چکیده

در این مقاله، به رابطه هنر و یوگا در هند پرداخته می شود. به نظر کوماراسوامی، هنر هند از سه حیث به یوگا مربوط است: 1) صورت مثالی الهی؛ 2) روشهای خاص؛ 3) هدف غایی، تحقق ملکوت آسمان بر روی زمین. او در تبیین این نظر به این نکات می پردازد: کنار گذاشتن تشخص و فراخواندن ایزد مورد نظر برای بازنمایی، امری یکسره خیالی و رؤیامانند، که روش نیایش شخصی یا مراقبه هم هست؛ اتکای هنر و یوگا به معرفت حاصل از خواب و رؤیا؛ مشاهده گری تصاویر و نه ساخت آنها، ویژگی واقعی یوگا؛ همسنخی تخیل هنری و جذبه دینی؛ خودفراموشی و کمال نفس، که معنای حقیقی هنر و عین یوگاست؛ نشان دادن حقیقت مثالی: وظیفه هنرمند؛ لزوم تشابه امر واقع با صورت مثالی تا حد امکان؛ دوری آسیا از هنر به منزله تقلید طبیعت؛ تعریف هنر: بیان و القای موزون هیجان مهارشده؛ اصل بودن بی خویشتنی در هر گونه هنر والا، چون یوگا؛ تبیین هنر مثالی. مؤلف همچنین واقع گرایی هنر مدرن را نقد می کند و می گوید افلاطون از آن رو هنر تقلیدی را سایه ای از سایه ها می دانست که هنر زمانه اش دینی نبود و تصور نمی کرد که هنرمند به واقعیتی ژرف تر دسترس داشته باشد.

تبلیغات