پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی

پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی

پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره 2 بهار 1400 شماره 1 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

بازتاب باورهای نجومی در اشعار عماد فقیه کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نجوم باورهای نجومی آسمان شعر فارسی عماد فقیه کرمانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۹ تعداد دانلود : ۱۰۰
درهم تنیدگی دانش نجوم با احکام و باورهای نجومی، در گذشته، عامل گرایش عامۀ مردم به این دانش و کاربرد فراوان آن در زندگی روزمرۀ آنان بوده است. توجه ایرانیان به باورهای نجومی، در شعر فارسی به خوبی بازتاب یافته است؛ زیرا شاعران پارسی گوی، افزون بر این که خود اغلب با نجوم آشنایی داشته اند، از درون جامعه ای سر برآورده اند که به اعتقادات نجومی سخت پایبند بوده اند. بنابراین تأمل در شعر پیشینیان تا حدی ما را با سیر تغییر و تحول باورهای نجومی در فرهنگ و زندگی ایرانی آشنا می سازد. عماد فقیه کرمانی از گویندگان نامی قرن هشتم هجری است که در قالب های گوناگون شعری طبع آزمایی کرده و اشعار فراوانی از وی در دیوان و مثنوی هایی پنج گانه، موسوم به پنج گنج ، بر جای مانده است. در این پژوهش که رویکردی توصیفی تحلیلی دارد و با استفاده از منابع کتابخانه ای صورت گرفته، اشعار عماد فقیه کرمانی از نظر کاربرد و کارکرد باورهای نجومی بررسی و تحلیل شده است. نتیجۀ پژوهش گواه این است که در شعر این شاعر، باورهای نجومی تنوع و بازتاب بسیار دارد که از میان آن ها اعتقاد به آباء علوی و اُمهات سفلی، تأثیر افلاک در سرنوشت آدمیان، گردش و مدور بودن آسمان، طالع و کوکب بخت و خنیاگری اختر زهره (ناهید) پُربسامدتر است. عماد در شعر خود از این باورها برای مضمون پردازی در قصاید مدحی، تحمیدیه ها، نعتیّه ها، شکواییه ها و... بهره برده است. کاربرد فراوان باورهای نجومی در شعر عماد نشانگر نفوذ و رواج آن ها در عصر وی و توجه او به فرهنگ و باورهای عامه است.  
۲.

بررسی و تحلیل تشبیه های مربوط به اسما و صفات خداوند در مثنوی (با تکیه بر سه دفتر اول)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مثنوی تشبیه اسماء الهی صفات الهی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۵ تعداد دانلود : ۹۲
تصور و تصویر خداوند در ذهن هر متفکر و هنرمند دینداری، بخش مهمی از جهان بینی اوست. این تصور از خداوند، مبنای چگونگی رابطۀ انسان با خدا، خودش، جهان و سایر انسان ها را تشکیل می دهد. تشبیه، ابزار مناسبی برای بیرون کشیدن جنبه های پنهان این تصوّر و تصویر است. این پژوهش در پی آن است که تشبیه های به کاررفته دربارۀ خداوند را در سه دفتر نخست مثنوی بررسی کند و زوایای پنهان دیگری را از تصور خدا در ذهن مولوی روشن سازد. برای بررسی و برداشت دقیق تر تصور خداوند در مثنوی، تشبیه های مربوطه از منظر وجه شبه با اسماء و صفات خداوند تطبیق داده شده اند. هرکدام از تشبیهات مربوط به خداوند در مثنوی به اسم یا اسمائی از خدا اشاره دارد. این پژوهش به شیوۀ توصیفی تحلیلی سامان یافته و نشان داده مولوی با ابزار تشبیه توانسته است، تصاویری برای مخاطب خلق کند که به اسماء و صفات الهی اشاره دارند. مولوی در تشبیهات خود، بیشتر از عناصر طبیعت و تصاویر زیبا استفاده کرده است. وجه شبه هایی نیز که میان مشبه (خدا و یا صفات او) با مشبهٌ به وجود دارد متناسب و هماهنگ با اسماء جمالی خداوند است. این نکته نشان دهندۀ تصوّر خدایی مهربان در اندیشۀ مولوی است. همچنین، این پژوهش نشان می دهد که می توان تشبیهات مربوط به خداوند را در مثنوی، از منظر اشاره به اسماء الهی به سه دسته تقسیم کرد: تشبیه هایی که با نشان دادن یک تصویر به یک اسم، به دو اسم یا به سه اسم از اسماء الهی اشاره دارند.  
۳.

طنزهای داستانی و موقعیتی در مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: مولوی مثنوی طنز موقعیتی طنز داستانی عرفان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۹ تعداد دانلود : ۹۷
مثنوی مولوی از نظر صورت و محتوا یکی از تفکّربرانگیزترین منظومه های عرفانی داستانی در زبان فارسی است که به رغم تعلّق به سدۀ هفتم هجری، همچنان از جذابیت بسیاری در بین اندیشمندان و ادیبان برخوردار است. در این منظومه که عرفان اسلامی با استفاده از حکایت ها و تمثیل های کوتاه و بلند و گاه تو در تو به تحلیل و تبیین گذاشته شده از انواع طنزها نیز به فراوانی استفاده شده است، تا آنجا که این منظومه را به دلیل تحلیل جزء به جزء داستان ها و بهره گیری کامل از انواع طنزهای داستانی و موقعیتی، می توان یکی از کتاب های بی رقیب در حوزۀ ادبیات و عرفان به شمار آورد. گرایش مولانا به این دو نوع طنز و به مقدار کمتر به طنزهای زبانی و ادبی، همانند سایر شاعران به قصد طنزپردازی انجام نمی گیرد. او به دلیل اعتقاد به احسن بودن نظام خلقت و حکیمانه بودن آفرینش همۀ پدیده های هستی، با نوعی رفتار طبیعی و به دور از هر گونه تعمّد به تصویر واقعیت های زیستی و اجتماعی می پردازد و به تبعیت از این رفتار، طنز نیز که بخشی از کنش های همیشگی انسان ها در زندگی روزمرّه است به روایت های او وارد می شود. به بیان دیگر، مولوی در مثنوی به دلیل نگرش واقعیت گرایانه به انسان و اجتماع و پرهیز از افسانه های جنّ و جادو و انتخاب داستان های به نسبت معمولی از دنیای انسان ها که طنز نیز با آنها درآمیخته، هم به آموزه های صوفیانه و عرفان نظری، تا حدّ امکان جنبۀ عملی و باورپذیر می دهد و هم اثبات می کند که ذات زندگی همواره درآمیخته با مجموعه ای از طنزهای طبیعی است که زبان و ادبیات نقش چندانی در آفرینش آنها ندارند.  
۴.

بررسی تناسب زبان و محتوای شعر عرفانی عهد تیموری بر اساس نظریۀ تمثیل آگویناس (مطالعۀ موردی: ابزار بیان وحدت وجود در هفت اورنگ جامی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زبان عرفان شعر عرفانی تجربۀ وحدت وجود نظریه تمثیل هفت اورنگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۶ تعداد دانلود : ۷۳
عرفان نوعی از شناخت فراحسی و فراعقلی و مسیر و طریقی در معرفت است که عارف با سیر و طی مراحل سلوک، صاحب دریافت و تجارب و معرفتی خاص می شود که انتقال حقیقت این تجارب، با زبان عبارت و معمول، غیرممکن است. عارف با استفاده از ابزارهایی ویژه، به ابداع زبان جدید می پردازد که آن را «زبان اشارت» می گویند. عرفان تعلیمی ایجاب می کند تا امور انتزاعی و مفاهیم متناقض نما در قالب حکایت ها، قصه ها، رمزها، تمثیل و دیگر گونه های زبان اشاری ملموس و محسوس شود که این کارکرد، سبب گسترش زبان عرفان به ویژه حکایت و تمثیل شد و عرفان از حیث زبان و محتوا تحول پذیرفت. تحول محتوایی و زبانی عرفان، کاهش جذبات، تلفیق شریعت و طریقت، رونق و تأثیر اندیشه های شیعی و مکتب ابن عربی در عرفان دورۀ تیموری برجسته و هویداست. این اثربخشی، عرفان ذوقی را به تعلیمی و زبان رمزی را به زبان تصویری و تعلیمی تبدیل کرد و آثار شعری جامی، از این منظر از شاهکارهای ادب تعلیمی دورۀ موردمطالعۀ این تحقیق محسوب می شوند. این مقاله با تکیه بر نظریۀ تمثیل به روش توصیفی تحلیلی، به این نتیجه دست یافته است که شاخص ترین ابزار بیان اشاری در این دوره، تمثیل است؛ زیرا حکایت های تمثیلی با تمام ظرفیت ها و ظرافت ها، توان محسوس سازی امور معقول را دارند. برای محدودکردن دامنۀ تحقیق، به موضوع وحدت وجود و شاخه ها و وابسته های آن در هفت اورنگ جامی بسنده کرده ایم.  
۵.

تحلیل گفتمان غزلیات حافظ با محوریت مفهوم گناه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تحلیل انتقادی گفتمان نورمن فرکلاف حافظ گناه تبیین و تفسیر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۳ تعداد دانلود : ۸۶
تحلیل گفتمان انتقادی (CDA)، گرایش مطالعاتی بین رشته ای است که از اواسط دهۀ۱۹۶۰ تا اواسط دهۀ ۱۹۷۰ در پی تغییرات گستردۀ علمی و معرفتی در رشته های علوم اجتماعی و انسانی علاقه مند به بررسی و مطالعۀ ابعاد گفتمانی پرکتیس های اجتماعی به وجود آمد. این رهیافت از نظریات جامعه شناختی کارل ماکس، آنتونیو گرامشی، لویی آلتوسر و... در بررسی ایدئولوژی های اجتماعی بهره گرفته است. در پژوهش پیش رو، با بهره گیری از روش تحلیل محتوای کیفی، مفهوم گناه در غزلیات حافظ با استفاده از این رهیافت، تحلیل و چگونگی نگرش شاعر به این مفهوم ایستا از خلال اشعارش استخراج شده است. نتیجۀ پژوهش نشان می دهد که با انطباق نظریۀ تحلیل گفتمان با شواهد استخراج شده از اشعار حافظ، می توان با نگرشی متفاوت، به این شاعر شاخص نگریست. چون به دست آوردن حقایق تاریخی اگرچه غیرممکن نیست، اما بسیار دشوار است، باید متون به جامانده را با دیدی همه جانبه بررسی کرد. بدین ترتیب، این پژوهش در صدد است با نظریۀ انتقادی گفتمان به تحلیل داده های موجود بپردازد و در کنار انبوه تفاسیر به طبع رسیده، تفسیر و تبیین متمایزی را ارائه دهد.  
۶.

اشارات و معانی تعبیر «خلعت» در آثار سنایی، عطار و مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عارف خلعت وهبی کسبی سنایی عطار مولوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۶ تعداد دانلود : ۷۸
خلعت از دیرباز، اغلب به پوشش ظاهری رایجی اطلاق می شد که حاکم، پادشاه یا خلیفۀ مسلمانان به وزیران یا امیران اعطا می کرده است. خلعت، نه تنها مقوله ای مرتبط با سلطنت و دربار، بلکه تعبیری است که اهل معرفت، به ویژه سنایی، عطار و مولوی در آثار خود آن را به کار برده اند. با فرض اینکه اهل معرفت از صراحت در کلام خودداری می کنند و تمایل دارند به معنای مورد نظرشان در کلام اشارت داشته باشند، قصد داریم به این پرسش پاسخ دهیم که چه معانی و اشاراتی از تعبیر خلعت در آثار سنایی، عطار و مولوی قابل تأویل است؟ این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است. برایند تحقیق نشان می دهد که اگر حضرت حق، خلعت خاص را به عارف هبه کند، نیکو و پسندیده است؛ در غیر این صورت، خلعت حجاب سالک خواهد بود. وهبی یا کسبی بودن خلعت شأن اعتباری دارد؛ یعنی بر اساس برخی شواهد عارف می تواند از سر فضل حضرت حق، صاحب خلعت خاص شود و بر اساس برخی شواهد دیگر، عارف باید برای به دست آوردن آن جهاد با نفس کند. تشریفی بودن خلعت مهم ترین وجه آن است. همچنین، خلعت می تواند در معنای عفو کردن و پوشانیدن عیوب سالک مورد نظر اهل معرفت باشد.  

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۶