مطالعات ادبیات تطبیقی

مطالعات ادبیات تطبیقی

مطالعات ادبیات تطبیقی دوره 16 پاییز 1401 شماره 63 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

بررسی تطبیقی مؤلفه های مارکسیستی رمان ژانی گل اثر ابراهیم احمد و دختر رعیت اثر محمود اعتمادزاده(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۹۸ تعداد دانلود : ۱۲۶
نقد مارکسیستی گونه ای از نقد ادبی است که از ارتباط جامعه و ادبیات سخن می گوید. در نقد مارکسیستی ادبیات را بر اساس شرایط تاریخی پدیدآورنده آن تحلیل می کنند. بنابراین برای نقد مارکسیستی شناخت زمینه تاریخی آن نیز ضرورت دارد با اشغال ایران و عراق و منطقه کردستان بعد از جنگ جهانی اول توسط نیروهای متفقین و روسیه، جریانی بر ادبیات فارسی و کردی مسلط می شود که بسیاری از نویسندگان آن ها را تحت تأثیر مارکسیسم و کمونیسم روسیه قرار می دهد. جامعه ایران در خلال و بعد از جنگ جهانی اول به دلیل ناکارآمدی نظام حاکم درگیر مشکلاتی همچون؛ فقر و تنگدستی، وجود نظام طبقاتی و فشار حاکم بر مردم توسط حکومت وقت بوده است، کردستان عراق نیز از دیرباز محل نزاع با دولت و حکومت های مرکزی وقت خود در پی یافتن حکومت و دولتی مستقل بوده است، اندیشه ناسیونالیست کردی در کردستان عراق و نیز تأثیرپذیری جامعه ایران و کردستان عراق از جریان های کمونیستی و مارکسیستی بعد از جنگ جهانی اول این زمینه را فراهم می کند که به بررسی آثار نویسندگان ادبیات فارسی و کردی و تأثیرپذیری آن ها از این جریان ها پرداخته شود. در این پژوهش به نقد مارکسیستی رمان ژانی گل و دختر رعیت که می توان گفت در ادبیات فارسی و کردی هر دو اثر جزو نخستین داستان های واقع گرای اجتماعی هستند بر اساس مؤلفه های نقد مارکسیستی پرداخته شده است و پس از بررسی هایی که در این پژوهش انجام گرفته مشخص شده است که؛ محمود اعتمادزاده و ابراهیم احمد رمان هایشان را وسیله ای برای بیان افکار خود قرار داده اند.
۲.

بررسی تطبیقی صفت در شعر احمد شاملو و شعر شاعران نهضت مقاومت فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۳۳ تعداد دانلود : ۹۴
یکی از شیوه های بررسی متن، سبک شناسی لایه ای است. با بررسی سبک شناسی لایه ای متن، پژوهشگران متن را به لایه های کوچکتر و مجزا تقسیم می کنند و بر اساس پربسامدترین ویژگی ها به مطالعه سبک می پردازند؛ در جستار حاضر پژوهندگان برآنند با بررسی لایه واژگانی متن و بویژه بررسی صفات در مجموعه «هوای تازه» از احمد شاملو و بررسی تطبیقی لایه مذکور در مجموعه اشعار لویی آراگون (چشم های الزا) و مجموعه اشعار پل الوار (با نیروی عشق) دو شاعر فرانسوی میزان تأثیرپذیری شاملو را در این لایه از سبک شناسی بررسی کرده و به نحوه تأثیرپذیری، اقتباس و تعمیم صفت ها و به تبع نشان دار ساختن واژگان شعری شاعر بپردازند. بر اساس یافته های این پژوهش، کاربرد تکراری صفت هایی مشابه در شعر شاملو و شیوه مشابه او در به کارگیری این صفت ها با صفت های موجود در شعر شاعران فرانسوی بیانگر تأثیر پذیری بسیار شاملو از دو شاعر مذکور فرانسوی و بویژه پل الوار در این بخش از لایه واژگانی است؛ از جمله این صفت ها می توان به روشن، تیره، زمینی، گنگ، دوردست و ... اشاره کرد. اقتباس در این بخش از لایه واژگانی، سبک شعری شاملو را به سمت و سوی حسی و انتزاعی شدن کشانده و درک مخاطب را از شعر او ملموس تر ساخته است. اقتباس شاملو و تعمیم صفت ها در تصاویر مختلف، ایدئولوژی و جهان بینی شعری شاملو را گاه به موازات و گاه منطبق بر ایدئولوژی این دو شاعر فرانسوی پیش برده است.
۳.

بازتاب هنری تضاد در شعر ابوتمام و ویکتور هوگو(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۲۲ تعداد دانلود : ۱۱۳
یکی از شیوه های سبکی و متمایز در شعر ابوتمام و ویکتورهوگو،کاربرد آرایه تضاد است.این جستار با هدف دست یابی به برخی نشانه های تشابه و تفاوت سبکی کاربرد آرایه تضاد در شعر ابوتمام و هوگو، با روش تحلیل محتوای کیفی در پی کشف نشانه های زیباشناختی تضاد در شعر این دو شاعر است تا در نهایت دانسته شود چگونه آرایه تضاد سبب غنای شعر این دو شاعر شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که تضاد در شعر ابوتمام وهوگو، کارکرد زیبایی شناسی و فلسفی دارد و از پیوندی بنیادین با معنا حکایت می کند با این تفاوت که جنبه واژگانی تضاد در شعر هوگو بارزتر است.تضاد رفتاری و کاربردی از پربسامدترین تضادها در شعر ایشان است و دلیل این بسامد بالا پیوند این دو تضاد با مفهوم و ساختار کلی شعر است. ابوتمام برای تعبیر از افکار و فلسفه ذهنیش در کنار دیگر تصاویر، از رنگ این تضادها بهره برده است، هوگو نیز علی رغم سادگی بیان، هرگاه شعر خود را به این دو تضاد مزین نموده، شیوه بیان او همانند ابوتمام پیچیده گردیده است.
۴.

بررسی تطبیقی اندیشه های مشترک سیاسی، اجتماعی و فردی به عنوان مولفه های مدرنیسم در اشعار احمد شاملو و نازک الملائکه(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۳۲ تعداد دانلود : ۱۴۱
شکل گیری هر یک از مکتب ها در پی جنبشی سیاسی یا اجتماعی و فرهنگی صورت گرفته و هنر و ادبیات هر دوره، محصول جهان زیسته خود است. مدرنیسم به عنوان یک مکتب ادبی در کشورهای آمریکایی و اروپایی از سال های آغازین سده بیستم و همزمان با نفوذ و گسترش شعر سمبولیستی ظهور کرد و به تدریج به کشورهای دیگر نشر یافت. در این پژوهش سعی برآن است تا با نگاهی بر ادبیات تطبیقی، به روش توصیفی – تحلیلی، « اندیشه های مشترک سیاسی، اجتماعی و فردی » به عنوان مولفه های مدرنیسم در سروده های احمد شاملو و نازک الملائکه بررسی شود. نتایج حاکی از آن است که آزادی ، پرداختن به مسائل سیاسی، اجتماعی و عشق فردی به عنوان مولفه های مدرنیسم در دو شاعر مذکور مشهود است . اندیشه های سیاسی به عنوان اصلی ترین مضمون شعری شاملو شناخته شده است، اما او شاعری متاثر است نه موثر! از منظر اجتماعی نیز آزادی و رهایی بشر از استبداد ، در اشعار شاملو نمود گسترده ای دارد. نازک الملائکه نیز به رد موضوع جنگ در اشعارش پرداخته است و در قالب اجتماعی، لب به شکوه و شکایت از اوضاع جامعه می گشاید و برای رهایی از رنج ها و آلام زندگی ، نه تنها مردم عراق بلکه مردم تمامی سرزمین های اسلامی را مورد خطاب قرار می دهد
۵.

بررسی هنجارگریزی نوشتاری درشعر یوسف الخال و احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۴۱ تعداد دانلود : ۱۵۰
بررسی آثار شعرا و نویسندگان بر اساس نظریه های ادبی راه را برای بررسی جنبه های گوناگون ادبیات باز کرده است و اینگونه است که چگونگی به عمل آوردن نظریه ها در آثار به نمایش گذاشته می شود. مطالعاتی اینگونه و تطبیق آنها در زبان و ادبیات های مختلف عرصه مناسبی برای این است که این نظریه ها ملموس تر و عینی تر شوند. فراهنجاری بر مبنای زبانشناسی از نظریه های نقد ادبی جدید است که در چهارچوب مکتب فرمالیسم روسی بیان شده است. یوسف الخال و احمد شاملو دو شاعر بزرگ و تقریبا معاصر هم دیگر در ادب عربی و فارسی هستند که در اشعارشان از هنجارگریزی و آشنایی زدایی بهره برده اند یکی از این روش-ها، هنجارگریزی نوشتاری است که شاعر در این روش بدون توجه به لفظ و معنی دست به تغییر ظاهر کلمات و مصراع ها می زند و شعر را از نظر ظاهری هنجارگریز می کند که در این جستار نگارندگان بر آنند که به بررسی و تحلیل این نوع از زیبایی های شعر این دو شاعر بر اساس الگوی لیچ بپردازند و ضمن نشان دادن هنجارگریزی های نوشتاری در پایان میزان استفاده هر شاعر از هنجارگریزی را به صورت نمودار به تصویر کشیده است.
۶.

نقد و تحلیل روانکاوانه رنگ قرمز در اشعار عمر ابو ریشه و قیصر امین پور بر اساس نظریه ی ماکس لوشر(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۲۲ تعداد دانلود : ۱۱۷
در ادبیات امروز، نمادها نقش مهمی در تصویرآفرینی و انتقال معانی ایفا می کنند. یکی از این نمادها که به شکلی هوشمندانه از سوی شاعران مورد استفاده قرار می گیرد، عنصر رنگ است. از همین روی شاعران مقاومت با بکارگیری رنگ های مختلف سعی در بیان آرمان ها و خواسته های خود دارند. به عنوان نمونه قیصر امین پور در ادبیات فارسی و عمرابوریشه در ادبیات عربی با بکارگیری نمادها در آثار خود، تداعی های پر رمز و رازی در حوزه های تمثیلی با زمینه های گوناگون فرهنگی، آیینی و تاریخی آفریده اند. عنصر رنگ یکی از اجزای مهم صورخیال و یکی از عناصر برجسته زبان نمادین این دو شاعر که در خدمت بیان مفاهیم موردنظرشان قرار گرفته است.. نقد و بررسی و تحلیل رنگ سرخ که بیش ترین بسامد کاربردی را در اشعار این دو شاعر داشته است، موضوع اصلی این مقاله را تشکیل می دهد. روش کار به صورت توصیفی- تحلیلی بوده و نتایج نشان می دهد که هر دو شاعر از رنگ سرخ نماد کمال، شهادت، اعتراض و قیام بهره برده اند.
۷.

بررسی تطبیقی نماد های طبیعت در شعر سهراب سپهری و سمیح قاسم(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۱۹۸ تعداد دانلود : ۱۶۱
رمز و نماد گاهی در قالب الفاظ و کلمات پدیدار می شود و در این صورت واژگان در معنای فرا واقعی خود به کار می روند، برخی از این واژگان، عناصر طبیعت است بر این اساس می توان گفت؛ دادن جنبه های نمادین و تمثیلی به عناصری از طبیعت، هنری است که اگر هوشمندانه در شعر به کار رود دلالت های ضمنی و خلاقانه ای را ایجاد می کند. سهراب سپهری و سمیح قاسم دو شاعر از دو فرهنگ متفاوت ایرانی و عربی هستند که بررسی و تحقیق در شعرشان نشان می دهد که رمز و نماد در بیان مفاهیم، آموزه ها و افکارشان بسیار مورد توجه بوده است و طبیعت گرایی یکی از وجوه مشترک آنها به شمار می رود. یافته های این پژوهش که به روش تحلیلی- توصیفی انجام شده است بیان کننده آن است که سهراب به عنوان یک شاعر نوپرداز و رمانتیست در اشعار خود بسیاری از عناصر طبیعت را به تصویر کشیده است و سمیح قاسم به عنوان یکی از بزرگان رمزگرا در شعر معاصر عربی، برای بیان واقعیت جامعه و مشکلات اجتماعی به عناصری از طبیعت، خاصیت نمادین بخشیده است.
۸.

مقایسه عنصر بلاغی حس آمیزی در شعر رهی معیری و دیوان عبدالوهاب البیاتی بر اساس نظریه اولمن(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۴۱ تعداد دانلود : ۱۲۴
حس آمیزی در آفرینش و خلق نگاره ها و شمایل زیبای شعری و مضمون آفرینی نو به شاعر کمک می کند.این آرایه با انعکاس عواطف و احساسات شاعر و شکستن حد و مرز میان حواس، سبب گسترش معانی و قدرت کلام گوینده می شود و با ایجاد موسیقی معنوی به تاثیر بر مخاطب خود می افزاید. سابقه طولانی به کارگیری این آرایه چه در ادب فارسی و چه در سروده های شاعران عرب، نشان از اهمیت و ارزش آن دارد که به مرور زمان گاه کم رنگ شده است اما هیچ گاه به طور کامل محو نگردیده است و در دوره معاصر با استقبال گسترده شاعران مواجه شده است و در کار برخی از آنان اساس سبک و خلاقیت شعری قرار گرفته است.این پژوهش، درنگ و تاملی است در به کارگیری این صنعت زیبای ادبی در شعر دو شاعر معاصر ایرانی و عرب( رهی معیری و عبدالوهاب البیاتی) تا حس آمیزی های استخراج شده در اشعارشان از نظر چگونگی ترکیب حواس و بسامد استفاده هر کدام از آن ها مورد بررسی قرار گیرد و سپس این ترکیبات حس آمیز بر اساس نظریه اولمن زبان شناس مجار و به صورت تطبیقی نگارش شود. روش تحقیق در این پژوهش به شیوه توصیفی، تحلیلی و کتابخانه ای است. نتیجه این پژوهش توجه و علاقه این دو شاعر را در به کارگیری حواس گوناگون و بسامد استفاده از این موهبت شعری را در اشعارشان با توجه به نظریه اولمن مشخص خواهد کرد.
۹.

بررسی تطبیقی رمان «مسخ» اثرکافکا و «سامسا» اثر سلطان العمیمی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۱۰۳ تعداد دانلود : ۱۰۰
رمان مسخ اثر کافکا، مورد توجه بسیاری از رمان نویسان و داستان پردازان زبان های مختلف از جمله انگلیسی و فارسی و عربی قرار گرفته است؛ از آن جمله سلطان العمیمی رمان نویس معاصر عربی در داستان خود با نام «سامسا» از این رمان تأثیر پذیرفته است. سلطان العمیمی با نگاهی متفاوت به بحران هویت، سرنوشت قهرمان داستان را به گونه ای متفاوت از سر می گیرد. از این رو مسأله اصلی این پژوهش، کیفیت تأثیرپذیری و تبیین نوع نگاه العمیمی به موضوع تنهایی، انزوا، بحران هویت و مسخ و در نهایت درک شباهت ها و تفاوت های موجود بین دو اثر است. بررسی حاضر که با روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر مکتب ادبیات تطبیقی فرانسوی صورت گرفته، به این نتیجه رسیده است که درونمایه رمان کافکا، سرنوشت انسانی است که در اثر مشکلات جامعه به انزوا رانده شده و دچار استحاله می شود. العمیمی، با وجود این که ژرف ساخت داستان خود را از رمان کافکا گرفته اما درون مایه آن را تغییر داده و سرنوشت شخصیت را عوض کرده و آینده دیگری را برای او رقم می زند. شخصیت یا قهرمان داستان در هر دو روایت یکی است. در اولی استحاله به صورت حیوان و در دومی به شکل انسان صورت گرفته است؛ کافکا نگاهی بدبینانه و منزوی برای شخصیت در نظر گرفته که از اطرافیان فاصله می گیرد و سلطان العمیمی نگاهی خوشبینانه به شخصیت داشته و او را در قالب شخصیتی اجتماعی و شاد پردازش کرده است.
۱۰.

جایگاه زن در ادبیات ایران و اسپانیا (مطالعه موردی: داستان های کوتاه جلال آل احمد و نمایش نامه های فدریکو گارسیا لورکا)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۲۵ تعداد دانلود : ۱۱۳
در این پژوهش تطبیقی جایگاه، نقش و ویژگی های زنان در خانواده و جامعه در ادبیات ایران و اسپانیا مورد بررسی قرار می گیرد. برای محدودساختن حوزه مطالعاتی پژوهش به داستان های کوتاه جلال آل احمد و نمایش نامه های فدریکو گارسیا لورکا به عنوان دو نویسنده صاحب نام و صاحب نظر در هر دو کشور اکتفا شده است. در آغاز به معرّفی اجمالی تاریخچه زندگی و فعالیّت های سیاسی- اجتماعی- فرهنگی هر دو نویسنده پرداخته شده و زن، جایگاه و تصویر او ابتدا در آثار هر کدام به صورت جداگانه و سپس به صورت تطبیقی بررسی گردیده است. برای رسیدن به مقصود به بررسی تطبیقیِ عناوینِ مختلفی که حاکی از جایگاه زن در داستان های کوتاه جلال آل احمد و فدریکو گارسیا لورکا باشد، سخن به میان می آید؛ این مقایسه و تطبیق هم نمودار شباهت ها و اشتراکات دو فرهنگ و هم گویای تفاوت ها و اختلاف نظر آن هاست؛ هم از مصادیق بیان واقعیّت اجتماعی و خانوادگی زن در زمینه تاریخی آثار نمونه آورده شده و هم آنجا که هر دو نویسنده از کلیشه ها سخن گفته اند؛ مشخّص گردیده است.
۱۱.

سایه روشن جدال زن سنتی و مدرن در ایران و سوریه (مورد پژوهانه: رمان «الدوامه» و «چراغ ها را من خاموش می کنم»)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۲۶ تعداد دانلود : ۱۴۳
یکی از مهم ترین ابزارهای درک جایگاه زنان در جامعه، آثار ادبی هستند. در دهه اخیر، به دلیل تحوّل در ساختار اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جوامع و بالا رفتن سطح آگاهی زنان، نویسندگان زن با دیدگاه انتقادی به بیان جایگاه و نقش اجتماعی زنان پرداختند و خواستار تغییر بنیادین در نگرش مردم و بازنگری در تفاسیر مردسالارنه از متون ادبی شده اند. زویا پیرزاد و قمر کیلانی از نویسندگانی هستند که با شناختی که از وضعیت زنان جامعه عصر خود دارند به نوشتن داستان هایی با محوریت زنان اقدام کرده اند. مقاله پیش رو با روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی به تحلیل و مقایسه شخصیت زنان سنتی و مدرن در رمان های «الدوامه» اثر قمر کیلانی نویسنده معاصر سوری و «چراغ ها را من خاموش می کنم» اثر زویا پیرزاد می پردازد. آثار این دو نویسنده معاصر، تجلیگر رئالیسم و واقعگرایی آنان می باشد که بیانگر بسیاری از حوادث اجتماعی در دو جامعه سوری و ایرانی است. این دو نویسنده، شخصیت زنان سنتی را با ویژگی هایی چون خانه داری، انجام نقش های جنسیتی، انفعال در برابر نظام مردسالار و تابعیت از سنن مرسوم، ترسیم می کنند و در مقابل چهره زنان مدرن آثارشان با اموری چون اشتغال، اثبات هویت زنانه و مبارزه با مردسالاری و زیر پا نهادن سنن و عرف مرسوم توصیف شده است.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۹