۱.
شغل مددکاری اجتماعی به دلیل ماهیت حرفه ای خود، طاقت فرسا و دارای استرس و چالش های فراوان است، طوری که کیفیت زندگی آن ها را تحت تأثیر قرار می دهد. لذا؛ حفظ و ارتقاء تاب آوری آن ها توسط مدیران جامعه مهم است. هدف تحقیق حاضر، «نقش رابطه انسجام و اعتماد اجتماعی بر تاب آوری مددکاران اجتماعی در زمان بحران» بوده است. روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر گردآوری توصیفی از نوع پیمایش و جامعه آماری تحقیق شامل کلیه مددکاران اجتماعی بیمارستان های شهر اهواز، مازندران، کرمانشاه، لرستان، تهران، کرمان و تبریز درمجموع 413 بیمارستان دولتی و خصوصی دو (2) بیمارستان در هر شهر انتخاب شد و بر روی آن بیمارستان های منتخب در این شهرها پژوهش صورت گرفت. و روش نمونه گیری از نوع طبقه ای و تصادفی خوشه ای ساده و حجم نمونه از جدول کرجسی و مرگان یا از آزمون کوکران انتخاب کردید که شامل 204 نفر از مددکاران اجتماعی بود. ابزار گردآوری اطلاعات در این تحقیق از دو پرسشنامه استاندارد استفاده می شود، اول پرسشنامه تاب آوری کونور و دیویدسون (CD-RISC) که روایی و پایایی آن در تحقیقات دیگر سنجیده شده است و دوم پرسشنامه سرمایه اجتماعی است. تجزیه و تحلیل پژوهش نشان داد که مقدار ضریب همبستگی اعتماد اجتماعی برابر 306/0 و سطح معنی داری 000/0، و مقدار ضریب همبستگی انسجام اجتماعی و سطح معنی داری آزمون در کل نمونه برابر 305/0 و 000/0 است. با توجه به مقدار مثبت ضریب همبستگی می توان گفت بین دو متغیر انسجام و اعتماد اجتماعی با تاب آوری مددکار اجتماعی همبستگی مثبتی وجود دارد. میانگین متغیر سرمایه اجتماعی، بیشترین سطح سرمایه اجتماعی مربوط به شهر تهران و کمترین سطح سرمایه اجتماعی مربوط به شهر تبریز بود. میانگین متغیر تاب آوری، بیشترین سطح تاب آوری مربوط به شهر کرمان و کمترین سطح تاب آوری مربوط به شهر اهواز بود.
۲.
هدف این پژوهش، بررسی رابطه سرمایه انسانی و توسعه اقتصادی – اجتماعی از نظر اساتید دانشگاه ها و دانشجویان دوره دکتری دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال بود. در این تحقیق از دو روش تحقیق پیمایشی و نظریه زمینه ای استفاده شد. جامعه آماری تحقیق از یک سو دانشجویان و از سوی دیگر اساتید متخصص در حوزه توسعه اقتصادی- اجتماعی بودند. تعداد نمونه اساتید 10 نفر بودکه با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و با اشباع نظری انتخاب شد. جامعه آماری کلیه دانشجویان دوره دکتری رشته های جامعه شناسی، علوم سیاسی و اقتصاد مشغول به تحصیل در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال که در نیمسال دوم 99-98 مشغول به تحصیل بودند، نمونه دانشجویان 200 نفر بود. اعتبار پرسشنامه با اعتبار صوری و پایایی داده ها با استفاده از روش آزمون و آزمون مجدد و آزمون آلفای کرونباخ مورد سنجش قرار گرفت. در پیمایش ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته و در مطالعه کیفی مصاحبه نیمه ساخت یافته بود. فرضیه ها با استفاده از نظریه سرمایه انسانی تدوین شده اند. یافته های پیمایش، حاکی از وجود رابطه معنادار قوی بین مؤلفه های سرمایه انسانی (تخصص، نوآوری، نخبه گرایی) و توسعه اقتصادی – اجتماعی است. نتایج مطالعه کیفی نشان داد که، شرایط علی پاسخگویی، حاکمیت قانون، اجماع عمومی، شفافیت ، کارایی و اثربخشی، حقوق مساوی و مسئولیت پذیری شناسایی شده و پدیده محوری اقتصاد تک محصولی که در زمینه فعالیت بخش خصوصی، استقلال مردم و رسانه ها ، نقش دولت، اشتراک دولت و مردم، ظرفیت سیاسی و سازمانی دولت، دولت و تأمین رفاه و بسترسازی دولت پدید آمده است. تخصص، نخبه گرایی و نوآوری به عنوان شرایط مداخله گر و اقتصاد تک محصولی منجر به اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی ، حمایت اجتماعی و مشارکت اجتماعی می شود که پیامدهای چنین کنش ها و واکنش هایی رفاه ، امنیت اجتماعی، عدالت اجتماعی و آموزش همگانی است.
۳.
در ادبیات جامعه شناختی غالبا از بی تفاوتی به عنوان پدیده ای آسیب شناختی، نوعی بیماری اجتماعی، مانعی در راه مشارکت و توسعه و از عوارض شهرنشینی در عصر جدید یاد می شود و یکی از عناصر نامطلوب زندگی مدرن است که به نوعی تهدیدی است که به تمایل افراد به عدم دخالت در امور و پذیرش مسئولیت اشاره می نماید. هدف این پژوهش تحلیل جامعه شناختی تاثیر بی هنجاری بر بی تفاوتی اجتماعی است. جامعه مورد مطالعه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز و تهران شمال می باشد که در زمان انجام پژوهش جامعه آماری کل برابر 85000 دانشجو مشغول به تحصیل در این دو واحد دانشگاهی بودند که تعداد 380 نفر از آنان به روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده مورد مطالعه قرار گرفتند. روش مورد استفاده پیمایش و ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته است. و برای آزمون فرضیه ها از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون خطی و چندگانه، آزمون تفاوت میانگین مستقل T-Test و آزمون تحلیل واریانس یکطرفه آنوا استفاده شد.برای سنجش متغیر بی هنجاری چهار بُعد در نظر گرفته شد و یافته های حاصل نشان داد که بین متغیر بی معنایی(267/0=r)، بی اعتمادی (245/0=r) ، بی قدرتی (397/0=r) و فردگرایی(265/0=r) با بی تفاوتی اجتماعی همبستگی مستقیم و معناداری وجود دارد. بعبارت دیگر، هرچه بی هنجاری اجتماعی بالاتر باشد، بی تفاوتی اجتماعی در دانشجویان افزایش خواهد یافت.
۴.
فرهنگ به عنوان یکی از عناصر اصلی توسعه، نقش مهمی در توسعه همه جانبه یک کشور دارد، بنابراین برای رسیدن به جامعه ای آرمانی و توسعه یافته، فرهنگ حاکم در هر جامعه ای به توجه و مراقبت نیاز دارد. هدف از این پژوهش شناسایی آسیب های فرهنگی در کشور ایران و طبقه بندی آن ها است. از روش فراترکیب که یکی از انواع روش های فرامطالعه است، استفاده شد. در این مطالعه با ترکیب نتایج پژوهش های انج ام ش ده در حوزه ی «آسیب شناسی فرهنگی» بررسی شده است. بدین منظور انجام صحیح در گام نخست به دنبال پاسخ این سئوال پژوهش مبنی بر شناسایی مولفه ی آسیب های فرهنگی پرداخته شد و در گام های بعدی با جستجوی و دریافت مقالات مرتبط به دسته بندی و شناسایی مولفه اقدام شد. یافته های پژوهش نشان داد: تعداد 14 مقاله کیفی در حوزه «آسیب شناسی فرهنگی» مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتد و تعداد 41 شاخص در 7 مولفه در حوزه «آسیب شناسی فرهنگی» شناسایی شدند. مولفه ی «ابهام فرهنگی» با 82/28درصد بیشترین فراوانی در حوزه «آسیب شناسی فرهنگی» را به خود اختصاص داد. مولفه های «تهاجم فرهنگی» 95/21درصد، «تغییر باورهای فردی» 07/17درصد، «فضای مجازی» و «فقر» هر کدام 74/9درصد و همچنین «سستی تهاد خانواده» و «بی توجهی به فرهنگ ایرانی» هر کدام با 31/7درصد فراوانی را به خود اختصاص داده اند. متصدیان فرهنگی کشور با تبیین موجودی فرهنگ ایران زمین، رشد و توسعه فرهنگی کشور را فراهم می کنند. دستگاه های فرهنگی باید شرایطی فراهم آورند که در بستری مناسب، همه توانایی های فرهنگی و هنری ایران هویدا شود. آشکارسازی قدرت فرهنگی ایران موجب توان چانه زنی و گفتمان فرهنگی بین المللی نیز می شود.
۵.
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین عملکرد خانواده و کیفیت زندگی در مدرسه با نقش میانجی خودکارآمدی تحصیلی در دانش آموزان مقطع متوسطه دوم بوده است. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل 4300 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر نکا بوده است. نمونه آماری به تعداد 353 نفر و با استفاده از جدول کرجسی و مورگان و به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای بر حسب جنسیت انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از سه پرسش نامه عملکرد خانواده اپستاین و همکاران (1983)، کیفیت زندگی در مدرسه ویلیامز و باتن (1981) و خودکارآمدی تحصیلی مورگان- جینکز (1999) استفاده شده است. پایایی آن ها با محاسبه فرمول آلفای کرونباخ برای هر یک به ترتیب برابر 88/0، 88/0 و 87/0 به دست آمد. به منظور تحلیل داده های حاصله، از مدل یابی معادلات ساختاری با کمک روش حداقل مربعات جزئی با استفاده از نرم افزار آماری پی ال اس استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین عملکرد خانواده و خودکارآمدی تحصیلی با کیفیت زندگی در مدرسه در دانش آموزان رابطه معناداری وجود دارد و مقدار 5/85 درصد از کیفیت زندگی در مدرسه و 2/63 درصد از خودکارآمدی تحصیلی توسط عملکرد خانواده تبیین می شود و متغیر خودکارآمدی تحصیلی اثر میانجی بر رابطه بین عملکرد خانواده و کیفیت زندگی در مدرسه را دارد. هم چنین شاخص های برازندگی مدل حاکی از آن است که مدل ارائه شده از برازش مناسبی برخوردار است.
۶.
هدف تحقیق حاضر طراحی مدل بازاریابی مبتنی بر تجربه مشتری در طبیعت گردی استان مازندران می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل تورگردانان، کارشناسان گردشگری و گردشگرانی است که به منظور طبیعت گردی در استان مازندران به مناطق مختلف سفر می کنند. پژوهش از نوع کاربردی می باشد و به صورت کیفی- کمی مورد ارزیابی قرار گرفته است. مولفه ها از طریق ادبیات پژوهش شناسایی شده اند و به منظور غربالگری مولفه ها از تکنیک Delphi استفاده شده است. پرسشنامه ی دلفی در 3 راند توسط کارشناسان گردشگری غربالگری شده است. در گام دوم برای سطح بندی مولفه ها و شناسایی مولفه های تاثیر گذار از تکنیک ISM(ساختاری- تفسیری) بهره برده ایم. نتایج تحقیق حاکی از آن دارد که در گام نخست با توجه به تکنیک دلفی در مدل مبتنی بر تجربه مشتری 3 بعد و 11 مولفه توسط کارشناسان تایید شده است. سه بعد شامل عوامل مرتبط بر تجربه مشتری، عوامل فردی و عوامل محیطی می باشد. در گام دوم در تکنیک ساختاری – تفسیری، مولفه ها در 4 سطح قرار گرفته اند. با توجه به تحلیل وابستگی-نفوذ ، مولفه های عوامل سیاسی و عوامل اقتصادی به عنوان تاثیر گذارترین و کلیدی ترین مولفه در مدل بازاریابی مبتنی بر تجربه مشتری در طبیعت گردی استان مازندران شناسایی شده اند.