهرى در پرتو انقلاب مشروطیت در فضاى جدیدى زندگى مىکنند باید ترتیبى داده شود که «دهاتىها زیر همان استبداد سابق» نمانند. او به ضرورت ایجاد نظم مشروطیت در دهات اشاره کرد. او به همدلى با دهقانان پرداخت، در عین حال که حقوق زمینداران را هم مد نظر داشت:
--------------------------------------------------------------------------------
1 . مذاکرات مجلس دوره اول تقنینیـّه، ص 119 و ناظم الاسلام کرمانى، همان، ص 119.
(139)
--------------------------------------------------------------------------------
این مالک که در این خاک و آن اهالى بهجز یک بهره را که مالک نیست، سر سال برود و حقوق خود را دریافت کند. دیگر چه حق دارد چون بلاى آسمانى بر جان اهالى مسلط شده و فعال ما برید باشد؟ و بیچاره روستایى نه ماه تمام خودش و خانوادهاش و عیال و اولادش در زیر تابش آفتاب کار کنند و غرق عرق شوند و محصول به عمل بیاورند، هر سال، همه را به علاوه دار و ندار و جل و پلاس خانه را هم در وجه نقصانناپذیر حضرت مالک الملک دوباره و سه باره بپردازند. و در هر دفعه، مباشرین قبض نداده، بگیرند و دفعه دویم باز مطالبه کنند و عاقبت مجبور به فرار کردن به باد کوبه و قفقاز و عثمانى نمایند. اینها هستند که اولاد وطن ما را به هند و قفقاز و عثمانى ریختند و سالى سیصدهزار نفر را مجبور به رفتن به خارجه مىکنند. بلى رعیت بعد از این نداى عدل اگر ذرهاى بخواهد به تکالیف شاقه فوق الطاقه حضرات تمکین نکند اسم سرکشى مىدهند.(1)
تقى زاده در این سخنرانى خود بهدرستى وضعیت غمبار زندگى دهقانان را مطرح ساخت و به نقادى عریضه مالکان و فزونخواهىشان پرداخت. اما نظر کلى مجلس چیز دیگرى بود؛ مجلس اینکه تکیه گاه حقوق دهقانان شود به همدلى با مالکان گیلانى پرداخت و در مکتوبى به انجمن ولایتى گیلان متذکر شد:
اهالى رشت بهدرستى معنى مشروطیت و حریت را نفهمیدهاند و رعایا بناى خود سرى را گذاشتهاند و عجیبتر آنکه انجمن ایالتى، اصول مشروطیت را به اهالى آنجا نفهماندهاند، لهذا مجلس شوراى ملى قویا خواهش مىنماید که اصول مشروطیت را به مردم فهمانده و رفع این اغتشاشات را نماید که عموم آسوده باشند.(2)
مجلس شورا نفهمیده بود که آسودگى عموم، رفع سلطه مالکان و همدلى با دهقانان است. نمایندگان مجلس به جاى حمایت از عموم، از تنها قشر زمیندار و از مناسبات زمیندارى و بزرگ مالکى حمایت کرده، دهقانان را به درک نکردن مشروطیت متهم کردند، حال آنکه واقعیت آن بود که مشروطیت تنها با الغاى مناسبات زمیندارى مىتوانست درست فهمیده شود، و تحکیم و ژرفا یابد. مجلس بر اساس ترکیب محافظه کار خود نخواست به واژگون سازى نظام زمیندارىِ بزرگ اقدام کند.
--------------------------------------------------------------------------------
1 . مذاکرات مجلس دوره تقنینیـّه، ص 119 و ناظم الاسلام کرمانى، همان، ص 119-120.
2 . مذاکرات مجلس دوره اول تقنینیـّه، ص 119.
(140)
--------------------------------------------------------------------------------
واکنش مجلس به نمودهاى جنبش دهقانى در آذربایجان هم به همین شکل بود. در آذربایجان مشروطه خواهانِ رادیکال، چون فعالان مرکز غیبى، به خطیبان مردم گرایى، چون شیخ سلیم و نیز هستههاى اجتماعیون ـ عامیون به آگاهى دهقانان برآمدند. انجمن ایالتى آذربایجان هم در آغاز در همین راستا فعال بود. از همان آغاز، برخى نمایندگان، چون سیدمحمد طباطبایى و سیدعبداللّه بهبهانى که از رهبران انقلاب بودند، به کار انجمن ایالتى ایراد داشتند و کارشان را تندروى مىدانستند.(1)
در آذربایجان جدا از ستم زمینداران، رهبران ایلى هم بارها به روستاها هجوم مىبردند. پسر رحیم خان در روستاها به کشتار و غارت مىپرداخت.(2)
اقبال السلطنه ماکویى در ماکو، آگاهى دهقانان را برنمىتافت و به دنبال سرکوب روستاییان بود.(3) در این زمان، آن گروه مشروطهخواهِ راستین، یار و مددکار دهقانان بودند. مجلس براى جلوگیرى از غارت روستاها توسط بیوکخان، از شاه خواست رحیم خان را به زنجیر و زندان کشد. مجلس با قربانیان این هجومها بسیار همدلى کرد، گر چه در کنار این همدلىها، حرکتهاى دهقانى را هم برنمىتافت. هنگام حضور فرمانفرما، وزیر عدلیه و از زمینداران بزرگ منطقه آذربایجان، مسئله حرکتهاى دهقانى مطرح شد. حاج محمد اسماعیلآقا، نماینده تجار از زمینداران دفاع کرد:
پس یک حکم کلى از مجلس براى حکّام صادر شود، امسال باید مالیات گرفته شود یا نه، امنیت باشد یا نه، در آذربایجان از این ده به آن ده نمىشود رفت، تمام منتظر دستورالعمل مجلس هستند.(4)
او به دنبال اقتدار حکّام و به تعبیر درستتر، سرکوب حرکتهاى دهقانى بود. فرمانفرما از این سخنِ محمداسماعیل مغازه به وجد آمد و شروع به سرزنش دهقانان کرد و ضمن ستایش سخن اسماعیل آقا مغازه، یادآور شد :
باید ملتفت شد رعیت ما علم ندارد و نمىداند معنى مشروطیت چیست و همچو مىپندارند که باید مال مردم را خورد و بهره شرعى مالک را هم نداد.(5)
--------------------------------------------------------------------------------
1 . همان، ص 49 .
2 . کسروى، همان، ج 1، ص 318-319.
3 . همان، ج 1، ص 238، 354 و 363-364.
4 . مذاکرات مجلس دوره اول تقنینیـّه، ص 218.
5 . همان .
(141)
--------------------------------------------------------------------------------
این زمیندار بزرگ مىخواست با تمسک به شریعت، مجوز سرکوب بگیرد. او در پاسخ به اعتراض وکیل الرعایا که گفته بود یک مورد را ذکر کنید، یادآور شد:
افسوس که نوشتجاتى که مباشرین فرستاده، موجود نیست. مباشرى از مراغه نوشته است که رعیت هیچ نمىدهند و اسم خودشان را هم گذاشتهاند فدایى.
همچنین او یادآور شد که «فعلاً کسى نمىتواند بهره ملکى خود را ضبط نماید». حاج امام جمعه خویى هم با فرمانفرماى زمیندار همراهى کرد و گفت :
من مىخواهم بگویم این مملکت، سال دیگر محصول لازم دارد یانه، به اینطور که فعلاً هست این محصول را نه رعیت مىبرد و نه مالک، در این میان تمام تلف مىشود و بعد قحط و غلائى بشود که کسى ندیده باشد.(1)
امام جمعه خویى فراموش کرده بود که رعیت هیچگاه نمىبرد و تنها در پرتو فضاى آزادى برآمده از انقلاب اکنون دهقانان به مبارزه با مالکان کشیده شده بودند، و تاریخ قحطىها هم نشان داده بود که علت اصلى، همان زمینداران و محتکران بودند.
فرمانفرما، وزیر عدلیه در پرتو چنین همراهىهایى چاره کار را در تمسک به شریعت دید، لذا گفت :
علاج را بنده عرض مىکنم، به موجب حکم حضرت رسول(ص) که هزار و سیصد سال قبل فرمودهاند که هرکس هر قدر مال دارد مال خودش هستند امروز تمام این نزاعها بر سر همین است که فقیر با غنى مساوى است و بىدین با دیندار.(2)
آن زمیندار محیل بر آن شده بود که با تمسک به سخن حضرت رسول، اصل اساسى تعلیم محمدى را که تساوى مردم بود، نادیده انگارد و همچنان نظام ستمبار زمیندار را محافظت کند. در پاسخ به شریعت گرایى فرمانفرما، احسن الدوله، نماینده آذربایجان بهدرستى اشاره کرد و گفت :
ما تمام اینها را مىشناسیم، آیا حکّام در این مدت، تمام را به موجب قانون محمدى رفتار کردهاند؟ این همه آلاف و الوف را که دارا شدند بر وفق شرع بود؟
--------------------------------------------------------------------------------
1 . همان .
2 . همان .
(142)
--------------------------------------------------------------------------------
احسن الدوله مىخواست بیان کند که تمسک به شریعت توسط فرمانفرما فریب و دروغ است. او نمونههاى متعددى از مصادره اموال خود و مردم را توسط حکّام آذربایجان در دورههاى پیش یادآور شد و گفت : آیا «اینها تمام موافق قانون شرع رفتار کردهاند». او متذکر شد که باید علت العلل این روىداد را دریافت.(1) میرزا محمود هم در واکنش به سخنان فرمانفرما گفت که او هر چند دلایل هرج و مرج را مطرح کرده است، اما او فراموش کرده است که علت العلل اعتراضات دهقانى را بیان کند. میرزا محمود علت تحرکات دهقانى را تظلم خواهى آنها دانست و گفت :
ملاکین و مستبدین، مدتها رعیت بیچاره را زر خرید و عبد عبید خود مىدانستند؛ هر چه مىخواستند مىکردند حالا که آنها روزگارى بهخود دیدهاند تظلم مىکنند این است که مىگویند هرج و مرج شد.(2)
این واکنشها در مجلس به چند نماینده، محدود بود و واکنش کلى مجلس در عدم همراهى با حرکتهاى دهقانى بود.
نتیجه
با این موارد، چنین نتیجه مىگیریم که نمایندگان مجلس در آغاز فعالیت خود بهدنبال همراهى محدود با دهقانان و زارعین بودند و مسئله نمایندگى آنها را هم مطرح کردند. این نمایندگان هنگام اصلاح نظام مالیاتى تا حدودى در تلاش بودند که به حقوق دهقانان توجه شود، اما همین که آگاهى دهقانان گسترش یافت و محافل رادیکالِ مشروطهخواه به این آگاهىها جهت عملى دادند و پدیده انقلاب قراء و قصبات پیش آمد. به دفاع از نهاد مالکیت و حقوق زمینداران و مناسبات زمیندارى برآمدند.
این سیاستِ مجلس به دلیل ترکیب محافظهکار آن نهاد بود، زیرا از یک سو بیشتر نمایندگان به گونهاى به اقشار زمیندار و تاجر زمیندار وابسته بودند، و از سوى دیگر، گروه محدود نمایندگان رادیکال هم به دلیل باور به اصل مالکیت، همراهى خود را تا نهایت، ادامه نداده، حاضر به ژرفا ساختن انقلاب در بنیادهاى اجتماعى ـ اقتصادى نبودند. علاوه براین، حرکتهاى دهقانى هم ضعفهاى اساسى داشت که در نوشتار دیگرى باید به آن پرداخت.
--------------------------------------------------------------------------------
1 . همان، ص 218-219 .
2 . همان، ص 219.
(143)
--------------------------------------------------------------------------------
فهرست منابع
93 . آدمیت، فریدون، ایدئولوژى نهضت مشروطیت، تهران، پیام، 1355 .
94 . ــــــــــــــــــــ ، فکر دمکراسى اجتماعى در نهضت مشروطیت ایران، تهران، پیام، 1354 .
95 . خیرالکلام، سال اول، شماره 2 پنجشنبه 28 جمادى الثانى، 1325 .
96 . رابینو، ه . ل، مشروطه گیلان به انضمام آشوب آخر الزمان، تصحیح محمد روشن، رشت، طاعتى، 1368 .
97 . سیف، احمد، استبداد، مسئله مالکیت و انباشت سرمایه در ایران، تهران، رسانش، 1380 .
98 . ـــــــــــــــــــ ، اقتصاد ایران در قرن نوزدهم، تهران، چشمه، 1373 .
99 . سیاح، محمدعلى، خاطرات، به کوشش حمید سیاح و تصحیح سیفاللّه گلکار، تهران، ابن سینا، 1346 .
100 . شاهین، تقى، پیدایش حزب کمونیست ایران، ترجمه ر . رادنیا، تهران، گونش، 1360 .
101 . عبداللّه یف، «روستاییان ایران در اواخر دوران قاجاریه»، ترجمه مارینا کاظمزاده، مجموعه کتاب آگاه، (مسائل ارضى و دهقانى)، تهران، آگاه، 1361 .
102 . کسروى، احمد، تاریخ مشروطه ایران، چاپ شانزدهم: تهران، امیرکبیر، 1363 .
103 . مجد الاسلام کرمانى، احمد، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، مجلد دوم، از جلد اول، سفرنامه کلات، با مقدمه و تحشیه محمود خلیلپور، اصفهان، دانشگاه اصفهان، 1350 .
104 . مذاکرات مجلس دوره اول تقنینیـّه، تهران، چاپخانه مجلس، 1325 .
105 . مراغهاى، زینالعابدین، سیاحتنامه ابراهیم بیک، به کوشش م . ع . سپانلو، تهران، اسفار، 1364 .
106 . ناظمالاسلام کرمانى، محمد، تاریخ بیدارى ایرانیان، به اهتمام علىاکبر سعیدى سیرجانى، چاپ پنجم: تهران، پیکان، 1376 .
107 . نجم آبادى، افسانه، حکایت دختران قوچان، تهران، روشنگران، 1374 .
108 . یزدانى، سهراب، «مسئله ارضى و دهقانى در انقلاب مشروطیت ایران (1324-1326)»، نگاه نو، شماره 8 ، خرداد ـ تیر 1371 .
109. Rais tousi, political Economy of persia 1880-1907 England University of
birmingham 1982 un publish thesis.
(144)