آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۰

چکیده

مدینه فاضله، جامعه ای است که انسان همواره در پی تأسیس آن بوده، جامعه ای برین و امیدی و مطابق میل و بر وفق مراد انسا ن ها، جامعه ای که در آن همه انسان ها با خوشبختی و سلامت و به دور از فقر و نادانی در کنار همدیگر زندگی می کنند. این کمال یابی، به طور دایم فکر عده ای از متفکران را مشغول داشته است تا حکومتی فاضله و آرمانی طراحی کنند که برآورنده این آرمان ها باشد. در فلسفه اسلامی، اندیشمندان مسلمان برای دستیابی به این شهر آرمانی، تلاش های زیادی کرده اند. فارابی و خواجه نصیرالدین طوسی از جمله اندیشمندانی اند که در این زمینه نظریه پردازی کرده و زمینه ساز تحولات زیادی -چه در بعد فلسفی، تشریعی و نظری و چه در بعد عملی و حکومتی- بوده اند. فارابی عمدتاً فلسفه را مبنای کار خود قرار داده و در طرح ریزی مدینه فاضله خود، بر استدلال های فلسفی و نظری تأکید کرده است. خواجه نصیرالدین طوسی مدینه فاضله خود را با ابعاد عملی و تشریعی طرح ریزی کرده و نظریه نظام امامت شیعی را در قالب مسائل فلسفی- کلامی در مدینه فاضله خود بسط داده است. بنابراین، این نوشته به این موضوع می پردازد که با اینکه خواجه نصرالدین طوسی در طرح ریزی مدینه فاضله خود از همان ذهنیتی برخوردار بوده که فارابی داشته و از مدینه فاضله فارابی الگو برداری کرده است، فلسفی و نظری اندیشیدن فارابی درباره مدینه فاضله، او را از عملی و تشریعی اندیشیدن خواجه نصیر الدین طوسی جدا کرده است.

تبلیغات