انقلاب اسلامی سال ١٣٥٧ در ایران موجب بروز تعارضات و اختلافات جدی میان دولت جدید انقلابی و بسیاری از قدرت های بزرگ و همچنین کشورهای منطقه گردید. دلایل بروز این وضعیت در آثار بسیاری از تحلیل گران سیاست خارجی ایران در سال های بعد به آرمان گرایی رهبران انقلابی ایران و تلاش آنها برای صدور انقلاب خود به سایر کشورها نسبت داده شد. اغلب این آثار بدون توجه به رویدادهای سال های اولیه پس از پیروزی انقلاب، ریشه های این سیاست خارجی تهاجمی را تنها در اندیشه و عمل رهبران جدید انقلابی جستجو کرده اند. مقاله حاضر با نقد این رویکرد، تلاش می کند تا برای تأیید این فرضیه استدلال کند که ابعاد تهاجمی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران عمدتاً در مجموعه کنش ها و واکنش هایی شکل گرفت که طی سال های ١٣٥٨ تا ١٣٦١ میان ایران و کشورهای ذکر شده به وقوع پیوست. به عبارت دیگر، سیاست خارجی جدید ذاتاً تهاجمی متولد نشد، بلکه مجموعه ای از پیام های دوسویه در دوره زمانی مشخص شده، در شکل دادن به این هویت جدید مؤثر بوده اند.