۱.
چشم انداز فضای مجازی با ترکیبی از فرصت ها و مخاطرات، سازنده فضای زیست کودکان در سراسر جهان است. اینترنت و فضای مجازی از یک سو فرصت های بی نظیری که نسل پیش تجربه ای از آن نداشته اند را در اختیار کودکان قرار می دهد و ازسوی دیگر، زمینه ساز مخاطرات و دل نگرانی های فراوانی درباره تجربه کودکی آن ها می شود. آموزه های تحقیقاتی دهه های اخیر از والدین می خواهد که میزان استفاده کودکانشان را کنترل کنند و از طرفی، فضای مجازی بستر آموزش، سرگرمی، ارتباطات اجتماعی و... کودکان نسل جدید است. این وضعیت در شرایطی رخ داده است که همه کودکان دانش و مهارت لازم برای حفظ ایمنی و امنیت دیجیتال خود را ندارند و به گفته یونیسف، میلیون ها کودک در معرض خطر آنلاین قرار گرفته اند. هدف مقاله حاضر دستیابی به تصویری از تاب آوری دیجیتال کودکان در ایران است. این ارزیابی بر مبنای تحلیل نظرات و گزارش های والدین از مصرف فرزندانشان و با بهره گیری از دوگانه مفهومی امنیت دیجیتال-ایمنی دیجیتال انجام می شود. برای تحقق این هدف از روش مصاحبه عمیق استفاده و با والدین گروه سنی 9 تا 13 سال گفت و گو شده است. سؤال اصلی این است که آیا کودکان ما، توانایی ها و مهارت های حفظ امنیت و ایمنی خود را در زمان استفاده از فضای مجازی را دارند؟ نتایج نشان می دهد که شناخت محدودی از خطرهای آنلاین و به تبع آن راهکارهای حفظ امنیت و ایمنی دیجیتال وجود دارد.
۲.
در این جستار کوشش شده است تا با رویکردی آماری و توصیفی - تحلیلی، چگونگی رویکرد به کودکان کار در شعر نوجوان ایران تا سال 1390 بررسی شود. بدین منظور، پانزده تن از شاعران کودک و نوجوان گزینش شده و سپس از میان آن دسته از مجموعه هایی که برای گروه های سنی «ج تا ه» سروده شده بودند، یک تا پنج مجموعه شعری برگزیده انتخاب شد تا با در نظر گرفتن سیر تاریخی سرودن اشعار، تحول این مضمون تا سال1390 بررسی شود. همچنین به پرسش هایی نظیر اینکه شعر نوجوان، منعکس کننده کدام یک از وجوه زندگی کودکان کار است و ازنظر توجه به معیارهای زیبایی شناختی چه تحولاتی در نحوه پرداختن به این موضوع در شعر نوجوان دیده می شود، پاسخ دهیم؛ نتایج نشان داد که شاعران در پرداختن به این واقعیت بارز اجتماعی تا حدّی غافل مانده اند. تنها تعداد اندکی از شاعران با رعایت وجه ادبی و دانش اجتماعی اثری برجسته خلق کرده ا ند. تنوع در نوع نگرش و تکراری نبودن محتوای آثاری با این موضوع، نشان از تأثر حقیقی شاعران از رنج ها و مشکلات این کودکان دارد و این امر موجب آفرینش آثاری تصویری و خلاق و ظرفیت های زیبایی شناختی آن ها را بالا کشیده است.
۳.
بزه و رفتار انحرافی، همانند هنجار در بستری از تعاملات و ارتباطات آموخته می شوند و امروزه شبکه های اجتماعی به عنوان یکی از این بسترها توانستند، طرفداران زیادی در گروه های سنی مختلف پیدا کنند و آن ها را تحت تأثیر قرار دهند. دانش آموزان با توجه به حساسیت جایگاهشان به واسطه قرار داشتن در دوران کودکی و نوجوانی ازجمله آسیب پذیرترین گروه ها در مواجه با شبکه های اجتماعی هستند. هدف پژوهش حاضر، بررسی علل تمایل نوجوانان دانش آموزان به ارتکاب بزه و رفتار انحرافی در شبکه های اجتماعی است. جامعه آماری شامل دانش آموزان ساکن شهر تهران و براساس آمار 2.422.905 نفر در رده سنی هفت تا هجده سال در نظر گرفته شد که با استفاده از نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. روش این تحقیق کمی بوده و داده های آن ازطریق انجام یک پیمایش گردآوری شده است. به منظور جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از پرسشنامه حاوی سی سؤال پنج گزینه ای (روایی و پایایی آن از روش اعتبار صوری، تحلیل عاملی تأییدی وآلفای کرونباخ تأیید شد) استفاده شد. اطلاعات گردآوری شده با استفاده از نرم افزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان می دهد که همبستگی معناداری میان سبک زندگی، به معنای میزان استفاده از فضای مجازی در اوقات فراغت و ازسوی دیگر میزان کنترل والدین با رفتار بزهکارانه وجود دارد. همچنین میزان آگاهی دانش آموزان نسبت به قوانین و مقررات در تمایل کمتر آنان برای انجام بزه و رفتار انحرافی مؤثر است.
۴.
هدف از انجام این پژوهش، شناسایی مؤلفه ها و شاخص های مطلوب تربیتی در مدارس ابتدایی است. پژوهش حاضر پدیدارنگاری و از انواع پژوهش های کیفی است که براساس تجارب زیسته مدیران به واکاوی شرایط ناشی از شیوع کرونا و نقش مدیران در این شرایط خاص می پردازد. شرکت کنندگان این پژوهش 35 نفر از مدیران مدارس ابتدایی ناحیه یک و دو شهر ری هستند که به صورت هدفمند انتخاب شدند. در این مطالعه با توجه به هدف تحقیق، نوع و ماهیت سؤالات پژوهش از ابزار مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته استفاده شده است. کلیه مصاحبه ها پس از معرفی اهدافِ پژوهش به مصاحبه شوندگان، ضبط و بلافاصله تایپ شد و تا اشباع داده ها ادامه یافت. میانگین مدت هر مصاحبه حدود پنجاه دقیقه بود. برای تحلیل داده ها از کدگذاری در دو سطح باز و محوری استفاده شده است. در این پژوهش چهار سؤال اصلی و چند سؤال فرعی در جریان مصاحبه جهت تعمیق اطلاعات مطرح شد. علاوه بر کدگذار از بازنگری توسط اساتید فن و افراد متخصص نیز استفاده شد. در مجموع 362 کد استخراج شد که پس از حذف کدهای مشابه به 52 کد تقلیل یافت که در سیزده مؤلفه، شش مقوله و درنهایت سه بُعد اصلی (معلم، مدیر و محیط یادگیری) دسته بندی شدند. نتایج حاکی از این است که اجرای با کیفیت ابعاد و مؤلفه های استخراج شده در این پژوهش موجب بهره وری فرایند یاددهی-یادگیری در شرایط کرونا و بهبود کیفیت آموزش در فضای مجازی می شود.
۵.
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی تدریس مبتنی بر زیبایی شناسی با استفاده از نقشه ذهنی بر اهمال کاری دانش آموزان در فضای مجازی انجام شد. پژوهش حاضر، از نوع نیمه آزمایشی و جامعه آماری آن، شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه هفتم مدارس شهر یزد در ﺳﺎل ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ 00-99 بود که در مجموع تعداد سی دانش آموز با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه پانزده نفری جایگزین شدند. گروه آزمایش تحت ده جلسه آموزش درس مطالعات اجتماعی با استفاده از نقشه ذهنی در فضای مجازی قرار گرفت؛ درحالی که گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. برای اندازه گیری متغیر در هر دو گروه پرسشنامه اهمال کاری تحصیلی سولومون و راث بلوم (1998) اجرا شد و داده های به دست آمده از اجرای پیش آزمون و پس آزمون، با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تک متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که اثربخشی تدریس مبنی بر زیبایی شناسی با استفاده از نقشه ذهنی بر اهمال کاری دانش آموزان در فضای مجازی باعث کاهش اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان در مقایسه با گروه کنترل در پس آزمون شده است (01/0>P). اثربخشی تدریس بر مبنای زیبایی شناسی با استفاده از نقشه ذهنی بر اهمال کاری دانش آموزان در فضای مجازی می تواند برای کاهش اهمال کاری دانش آموزان در مدارس و مراکز آموزشی مورد استفاده قرار گیرد.
۶.
محیط زیست در یک تعریف کلی یعنی مجموعه شرایط بیرونی که در طول عمر یک موجود زنده، مانند انسان بر او اثر می گذارد. طبق این تعریف نور خورشید، آب، هوا، اقلیم، گیاهان، جانوران و سایر موجودات بی جان و جاندار که در زمین وجود دارند و با یکدیگر در ارتباط دوسویه هستند، محیط زیست انسان را تشکیل می دهند. آموزش حفظ محیط زیست را می توان از پایه و در قالب آموزش رسمی برای کودکان آغاز کرد. اساس تحقق پایداری در توسعه و حفظ محیط زیست، آموزش اخلاق زیست محیطی است. اخلاقی که ارتباطات پیچیده و در حال تغییر بین انسان و طبیعت را شناسایی و با حساسیت به آن ها پاسخ دهد. بخش اعظمی از بحران های زیست محیطی معاصر ناشی از تربیت ناصحیح و جهالت علمی و عملی انسان ها نسبت به طبیعت و شیوه تعامل با آن است که موجب شده تخریب محیط زیست به یکی از جدی ترین چالش های پیش روی بشر تبدیل شود. یافته های علمی و تجربه های متعدد بشری نشان داده، تعلیم وتربیت در سنین کودکی آسان تر و با پذیرش بیشتری صورت می گیرد. ازاین رو، آموزش زیست محیط در این دوران می تواند نتایج نهادینه شده تری بر جای نهد؛ بنابراین پژوهش حاضر تلاش دارد، اهمیت آموزش مدرسه ای بر زیست محیط کودکی و روش های آموزشی این مهارت به کودکان را تبیین کند. برهمین مبنا، مسئله اصلی پژوهش ناظر بر شیوه های آموزش حفاظت از محیط زیست بر کودکان و تأثیر آن بر پایداری طبیعت است. در این پژوهش، گردآوری داده ها با روش کتابخانه ای انجام شده و سپس با رویکردی توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر شیوه های اسنادی، داده های مرتبط دسته بندی و پس از پالایش تبیین شده اند.