ملاک هایی که مفسران برای دلالت یابی آیات بر می گزینند در هر دوره متفاوت بوده است. در برخی از ادوار تاریخ تفسیر، روایت، تنها ملاک یا مهم ترین ملاک مقبول بوده و در برخی از دوره ها بافت کلام، بر روایت ترجیح یافته است. گاه نیز مفسران بین این دو قرینه، تعامل ایجاد کرده اند. مفسران بر اساس نوع ملاکی که پذیرفته اند، درباره آیات حوزه زنان در سوره نساء به نتایج معناداری دست یافته اند. مقاله حاضر به روش توصیف و تحلیل محتوای تفاسیر، این تعامل را پی گیری نموده است. نتیجه این بررسی نشان داده است که مفسران دوره معاصر در تعامل سیاق با روایت در اکثر موارد، سیاق را بر روایت ترجیح داده اند. در دلالت یابی آیات حوزه زنان در سوره نساء به طور کلی دو نوع تعامل مشاهده می شود: 1. تعامل مجموعی (عام)، 2. تعامل جزئی (خاص) و تعامل جزئی از بسامد بالاتری برخوردار بوده است.