مقالات
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر تحلیل کنش خاقانی در برابر دیگری با تکیه بر نظریۀ کنش متقابل نمادین است. حوزۀ اصلی این نظریه، اجتماعی و مهم ترین نظریه پرداز آن «جورج هربرت مید» است. این نظریه به بررسی کنش های روزمره بین مردم و جامعه و رفتار های برخاسته از آن در گروه های مختلف می پردازد که این کنش ها در سه بعد روان شناختی، اجتماعی و فلسفی - عرفانی قابل تحلیل اند. روش پژوهش حاضر توصیفی - تحلیلی و بر اساس اسناد کتابخانه ای است و اشعار انتخابی، مطابق با نظریۀ کنش متقابل نمادین و با تکیه بر بعد اجتماعی بررسی شده اند. در این مقاله بعد اجتماعی کنش شاعر بر اساس مفهوم «دیگری» که شامل گروه های تأثیر گذار خانواده، ممدوحان و رقیبان شعری هستند، واکاوی شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که کنش شاعر در برابر ممدوحان، کنشی ستایشی - خواهشی، در برابر خانواده، کنشی عاطفی - ستایشی و در برابر رقیبان، کنشی انتقادی است. بر اساس تحلیل های صورت گرفته روی اشعار، می توان گفت کنش خاقانی در گروه های یادشده به صورت واکنش سریع ظهور نمی یابد، بلکه از طریق تفسیر و تعبیر رفتار دیگران در ذهن به وقوع می پیوندد و رفتار اجتماعی «خود» شاعر را در برابر «دیگری» تنظیم می کند. این تفسیر و انتقال معنا های ذهن در ابعاد یادشده، با کمک تعابیر و نمادهای زبانی در شعر او متجلّی شده است.
حکایت شیخ صنعان؛ الگوی لحنی حکایات بلند مثنوی معنوی
حوزه های تخصصی:
به دلیل این که کارکردروایت در آثار تعلیمی - عرفانی مقدم بر شکل و ساختار آن است، در آغاز ادبیات روایی عرفانی و تعلیمی فارسی نیز توجه زیادی به ساختار و عناصر روایت نشده، اما با گذشت زمان توجه به این عناصر بیشتر شده است. در آثار تعلیمی روایی، لحن، مهم ترین عنصر محسوب می شود؛ چون از سویی یکی از عناصر مهم روایت به شمار می رود و از دیگر سو، با توجه به لزوم ایجاد جذابیت در آثار تعلیمی برای جذب حداکثری مخاطب، عنصر لحن بیشترین کارکرد را دارد. به کارگیری عناصر روایت با نگاه امروزی، در مثنوی معنوی به عنوان مهم ترین اثر تعلیمی عرفانی روایی فارسی، نسبت به کتاب های روایی سنایی و عطار، منسجم تر و جدّی تر است. تنها نمونۀ استثنا در این زمینه، داستان شیخ صنعان در منطق الطیر است که از نظر شکل روایت، خاصه در مباحثی مثل شخصیت پردازی، زبان، لحن و فضاسازی شباهت زیادی به مثنوی دارد و با توجه به شواهد، الگوی مولوی در پردازش حکایاتِ بلند مثنوی بوده است. لحن مناسب راوی و شخصیت ها در حکایت شیخ صنعان که حاصل برایند سایر عناصر روایت محسوب می شود، الگوی لحنی مناسبی برای حکایات بلند مثنوی است. از مهم ترین دلایل استحکام و شباهت لحن در این حکایت و حکایات بلند مثنوی می توان به وزن مناسب و مشترک، تنوّع شخصیت ها، گفت وگوهای زیاد و طولانی، توجّه راوی به پرداخت شخصیت ها، تعداد زیاد شخصیت های خاکستری، عدم جبهه گیری و دخالت راوی در شخصیت پردازی، کلمات و اصطلاحات خاص، تنوّع و تقابل لحنی مناسب و تحکیم لحن قاطعانه به صورت مستقیم توسط راوی اشاره کرد.
تحلیل نوع کاربرد جنگ افزارها در ستینی فخر رازی (معرفی واژگان ناشناختۀ نظامی و تحلیل آن از نظر علوم نظامی)
حوزه های تخصصی:
در متون مختلف زبان فارسی، دربارۀ علوم نظامی و جنگ افزارها بحث شده که ضروری است این منابع شناسایی و معرفی شوند تا بتوان در مطالعات بعدی، واژگان و اصطلاحات نظامی را از آن ها استخراج کرد. دانشنامۀ جامع العلوم با شصت باب، مهم ترین اثر فارسی امام فخر رازی (543-606 ه ق.) یکی از این منابع است که در یکی از باب های آن دربارۀ جنگ افزارهای ناشناخته و شیوۀ ساخت و کاربرد آن بحث شده است. پرسش تحقیق حاضر آن است که چه واژه ها و اصطلاحات نظامی در ستینی به کار رفته است و توجه به این بحث تا چه اندازه اهمیت دارد؟ تحقیق حاضر واژه ها، اصطلاحات و ترکیبات نظامی ناشناخته را در این کتاب معرفی و دربارۀ ابعاد نظامی یادشده در آن بحث می کند و جنگ افزارها و راهبردها و راهکنش های نظامی ذکرشده در اثر نام برده را بررسی و تحلیل می کند. روش این پژوهش از نوع مطالعۀ موردی کیفی روی جامع العلوم است که با مطالعۀ تطبیقی فرهنگ های دیگر کامل می شود. اهمیت موضوع در آن است که نشان می دهد دانشنامه ها منبعی از واژگان و اصطلاحات نظامی هستند که تاکنون از آن ها غفلت شده است؛ چنان که واژه ها و ترکیبات نظامی ناشناخته ای مانند خارپشت در جامع العلوم به کار رفته که در هیچ کدام از فرهنگ های عمومی و تخصصی ثبت نشده است. همچنین گسترۀ کاربرد این جنگ افزارها و نوع کاربرد آن ها در این دانشنامه تبیین شده اند. برای واژه گزینی در زمینه های مختلف، از جمله در موضوعات نظامی، می توان از الگوی ساخت این واژه ها کمک گرفت.
بافت موقعیتی و تحلیل روابط انسجامی متن در گزارش تذکرة الاولیای عطار از ابوحازم مکی بر اساس نظریۀ هلیدی
حوزه های تخصصی:
قرن ششم و هفتم هجری از ادوار مهم کمال و توسعۀ نثر پارسی و عصر رونق نثر صوفیانه است. این جستار بر آن است تا با فرض اهمیت نثر صوفیانۀ تذکرۀالاولیا و بر اساس نظریۀ نقش گرای زبان شناسان معاصر، «مایکل هلیدی» و «رقیه حسن»، عوامل انسجام متن را در گزارش عطار نیشابوری از ابوحازم مکی بررسی کند. هدف تحقیق پیش رو، نشان دادن امکان کاربست این نظریه برای مشخص کردن انسجام متن و هماهنگی انسجامی تذکر ة الاولیا و پاسخ دادن به پرسش چگونگی انسجام متن و هماهنگی انسجامی در این اثر است. پژوهش حاضر، با روش توصیفی تحلیلی انجام شده است. یافته های تحقیق بیانگر آن است که متن تذکر ة الاولیا ، بافتار روایی استواری ندارد، ولی از گونه های انسجام، انسجام معنایی بیشتر از همه و سپس انسجام نحوی و آوایی در آن مشاهده می شود. انسجام منطقی نیز به دلیل نقل کرامات عرفا و خوارق عادات، کمتر در آن وجود دارد. البته، بافت موقعیت در معانی منطقی، بر اساس ذهنیت فراواقعیت گرای مشایخ و مریدان و در روابط بینامتنی با پیوستگی این متن به قرآن مجید و آثار عرفا و در روابط بینافردی بر اساس رابطۀ اطاعت و تسلیم پی ریزی شده است.در این پژوهش، هر هفت نقش کارکردی زبان به کار رفته است.
تأملی در افق های انتظار در شروح معاصران بر غزل اول دیوان حافظ
حوزه های تخصصی:
شروح زیادی بر دیوان حافظ نوشته اند که می توان از جنبه های مختلف به بحث و بررسی آن ها پرداخت. اگر بتوان از منظر دریافت و افق انتظار از فروع نظریۀ هرمنوتیک، شروح دیوان حافظ را که هم زمان با ترویج این نظریه، تألیف شده اند، بررسی کنیم، به وضوح می توانیم به خلأ و فقدان پشتیبانی این نظریه و هم سان های مختلف آن پی ببریم. پرسش اصلی این است که افق انتظار این شارحان یا شروح، چه بوده است؟ در پاسخ می توان گفت که به دلیل نبود نظریۀ منسجم و جریانی، چنان که باید، افق انتظاری در این شروح دیده نمی شود. فقط در سه شرح عمدۀ حافظ نامه ، گمشدۀ لب دریا و وصل خورشید ، می توان تا حدودی به افق مدنظر نزدیک شد و به آن دست یافت. افق انتظار، دریافت و برداشتی است که خواننده/ شارح در خواندن و شرح اثر بدان دست می یابد و آن را به مخاطب منتقل می کند و در واقع با آن افق، اثر را تفسیر، بررسی و تحلیل می کند. جامعۀ آماری و نمونۀ منتخب این پژوهش، شرح غزل اول دیوان حافظ در هفده شرح است که برخی از آن شروح، بیشتر، شعر حافظ را به نثر بازنویسی کرده اند. عمده ترین مواردی که می توان از آن ها به افق انتظار در شروح دیوان حافظ تعبیر کرد، عبارت اند از مبارز سیاسی اجتماعی، عرفانی، ملامتی و ستیز با ریا و زهد دروغین. درخور ذکر است که روش معنی کردن و شرح ابیات و اشعار در برخی از شروح، عین هم یا نزدیک به هم است. روش تحقیق این مقاله، مقایسه ای، تحلیلی و استنباطی است که در آن از شیوه های اسنادی، فیش برداری و کتابخانه ای در گردآوری مطالب استفاده شده است.
تحلیل روان شناختی چند تمثیل هزل آمیز ازمثنوی معنوی مولوی
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مسائلی که ذهن پژوهندگان و ناقدان مثنوی را به خود مشغول کرده، تمثیل های هزل آمیزی است که به ویژه در برخی از آن ها، به بی پرواترین شکلی به مستهجن گرایی پرداخته شده است. برخی مثنوی پژوهان این موضوع را برنتافته و آن را با فضای معنوی متن ناسازگار یافته اند و گروهی آن را با دلایل مختلفی توجیه کرده اند. در مقالۀ حاضر، پس از توضیح مختصری در باب هزل، سعی بر این است که به مسائلی از قبیل جایگاه هزل در سنت شعری و عصر مولوی، اتفاقی یا هدفمندبودن انتخاب این گونه تمثیل ها و سپس بررسی و تحلیل روان شناختی آن، پرداخته شود. نتایج تحقیق که به شیوۀ تحلیل محتوا انجام گرفته، بیانگر آن است که وجود این گونه حکایت ها، علاوه بر رعایت حال مستمعان و جنبۀ تعلیمی آن ها، به گونه ای که در مثنوی مطرح شده است، نه تنها برانگیزانندۀ مخاطبان نیست، بلکه زشتی آن را بیشتر می نمایاند و از دیدگاه روان شناسی، باعث کاهش تمایل به پلیدی می شود و در پایان، به چرایی چینش این گونه تمثیل ها که از دفتر چهارم به بعد بازتاب بیشتری دارد، پرداخته شده است.