هنگامی که به متون تاریخی و دینی هند رجوع می کنیم و به جستجوی ریشه های دینی هنر می پردازیم، اثری از مفاهیم زیباشناختی به تعبیر امروزی آن نمی یابیم. در عصر اوپانیشادها، زیبایی شناسی مشخص و روشنی به مفهوم علمی مستقل، که صرفاً متوجه وجوه صوری و روابط بصری آثار باشد، وجود نداشته است. در عوض، در نگرش هندویی متأخر، فعالیت هنری نوعی یوگاست و حس زیبایی شناسی از جنس مناسک روحانی در جستجوی خویشتن مطلق و وصول به حقیقت است. در سوتراها و دیگر متون حماسی سده های چهارم تا اول پیش از میلاد، که شامل مواردی مبسوط در توضیح دیدگاه هنری هندویی اند، اهمیت وجه روحانی چندان است که افراد از رقص و آواز و نواختن آلات موسیقی منع می شوند و معماران و بازیگران و خوانندگان انسانهایی بی مقدار و حتی در ردیف روسپیان درباری شمرده می شوند. با گذر زمان و برجسته شدن نقش هنرهای دینی به منزله واسطه های مهم مناسک عبادی و نیایشهای فردی، تعریف و جایگاه هنر و هنرمند دستخوش تحول شد. خیلی زود دریافته شد که نوع تمرکز هنرمند در حال خلق اثر هنری (شمایل) از سنخ تمرکز یوگایی است. این تغییر نگاه به جایگاه هنر در مکتوبات دینی متأخرتر منعکس شده است. ضرورت بهره معنوی هنرمند در آمادگی برای آفرینش هنری در دعاهایی که در متون تجویز شده نیز قید گشته است. در متون بودایی نیز آمده که هنرمند باید پس از تزکیه آیینی راهی خلوت شود و عزلت گزیند و آداب هفت آیین را به جای آورد و چهار حال نامتناهی را تصدیق کند.
این مقاله ترجمه فصلی از کتاب فرهنگ انسان شناسی تئاتر است. در ابتدای این فصل، باربا انسان شناسی تئاتر را تعریف می کند: مطالعه رفتارهای اجتماعی ـ فرهنگی و نیز فیزیولوژیک انسان در موقعیتی اجرایی. به نظر او، اجراکنندگان سنتها و فرهنگهای مختلف از اصولی مشابه پیروی می کنندــ اصولی که می توان آنها را «مجموعه ای از توصیه های مفید» نامید. از موضوعات اصلی این مقاله رفتار روزمره و غیرروزمره یا، به تعبیری هندی، لوکادارمی و ناتیادارمی و تجلی آنها در کار اجراست. باربا در «تعادل پویا» به انرژی اجراکننده، فعال شدن آن در سطح پیش بیانی، معادلهای مفهوم انرژی در اجراهای شرقی، و نسبت فعال شدن انرژی با تعویض نقطه تعادل بدن (تعادل پویا) می پردازد. در «رقص تقابلها» نیز، کشمکش فنون بدنی روزمره و غیرروزمره و نمود آن در اجرا موضوع بحث است (در رقص بالیایی، تقابل کراس و مانیس). اما رقص تقابلها به واسطه حذف و ساده سازی عمل می کند؛ یعنی کنشها از زمینه خود جدا و بدین ترتیب آشکار می شوند. باربا با پرداختن به ایکبانا یا گل آرایی ژاپنی به نتایجی جالب می رسد؛ اینکه معانی انتزاعی از کار ظریف تحلیل و جابه جایی پدیده ها منتج می گردد و از امر انتزاعی نمی توان به امر انضمامی و عینی رسید. او با مثال ایکبانا نشان می دهد که چگونه نیروهایی که در زمان بالفعل می شوند معادل فضایی می یابند و این امر در اجرا با گسستن از فنون بدنی روزمره تحقق می یابد. بدن مصمم و داستانی در اجرای غربی و شرقی از دیگر مباحث این مقاله است. بحث با تبیین کانونهای انرژی اجراکننده (در تشدید و فعال سازی نیروهای دخیل در تعادل، در تقابلهایی که پویش حرکات را تعیین می کنند، در عملکرد ساده سازی و جانشینی که عناصر بنیادین کنش را برجسته و بدن را از فنون روزمره دور می سازند) و با طرح اهمیت بازی کردن در نقش جنس مخالف و بررسی اصطلاح شاکتی پایان می پذیرد. باربا مکرراً به انواع اجراهای شرقی (نو، کابوکی، کیوگن، اپرای پکن، بویو، رقص مالیایی، رقص هندی) و بعضی اجراهای غربی (مایم، باله) ارجاع می دهد.
«نقد تصویر» نخستین بار در سال 1970 در سیتماتیکز و سپس در سال 1982 در کتاب تفکر عکاسی چاپ شد. اکو در این مقاله موجز و فشرده ابتدا به این موضوعات اشاره می کند: نشانه شمایلی و خصوصیات شیء بازنمایی شده؛ نشانه شمایلی و بازتولید برخی از شرایط ادراک که مرتبط با رمزگانهای ادراکی عادی است؛ حاکم بودن رمزگانهای بازشناسی بر انتخاب شرایط ادراکی که به نشانه شمایلی ترانگاری می کنیم؛ تجسم یافتن صورت به منزله داده درک شده در ماده ای دیگر به واسطه نشانه شمایلی؛ مسئله شباهت آنالوگ و دیجیتال؛ حاکم بودن رمزگان ادراک عادی بر همه کنشهای شناختی. اکو سپس خلاصه ای از رمزگانها را مطرح و به اجمال تبیین می کند: 1) رمزگانهای ادراکی؛ 2) رمزگانهای بازشناسی؛ 3) رمزگانهای انتقال؛ 4) رمزگانهای لحنی؛ 5) رمزگانهای شمایلی، شامل شکلها و نشانه ها و خرده معناها؛ 6) رمزگانهای شمایل نگارانه؛ 7) رمزگانهای ذوق و احساس؛ 8) رمزگانهای بلاغی، شامل صنایع بلاغی دیداری، گزاره های بلاغی دیداری، استدلالهای بلاغی دیداری؛ 9) رمزگانهای سبکی؛ 10) رمزگانهای ضمیر ناخودآگاه.
مراسم چای ژاپنی یا چانویو با گروهی از افراد (میزبان، دستیار او، چند کمک در آشپزخانه، پنج میهمان) و مجموعه ای از اشیا، شب هنگام یا صبح زود، برگزار می شود. اصول راهبر چانویو وا، سی، کی، جاکو (هماهنگی، احترام، خلوص، آرامش) است. وسایل این مراسم، که مهم ترین آنها طومار راهب ذن است، با منطق و هدفی خاص انتخاب می شود. مراسم چای و طریقت ذن از همان زمان ورود به ژاپن، اواخر قرن دوازدهم میلادی، در هم تنیده بوده است؛ ولی چانویو را راهب بزرگ ذن سِننو ریکیو در قرن شانزدهم میلادی به اوج شکوفایی رساند. در اینجا، پس از مرور تاریخچه استفاده از طومار در مراسم چای، دوازده طومار قدیمی معرفی و بررسی شده است: هر جفت از هشت طومار نخست مناسب استفاده در فصلی خاص از سال است و چهار طومار آخر در هر فصلی از سال و در مناسبتهای دیگر قابل استفاده است. هر یک از این طومارها یا در اتاق چای آویخته می شود یا در محل انتظار مهمانان. طومارهای معرفی شده اثر این افراد است: روزان اکو، بانریو، دیریو، کایمون زِنتاکو، چینگیو زویکو، اینزان ایین، ریگن اتو، هاکوین اکاکو، شونسو جُشو، مامیا ایشو، کاکوگان، ستسودو گنکو.
متن نمایشی یا دراماتیک ماهیتاً اجرایی است. در نمایش، رابطه طرح و دیالوگ (گفتار شخصیتها) دیالکتیکی و دیالوگِ نمایشی اساساً نوعی کنش کلامی است. به علاوه، متن نمایشی زیرمتن دارد و اجرای صحیح آن منوط به کشف این زیرمتن است. از این رو، ترجمه متن نمایشی تفاوتهایی با ترجمه متن ادبی روایی دارد. در ایران، متون نمایشی غالباً بر اساس این سه پیش فرض نادرست ترجمه شده است: منفک بودن متن نمایشی از اجرا؛ مُجاز بودن مترجم به تفسیر و ترجمه متن مطابق ذوق و سلیقه خود و حتی لزوم این کار؛ ارجحیت زبان گفتاری شکسته بر دیگر سطوح زبان. البته در این حوزه ادعاهای جدیدی نیز مطرح شده است: طبیعی بودن شکسته گفتاری و غیرطبیعی بودن زبان رسمی؛ تأکید بر قابلیت زبان گفتار در برابر زبان نوشتار. بررسی و تحلیل این فرضها و نیز آثار آنها اشکالاتشان را آشکار می سازد. در اینجا، قطعاتی از چند ترجمه مترجمان شناخته شده ایرانی (احمدی، آشوری، رستگار، شادمان، شاملو، انور) از آثار مشهور غربی نقل و نقد شده است.
رساله موسیقی نسیم طرب (متعلق به قرن دهم هجری قمری) اثر مؤلفی ناشناخته به نام «نسیمی» است. این رساله با مقدمه و تصحیح امیرحسین پورجوادی و به همت انتشارات فرهنگستان هنر در سال 1385 چاپ و منتشر شده است. نویسنده مقاله حاضر، پس از مرور و معرفی اجمالیِ رساله نسیم طرب و ذکر مطالب بدیع و مهم آن، نکاتی در باب رساله و تصحیح آن بیان کرده و به روابط شعبه ها و مقامها (با توجه به رسالات موسیقی بنائی و امیرخان گرجی) ، نقره و ارکان ایقاعی، و دوری یا دور اساس پرداخته است.