"هدف: محیطهای بسته خوابگاهها و مراکز جمعی، محیطهای مناسبی برای بروز رفتارهای انحرافی است. در این تحقیق نگرش دانشجویان در مورد رفتارهای انحرافی در خوابگاههای دانشجویی مورد بررسی قرار گرفته است.
روش بررسی: از جمع تعداد 2014 نفر دانشجویان پسر و دختر مقیم در 10 خوابگاه ، تعداد 325 نفر بصورت نمونه گیری تصادفی (138 نفر پسر و 187 نفر دختر) انتخاب و ابتدا با دانشجویان خوابگاهها در محل هر خوابگاه، مصاحبه متمرکز گروهی (F.G.D) با شرکت تعداد حداکثر 15 نفر دانشجو در هر جلسه و بوسیله محققین همکار، انجام و سپس با تهیه پرسشنامه مستند به داوری اهل نظر و نتایج حاصل از مصاحبه ها، اطلاعات از دانشجویان از طریق تکمیل پرسشنامه اخذ گردید. این پژوهش توصیفی است و بدلیل توصیفی بودن فاقد فرضیه است و یافته های پژوهش پاسخ به هفت سوال مطرح شده برای محقق است.
یافته ها: یافته های پژوهش، حاکی بر این است که عواملی از قبیل نحوه توزیع در اتاقها، کاهش شرم حضور ناشی از کمبود فضای تعویض لباس وسوسه های جنسی در رفتار انحرافی درخوابگاه موثر بوده و عامل غیر مذهبی بودن و آشفتگی خانواده را، زمینه ساز رفتار انحرافی در خوابگاه ها دانسته و از نظر جنسیت، دانشجویان پسر، بیش از دانشجویان دختر، خود ارضایی و در مقابل دختران، بیش از پسران، نیازهای جنسی خود را سرکوب نموده اند.
نتیجه گیری: بین شرایط خوابگاهی و شرایط خانوادگی و شرایط جامعه و رفتار انحرافی در خوابگاههای دانشجویی رابطه وجود دارد."
" هدف: تحریک عمقی هسته VLتالاموس به عنوان روش درمانی موفقی برای بعضی اختلالات حرکتی در بیماران پارکینسونی مقاوم به دارو گزارش شده است. این امر مشارکت مدارهای قشری - زیر قشری را در کنترل حرکت تایید می کند. در خصوص مشارکت این مدارها در کارکردهای شناختی و بویژه زبان تحقیقات کمی انجام شده و اختلاف نظر وجود دارد. هدف این پژوهش تعیین میزان اثر تحریک عمقی تالاموس چپ و راست، بر پردازشهای زبانی و حافظه می باشد.
روش بررسی: تحقیق حاضر از نوع چند مورد پژوهی است که طی آن پردازشهای زبانی و حافظه 6 بیمار پارکینسونی مقاوم به دارو پس از عمل جراحی تحریک عمقی (Deep Brain Stimulation)هسته VLتالاموس، (دو بیمار تالاموس راست، دو بیمار تالاموس چپ، دو بیمار دو طرفه)، در دو وضعیت دستگاه خاموش و روشن با حداقل فاصله زمانی 40 روز بین دو آزمون، مورد بررسی و مقایسه قرار گرفتند. ابزار تحقیق و روش جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه (تاریخچه بیماری)، آزمون حافظه وکسلر، زیر آزمون درک دستوری و جمله سازی آزمون BAT (Bilingual Aphasia Test) و روانی کلامی بود.
یافته ها: بر اساس نتایج آزمونها، نمره آزمون حافظه و کسلر در گروه تالاموس چپ در حالت تحریک در مقایسه با عدم تحریک افزایش جزیی و درگروه تالاموس راست کاهش جزیی نشان داد. نمره درک جملات پیچیده در هر دو گروه، در حالت تحریک تالاموس در مقایسه با وضعیت عدم تحریک افزایش نشان داد. در نمره روانی کلامی و جمله سازی در حالت تحریک تالاموس در مقایسه با حالت عدم تحریک در هر دو گروه شاهد کاهش نمره بودیم.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش به نظر می رسد، تحریک عمقی تالاموس باعث بهبود مهارت درک دستوری و کاهش روانی کلامی و ساخت جمله در هر دو گروه شده است که از نظریه مشارکت دو طرفه تالاموس در پردازشهای زبانی حمایت می کند و مغایر با تحقیقاتی است که این تغییر را فقط در اثر تحریک تالاموس چپ گزارش کرده اند.به نظر می رسد تفاوت اثر تحریک عمقی تالاموس چپ نسبت به راست در نمره حافظه تاییدی بر سوبرتری تالاموس چپ باشد."
" بخش عمده بیماران روانی که نیازمند بستری طولانی مدت و توانبخشی هستند را مبتلایان به اسکیزوفرنیا تشکیل می دهند. قسمت زیادی از این بیماران همراه با بیماری خود به سنین سالمندی رسیده اند و علاوه بر عوارض بیماری اسکیزوفرنیا با کمبودها و بیماریهای ناشی از سالمندی هم روبرو هستند.
بر خلاف دهه های گذشته که درمان موثری برای بیماری اسکیزوفرنیا وجود نداشت، امروزه می توان با تشخیص فوری و درمان بهنگام بیماری با داروهای موثر از زمان و مقاومت به درمان جلوگیری کرد و ضمن بهبود چشمگیر پیش آگهی بر کیفیت زندگی بیماران و مراقبان آنان افزود.
در حال حاضر تقسیم بندی مصنوعی بیماران اسکیزوفرنیک به انواع حاد و مزمن اعتباری ندارد و در عین حال توصیه می شود به جای برپا کردن بیمارستانهای ویژه بیماران روانی که موجب جدا افتادن بیماران از اجتماع می گردد در بیمارستانهای عمومی بخش هایی به این بیماران اختصاص داده شود تا ضمن برخورداری از مراقبتهای درمانی و توانبخشی بهتر از عواقب روانشناختی و اجتماعی بستری در بیمارستانهای اختصاصی روانی هم محفوظ بمانند."