در کنه تنش دامنه دار و مستمر ایران و عربستان به عنوان جنگ سرد خاورمیانه مؤلفه های گوناگونی ریشه دارد. این منازعه را می توان در چارچوب تحولات عمیق خاورمیانه و با توجه به سلسله رویدادهای دهه اخیر تا ۲۰۲۱ تبیین نمود. پیش تر در راهبردهایی چون امنیت منطقه ای ۱۹۸۶، مجمع گفت وگوی منطقه ای ۲۰۱۶، و ۲۰۱۹در ابتکار صلح هرمز در کنار اقداماتی میانجیگرانه گام هایی در راستای حل منازعه برداشته شده اما اوج گیری تنش تا سر حد جنگ نظامی در ۲۰۲۰نشان از نافرجامی آن ها دارد. حال پرسشی که به ذهن متبادر می شود این است که «تداوم و تعمیق منازعه میان ج.ا.ایران و عربستان در پرتو تحولات دهه اخیر خاورمیانه چگونه قابل تحلیل است؟» در پاسخ می توان مطرح کرد که «با توجه به تحولات دهه اخیر خاورمیانه ج.ا.ایران و عربستان در وضعیت بن بست آزاردهنده متقابل قرارگرفته و سیر آتی روابط طرفین مبتنی بر دوگانه مذاکره، فاجعه خواهد بود»با بهره از روش تحلیلی توصیفی و ابزار کتابخانه ای،نظریه بلوغ منازعه می تواند در کنار بررسی تحولات اخیر منطقه تنش و بن بست آزاردهنده متقابل را تبیین و به آزمون فرضیه کمک کند.هدف این نوشتار،تبیین شرایطی است که می تواند بهترین زمان جهت تحقق مذاکره و رسیدن به صلحی میان دو قطب قدرت منطقه باشد؛تبیینی که بر ساختاربندی تئوری بلوغ منازعه مبتنی است.