گفتمان اسلام سیاسی، در طول حیات خود تجربیات متفاوتی را در کشورهای اسلامی رقم زده که مهم ترین آنها پیروزی انقلاب اسلامی در ایران 1979 و تلاش جنبش اخوان المسلمین مصر برای به دست گیری قدرت به گونه ای دموکراتیک در سال 2012 بوده است. انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 به پیروزی رسید و توانست خود را بر ذهن و زبان مردم هژمون سازد؛ اما اخوان المسلمین که سابقه بیشتری در مبارزه دارد، در طول فعالیت خود برای کسب قدرت در مصر و دیگر کشورهای عربی، همواره ناکام بوده است. بررسی چرایی موفقیت انقلاب اسلامی در ایران در سال 1979 و ناکامی جنبش اخوان المسلمین مابین سال های 2012-2014 در مصر، دو قرائت همسان از اسلام سیاسی است که هدف این مقاله است. پرسشی که در این زمینه مطرح می شود این است که تجربه گفتمان اسلام سیاسی در ایران چه نقاط قوتی داشته که جنبش اخوان المسلمین به دلیل نداشتن آنها طی فعالیت سیاسی خود، در دستیابی به قدرت ناکام بوده است. یافته های این مقاله که بر اساس روش تحلیل گفتمان لاکلا و موفه به دست آمده، گویای آن است که جنبش اخوان المسلمین به دلیل تأکید بر دانش التقاطی، نداشتن دال برتری همچون رهبری امام خمینی (ره)، نشانه ای چون ولایت فقیه و ناتوانی در کنترل مراکز ساختاری قدرت همانند ارتش و نیروهای امنیتی پیشین نتوانست در جریان تحولات سیاسی مصر 2012-2013 حاکمیت خود را در عرصه سیاسی مصر حفظ کند و در نتیجه، در مواجهه با بحران های سیاسی و مداخله نظامیان در سیاست ناکام مانده، به حاشیه رفت.