مخاطب شناسی، اصلی مهم در فعالیت فصلنامه
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
ارتباط برقرار کنند، جمع کنیم چند میلیون نفر مخاطب خواهیم داشت. من فکر نمیکنم هیچ نشریهای در کشور وجود داشته باشد که تیراژ آن به چند میلیون برسد. در انتشار نشریه اول باید مخاطبان و حتی پیش از آن باید اهداف و مقاصد را تعیین کرد. حال این نکته که شما میفرمایید مخاطبان شکل دهندة اصلی به مطالبند مطلبی صحیح است. اگر به عنوان مثال مخاطبان شما اصحاب بازار ماشین باشند، خود به خود رویکرد نشریه به سمت مطالبی از این دست خواهد رفت، لذا باید حدود فعالیت را روشن کرد و تعیین کرد. در رابطه با چه مسایلی قرار است که صحبت شود. ما باید هدفها را مشخص کنیم و با توجه به مخاطب که در اینجا فرماندهان ردههای بسیج هستند کار اطلاعرسانی و ارتقای سطح دانش و بینش و همفکرسازی یا استاندارد کردن را انجام دهیم. در اینجا مقصود این است که ما بتوانیم مقاصد مورد نظر خود را طوری بیان کنیم که مخاطبان ما هم مثل ما فکر کنند و بتوانیم به ایشان خط بدهیم. برای آنکه بتوانیم رفتار، دانش و بینش را نهادی کنیم، باید مطالب اختصاصی و انحصاری را به ایشان ارائه دهیم. ما باید بتوانیم به شکل کپسولی شده مطالب را به مخاطب به شکل حاضر و آماده ارائه دهیم. من میبینم نشریهای مثل شلمچه یا جبهه در گذشته خوانندگان زیادی را داشتهاند این که شیوة عمل ایشان درست یا غلط بود کاری نداریم آنچه که مهم است این است که ایشان توانسته بودند که با مخاطب خود رابطه برقرار کنند و مخاطب نیز آن مطالب را میگرفت و میخواند. چرا؟ دلیل آن این است که مخاطب این مطالب را در جای دیگر پیدا نمیکند و نشریه نیز توانسته است با یک زبان مشخص با مخاطب رابطه برقرار کند و مخاطب نیز احساس میکند، این منبع یک منبع اختصاصی است، یک منبر انحصاری است. ما باید از نشریه زدهگی نیز پرهیز کنیم و از جریان سازی بیهوده مانند آنچه که در مطبوعات زنجیرهای مطرح بود و همه یک مطلب را مینوشتند و خیلی فرقی با هم نمیکرد پرهیز کنیم چرا میگویند همشهری مشتری آن زیاد است، چون دلیل آن را انتقال آگاهیهای زیاد نشریه میدانند، با آن که این نشریه از هدف خود دور شده است، اما توانسته بهترین فروش را داشته باشد یا مثلاً برتری روزنامه جام جم در آن است که برنامههای صدا و سیما برای استفاده عموم وجود دارد.این است که فرد برنامههای صدا و سیما را در جای دیگر پیدا نمیکند یا مثل پیک سنجش که دلیل برتری آن اخبار انحصاری است که وی در خصوص آزمونها ارایه میدهد. ما نیز اگر بخواهیم کاری درست انجام دهیم باید ترکیبی را ارایه کنیم که در جایی دیگر کم باشد و یا انحصاری باشد و از نشریه زدهگی نیز بپرهیزیم، البته نباید طوری عمل کرد که رفع تکلیف باشد و مثل نشریات دانشگاهی که هر مرکز و دانشگاهی نشریهای دارد فقط به فکر انتشار باشیم و به این موضوع که خواننده برای نشریه هست یا نیست فکر نکینم. به نظر من در درون بسیج اخبار انحصاری خیلی زیادی وجود دارد، از سوی دیگر در داخل خود سازمان تحقیقات نیز پژوهشهایی وجود دارد که باید مبتنی بر آنها اطلاعرسانی کرد و اخبار جاری بتنهایی نمیتواند مناسب باشد مگر آنکه بخواهیم آن را از یک زاویة علمی توصیف و تحلیل کنیم. من فکر می کنم جا برای ارایه مطلب بسیار است، ما در بسیج در حال حاضر قابلیتهایی داریم که میتوانیم از آنها برای نشریه استفاده کنیم و نشریه باید به گونهای باشد که مجامع علمی آن را بپذیرند، یعنی به درجهای از اعتبار برسد و این نقطه را فتح کند که یک نشریة معتبر علمی تلقی شود و از سوی دیگر مقالههای سطوح بالا را برگزیند و برگزاری کنفرانسها و میزگردها، تحت پوشش انعکاس نشریه قرار گیرد.
در حال حاضر ظرفیتهای بزرگی ما در بسیج اساتید، بسیج مبتکران و مخترعان و بسیج دانشجویی، بسیج هنری داریم، اینها همه خود به خود وصل میشوند به سازمان تحقیقات و یک رابطه علمی هم میان بهرهبرداران و هم عرضهکنندگان باید برقرار شود که البته کم هم نیستند. اگر هیئت مدیرة نشریه یا تحریریه بخواهند، انتخاب شوند باید این آدمها وزن علمی داشته باشند؛ زیرا خوانندهها برایشان اهمیت دارد، هنگامی که نشریه را باز میکنند، افراد تحریریه چه کسانی هستند، یک یا دو فرد صاحبنظر اسمشان وجود داشته باشد که اعتباری کسب بشود. اعتبار خوب است. مثلاً من نشریه لجستیک را همه وقت میخوانم، نشریه خیلی وزین و خیلی خوبی است، ولی هنوز این اعتبار را پیش خوانندگان پیدا نکرده است و میشود اینها را عملی کرد. حال این نشریه یک نشریه تخصصی است، ولی بسیج یک دامنه وسیعی دارد، یعنی تخصصهای متعددی در بسیج وجود دارد از نظر من حوزة فعالیت و زمینة کاری خود را مشخص کنید. آدمهای معتبری را به کار بگیرید، مسایل روز و قابل استفادهای را مطرح کنید. میتوان از تاکتیکهای سایر نشریات هم استفاده کرد. یعنی ما در هر صورت شاخصهای تخصصی بسیج و آدمهای متخصص را جذب کنیم، گاهی هم برای جذب آنها باید مقاوم باشیم و هم آدمهایی را که موجود هستند به شیوهای بتوانیم از پتانسیل آنها استفاده کنیم مثلاً از بسیج متخصصان.
فصلنامه: بحث ما این است که در عرصههایی که بسیج فعال است و فعال میشود این نشریه باید دو هدف عمده داشته باشد، یکی چهرهای است برای بیان فعالیتهایی که در سازمان تحقیقات انجام میشود، یا انجام شده یا پروژههایی که در دست اجرا است، یا تریبونی باشد برای کسانی که با یک زبان علمی نسبت به بسیج حرف دارند که ممکن است درسازمان ما هم نباشند و به عنوان یک فرد بیرونی تلقی شوند، ولی بهرحال حرفی دارند و این حرف هم علمی است، مانند انعکاس مقالات، سمینارها، میزگرد. ما چند هدف کلی داریم: ما امنیت را داریم، عرصههای فرهنگی را داریم، عرصه مشارکت اجتماعی را داریم، مشارکت سیاسی که باید مورد توجه قرار گیرد، بنابراین عرصهها متفاوت است. شاید به تعداد عرصههای موجود در کشور ما در بسیج فعالیت داریم، این نکته باید بیشتر روشن بشود که ما در مجموع پژوهشهای سازمان تحققات به طور کامل به دنبال ورود به همة این عرصهها هستیم و دلیل اشاره به این عرصهها نیز به همین منظور است در حال حاضر اهتمام نیروی مقاومت ورود به عرصههایی است مانند عرصه مشارکت اجتماعی و یا عرصه فرهنگی. بنابراین آیا گرایش مجله ما هم به لحاظ تحقیقاتی و علمی به سمت عرصههایی باید باشد که نیروی مقاومت دنبال میکند، آیا این طور نباید باشد؟
پاسخ: این که شما میفرمایید درست است، ولی ما همه چیز را نمیتوانیم آزمون کنیم اموری وجود دارد که در مسیر حرکت اصلاح میشود. البته ما نمیخواهیم نشریه بسیج بزنیم، نشریه بسیج یعنی اطلاعرسانی، ما باید وجهه علمی به نشریه بدهیم و رویکرد تحقیقات را در این نشریه دنبال کنیم. اصلیترین هدف شما ایجاد روح تحقیقات است، یعنی آدمها در فعالیتهایشان چشم بسته به میدان وارد نشوند. تفکر در مطالعات مقدماتی، ارزیابی بعد از اجرا و دوباره ارزیابی. ما میخواهیم این روحیه را ایجاد بکنیم امروز در بسیج تا حدودی اسیر روزمرگی هستیم، رویکرد علمی در بسیج و بسیجیان باید داشته باشیم، روشها نباید سنتی و خسته کننده باشند.
فصلنامه:در حال حاضر وضعیت تحقیقات را در مجموعه نیرو چگونه میبینیند، چه جایگاهی برای تحقیقات به عنوان یک مسؤل ارشد قائل هستید و آیا در درون مجموعه باور تحقیقات وجود دارد و شما به آن معتقد هستید؟ اگر باور دارید این معرفههای باوری چگونه باید در کار نشریه متجلی بشود این نشریه چه کاری را باید انجام دهد که باور جای بیفتد؟
پاسخ: سپاه یک مجموعهای است که به صورت خودجوش تشکیل شده است و با فعالیت تحقیقاتی شکل نگرفته است، اول فکر نکردند باید سازمان را درست کنند، بلکه در مسیر حرکت همواره با تحولات شکل یافته و خود را بازیابی کرده است، از این کورانها و بحرانها در آمده و کمکم به مرحلهای رسیده است که تجربیاتش را مستند سازی میکند، تألیف میکند، قالب سازمانی و آموزشی به وجود می آورد، چارچوبهایی که برای خودش آیین نامهای دارد، وضع میکند. در واقع تجربیان خودش را مدون میکند، حالا مقداری در این مسیر، تجربیاتی را که در واقع به شکست منتهی شده نیز میبینیم که باید بتوانیم از آن استفاده کنیم و در گام بعدی آنها را اصلاح کنیم، اما سازمان تحقیقات بر پایة فعالیت تحقیقاتی تشکیل شده است، البته آدمهایی هم وجود دارند که برپایة تجربه بار آمدهاند و بدلیل آزمون و خطا، خسته هم شدهاند، و جایگاه فعالیت ایشان به طور طبیعی پیدا شده است و از ابتدا رویکرد سازمان این نبوده است که افراد را وادار به تحقیق کند.
در حال حاضر ما میخواهیم یک کاری بکنیم که آدمها را به دنبال تحقیقات و پژوهش هم بیندازیم، یعنی این روحیه را ایجاد بکنیم. بنده شخصاً به عنوان آدمی که در هیئت رئیسه هستم و میتوانم به همراه مجموعه فعالیتهایی را انجام بدهیم و پیگیری کنیم، این اهتمام را داریم و مجموعه هئیت رئیسه فعلی نیرو رویکرد علمی پژوهشی دارند و همه آدمهایی که فعلاً در هیئت رئیسه هستند، در مجموع یک نظر هستند که باید به کار تحقیقاتی اهمیت داد. نکتهای که من در رابطه با کار تحقیقاتی باید بگویم، تنها به نشریه برنمیگردد و به درد کل مسؤلان سازمان تحقیقات میخورد، تحقیقات در کشور ما موانع زیادی دارد، بیشتر پز (پرستیژ) تحقیقاتی است، تا کسی اعتقاد به نتایج تحقیق داشته باشد؛ یکی از دلایل این است که تحقیقات همیشه دنبال طرحهای جامع بی بازده است، چیزهای زودبازده نداریم، چون دنبال دیربازده میرویم، نتایجی که از آن بیرون میآید در بیرون هم برای به کارگیری تردید وجود دارد. از نظر مدیران سازمان این یافتهها یا اینقدر دیرآمده که متغیرها در محیط تغییر کرده و به درد نمیخورد یا حتی اگر هم بدرد، بخورد، مدیران همچنان اعتماد ندارند که میتوانند آن را اجرا کنند یا خیر؟ و یا بعضی وقتها که اعتماد میکنند شما میخواهید تغییر رفتاری در سازمان ایجاد بکنید با مشکلاتی روبرو میشوید همه به روش جمعی عادت کردهاند، تغییر روش جمعی در گامهای اولیه مشکل است، لذا پس میزنند و مسئولیت را بر سر تحقیقات میگذارند، یعنی ناکارآمدی مدیریت را به پای ناکارآمدی نتایج تحقیقات میگذارند و این یک اجحاف بزرگی در کشور ما است. ما باید یک مقدار طبع مدیریت در کشور را در نظر بگیریم، در حال حاضر یک درصد از بودجه کشور صرف تحقیقات میشود و این یک درصد مربوط به تحقیقات نیست ( 70 درصد وسایل سختافزاری ـ صندلی ـ ساختمان و …) بنابراین اول باید اعتماد سازی کرد، نظرسنجی خوب است، نگرش سنجی بهتر است، نظرسنجی مربوط به گذشته است. در آیندة نزدیک شما فکر کنید که مثلاً همین انتخابات شورای شهر ما اگر این مرکز تحقیقات ما با ده درصد، پانزده درصد، بیست درصد خطا بتواند پیشبینی بکند که چه اتفاقی خواهد افتاد، خوب است. اگر این نتایج در نشریه منعکس شود و افراد بعداً دیدند که این پیشگوییها درست از آب درآمد، این اعتماد به آنها دست میدهد. بعداً القا هم میکنند. درحال حاضر با این معضلاتی که ما داریم هنوز بعضیها راضی نیستند که یک ریال پول تحقیقات بدهند. با این بیاعتمادی که نسبت به تحقیقات وجود دارد، باید دنبال موضوعات ملموس، قابل فهم، عینی، با برد زمانی کوتاه و متوسط برویم، تا جلب اعتماد بکنیم، این جلب اعتماد از طریق نظر سنجیها تا حدودی میتواند تابلویی برای شما درست کند خلاصه تحقیقات در نشریه بیاید، برای شما یک سابقهای میتواند به وجود آورد.
سیستم تحقیقات کشور کلاً مریض است، چون سیستم کنترل و نظارتی وجود ندارد که کنترل پروژه بکند، دوم آن که اگر بکند قرار نیست که نتیجهاش اجرا بشود، لذا یک سیستم مریضی الان وجود دارد که قابل لمس نیست، برای اینکه عینی بشود، ملموس بشود، نگرش سنجی و پیشبینی آینده را تا حدودی بین اینها باید تدارک دید.
سؤال: شما در عین حال اعتقاد به طرحهای بنیادی هم دارید، ولی این تحقیقات فعلاً به نظر شما باید برای زمانهای بعدی بماند، با این رویکرد تقدم و تأخر بخشی در طرحها را میتوانیم تقسیم کنیم به دو دسته طرحهای کاربردی و بنیادی، آیا کاربردیها را انجام دهیم یا اینکه تحقیقات استراتژیکی و توسعهای انجام دهیم؟در این تقدم و تأخر این سه یا چهار دسته طرح اولویتها را به کدام میدهیم. از این میخواهیم نتیجه بگیریم که بخش دوم که با صحبتهای شما باعث مشکلات و موانعی است، سیستم تحقیقات کشور را مریض کرده است، با این وجود دو دسته مشکلات وجود دارد، یک دسته مشکلات و موانعی که در سطح فرد و خرد مطرح است، یک دسته آنهایی که در سطح کلان مطرح است، ما میخواهیم بگوییم که اختیارات ما در این نشریه در حد سیاست گذاری نیست؛ اما بی توجه به این مسایل کلان هم نیستیم. شاید آسیبپذیری ما از مسایل کلان تحقیقاتی کشور بیشتر است، اما فرعیها هم آنقدر کوچک میشوند، که شاید ما خیلی نخواهیم بر آنها متمرکز بشویم؛ در واقع آن مسایلی که به فرد مربوط میشود، مثل ناآگاهیهای فرد از روشهای تحقیقی. حال چه سیاست و استراتژی را این نشریه باید اتخاذ بکند، لطفاً بیان بفرمایید؟
پاسخ: خدمت شما عرض کنم که تحقیقات بنیادی حداقل یک زمان طولانی را میطلبد و چون در سازمان استراتژی و برنامه خیلی حاکمیت ندارد، اما آرام آرام دارد جا پیدا میکند، فعالیتها با دشواری مواجه میشود، مدیریتها کار را خراب کرده، با تأخیر مدیران ما مشکلاتی اساسی پیش میآید. یادم میآید که وقتی در نیروی دریایی ارتش میگفتند آمریکاییها مشهورترند یا آفریقای جنوبیها، ایتالیاییها مشهورند یا انگلیسیها، هر کس دار و دسته خودش را داشت هر جا آموزش دیده بودند آن خرده فرهنگ را با خودشان آورده بودند و این جریان در اینجا نیز امتداد داشت. در نیروی انتظامی نیز یکی از دوستان پروژهای برای رساله دکترای خود گرفته بود و در نیروی انتظامی مطرح شد، زحمت زیادی کشید تا طرح مراحل تصویب را گذراند. فرهنگ سازمانی عنوان پروژه بود به هرحال پس از فعالیت زیاد طرح را به تصویب رساندیم و در دانشگاه هم به تصویب رسید، همه چیز آماده بود که برویم و فعالیت را آغاز کنیم که فرمانده نیروی انتظامی هم عوض شد. با ایشان مطرح شد که چنین پروژهای موجود است، وی اظهار داشت ما به این پروژهها کاری نداریم در حالی که یک سال زمان ما از دست رفت تا این پروژه از مرحله تصویب، رد بشود. بنابراین هیچ کاری انجام نگرفت، چون تابعی از مدیریت است، لذا مقداری این فعالیت دشوار است. شما به هر کسی داخل کشور کار بنیادی بدهید، میبینید تن نمیدهد، معلوم نیست آخر و عاقبتش چه بشود من اعتقاد به آن دارم، ولی باید یک دریچهای کنار آن باز کرد. یک علت عدم انجام آن هم ناتوانی ما در انجام چنین تحقیقاتی است، توانمند نیستیم، آنقدر زمان را طول میدهیم متغیرها وارد میشود و شرایط را عوض میکند موضوع را تغییر میدهد، معلوم است چه از آب در میآید، من میگویم یک فایلی برای این موضوع باید باز کرد که موضوعات آن را مشخص کنیم. همیشه در وضع مدیریت هم گفتیم که ما بهبود اساسی داریم، بهبود اضطراری هم داریم، لذا موجودیت سازمان را باید ابتدا حفظ کرد و دست به یک سری اقدامات بهبود موقتی زد و همزمان به فکر آینده و پیشرفت در آینده هم بود، مثل حرکت یک ماشین در سربالایی که ما باید ابتدا سنگی زیر چرخهای آن بگذاریم که عقب نرود و سپس لاستیکها را عوض کنیم، شمعها را ببینیم و غیره اما در بهبود اساسی به فکر طراحی موتور جدید و غیره نیز باید باشیم. ما باید منابع را به سه دسته تقسیم بکنیم: یکی وضع موجود را حفظ بکند؛ یکی اقدامات موقتی بهبود را انجام بدهد؛ دیگری اقدامات اساسی را در برگیرد؛ اما از هیچ یک از این منابع نباید غافل شد. یک چیزی هم که الان میتواند شما را معتبر کند پیشگوییها است، حال این امر تنها به نشریه باز نمیگردد بلکه به سازمان بر میگردد. تا حدی باید وارد پژوهشهای نگرش سنجی شد، و بحث پیشگوییها باید کمی اعتبار کسب کند، در زمینة نظر سنجی سازمان گامهای خوبی برداشته است، البته اینگونه پژوهشها تحقیقات بنیادی نیست، اما آثاری دارد، زیرا همه آن را مطالعه میکنند، لذا اعتبار شما از یکسو نزد بسیجیها است و از سوی دیگر نزد مجامع علمی.
فصلنامه:بحث ما صرفاً نشریه نیست یعنی بحث سازمان و جهتگیریهای سازمان و انعکاس آن در نشریه است، نشریه در حقیقت رسانه سازمان است، بحث ما بر میگردد به سازمان، مشکلات سازمان، آیندهای که برای سازمان مطرح است.
پاسخ:اگر که این سؤال مطرح است، من ابتدا این نکات را عرض کردم، در روش مدیریتی شما و طبقهبندی فعالیتهای تحقیقاتی باید یک کار انجام بگیرد و این ارتباط شما را با همه مجموعه نیرو برقرار کند، یک شرایطی وجود دارد که هیچ کسی هیچ کار تحقیقاتی نکند، ما از نظر نظامی میگوییم که مثلاً روش حل مسئله یکی برآورد و دوم بررسی ستادی، سوم تحقیق و پژوهش است که خود تحقیق و پژوهش از کاربردی تا بنیادی در اختیار این مسئله است، جای آن کجاست؟ هر کارشناس ستاد میتواند آن را برآورد کند. میگویند برآورد هم یک کار تحقیقی است، چون میگویند حل مسئله است یا بررسی ستادی، یعنی اگر دو یا سه کارشناس هم با هم مشورت بکنند، این کار تحقیقی محسوب میشود. حال سازمان تحقیقات برای انجام پژوهشهای کاربردی و بخشنامه پرسنلی وارد میشود مثلاً میخواهد رضایت پرسنل را از ویلای شمال بپرسد و کار نظر سنجی هم انجام شود. میخواهد نظر سنجی را برای اصلاح سیستم انجام بدهد، با فیش حقوقی برگ سؤالها را هم می فرستد، یا مثلاً میخواهد که سیستم آن را مکانیزه بکند، با یک شرکت قرار داد میبندد و میخواهد مطالعات فاز صفر را انجام بدهد، میخواهد بگوید فاز صفر هم یک کار تحقیقی است، لذا اگر بخواهیم راه آن را ببندیم جواب نمیدهد، خیلی هم باز بگذاریم امکانات هدر میرود. بعضی فعالیتهای موازی، بعضی کارهای بیهوده بعضی کارهای با سوء نیت باید از میان برداشته شود و یک روش منطقی که همه با شوق و ذوق در این کار شرکت بکنند، اتخاذ بکنیم. یک طبقهبندی از کار تحقیقات مشخص بکنیم کار آنها را مشخص بکنیم چه کاری شما انجام می دهید یک فاز کار را شماانجام میدهید، یک فاز کار ما انجام میدهیم، چه کاری را باید ما اساساً انجام بدهیم، چه کاری را ما به بیرون سفارش میدهیم، آیا همه آنها را بدهیم بیرون. این باید روشن بشود. البته بودجه یک اهرم مهمی است در جهت اعمال. البته همة موضوع بودجه نیست، بودجه غیر تحقیقی درون فعالیتهای مختلف ممکن است وارد شود و خیلی ما نمیتوانیم با این موضوع برخورد بکنیم که دو مدیر ما که رویکرد علمی دارند، در جا بزنند.
فصلنامه:برای اینکه آن محورهایی که پیشبینی کرده بودیم ادامه بدهیم، نکتهای را آقای بختیاری اشاره کردند، یعنی فرایند انتشار نشریه باید واقعاً ساده و با تسهیلاتی که از مجموعه سازمان تحقیقات میتواند دریافت کند منتشر کنیم و ما همه کارهایی که آنجا انجام میدهیم، باید به تایید مسؤلان برسد. یک بخش کاری دیگر بخش صنعتی است که تا سال قبل در سازمان ادامه داشت و یک رویکرد جدید و برخورد جدیدی که با سازمان شد، باعث شد بخش انسانی را تقویت و بخش صنعتی را واگذار کردیم به قسمتهای دیگر. یک مأموریت جدیدی را بجای آن به سازمان محول کردهاند که حمایت از مبتکران و مخترعان است. ما در بحث حمایت از مبتکران و مخترعان تا یک حدی میتوانیم مشخص کنیم که وارد مباحث صنعت نشویم. به عبارت دیگر بسیجی خواهیم داشت که ابتکار صنعتی یا نوآوری کرده، و باید حمایت شود. وقتی وارد بحث حمایت شویم، وارد بحث صنعتی هم میشویم. همه نوآوریهای بسیجیان مباحث انسانی نیست، مباحث صنعتی، مباحث پزشکی، علوم پایه، علوم انسانی، ادبیات موسیقی همه اینها را میتواند بپوشاند. حال سؤال این است که آن بخش صنعتی حیطه کار تحقیقات ما به چه میزان است و مخاطبان ما از صنعت چه بهرهای میتوانند ببرند؟
پاسخ: شما تحقیقاتی انجام بدهید که سازمان به آن نیاز دارد در حال حاضر به تحقیقاتی که صنعتی باشد برای اینکه از نتایج آن سازمان استفاده کند، نیاز نداریم. سطح تجهیزات در نیروی مقاومت آنقدر پیچیده و وسیع نیست که نیاز داشته باشیم که بگوییم تانک داریم، هواپیما داریم، ما سطح تجهیزاتمان خیلی گسترده نیست که تمام فکر و ذهن خودمان را برای آن بگذاریم. بحث حمایت از مبتکران و مخترعان یک بحث جدیدی است که کمی ناشناخته است، باید بحث کرد اگر مبتکری یک جایی است که وام نیاز دارد، ما به او وام بدهیم از او حمایت بکنیم، به وزارت دفاع وصلش بکنیم. ما یک ترمینالی بشویم افراد را به اماکن مختلف وصل کنیم. اینها رویکردهای مختلفی است که میتوان داشت. ما فعلاً به یک دیدگاه حداقل اکتفا کنیم که آن هم حتماً باید راه بیفتد، بعد هم شناسایی، تشویق، تقدیر، طبقهبندی. کار ما این نیست که کارگاه درست کنیم؛ مخترع پرور بشویم، استعداد شناسی بکنیم، استعداد یابی بکنیم، مبتکر باید حمایت بشود اصل این است که روح اعتماد به نفس را تقویت بکنیم.
فصلنامه:در آخرین فرآیند تحقیق، بحث به کارگیری نتایج تحقیقات است، همه این تلاشها میشود، حال نتیجه با هزینه یا بیهزینه کار آماده میشود. در کشور ما که کشور جهان سومی است، نتایج پژوهشها بیشتر برای پز است و به داخل ویترینها میرود. برای ایجاد، گسترش فرهنگ به کارگیری نتایج تحقیق برای تصمیمسازی مدیران باید پژوهش حرف اول را بزند، یکی از معضلات خود تحقیق هم این است که نتایج دیر میرسد؛ اما از نظر خود مدیران چه کنیم که مدیران متحول بشوند و مبتنی بر پژوهش گام بردارند؟
پاسخ: خودشان را باید مشارکت بدهیم، خودشان را باید درگیر بکنیم، نباید با پژوهش بیگانه باشند. کنار مسایل اگر قضایا تزریقی نباشد، ایشان میپذیرند. خودشان را بیاورید و درگیر کنید. یکی از راههای مشارکت، گذاشتن کنفرانسها و مدیر را وارد گروه کار کردن است. داخل کار هیئت مدیره بیاید خودش را درگیر بکند، ضمن اینکه این امر مهم است که طرح شما دارد یک کار فرهنگی انجام میدهد و مدیران ما، مدیران تجربی هستند، لذا همیشه به این نتیجه به دیده تردید نگاه میکنند این زمان میبرد، ولی باید روشی اتخاذ کنید و روی آن حساب کنید که این نتایج تحقیقات باید به کار بسته بشود. یک مکانیزمی ایجاد کنید که این نتایج را به کار گیرد در غیر این صورت همه آن انرژی را که صرف کردیم از بین میرود.
فصلنامه:یک پروژهای برای بسیج ادارات انجام میشد و نگرش مردم و کارکنان دولتی نسبت به بسیج ادارات مورد سنجش قرار میگرفت که محقق ما چند بار پیش مسئول مربوطه رفته بود، گفتند وقت ندارم(سردار مقدم: متوجه ارزش این کار تحقیقی نبودهاند) بعد نتایج کار که بیرون آمد گفت: من این کار را قبول ندارم؛ گفتم ما چند بار آمدیم شما گفتید من وقت ندارم.
پاسخ:باز طرف شما موضوع را درک نکرده است او چیزی را در ذهن خود دارد و متناسب با آن عمل میکند، لذا شما هر چه بگویید او فکر خودش را دنبال میکند و ما در انتصاباتمان باید گرایش به سمت به کارگماری افرادی باشد که نگرش علمی دارند و آرام آرام آنان را باید یا علمی بکنیم، و یا جایگزین.
فصلنامه: آیندة تحقیقات در بسیج را چه میبینید و از بخشهای تحقیقاتی سازمان چه میخواهید؟
پاسخ:چه می بینید و چه میخواهید دو موضوع است. چه میبینید همانهایی است که گفتم، چه میخواهید بسته به کار شما دارد.
ما باید چگونه باشیم این است که رویکرد تحقیقی در همة رفتار ما متجلی بشود و ما را از حالت روزمرگی در بیاورد و این یک عرصة قابل تأمل است و ما باید دنبال آن برویم؛ اما بسیاری از ما در کار پشتوانة علمی و تحقیقی نداریم، مثلاً یکی داخل کوچة خودشان چیزی میشنود، فوری میآید آن را به کل کشور تعمیم میدهد که در مورد بسیج این گونه میگویند. اگر بتوانیم افراد را محتاط بکنیم تعمیم براحتی انجام نمیشود. من فکر میکنم که ما باید رویکرد علمی را در بسیج داشته باشیم و نتیجهاش میشود هدایت افراد برای آماده سازی کار به صورت علمی؛ اما وقتی میگوییم که آینده بسیج را شما چه میبینید، یعنی این که تحقیقات بسیج چه باید بکند؟ بسیج از وادی تحقیقات و تحقیقات در وادی پرورش نیروی انسانی و در تحقق چه اهدافی چه کاری باید بکند؟ پاسخ این است که تحقیقات باید در خدمت اهداف سازمان باشد، اهداف سازمان ما هدف غایی است. تحقق هدف ارتش بیست میلیونی در این کشور یکی از اهداف است. مثلاً برنامة بیست میلیونی به عنوان برنامة پنجم عنوان بشود بعید است اگر در عمل واقع بینانه بخواهیم صحبت بکنیم، برنامه پنجم ده سال دیگر عوض بشود. جمعیت کشور میشود 80 میلیون یا بگوییم چگونه ما ظرفیتها را نوشتیم. ما باید آدمها را با داشتن افکاری که نزدیک انقلاب ما هستند، بیاوریم؛ اما این که آیا ما باید از ارزشها عبور کنیم یا میتوانیم آدمها را ارزشی کنیم، چه کار باید بکنیم؟ ما از لحاظ راهبردی مشکل نداریم، ولی از یک نقطه بالا رفتن خیلی سخت میشود، ما از لحاظ کمی در بسیج به یک جایی میرسیم که باید روحیه ایجاد بکنیم، مثل جنگ که یک کارخانه بود که تولید روحیه میکرد باید تولید روحیه بکنیم، یا نه بسیج عنوانش بسیج باشد و ما بتوانیم از آرمانها هم عدول بکنیم. هدف اساسی ما از بسیج این نیست که بسیج درست کنیم برای بسیج که در واقع همان کارکرد اخلاق را در کشورهای دیگر داشته باشد؛ اما از دیدگاه ما بسیج باید بقای نظام را در آینده تضمین بکند. تضمین بقای نظام و ارزشهای نظام. نظام اسلامی را میخواهیم حفظ بکنیم ما باید آدمها را پالایش کنیم، پاکسازی کنیم و استمرار این حرکت ممکن است بسیج را تشکیل بدهد، استمرار آرمانها و ارزشها ممکن است بسیج را به وجود بیاورد. برای این زمینه باید راهکار ارائه شود، یعنی راهکارهای ما به زودی تمام میشود و میرسیم به آن مراحل سخت عملیات.
در حال حاضر ظرفیتهای بزرگی ما در بسیج اساتید، بسیج مبتکران و مخترعان و بسیج دانشجویی، بسیج هنری داریم، اینها همه خود به خود وصل میشوند به سازمان تحقیقات و یک رابطه علمی هم میان بهرهبرداران و هم عرضهکنندگان باید برقرار شود که البته کم هم نیستند. اگر هیئت مدیرة نشریه یا تحریریه بخواهند، انتخاب شوند باید این آدمها وزن علمی داشته باشند؛ زیرا خوانندهها برایشان اهمیت دارد، هنگامی که نشریه را باز میکنند، افراد تحریریه چه کسانی هستند، یک یا دو فرد صاحبنظر اسمشان وجود داشته باشد که اعتباری کسب بشود. اعتبار خوب است. مثلاً من نشریه لجستیک را همه وقت میخوانم، نشریه خیلی وزین و خیلی خوبی است، ولی هنوز این اعتبار را پیش خوانندگان پیدا نکرده است و میشود اینها را عملی کرد. حال این نشریه یک نشریه تخصصی است، ولی بسیج یک دامنه وسیعی دارد، یعنی تخصصهای متعددی در بسیج وجود دارد از نظر من حوزة فعالیت و زمینة کاری خود را مشخص کنید. آدمهای معتبری را به کار بگیرید، مسایل روز و قابل استفادهای را مطرح کنید. میتوان از تاکتیکهای سایر نشریات هم استفاده کرد. یعنی ما در هر صورت شاخصهای تخصصی بسیج و آدمهای متخصص را جذب کنیم، گاهی هم برای جذب آنها باید مقاوم باشیم و هم آدمهایی را که موجود هستند به شیوهای بتوانیم از پتانسیل آنها استفاده کنیم مثلاً از بسیج متخصصان.
فصلنامه: بحث ما این است که در عرصههایی که بسیج فعال است و فعال میشود این نشریه باید دو هدف عمده داشته باشد، یکی چهرهای است برای بیان فعالیتهایی که در سازمان تحقیقات انجام میشود، یا انجام شده یا پروژههایی که در دست اجرا است، یا تریبونی باشد برای کسانی که با یک زبان علمی نسبت به بسیج حرف دارند که ممکن است درسازمان ما هم نباشند و به عنوان یک فرد بیرونی تلقی شوند، ولی بهرحال حرفی دارند و این حرف هم علمی است، مانند انعکاس مقالات، سمینارها، میزگرد. ما چند هدف کلی داریم: ما امنیت را داریم، عرصههای فرهنگی را داریم، عرصه مشارکت اجتماعی را داریم، مشارکت سیاسی که باید مورد توجه قرار گیرد، بنابراین عرصهها متفاوت است. شاید به تعداد عرصههای موجود در کشور ما در بسیج فعالیت داریم، این نکته باید بیشتر روشن بشود که ما در مجموع پژوهشهای سازمان تحققات به طور کامل به دنبال ورود به همة این عرصهها هستیم و دلیل اشاره به این عرصهها نیز به همین منظور است در حال حاضر اهتمام نیروی مقاومت ورود به عرصههایی است مانند عرصه مشارکت اجتماعی و یا عرصه فرهنگی. بنابراین آیا گرایش مجله ما هم به لحاظ تحقیقاتی و علمی به سمت عرصههایی باید باشد که نیروی مقاومت دنبال میکند، آیا این طور نباید باشد؟
پاسخ: این که شما میفرمایید درست است، ولی ما همه چیز را نمیتوانیم آزمون کنیم اموری وجود دارد که در مسیر حرکت اصلاح میشود. البته ما نمیخواهیم نشریه بسیج بزنیم، نشریه بسیج یعنی اطلاعرسانی، ما باید وجهه علمی به نشریه بدهیم و رویکرد تحقیقات را در این نشریه دنبال کنیم. اصلیترین هدف شما ایجاد روح تحقیقات است، یعنی آدمها در فعالیتهایشان چشم بسته به میدان وارد نشوند. تفکر در مطالعات مقدماتی، ارزیابی بعد از اجرا و دوباره ارزیابی. ما میخواهیم این روحیه را ایجاد بکنیم امروز در بسیج تا حدودی اسیر روزمرگی هستیم، رویکرد علمی در بسیج و بسیجیان باید داشته باشیم، روشها نباید سنتی و خسته کننده باشند.
فصلنامه:در حال حاضر وضعیت تحقیقات را در مجموعه نیرو چگونه میبینیند، چه جایگاهی برای تحقیقات به عنوان یک مسؤل ارشد قائل هستید و آیا در درون مجموعه باور تحقیقات وجود دارد و شما به آن معتقد هستید؟ اگر باور دارید این معرفههای باوری چگونه باید در کار نشریه متجلی بشود این نشریه چه کاری را باید انجام دهد که باور جای بیفتد؟
پاسخ: سپاه یک مجموعهای است که به صورت خودجوش تشکیل شده است و با فعالیت تحقیقاتی شکل نگرفته است، اول فکر نکردند باید سازمان را درست کنند، بلکه در مسیر حرکت همواره با تحولات شکل یافته و خود را بازیابی کرده است، از این کورانها و بحرانها در آمده و کمکم به مرحلهای رسیده است که تجربیاتش را مستند سازی میکند، تألیف میکند، قالب سازمانی و آموزشی به وجود می آورد، چارچوبهایی که برای خودش آیین نامهای دارد، وضع میکند. در واقع تجربیان خودش را مدون میکند، حالا مقداری در این مسیر، تجربیاتی را که در واقع به شکست منتهی شده نیز میبینیم که باید بتوانیم از آن استفاده کنیم و در گام بعدی آنها را اصلاح کنیم، اما سازمان تحقیقات بر پایة فعالیت تحقیقاتی تشکیل شده است، البته آدمهایی هم وجود دارند که برپایة تجربه بار آمدهاند و بدلیل آزمون و خطا، خسته هم شدهاند، و جایگاه فعالیت ایشان به طور طبیعی پیدا شده است و از ابتدا رویکرد سازمان این نبوده است که افراد را وادار به تحقیق کند.
در حال حاضر ما میخواهیم یک کاری بکنیم که آدمها را به دنبال تحقیقات و پژوهش هم بیندازیم، یعنی این روحیه را ایجاد بکنیم. بنده شخصاً به عنوان آدمی که در هیئت رئیسه هستم و میتوانم به همراه مجموعه فعالیتهایی را انجام بدهیم و پیگیری کنیم، این اهتمام را داریم و مجموعه هئیت رئیسه فعلی نیرو رویکرد علمی پژوهشی دارند و همه آدمهایی که فعلاً در هیئت رئیسه هستند، در مجموع یک نظر هستند که باید به کار تحقیقاتی اهمیت داد. نکتهای که من در رابطه با کار تحقیقاتی باید بگویم، تنها به نشریه برنمیگردد و به درد کل مسؤلان سازمان تحقیقات میخورد، تحقیقات در کشور ما موانع زیادی دارد، بیشتر پز (پرستیژ) تحقیقاتی است، تا کسی اعتقاد به نتایج تحقیق داشته باشد؛ یکی از دلایل این است که تحقیقات همیشه دنبال طرحهای جامع بی بازده است، چیزهای زودبازده نداریم، چون دنبال دیربازده میرویم، نتایجی که از آن بیرون میآید در بیرون هم برای به کارگیری تردید وجود دارد. از نظر مدیران سازمان این یافتهها یا اینقدر دیرآمده که متغیرها در محیط تغییر کرده و به درد نمیخورد یا حتی اگر هم بدرد، بخورد، مدیران همچنان اعتماد ندارند که میتوانند آن را اجرا کنند یا خیر؟ و یا بعضی وقتها که اعتماد میکنند شما میخواهید تغییر رفتاری در سازمان ایجاد بکنید با مشکلاتی روبرو میشوید همه به روش جمعی عادت کردهاند، تغییر روش جمعی در گامهای اولیه مشکل است، لذا پس میزنند و مسئولیت را بر سر تحقیقات میگذارند، یعنی ناکارآمدی مدیریت را به پای ناکارآمدی نتایج تحقیقات میگذارند و این یک اجحاف بزرگی در کشور ما است. ما باید یک مقدار طبع مدیریت در کشور را در نظر بگیریم، در حال حاضر یک درصد از بودجه کشور صرف تحقیقات میشود و این یک درصد مربوط به تحقیقات نیست ( 70 درصد وسایل سختافزاری ـ صندلی ـ ساختمان و …) بنابراین اول باید اعتماد سازی کرد، نظرسنجی خوب است، نگرش سنجی بهتر است، نظرسنجی مربوط به گذشته است. در آیندة نزدیک شما فکر کنید که مثلاً همین انتخابات شورای شهر ما اگر این مرکز تحقیقات ما با ده درصد، پانزده درصد، بیست درصد خطا بتواند پیشبینی بکند که چه اتفاقی خواهد افتاد، خوب است. اگر این نتایج در نشریه منعکس شود و افراد بعداً دیدند که این پیشگوییها درست از آب درآمد، این اعتماد به آنها دست میدهد. بعداً القا هم میکنند. درحال حاضر با این معضلاتی که ما داریم هنوز بعضیها راضی نیستند که یک ریال پول تحقیقات بدهند. با این بیاعتمادی که نسبت به تحقیقات وجود دارد، باید دنبال موضوعات ملموس، قابل فهم، عینی، با برد زمانی کوتاه و متوسط برویم، تا جلب اعتماد بکنیم، این جلب اعتماد از طریق نظر سنجیها تا حدودی میتواند تابلویی برای شما درست کند خلاصه تحقیقات در نشریه بیاید، برای شما یک سابقهای میتواند به وجود آورد.
سیستم تحقیقات کشور کلاً مریض است، چون سیستم کنترل و نظارتی وجود ندارد که کنترل پروژه بکند، دوم آن که اگر بکند قرار نیست که نتیجهاش اجرا بشود، لذا یک سیستم مریضی الان وجود دارد که قابل لمس نیست، برای اینکه عینی بشود، ملموس بشود، نگرش سنجی و پیشبینی آینده را تا حدودی بین اینها باید تدارک دید.
سؤال: شما در عین حال اعتقاد به طرحهای بنیادی هم دارید، ولی این تحقیقات فعلاً به نظر شما باید برای زمانهای بعدی بماند، با این رویکرد تقدم و تأخر بخشی در طرحها را میتوانیم تقسیم کنیم به دو دسته طرحهای کاربردی و بنیادی، آیا کاربردیها را انجام دهیم یا اینکه تحقیقات استراتژیکی و توسعهای انجام دهیم؟در این تقدم و تأخر این سه یا چهار دسته طرح اولویتها را به کدام میدهیم. از این میخواهیم نتیجه بگیریم که بخش دوم که با صحبتهای شما باعث مشکلات و موانعی است، سیستم تحقیقات کشور را مریض کرده است، با این وجود دو دسته مشکلات وجود دارد، یک دسته مشکلات و موانعی که در سطح فرد و خرد مطرح است، یک دسته آنهایی که در سطح کلان مطرح است، ما میخواهیم بگوییم که اختیارات ما در این نشریه در حد سیاست گذاری نیست؛ اما بی توجه به این مسایل کلان هم نیستیم. شاید آسیبپذیری ما از مسایل کلان تحقیقاتی کشور بیشتر است، اما فرعیها هم آنقدر کوچک میشوند، که شاید ما خیلی نخواهیم بر آنها متمرکز بشویم؛ در واقع آن مسایلی که به فرد مربوط میشود، مثل ناآگاهیهای فرد از روشهای تحقیقی. حال چه سیاست و استراتژی را این نشریه باید اتخاذ بکند، لطفاً بیان بفرمایید؟
پاسخ: خدمت شما عرض کنم که تحقیقات بنیادی حداقل یک زمان طولانی را میطلبد و چون در سازمان استراتژی و برنامه خیلی حاکمیت ندارد، اما آرام آرام دارد جا پیدا میکند، فعالیتها با دشواری مواجه میشود، مدیریتها کار را خراب کرده، با تأخیر مدیران ما مشکلاتی اساسی پیش میآید. یادم میآید که وقتی در نیروی دریایی ارتش میگفتند آمریکاییها مشهورترند یا آفریقای جنوبیها، ایتالیاییها مشهورند یا انگلیسیها، هر کس دار و دسته خودش را داشت هر جا آموزش دیده بودند آن خرده فرهنگ را با خودشان آورده بودند و این جریان در اینجا نیز امتداد داشت. در نیروی انتظامی نیز یکی از دوستان پروژهای برای رساله دکترای خود گرفته بود و در نیروی انتظامی مطرح شد، زحمت زیادی کشید تا طرح مراحل تصویب را گذراند. فرهنگ سازمانی عنوان پروژه بود به هرحال پس از فعالیت زیاد طرح را به تصویب رساندیم و در دانشگاه هم به تصویب رسید، همه چیز آماده بود که برویم و فعالیت را آغاز کنیم که فرمانده نیروی انتظامی هم عوض شد. با ایشان مطرح شد که چنین پروژهای موجود است، وی اظهار داشت ما به این پروژهها کاری نداریم در حالی که یک سال زمان ما از دست رفت تا این پروژه از مرحله تصویب، رد بشود. بنابراین هیچ کاری انجام نگرفت، چون تابعی از مدیریت است، لذا مقداری این فعالیت دشوار است. شما به هر کسی داخل کشور کار بنیادی بدهید، میبینید تن نمیدهد، معلوم نیست آخر و عاقبتش چه بشود من اعتقاد به آن دارم، ولی باید یک دریچهای کنار آن باز کرد. یک علت عدم انجام آن هم ناتوانی ما در انجام چنین تحقیقاتی است، توانمند نیستیم، آنقدر زمان را طول میدهیم متغیرها وارد میشود و شرایط را عوض میکند موضوع را تغییر میدهد، معلوم است چه از آب در میآید، من میگویم یک فایلی برای این موضوع باید باز کرد که موضوعات آن را مشخص کنیم. همیشه در وضع مدیریت هم گفتیم که ما بهبود اساسی داریم، بهبود اضطراری هم داریم، لذا موجودیت سازمان را باید ابتدا حفظ کرد و دست به یک سری اقدامات بهبود موقتی زد و همزمان به فکر آینده و پیشرفت در آینده هم بود، مثل حرکت یک ماشین در سربالایی که ما باید ابتدا سنگی زیر چرخهای آن بگذاریم که عقب نرود و سپس لاستیکها را عوض کنیم، شمعها را ببینیم و غیره اما در بهبود اساسی به فکر طراحی موتور جدید و غیره نیز باید باشیم. ما باید منابع را به سه دسته تقسیم بکنیم: یکی وضع موجود را حفظ بکند؛ یکی اقدامات موقتی بهبود را انجام بدهد؛ دیگری اقدامات اساسی را در برگیرد؛ اما از هیچ یک از این منابع نباید غافل شد. یک چیزی هم که الان میتواند شما را معتبر کند پیشگوییها است، حال این امر تنها به نشریه باز نمیگردد بلکه به سازمان بر میگردد. تا حدی باید وارد پژوهشهای نگرش سنجی شد، و بحث پیشگوییها باید کمی اعتبار کسب کند، در زمینة نظر سنجی سازمان گامهای خوبی برداشته است، البته اینگونه پژوهشها تحقیقات بنیادی نیست، اما آثاری دارد، زیرا همه آن را مطالعه میکنند، لذا اعتبار شما از یکسو نزد بسیجیها است و از سوی دیگر نزد مجامع علمی.
فصلنامه:بحث ما صرفاً نشریه نیست یعنی بحث سازمان و جهتگیریهای سازمان و انعکاس آن در نشریه است، نشریه در حقیقت رسانه سازمان است، بحث ما بر میگردد به سازمان، مشکلات سازمان، آیندهای که برای سازمان مطرح است.
پاسخ:اگر که این سؤال مطرح است، من ابتدا این نکات را عرض کردم، در روش مدیریتی شما و طبقهبندی فعالیتهای تحقیقاتی باید یک کار انجام بگیرد و این ارتباط شما را با همه مجموعه نیرو برقرار کند، یک شرایطی وجود دارد که هیچ کسی هیچ کار تحقیقاتی نکند، ما از نظر نظامی میگوییم که مثلاً روش حل مسئله یکی برآورد و دوم بررسی ستادی، سوم تحقیق و پژوهش است که خود تحقیق و پژوهش از کاربردی تا بنیادی در اختیار این مسئله است، جای آن کجاست؟ هر کارشناس ستاد میتواند آن را برآورد کند. میگویند برآورد هم یک کار تحقیقی است، چون میگویند حل مسئله است یا بررسی ستادی، یعنی اگر دو یا سه کارشناس هم با هم مشورت بکنند، این کار تحقیقی محسوب میشود. حال سازمان تحقیقات برای انجام پژوهشهای کاربردی و بخشنامه پرسنلی وارد میشود مثلاً میخواهد رضایت پرسنل را از ویلای شمال بپرسد و کار نظر سنجی هم انجام شود. میخواهد نظر سنجی را برای اصلاح سیستم انجام بدهد، با فیش حقوقی برگ سؤالها را هم می فرستد، یا مثلاً میخواهد که سیستم آن را مکانیزه بکند، با یک شرکت قرار داد میبندد و میخواهد مطالعات فاز صفر را انجام بدهد، میخواهد بگوید فاز صفر هم یک کار تحقیقی است، لذا اگر بخواهیم راه آن را ببندیم جواب نمیدهد، خیلی هم باز بگذاریم امکانات هدر میرود. بعضی فعالیتهای موازی، بعضی کارهای بیهوده بعضی کارهای با سوء نیت باید از میان برداشته شود و یک روش منطقی که همه با شوق و ذوق در این کار شرکت بکنند، اتخاذ بکنیم. یک طبقهبندی از کار تحقیقات مشخص بکنیم کار آنها را مشخص بکنیم چه کاری شما انجام می دهید یک فاز کار را شماانجام میدهید، یک فاز کار ما انجام میدهیم، چه کاری را باید ما اساساً انجام بدهیم، چه کاری را ما به بیرون سفارش میدهیم، آیا همه آنها را بدهیم بیرون. این باید روشن بشود. البته بودجه یک اهرم مهمی است در جهت اعمال. البته همة موضوع بودجه نیست، بودجه غیر تحقیقی درون فعالیتهای مختلف ممکن است وارد شود و خیلی ما نمیتوانیم با این موضوع برخورد بکنیم که دو مدیر ما که رویکرد علمی دارند، در جا بزنند.
فصلنامه:برای اینکه آن محورهایی که پیشبینی کرده بودیم ادامه بدهیم، نکتهای را آقای بختیاری اشاره کردند، یعنی فرایند انتشار نشریه باید واقعاً ساده و با تسهیلاتی که از مجموعه سازمان تحقیقات میتواند دریافت کند منتشر کنیم و ما همه کارهایی که آنجا انجام میدهیم، باید به تایید مسؤلان برسد. یک بخش کاری دیگر بخش صنعتی است که تا سال قبل در سازمان ادامه داشت و یک رویکرد جدید و برخورد جدیدی که با سازمان شد، باعث شد بخش انسانی را تقویت و بخش صنعتی را واگذار کردیم به قسمتهای دیگر. یک مأموریت جدیدی را بجای آن به سازمان محول کردهاند که حمایت از مبتکران و مخترعان است. ما در بحث حمایت از مبتکران و مخترعان تا یک حدی میتوانیم مشخص کنیم که وارد مباحث صنعت نشویم. به عبارت دیگر بسیجی خواهیم داشت که ابتکار صنعتی یا نوآوری کرده، و باید حمایت شود. وقتی وارد بحث حمایت شویم، وارد بحث صنعتی هم میشویم. همه نوآوریهای بسیجیان مباحث انسانی نیست، مباحث صنعتی، مباحث پزشکی، علوم پایه، علوم انسانی، ادبیات موسیقی همه اینها را میتواند بپوشاند. حال سؤال این است که آن بخش صنعتی حیطه کار تحقیقات ما به چه میزان است و مخاطبان ما از صنعت چه بهرهای میتوانند ببرند؟
پاسخ: شما تحقیقاتی انجام بدهید که سازمان به آن نیاز دارد در حال حاضر به تحقیقاتی که صنعتی باشد برای اینکه از نتایج آن سازمان استفاده کند، نیاز نداریم. سطح تجهیزات در نیروی مقاومت آنقدر پیچیده و وسیع نیست که نیاز داشته باشیم که بگوییم تانک داریم، هواپیما داریم، ما سطح تجهیزاتمان خیلی گسترده نیست که تمام فکر و ذهن خودمان را برای آن بگذاریم. بحث حمایت از مبتکران و مخترعان یک بحث جدیدی است که کمی ناشناخته است، باید بحث کرد اگر مبتکری یک جایی است که وام نیاز دارد، ما به او وام بدهیم از او حمایت بکنیم، به وزارت دفاع وصلش بکنیم. ما یک ترمینالی بشویم افراد را به اماکن مختلف وصل کنیم. اینها رویکردهای مختلفی است که میتوان داشت. ما فعلاً به یک دیدگاه حداقل اکتفا کنیم که آن هم حتماً باید راه بیفتد، بعد هم شناسایی، تشویق، تقدیر، طبقهبندی. کار ما این نیست که کارگاه درست کنیم؛ مخترع پرور بشویم، استعداد شناسی بکنیم، استعداد یابی بکنیم، مبتکر باید حمایت بشود اصل این است که روح اعتماد به نفس را تقویت بکنیم.
فصلنامه:در آخرین فرآیند تحقیق، بحث به کارگیری نتایج تحقیقات است، همه این تلاشها میشود، حال نتیجه با هزینه یا بیهزینه کار آماده میشود. در کشور ما که کشور جهان سومی است، نتایج پژوهشها بیشتر برای پز است و به داخل ویترینها میرود. برای ایجاد، گسترش فرهنگ به کارگیری نتایج تحقیق برای تصمیمسازی مدیران باید پژوهش حرف اول را بزند، یکی از معضلات خود تحقیق هم این است که نتایج دیر میرسد؛ اما از نظر خود مدیران چه کنیم که مدیران متحول بشوند و مبتنی بر پژوهش گام بردارند؟
پاسخ: خودشان را باید مشارکت بدهیم، خودشان را باید درگیر بکنیم، نباید با پژوهش بیگانه باشند. کنار مسایل اگر قضایا تزریقی نباشد، ایشان میپذیرند. خودشان را بیاورید و درگیر کنید. یکی از راههای مشارکت، گذاشتن کنفرانسها و مدیر را وارد گروه کار کردن است. داخل کار هیئت مدیره بیاید خودش را درگیر بکند، ضمن اینکه این امر مهم است که طرح شما دارد یک کار فرهنگی انجام میدهد و مدیران ما، مدیران تجربی هستند، لذا همیشه به این نتیجه به دیده تردید نگاه میکنند این زمان میبرد، ولی باید روشی اتخاذ کنید و روی آن حساب کنید که این نتایج تحقیقات باید به کار بسته بشود. یک مکانیزمی ایجاد کنید که این نتایج را به کار گیرد در غیر این صورت همه آن انرژی را که صرف کردیم از بین میرود.
فصلنامه:یک پروژهای برای بسیج ادارات انجام میشد و نگرش مردم و کارکنان دولتی نسبت به بسیج ادارات مورد سنجش قرار میگرفت که محقق ما چند بار پیش مسئول مربوطه رفته بود، گفتند وقت ندارم(سردار مقدم: متوجه ارزش این کار تحقیقی نبودهاند) بعد نتایج کار که بیرون آمد گفت: من این کار را قبول ندارم؛ گفتم ما چند بار آمدیم شما گفتید من وقت ندارم.
پاسخ:باز طرف شما موضوع را درک نکرده است او چیزی را در ذهن خود دارد و متناسب با آن عمل میکند، لذا شما هر چه بگویید او فکر خودش را دنبال میکند و ما در انتصاباتمان باید گرایش به سمت به کارگماری افرادی باشد که نگرش علمی دارند و آرام آرام آنان را باید یا علمی بکنیم، و یا جایگزین.
فصلنامه: آیندة تحقیقات در بسیج را چه میبینید و از بخشهای تحقیقاتی سازمان چه میخواهید؟
پاسخ:چه می بینید و چه میخواهید دو موضوع است. چه میبینید همانهایی است که گفتم، چه میخواهید بسته به کار شما دارد.
ما باید چگونه باشیم این است که رویکرد تحقیقی در همة رفتار ما متجلی بشود و ما را از حالت روزمرگی در بیاورد و این یک عرصة قابل تأمل است و ما باید دنبال آن برویم؛ اما بسیاری از ما در کار پشتوانة علمی و تحقیقی نداریم، مثلاً یکی داخل کوچة خودشان چیزی میشنود، فوری میآید آن را به کل کشور تعمیم میدهد که در مورد بسیج این گونه میگویند. اگر بتوانیم افراد را محتاط بکنیم تعمیم براحتی انجام نمیشود. من فکر میکنم که ما باید رویکرد علمی را در بسیج داشته باشیم و نتیجهاش میشود هدایت افراد برای آماده سازی کار به صورت علمی؛ اما وقتی میگوییم که آینده بسیج را شما چه میبینید، یعنی این که تحقیقات بسیج چه باید بکند؟ بسیج از وادی تحقیقات و تحقیقات در وادی پرورش نیروی انسانی و در تحقق چه اهدافی چه کاری باید بکند؟ پاسخ این است که تحقیقات باید در خدمت اهداف سازمان باشد، اهداف سازمان ما هدف غایی است. تحقق هدف ارتش بیست میلیونی در این کشور یکی از اهداف است. مثلاً برنامة بیست میلیونی به عنوان برنامة پنجم عنوان بشود بعید است اگر در عمل واقع بینانه بخواهیم صحبت بکنیم، برنامه پنجم ده سال دیگر عوض بشود. جمعیت کشور میشود 80 میلیون یا بگوییم چگونه ما ظرفیتها را نوشتیم. ما باید آدمها را با داشتن افکاری که نزدیک انقلاب ما هستند، بیاوریم؛ اما این که آیا ما باید از ارزشها عبور کنیم یا میتوانیم آدمها را ارزشی کنیم، چه کار باید بکنیم؟ ما از لحاظ راهبردی مشکل نداریم، ولی از یک نقطه بالا رفتن خیلی سخت میشود، ما از لحاظ کمی در بسیج به یک جایی میرسیم که باید روحیه ایجاد بکنیم، مثل جنگ که یک کارخانه بود که تولید روحیه میکرد باید تولید روحیه بکنیم، یا نه بسیج عنوانش بسیج باشد و ما بتوانیم از آرمانها هم عدول بکنیم. هدف اساسی ما از بسیج این نیست که بسیج درست کنیم برای بسیج که در واقع همان کارکرد اخلاق را در کشورهای دیگر داشته باشد؛ اما از دیدگاه ما بسیج باید بقای نظام را در آینده تضمین بکند. تضمین بقای نظام و ارزشهای نظام. نظام اسلامی را میخواهیم حفظ بکنیم ما باید آدمها را پالایش کنیم، پاکسازی کنیم و استمرار این حرکت ممکن است بسیج را تشکیل بدهد، استمرار آرمانها و ارزشها ممکن است بسیج را به وجود بیاورد. برای این زمینه باید راهکار ارائه شود، یعنی راهکارهای ما به زودی تمام میشود و میرسیم به آن مراحل سخت عملیات.