مقالات
حوزه های تخصصی:
در جوامع روایی، مجموعه ای از احادیث وجود دارند که بر اساس آن ها، آب، قلم، عقل، نور پیامبر اکرم۹، ارواح ائمه:، مشیت الهی و حروف معجم به عنوان مخلوق اول معرفی شده اند که سبب تعارض ظاهری این اخبار است. در میان حدیث پژوهان دو رویکردِ جمع و نقد نسبت به این احادیث وجود دارد؛ جمع به این صورت که موارد مذکور، نام های حقیقتی واحدند و نقد به این صورت که مضمون یکی را تأیید و مدلول سایر موارد را ردّ کرده اند؛ امّا شواهد متعددی همچون معنای لغوی کلمه «اول» که مخلوقات مذکور در احادیث به آن توصیف شده اند و کاربرد قرآنی - روایی آن، پذیرش هر دو رویکرد را با چالش روبه رو می کند. لذا در پژوهش حاضر جمع نوینی نسبت به این احادیث ارائه شده است؛ به این نحو که مقصود از معرفی مخلوقاتی متنوع تحت عنوان مخلوق اول در روایات، اشاره به شرافت و اهمیت آن ها و ضرورت توجه مسلمانان به مصادیق مخلوق اول بوده و نه معرفی مخلوق نخستین.
تحلیل گفتمان احادیث «ده دوازده» در فقه معاملات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصطلاح «ده دوازده» در متون حدیثی، با عنوان روشی در معامله شناخته می شود. این اصطلاح به دلیل فاصله زمانی و ناآگاهی مترجم از ابعاد گفتمان متن، اغلب بدون هیچ تغییر یا توضیحی در متون ترجمه وارد شده و این عدم توجه باعث ایجاد گسست گفتمانی و انتساب دو حکم مغایر به این روش معامله شده است. برخی از ابزارهای گفتمان فرکلاف مانند نظام نقش گرای هلیدی می تواند در تحلیل و شناخت حکم این روش معامله موثر باشد؛ اما از آنجایی که امروزه گفتمان متن در متون دینی برای ما ناشناخته است، ابزارهای دیگری نیز چون شناسایی دال مرکزی، استخراج پیش انگاره، مطالعه همزمانی پویا، بررسی همنشین و جانشین های متن نیز در این پژوهش استفاده شده است. در نتیجه، با بررسی این موارد به نظر می رسد که ائمه اطهار: با تغییر گفتمان این اصطلاح به تغییر کاربرد آن اقدام کرده و آن را از معامله و بیعی فاسد به پیش معامله ای بدون اشکال مبدل ساخته اند.
رویکرد مفسران به مواجهه سیاق با روایت در دلالت یابی آیات حوزه زنان (مطالعه موردی سوره نسا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ملاک هایی که مفسران برای دلالت یابی آیات بر می گزینند در هر دوره متفاوت بوده است. در برخی از ادوار تاریخ تفسیر، روایت، تنها ملاک یا مهم ترین ملاک مقبول بوده و در برخی از دوره ها بافت کلام، بر روایت ترجیح یافته است. گاه نیز مفسران بین این دو قرینه، تعامل ایجاد کرده اند. مفسران بر اساس نوع ملاکی که پذیرفته اند، درباره آیات حوزه زنان در سوره نساء به نتایج معناداری دست یافته اند. مقاله حاضر به روش توصیف و تحلیل محتوای تفاسیر، این تعامل را پی گیری نموده است. نتیجه این بررسی نشان داده است که مفسران دوره معاصر در تعامل سیاق با روایت در اکثر موارد، سیاق را بر روایت ترجیح داده اند. در دلالت یابی آیات حوزه زنان در سوره نساء به طور کلی دو نوع تعامل مشاهده می شود: 1. تعامل مجموعی (عام)، 2. تعامل جزئی (خاص) و تعامل جزئی از بسامد بالاتری برخوردار بوده است.
نقد دیدگاه مشهور «رجفه» در فتنه شام قبل از ظهور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسأله اصلی پژوهش حاضر، تبیین و تحلیل «رَجفَه الشام» قبل از ظهور است. در صحنه تحولات فتنه شام قبل از ظهور، دو واژه «رَجفَه» و «خَسف» به عنوان نشانه های کلیدی و سرنوشت ساز در حوادث قبل از تسلط سفیانی (اولین نشانه حتمی ظهور) بر دمشق سوریه بیان شده است؛ اگرچه درباره مصداق و معنای خسف، اتفاق نظر وجود دارد و به فرو رفتن زمین در منطقه حرستا و جابیه دمشق تعبیر شده است لکن درباره معنا و مصداق رجفه الشام، اختلاف نظر فراوان بوده و کماکان مبهم است. اهمیت فراوان «رَجفَه الشام» به عنوان «اولین» حادثه از سلسله حوادث منتهی به حاکمیت سفیانی مورد حمایت غربی ها بر دمشق سوریه قبل از ظهور، محل نزاع و گفتگوی علمی بین صاحب نظران و کارشناسان مهدویت قرار گرفته است. در این نوشتار، سه تفسیر در معنای «رَجفَه الشام»، یعنی: 1. حادثه زمینی (زلزله)، 2. حادثه آسمانی (حمله با سلاح مرگبار اتمی و قتل بیش از صد هزار نفر)، 3. جنگ در منطقه شام بیان گردیده و در پایان با توجه به کتب لغت، احادیث هم خانواده و قراین دیگر، معنای سوم اخذ گردید. بنابراین، وقوع زلزله بسیار بزرگ در مقیاس وسیع (احتمال اول) و نیز حمله با سلاح غیرمتعارف و مرگبار اتمی (احتمال دوم) قبل از ظهور در منطقه شام که در آنِ واحد منجر به کشته شدن صد هزار نفر شود، منتفی است و رجفه الشام به معنای جنگ بین دو جبهه نظامی مخالف هم است که در ضمن «فتنه شام»، منجر به قتل فراوان انسان ها نیز خواهد شد. در این نوشتار از منابع اسنادی - کتابخانه ای استفاده شده و در چارچوب روش توصیفی - تحلیلی به رشته تحریر در آمده است.
تأثیر «تصحیف» و «إدراج» در معنای متن روایات (مطالعه موردی سه روایت زنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«تصحیف» و «إدراج» از نمونه های اضطراب حدیث و موجب آسیب فهم متن در روایات است. «تصحیف» به معنای تغییر یافتن بخشی از حدیث به کلمه یا عبارت دیگر و «ادراج» به معنای آمیختن کلام راوی با سخنان معصوم۷ است. این عوامل موجب ابهام در معنای روایت و محل اختلاف و تعارض در اخبار گردیده و شنونده یا خواننده را از مراد جدی متکلم باز می دارد و بر حدیث پژوه لازم است با شناسایی این آسیب ها از پیامدهای استنتاجات غلط یا جانبدارانه در متن روایات جلوگیری نموده و مقصود از کلام معصوم را بازخوانی نماید. این نوشتار با روش توصیفی-تحلیلی از طریق تاریخ گذاری متن و اسناد روایات، سه روایت را از منابع اهل سنت و شیعه در بحث «عدم خروج زنان از خانه» بررسی نموده و با شناسایی تصیحف و ادراج واژگان «متلفعّات» به «تفلات»، «مسجد» به «مِخدَع» و «ثیابَ الرّقاق» به «ثیابِ الرّقاق» خلط معنای موجود را با رفع تصحیف و ادراج آن ها به موضع مخالف آن در «جواز خروج زنان از خانه» تبدیل نموده است.
پذیرفتنی یا نپذیرفتنی بودن غلوِ صالح بن سهل، یکی از راویان شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدیده غلو و تسامح در نقل از غالیان و افراد متهم به غلو به عنوان یکی از عواملی که اعتبار احادیث شیعی را تهدید می کند، مطرح شده است. صالح بن سهل از جمله راویان احادیثِ شیعه است که از سوی برخی رجالیان، غالی معرفی شده است؛ در حالی که برخی دیگر او را بری از غلو و از یاران میانه رو امام۷ و در بالاترین درجه حُسن دانسته اند. همسو بودن احادیثِ موجود این راوی با باورهای امامیه و نیز وجودِ روایات منافی با غلو در میان آن ها مؤید دیدگاه دوم است. از آنجا که مستند ما روایاتِ موجودِ صالح بن سهل در تفاسیر روایی شیعه است و بر اساس این مستندات، روایتی که دال بر غلو باشد، وجود ندارد، می توان گفت نسبت دادن غلو به این راوی بنا بر اتهامی است که صحیح به نظر نمی رسد و استفاده از این روایات - که او در سلسله راویانش قرار گرفته - بلامانع است.
منظورشناسی احادیث زنانه «من لا یحضره الفقیه» بر اساس الگوی مایکل هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منظورشناسی به مطالعه منظور پاره گفتار هایی می پردازد که میان پیام رسان و پیام گیر رد و بدل می شود. بر اساس این دانش هر پاره گفتار می تواند در بافت های مختلف حامل نقش های متفاوتی باشد. مایکل هلیدی (1973م) از نظریه پردازان این عرصه، نقش های معنایی - منظوری زبان را هفت نوع معرفی نمود و بر این باور است که این هفت نقش زبانی را می توان در تمامی گونه های کاربردی زبان ردیابی کرد. در احادیث نبوی و ائمه معصوم: پاره گفتارهای متعددی درباره زن وجود دارد که نقش های زبانی آن ها، بدون درنظر گرفتن بافت کلام، باعث خدشه دار شدن وجهه اجتماعی زن می شود. در این پژوهش تلاش می شود مجموعه این احادیث - که در کتاب من لایحضره الفقیه جمع آوری شده است - از این منظر بررسی شود. نتایج نشان می دهد که از مجموع ۹۶۰ پاره گفتاری که درباره زنان در این کتاب روایت شده است، بیشترین بسامد مربوط به نقش اطلاع رسانی (%۴۱) و اکتشافی (%33) است. این آمار بیان گر آن است که ابلاغ پیام خاص مرتبط با زن (اطلاع رسانی) و یا پرسش از مسائل فقهی و شرعی (اکتشافی) درباره وی، نه تنها باعث تنزل جایگاه اجتماعی وی نیست، بلکه در بسیاری از پیام ها نقش وی را به عنوان کُنش گر در یک جامعه زبانی برجسته می سازد.
بررسی تطبیقی کارکرد «توجه به عیوب نفس (خود)» در اصلاح روابط همسران بر اساس روایات اسلامی و نظریه «سهم خود» نیکولز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توجه به «عیوب نفس(خود)» یکی از مفاهیم مهم در روایات است که بیشتر شارحان برداشتی صرفاً اخلاقی از آن ارائه داده اند. میان دو مفهوم توجه به «عیوبِ نفس» در روایات و «سهم خود» نیکولز در اصلاح روابط همسران رابطه نزدیکی وجود دارد. پرسش اصلی تحقیق این است که نتایج حاصل از تطبیق دو مفهوم توجه به «عیوبِ نفس» در روایات و «سهم خود» نیکولز در اصلاح و بهبود روابط همسران کدام اند؟ یافته های تحقیق این است که این مفهوم غیر از این که دارای ارزش اخلاقی است، به عنوان یک اصل در تنظیم رفتارهای میان فردی زوج ها نیز کاربرد دارد. از سویی دیگر، در آموزه های اسلامی، غیر از تبیین این مفهوم، راهکارهایی نیز برای تسهیل «توجه به سهم خود» بیان شده است که موجب افتراق نسبت به دیدگاه نیکولز است. روش گردآوری داده ها، مبتنی بر بررسی اسناد کتابخانه ای و روش توصیفی- تحلیلی متون است.
نقش قاعده زرین اخلاق در تعامل با غیر هم کیشان بر پایه روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قاعده زرینِ اخلاقی، از جمله قواعدی است که در میان همه ادیان - به ویژه ادیانِ ابراهیمی - حضور دارد. این قاعده، به شکل گیریِ گونه ای از ارتباطات و تعاملات بین پیروانِ ادیان مختلف و حتی بینِ افرادِ مختلفی که در دین و مذهب و اندیشه و ملیّت و زبان و ... یکسان نیستند کمک کرده است.در این پژوهش دنبال این هستیم در کنار اشاره به برخی از آیات قرآن کریم به بررسی احادیث و روایاتی که می تواند این نظریه را تأیید کند پرداخته ایم و بدین نتیجه رسیدیم که قاعده زرین به عنوان یک قاعده کلی برای سلوک و تعامل با دیگران، معتبر است و با همراهیِ دیگر قواعدِ اخلاقی، نشان می دهد که اسلام، از پیروانِ خویش می خواهد تا با غیرِ هم کیشانِ خود، به گونه ای تعامل کنند که دوست دارند آنان با پیروان اسلام، تعامل نمایند. این قاعده می تواند موجبِ بهره مندیِ اقلیاتِ دینی و مذهبی از حقوق سیاسی شان گردد. همچنین برای خروج از این قاعده، نیازمندِ دلیل و استثنائاتی هستیم که مستند به ارزشهای مورد اهتمام اسلام است.