قفقاز به علت موقعیت مکانی خود در تقاطع اروپا و آسیا، یک منطقه با کیفیت از لحاظ انرژی است. وجود ذخایر عظیم نفت و گاز در این منطقه سبب ورود کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای و همچنین شرکت های گوناگون به آن شده است. یکی از مسائل بسیار مهم در حوزه انرژی در قفقاز جنوبی، بحث انتقال انرژی می باشد. طرح ها و پروژه های متنوعی از جمله خط لوله ناباکو، خط لوله نفت باکو- تفلیس- جیحان و خط لوله گاز باکو- تفلیس- ارزروم در این خصوص از سوی ایالات متحده و دول غربی پیشنهاد و انجام گرفت که در بیشتر این پروژه ها، ایران از جایگاه ویژه و ممتازی برخوردار نبود. سوال اصلی پژوهش این است که ایران چه جایگاهی در خطوط انتقال انرژی در قفقاز جنوبی دارد؟ فرضیه اصلی نیز این می باشد که ایران به دلیل حضور قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای نتوانسته است در خطوط انتقال انرژی در قفقاز جنوبی (به ویژه در ناباکو، باکو- تفلیس- جیحان و باکو- تفلیس- ارزروم) جایگاه ممتازی داشته باشد. به عبارت دیگر سیاست های ضد ایرانی به ویژه از سوی ایالات متحده مانع عمده مشارکت ایران در طرح های مذکور می باشد. حمایت آمریکا از پروژه های انتقال انرژی با انگیزه ها و ملاحظات سیاسی همچون به انزوا بردن ایران و همچنین منحصر کردن تمام مسیرهای صادرات توسط روس ها جهت حفظ نفوذ و کنترل سنتی خود را بر کشورهای تازه استقلال یافته دو مورد از مهمترین دلایل کنار گذاشته شدن ایران در طرح های انتقال انرژی در فققاز جنوبی می باشد.