مطالب مرتبط با کلیدواژه

پیکره بندی


۱.

نقش پیکره بندی فضایی در اجتماع پذیری سکونتگاه های غیر رسمی مطالعه موردی: محله های حصار و دیزج شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اجتماع پذیری چیدمان فضایی پیکره بندی سکونتگاه های غیر رسمی همدان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۴ تعداد دانلود : ۲۷۴
در دهه های اخیر به دلایلی مانند رشد جمعیت، افزایش مهاجرت و عدم امکان تهیه مسکن به وسیله اکثر این مهاجران، انبوهی از سرپناه های غیرقانونی، بدون رعایت اصول ساخت وساز و به صورت درهم تنیده شکل گرفته است. از این سرپناه ها با عناوینی چون سکونتگاه های غیررسمی یاد می کنند که دچار معضلات بسیاری از جمله عدم تأمین زیرساختها و دسترسی به خدمات هستند. از موضوعات قابل توجه در این نواحی، توجه به فضاهای اجتماعی به عنوان مدار اصلی زندگی شهری می باشد. در این رابطه ویژگی های کالبدی- فضایی بستر این سکونتگاه ها، با نقش بی بدیل در شکل دهی به فعالیت های اجتماعی، محور پژوهش حاضر می باشد که با هدف تحلیل نقش پیکره بندی فضایی محلات غیررسمی بر اجتماع پذیری، دو سکونتگاه حصار و دیزج در شهر همدان را مورد کنکاش قرار داده است. در این پژوهش کاربردی از روش تحقیق ترکیبی بهره گرفته شد. در مرحله نخست، در روشی کمی و در راستای نظریه حرکت طبیعی، با استفاده از روش چیدمان فضا و نرم افزارهای تخصصی Arc gis و Ucl depth map، چیدمان فضاها و نقش آنها بر رفتارهای اجتماعی شهروندان تحلیل شده است تا از این طریق بتوان عوامل کالبدی- فضایی مؤثر بر اجتماع پذیری در فضاهای شهری را مورد کنکاش قرار داد. سپس در راستای اعتبارپذیری و تصدیق پذیری بیشتر نتایج پژوهش، یافته های حاصل از روش کمی چیدمان فضا، از طریق روش کیفی نقشه شناختی مورد بازبینی و مقایسه تطبیقی قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که پیکره بندی فضایی از طریق پنج شاخص کنترل، اتصال، همپیوندی، عمق فضا و شاخص ترکیبی خوانایی به طور معنی داری بر روند اجتماع پذیری سکونتگاه های غیررسمی اثرگذار است و به طور معنی داری منجر به افزایش میزان حضور، حرکت، تماس چهره به چهره، مکالمه افراد در فضا )به عنوان پیش شرطهای اولیه و اصلی شکل گیری تعاملات اجتماعی( و در نهایت اجتماع پذیری سکونتگاه های غیررسمی می شود. از تحلیل ها می توان نتیجه گرفت که نقشه های روش کمی چیدمان فضا، همپوشانی مناسبی با نقشه های کیفی شناختی دارند و مقایسه تطبیقی هر دو روش نشان می دهد که پیکره بندی فضایی درخت مانند و ممتد محله دیزج موجب استقرار الگوی حرکتی و به الطبع ایجاد تعاملات اجتماعی در بخشهای میانی این محله شده اما در محله حصار با ساختاری بوته مانند بسترهای جذب الگوی حرکتی و رفتارهای اجتماعی افراد در سطح محله پخش شده و منجر به اثرات اجتماعی- فرهنگی متفاوتی گردیده است.
۲.

بررسی اثرات پیکره بندی بر کیفیت فضایی پارک های شهری مشهد مطالعه موردی: پارک های شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پیکره بندی کیفیت فضایی چیدمان فضا پارک های شهری مشهد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۴ تعداد دانلود : ۲۷۴
امروزه کیفیت فضاهای شهری در شکل گیری تعاملات اجتماعی، تصویر ذهنی از شهر و ذهنیت بخشی به آن اهمیت بسزایی دارند. عوامل متعددی در شکل گیری مفهوم کیفیت نقش دارند که از مهمترین آنها می توان به پیکره بندی فضاهای شهری اشاره کرد. پیکره بندی فضایی، روابط میان فضاهای شهری را سازمان داده و خود عاملی برای شکل دهی به متغیرهای کیفی مانند خوانایی و قابلیت دسترسی است. در دهه های اخیر  نظریه چیدمان فضا، چارچوب نظری و عملی را برای تحلیل پیکره بندی فضاهای شهری ارائه کرده است. پارک ها یکی از انواع فضاهای شهری به شمار می روند که کیفیت فضایی، نقش مستقیمی در عملکرد و  بازدهی اجتماعی آنها دارد. این مطالعه با هدف تحلیل اثرات پیکره بندی فضاهای شهری بر کیفیت فضایی پارک های شهر مشهد انجام شده است. مطالعه از نوع کاربردی است و به روش توصیفی_تحلیلی، با انتخاب 290 پارک شهر مشهد در پنج رده همسایگی، محله ای، ناحیه ای، منطقه ای و شهری انجام شده است. در این مطالعه تحلیل ها براساس نقشه محوری شهر مشهد و در محیط نرم افزار UCL Dephtmap10 و  GISانجام شد. متغیرهای پایه در این تحقیق شامل اتصال، هم پیوندی، کنترل، و متغیرهای با واسطه شامل خوانایی،  قابلیت دسترسی، امنیت و انسجام فضایی بودند. نتایج تحقیق نشان داد که پارک های مورد مطالعه از کیفیت فضایی پایینی برخوردارند. همچنین مشخص شد که پارک های منطقه ای به دلیل توزیع نامناسب از کیفیت پایینی نسبت به سایر پارک های شهر مشهد برخوردارند. به طور کلی در مقایسه با کل فضای شهر مشهد، پارک ها از انسجام فضایی و امنیت مناسب برخوردار نیستند. در این میان  پارک های شهری به واسطه قرارگیری در مجاورت فضاهای با هم پیوندی و اتصال بالا از خوانایی و قابلیت دسترسی بالایی در فضای شهری برخوردارند. به نظر می رسد ارزیابی کیفیت فضایی و رابطه آن با کارکرد، می تواند نقش مؤثری در فرآیند برنامه ریزی و طراحی پارک های شهری داشته باشد. 
۳.

پیکره بندی و موضوع در نگاره های ایرانی (بررسی نسخه نگاره های شاهنامه تهماسبی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: موضوع پیکره بندی ساختار شاهنامه تهماسبی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۵ تعداد دانلود : ۱۵۶
شاهنامه تهماسبی یکی از غنی ترین مجموعه های نقاشی ایرانی است که منبع ارزشمندی از تصاویر را پیش روی پژوهشگران قرار داده است؛ همکاری جمعی از بزرگ ترین هنرمندان نگارگری در تهیه این نسخه، نشان دهنده اهمیت این اثر است. مقاله حاضر، درپی ایجاد شالوده ای بصری مبتنی بر وجود ارتباط میان موضوع و ترکیب بندی در نگاره های این نسخه است و با بررسی تصاویر درپی یافتن پاسخ این پرسش است که درصورت وجود ارتباط میان موضوع و پیکره بندی نگاره ها، مضمون و پیکره بندی تصاویر چگونه در کل اثر بر یکدیگر تأثیر می گذارند و چگونه می توان به الگوی معینی که بیانگر ارتباط میان دو عامل موضوع و ترکیب بندی باشد، دست یافت. روش تحقیق به کارگرفته شده، توصیفی- تطبیقی- تحلیلی است، بررسی ها به صورت سیستماتیک با تمرکز بر ساختار، به کمک دو روش عمومی گشتالت و تطبیقی انجام شده اند و گردآوری اطلاعات هم با روش کتابخانه ای- میدانی. ابتدا موضوع تمامی نگاره ها استخراج و سپس ساختار همه تصاویر نسخه برای دستیابی به ترکیب بندی کلی واکاوی شده است. درنهایت، مجموعه ای از الگوهای اولیه به دست آمد که با استفاده از تئوری گشتالت و بررسی های تطبیقی میان داده ها، به شکل گیری یک ساختار مشخص و با قاعده انجامید. جستجوهای بصری تصاویر نسخه، بیانگر ارتباطی مؤثر میان ترکیب بندی تصاویر و موضوع است به گونه ای که موضوعات خاص به یک یا چند ترکیب بندی مشخص، مربوط اند. همچنین، به نظر می رسد که الگوهای بصری آشکار شده، قالب های ازپیش معینی برای پیکره بندی تصاویر ازسوی هنرمند بوده است؛ به عبارت دیگر، هنرمند قواعد و اصول مشخصی را برای تصویرگری نسخه رعایت می کرده که این امر دلالت بر انسجام در عوامل کارگاهی دارد.
۴.

تحلیل پیکره بندی مسجد-مدرسه های ایران در دوره صفویه و قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پیکره بندی مسجد - مدرسه دوره صفوی دوره قاجار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۷ تعداد دانلود : ۲۰۲
با وجود اینکه قبل از اسلام هر کدام از فعالیت های آموزشی و عبادی مستلزم برخورداری از فضای کالبدی ویژه خود بوده اند، در قرون اولیه بعد از اسلام، فضاهای عبادی به عنوان عملکرد ثانویه به سمت آموزش متمایل گشته اند. از دوره سلجوقیان لازمه وجود فضاهای آموزشی به صورت اختصاصی مطرح گشته و در دوره های بعد نیز پیگیری شده و در عصر صفویه به اوج خود رسیده است. تعداد زیادی از این مدارس تمایل به مجاورت و ادغام با مساجد داشته اند. قطعا گستردگی زمان و مکان تاسیس این آثار، سبب برخورداری از تنوع بسیار در مشخصات کالبدی آن ها شده است. این تحقیق جهت تبیین ساختار، نسبت و میزان پیوند حوزه فضای آموزشی و فضای عبادی در مسجد-مدرسه ها در دو دوره قاجار و صفویه با هدف پاسخ گویی به این سوال شکل گرفته است که پیکره بندی دو کالبد مسجد و مدرسه نسبت به هم چگونه شکل گرفته و این موضوع از چه متغیرهای فیزیکی در هر کدام از دو دوره تبعیت می نموده است. تحقیق با استفاده از ترکیب روش های توصیفی تحلیلی و مقایسه تطبیقی انجام گردیده است. بدین منظور 43 مسجد-مدرسه مربوط به دوره صفوی و قاجار انتخاب و متغیرهای نوع دسترسی به دو فضا، نسبت ارتباط دو فضا با هم و با فضاهای بینابینی مشترک مانند حیاط و ایوان و هم چنین موقعیت قرارگیری دو فضا در سطح و نسبت مساحت فضای مسجد و مدرسه در هر یک بررسی گردیده است. تعداد بیشتری از نمونه های مورد بررسی در هر دو دوره صفوی و قاجار، بر اساس بیشترین و ساده ترین حد مجاورت و هم پیوندی شکل گرفته اند. در این نمونه ها دسترسی به دو فضا از یک ورودی مشترک صورت گرفته، هر دو فضا در یک سطح ساخته شده و در اطراف یک حیاط مشترک قرار گرفته اند و این متاثر از نسبت فضای مسجد و مدرسه در ساختار کلی فضا نبوده است. در دوره صفوی دو فضا پیوند زیادی با هم داشته و به سادگی در مجاورت حیاط با ورودی و دسترسی مشترک شکل گرفته اند. در دوره قاجار تنوع پیکره بندی بیشتر شده و دو فضا به سمت استقلال بیشتری پیش رفته اند، با این وجود هیچ گاه ارتباط دو فضا مطلقا قطع نشده است.
۵.

تحلیل پیکره بندی ساختاری شعر «وسوسه» منوچهر آتشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ساخت گرایی نشانه شناسی پیکره بندی ساختار منوچهر آتشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۶ تعداد دانلود : ۱۷۰
ساختار اصل سازمان دهنده ای به شمار میرود که عناصر بنیادینِ متن، در نهایت بر اساس آن تفسیر می شوند؛ بدین ترتیب، منتقدان ادبی همواره بدان توجه کرده اند. بر اساس چنین دیدگاهی، ساختار متن ادبی از متن غیرادبی متمایز شده است. با این همه، به نظر می رسد علی رغم پژوهش هایی که معطوف به ساخت گرایی بوده و اهمیت ساختار کلی شعر در آفرینش اثر ادبی را روشن ساخته است، پژوهش نظام مندی که به تعامل دیالکتیک مولفه ها و ساختار کلی اثر بپردازد، در دست نیست. از این رو در جستار پیش رو کوشیده شده است، با رویکردی تحلیلی توصیفی ضمن استخراج روابط متنوع موجود در بین مولفه های یک ساختار، مبانی نظری پیکره بندی شعر را مطرح کرده و ساختار کلی اثر را از این چشم انداز بررسی کنیم. به همین سبب، با تکیه بر قواعدی مانند توازن تصویری، توازن نحوی، تقابل های دوگانه و انسجام غیرساختاری به خوانش ساخت گرایانه شعر «وسوسه» منوچهر آتشی می پردازیم و عواملی که منتهی به پیکره بندی ویژه ای در ساختار کلی آن شده است را روشن می کنیم. در این پژوهش روشن می شود که شاعر علی رغم آنکه میان هم عصران خود مغفول واقع شده است، با ابداعات فراوانی که با شیوه ی پیکره بندی در زبان شعری خود به کار می گیرد، ساخت ویژه و محکمی را ایجاد می کند که به موجب آن از بسیاری شاعران هم عصر خود متمایز می شود.
۶.

تحلیل نقش پیکربندی فضایی در یکپارچگی و پیوستگی فضاهای شهری با استفاده از روش چیدمان فضا (نمونه موردی: بافت مرکزی شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پیکره بندی یکپارچگی پیوستگی چیدمان فضا شهر کرمانشاه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۵ تعداد دانلود : ۱۹۷
یکی از چالش های اساسی بافت مرکزی اغلب شهرها عدم هماهنگی میان ساختارهای فضایی و الگوهای رفتاری است. مقاله حاضر به تحلیل ارتباط بین استخوان بندی فضایی و پارامترهای یکپارچگی، پیوستگی، میزان عمق و کنترل فضایی در فضاهای شهری در بافت مرکزی شهر کرمانشاه پرداخته است. این پژوهش با روش توصیفی و با رویکردی کمی صورت گرفته است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار Depth Map و Arc GIS استفاده شده است. در مرحله اول نقشه های محوری از طریق ماژول AxialGenClientInstall در نرم افزار Arc Map تهیه شدند. و سپس این نقشه های محوری به داخل نرم افزار دبس مپ وارد شده و مؤلفه های پیکره بندی نظیر یکپارچگی با شعاع های کلان و محلی، پیوستگی، عمق فضایی، وضوح فضایی و کنترل محاسبه شدند. نتایج تحلیل گراف ها و نقشه های صورت گرفته در این دو نرم افزار نشان می دهد که میزان یکپارچگی برخی از خیابان ها نظیر خیابان مدرس از درجه بالایی برخوردار است. این خیابان ها در ساخت اسکلت اصلی شهر نقش بسیار بارزی ایفا می کند.ثانیاً از نظر تاریخی و هویتی نقشی پر اهمیت دارند. در واقع خیابانهایی که از درجه یکپارچگی بالایی برخوردارند. طبق مشاهدات عینی از محورهای پیاده بافت محسوب می شوند. جاذب های فضایی نظیر کاربری های عمده با ارزش فرهنگی و تاریخی در طول این محورها واقع شده اند. نتایج محاسبات نرم افزار در کل بافت نشان می دهد که یکپارچگی و پیوستگی در محورهای اصلی بافت از درجه بالاتر و در محورهای فرعی و بافت های حاشیه ای از درجه پایین تری برخورار هستند. یکپارچگی پایین در محدوده با وضعیت جدا افتادگی محلات رابطه مستقیمی دارد. نتایج پژوهش نشان داد که روش چیدمان فضا از توانایی بالایی در تحلیل فضاهای شهری برخوردار است، و خروجی های مدل پایه مناسبی برای برنامه ریزی و طراحی شهری محسوب می گردد.
۷.

ارائه چارچوبی تحلیلی برای سنجش الگوی شبکه معابر: مقایسه تطبیقی محدوده های خودسازمان یافته شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الگوی شبکه معابر پیکره بندی ریخت شناسی ساخت خودسازمان یافته

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۳ تعداد دانلود : ۱۵۲
فرم شهری نمایانگر ویژگی های کالبدی شهر و فرایندهای غیر کالبدی (اقتصادی، اجتماعی و سیاسی) نمود یافته در کالبد است و شبکه معابر یکی از اجزای مهم و پایدار آن محسوب می شود. این مقاله درصدد آن است تا با ارائه یک چارچوب تحلیلی و معرفی شاخص های مناسبی که وجوه مختلفی از الگوهای شبکه معابر را هدف قرار می دهند، امکان بازشناسی روش مند این الگوها را فراهم آورد و در این فرایند، سه بُعد پیکره بندی، ترکیب بندی و ساخت (که به این ترتیب با شاخص های توپولوژیک، ریخت شناسی و متریک متناظرند) را به کار گرفته است. نوآوری پژوهش را نیز می توان در دو جنبه به کارگیری رهیافت شبکه در مدل سازی (در مقابل توصیفات کیفیِ متداول در پژوهش های داخلی) و تولید چارچوب تحلیلی با انباشت مجموعه شاخص های متفاوت و متناسب با اطلاعات در دسترس، برشمرد. پژوهش پیشرو به تحلیل الگوهای شبکه معابر (که به دودسته خود سازمان یافته و از پیش طراحی شده تقسیم بندی می شود) در محدوده های خود سازمان یافته که بدون هیچ طرح از پیش اندیشیده شده ای طی زمان به وجود آمده اند (و عموماً بی نظم، تودرتو و پرپیچ وخم توصیف می شوند) می پردازد و ویژگی ها و قاعده مندی های مشترک حاکم بر آن ها و وجوه تشابه و تفاوت آن ها را ردیابی می نماید. به کارگیری چارچوب تحلیلی در پانزده محدوده مطالعاتی خود سازمان یافته در شهر تهران نشانگر آن است که نه تنها الگوی پیکره بندی شبکه معابر در تمامی محدوده ها با یکدیگر مشابه و از نوع T-tree است، بلکه تحلیل های تری پلات انجام شده هم مؤید تشابه الگوی ترکیب بندی و ساخت شبکه معابر در این محدوده ها علی رغم وجود برخی تفاوت ها است که از وجود نظمی مشابه اما پیچیده و پنهان در آن ها حکایت دارد.
۸.

تحلیل پیکره بندی فضایی واحدهای مسکونی و محله ای در بافت تاریخی شهر کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مسکن مرکز - محله سازمان یافتگی پیکره بندی معیارهای کیفی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۸ تعداد دانلود : ۱۲۸
سازمان فضایی، به مفهوم چگونگی ترکیب اجزاء، مبتنی بر یک فرایند ادراکی-عملکردی است که در آن، عناصر پیوندی منطقی برقرار نموده و بدین طریق شناخت مکان حاصل می شود. ریخت شناسی الگوی معماری مسکن نیز نشان از انطباق الگوهای معماری مبتنی بر معماری محله است و سبب شده تا کل واحدی به نام معماری محله شکل گیرد. این مهم در طرح های میان افزا مغفول مانده و مسکن، پیوند خود را با معماری محله ازدست داده است. هدف از این پژوهش تبیین معیارهای کیفی پیکره بندی الگوی مسکن با بافت تاریخی مبتنی بر سازمان فضایی مرکز-محله است. بر این اساس، پژوهش با دو پرسش اصلی مواجه است. شاخص های سازمان دهی فضایی مراکز-محله در بافت تاریخی کاشان کدام اند؟ و شاخص های سازمان دهی فضایی مسکن در بافت تاریخی کاشان کدامند؟ روش پژوهش تلفیقی از روش کیفی و کمی است. در حوزه روش شناسی، از مطالعات کتابخانه ای و تحلیل داده ها مبتنی بر مطالعه میدانی در پنج محله و پنج خانه تاریخی در شهر کاشان استفاده شده است. مبتنی بر یافته ها، پنج شاخص نحوه توزیع کاربری ها، فاصله مرکز تا عناصر پیرامون، سلسله مراتب دسترسی، میزان نفوذپذیری و فضای باز، دارای بیشترین میزان اثرگذاری بر سازمان فضایی مسکن هستند که نسبت معماری محله به معماری خانه ها به ترتیب برابر با 29/1، 52/1، 27/1، 15/1، 83/0 و 38/1 می باشد. نتیجه مبین آن است که معماری مسکن میان افزا می تواند مبتنی بر این شاخص ها، زمینه سازمان دهی مطلوب معماری مسکن در بافت تاریخی را فراهم نماید. و از این طریق، زمینه انطباق و پیوند معماری مسکن با معماری برقرار گردد.
۹.

ریخت-الگوی بهینه مسکن در بافت تاریخی مبتنی بر آموزه های پیکره بندی و میزان انطباق پذیری الگوهای مسکن میان افزا در محله طاهر و منصور کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بافت تاریخی کاشان مسکن پیکره بندی انطباق پذیری الگوی میان افزا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۷ تعداد دانلود : ۶۹
نظام پیکره بندی مسکن در بافت های تاریخی به پیروی از قواعد اقلیمی و در راستای پاسخ دهی به هنجارهای فرهنگی و اجتماعی شکل گرفته و به رغم تشابهات شکلی، از قواعد خاصی پیروی می کند. طی دهه های اخیر و به دنبال دخل و تصرفات شتاب زده در بخش قدیمی شهرها، موضوع انطباق پذیری مسکن جدید، به یکی از دغدغه های اصلی و چالشی در جامعه تخصصی تبدیل شده است. بررسی الگوهای ساخته شده، راوی چهره ای نازیبا از پیکره بندی و عدم انطباق مسکن نوساز با بخش تاریخی و نبود همزیانی میان آن ها است. پرسش پژوهش آن است که انطباق پذیری و انعطاف پذیری چگونه بر پیکره بندی فضایی اثرگذارند؟ و الگوهای مسکن میان افزا در محله طاهر و منصور کاشان، به چه میزان توانسته به انطباق پذیری با بستر تاریخی پاسخ دهد؟ پژوهش با بررسی نظام پیکره بندی مسکن در بافت تاریخی کاشان در بازه 1335 تا 1398ش و ارزیابی میزان انطباق پذیری الگوهای جدید با قواعد موجود در محله طاهر و منصور، در پی ارتقاء کیفی مسکن در بافت تاریخی است. پژوهش کیفی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای، ارزیابی های میدانی و تحلیل است. نخست عوامل مؤثر بر پیکره بندی و انطباق پذیری الگوهای مسکن مطلوب بررسی شده و سپس عکس های هوایی محدوده مطالعاتی در محیط Autocad ترسیم و مبتنی بر ماهیت، برای تحلیل معیارها از نرم افزار Depth Map و GIS استفاده شده است. مبتنی بر یافته ها، تغییر الگوی ساخت خانه ها از چهار طرف ساخت (حیاط مرکزی) در دهه 1330ش. به دو طرف ساخت تا دهه 1350، کوچک شدن مساحت ساختمان، افزایش چشمگیر تراکم ساخت و برهم ریختن یکپارچگی و انسجام فضایی به ویژه از دهه 1370 به این سو، به عنوان عوامل اصلی انطباق ناپذیری الگوهای میان افزار با بافت تاریخی مطرح اند. نتایج مبین آن است که چهار شاخص فرم، مساحت، فشردگی و یکپارچگی و انسجام فضایی که برآمده از هنجارهای فیزیکی، فرهنگی و اجتماعی هستند، رابطه بین عملکرد و فضا را سامان دهی نموده و ساختار شکلی و پیکره بندی بافت تاریخی را تضمین می کنند.