به رغم مطالعات قابل توجهی که تاکنون پیرامون تحلیل متون، اصول و کردارهای سیاستی از سوی پژوهشگران حوزه سیاست آموزشی در ایران انجام شده است، اما همچنان یکی از حلقه های مفقوده این تحلیل ها بی توجهی به نقش کنشگران محلی در فرایند توسعه سیاست آموزشی بوده است. بر این اساس، هدف این مطالعه توصیفی- تحلیلی، واکاوی نقش رهبران آموزشی به مثابه کنشگران محلی سیاست در تفسیر، ترجمه و وضع سیاست های آموزشی، با توجه به مداخلات فرهنگی، قانونی، سیاسی، نهادی و مواضع بافتاری متفاوت بود. روش این مطالعه، توصیفی- تحلیلی از نوع انتقادی- اسنادی بود. با توجه به کمبود شواهد علمی- دانشگاهی و نهادی در حوزه وضع سیاست آموزشی در ایران، برای گردآوری داده ها از جدیدترین متون خارجی مرتبط با موضوع پژوهش استفاده شد. در تحلیل یافته ها، سعی شد علاوه بر متون یاد شده، مشاهدات و تجارب زیسته نویسندگان به عنوان یکی از نمونه های وضع سیاست آموزشی، لحاظ شود. یافته های این پژوهش نشان داد که بر خلاف رویکردهای سنتی که عمدتاً اصرار بر اجرای صرف سیاست دارند، وضع سیاست بر این موضوع تأکید دارد که سیاست های آموزشی حین اِعمال، ممکن است تعدیل و گاهی اوقات نادیده گرفته می شوند. نوع سیاست، روابط قدرت و موقعیت مندی کنشگران، محدودیت های زمانی و مکانی و سوبژکتیویته های مختلف کنشگران، نقش مهمی در این تغییر، تعدیل و نادیده گرفتن سیاست های آموزشی ایفا می کنند.