۱.
زمینه و هدف: اختلال های رفتاری-هیجانی نوجوانان، مشکلات شایعی هستند که برای خانواده و خود نوجوانان مشکلات عدیده ای را به وجود می آورند و تبعات منفی اجتماعی بسیاری را به بار می آورند. هدف از پژوهش حاضر، تهیه مقیاس سلامت روان شناختی دانش آموزان دوره متوسطه یکم-فرم معلمان بود. روش پژوهش: برای این منظور خزانه آیتم ای با 190 آیتم تهیه شد و پس از ویرایش اولیه، 119 آیتم جهت قرار گرفتن در نسخه مقدماتی مقیاس انتخاب شد. جامعه آماری در این پژوهش معلمان دانش آموزان مدارس ابتدایی شش استان البرز، کرمانشاه، آذربایجان شرقی، سیستان و بلوچستان، فارس و خراسان رضوی بود. نمونه دربرگیرنده حدود 370 نفر از معلمان در هر یک از استان های البرز، کرمانشاه، آذربایجان شرقی، سیستان و بلوچستان، فارس و خراسان رضوی بود که از دو شهرستان به صورت تصادفی انتخاب شدند . یافته ها: تحلیل عاملی اکتشافی به روش مجذورات تعمیم یافته و چرخش ایکوامکس نشان داد که این نسخه از مقیاس با شش مؤلفه دارای ساختار ساده و هماهنگ با چهارچوب نظری است. دامنه ضرایب همگونی درونی (آلفای کرونباخ) مولفه های استخراجی در نسخه مقدماتی مقیاس سلامت روان شناختی کودکان بین 81/0 (اضطراب) تا 95/0 (نقص در عملکرد تحصیلی و خودگردانی) است. همچنین بررسی ضرایب همبستگی آیتم ها با زیرمقیاس ها نشان می دهد که این ضرایب بین 35/0 (آیتم 26) و 84/0 (آیتم 59) است . نتیجه گیری: به طورکلی، نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که با توجه به ویژگی های روان سنجی مطلوب نسخه مقدماتی گزارشی معلمان سلامت روان شناختی دانش آموزان مقطع متوسطه یکم، برای بررسی مشکلات رفتاری و هیجانی دانش آموزان در مجموعه های آموزشی، درمانی و محیط های بالینی در جامعه ایرانی قابل استفاده است .
۲.
زمینه و هدف: کودکان تک والد بدلیل اثرات منفی ناشی از عدم حضور یکی از والدین، نیازمند یاری و مساعدت فراوانی هستند. این پژوهش با هدف تدوین بسته هنر-بازی درمانی شناختی-رفتاری مبتنی بر تجارب زیسته کودکان تک والد با استفاده از تحلیل محتوای کیفی استقرائی نیازمحور انجام شد . روش پژوهش: روش پژوهش تحلیل مضمون استقرایی نیازمحور بود. جامعه آماری پژوهش علاوه بر متون علمی ، شامل متخصصین و کارشناسان حوزه هنر و بازی درمانی و نیز کودکان 6 تا 12 سال تک والد در شهر اصفهان بود. از جامعه آماری مورد اشاره ۲۵ نفر از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای دستیابی به تجارب زیسته کودکان 6 تا 12 سال تک والد در دو عرصه هنر و بازی درمانی، از فرم مصاحبه نیمه ساخت دار و اکتشافی با مادران آن ها در باب مشکلات و نیازهای کودکان مورد مطالعه استفاده شد. لازم به ذکر است که نمونه گیری تا زمان اشباع داده ها ادامه یافته است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، ابتدا داده ها ثبت و کدگذاری شده و سپس بر پایه رویکرد تحلیل مضمون استقرایی براون و کلارک مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت . یافته ها: یافته ها منجر به تهیه بسته هنر-بازی درمانی شناختی-رفتاری متناسب با نیازهای روان شناختی کودکان تک والد بصورت ۱۰ جلسه ۹۰ تا ۱۲۰ دقیقه ای با توافق تخصصی بین ارزیابان ۹۴/۰ گردید. اجزاء و ساختار برنامه هنر-بازی درمانی شناختی-رفتاری، متشکل از فنون تلفیقی هنردرمانی و بازی درمانی ویژه کودکان تک والد، متمرکز بر نارسائی های عاطفی و هیجانی، نارسائی های بالینی و رفتاری، نارسائی های شناختی، نارسائی های اجتماعی، لزوم به نیاز شناخت و آگاهی، انجام فعالیت های لذت بخش، شکایات جسمانی و نارسائی های عملکردی و تحصیلی است . نتیجه گیری: در نهایت بسته هنر-بازی درمانی شناختی-رفتاری مبتنی بر تجارب زیسته کودکان تک والد با توجه به یافته های تحلیل مضمون برای کودکان تک والد (۶ تا ۱۲ سال) تدوین و مفاهیم مستخرج از متون مورد استفاده در قالب ساختار جلسات متعدد اموزشی تدوین و پردازش گردید و برای هر جلسه اموزشی بخش های موضوع جلسه، اهداف جلسه، محتوای جلسه، روش اموزش و ارایه تمرین و تکلیف طراحی شد .
۳.
زمینه و هدف: تعارض در زندگی زناشویی زمانی اتفاق می افتد که ع دم توافق، ناسازگاری و یا اختلافی بین زوجین وجود داش ته باش د؛ از این رو، هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی کارت های ذهنیت طرحواره ای و اثربخشی درمان پردازش شناختی بر مهارت حل مسئله در زوج های متعارض بود . ر وش پژوهش: طرح پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی و شیوه انجام آن نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه 10 تهران در سال 1400 بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس تعداد 30 زوج انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تعارض زناشویی ، مقیاس حل مسئله هپنر (1982)، بسته آموزشی درمان پردازش شناختی رسیک و همکاران (2007) و بسته آموزشی کارت های ذهنیت طرحواره ای طباطبایی فر و همکاران (1401) بود که به مدت دوازده جلسه 90 دقیقه ای برای گروه های آزمایش اجرا شد. داده های به دست آمده با استفاده از واریانس اندازه مکرر تحلیل شدند . یافته ها: یا فته ها حاکی از آن است که آموزش کارت های ذهنیت طرحواره ای بر تمامی مؤلفه های حل مسئله شامل اعتماد به حل مسئله (ضریب اتا = 61/0)، سبک اجتناب-گرایش (ضریب اتا = 51/0) و مشکل شخصی (ضریب اتا = 35/0) مؤثر است. همچنین درمان پردازش شناختی نیز بر مؤلفه های فوق به ترتیب با ضریب اتای 75/0، 56/0 و 40/0 اثربخش است. اثربخشی هر دو رویکرد در مرحله پیگیری طبق آزمون تعقیبی بنفرونی پایدار بود. یافته ها نشان داد اثربخشی آموزش کارت های ذهنیت طرحواره ای نسبت به مداخله پردازش شناختی در مؤلفه های حل مسئله تاثیر پذیری بیشتری داشت(05/0> P ) . نتیجه گیری: بر اساس یافته های موجود می توان نتیجه گیری کرد که برای افزایش حل مسئله در زوج های متعارض می توان از هر دو شیوه آموزش کارت های ذهنیت طرحواره ای و درمان پردازش شناختی استفاده کرد و با توجه به بافت فرهنگی و بومی سازی کارتهای ذهنیت طرحواره ای می توان از آن در حل مسئله زوج های متعارض استفاده بیشتری نمود .
۴.
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت خواندن در مهارت های تحصیلی در مدرسه و جامعه، بخش عمده ای از پژوهش ها به درک ماهیت ناتوانی در خواندن اختصاص یافته است. لذا هدف این پژوهش بررسی و مقایسه مشکلات خواندن در کودکان مبتلا به اوتیسم با عملکرد بالا با همتایان عادی است. روش پژوهش: در این مطالعه مقطعی، 15 کودک مبتلا به اوتیسم با عملکرد بالا با 15 کودک همتای عادی در دبستان های استثنایی پسرانه شهر تهران مورد مقایسه قرار گرفتند. آزمون ارزیابی توانایی خواندن فارسی برای ارزیابی به کار برده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تی مستقل استفاده شد . یافته ها: نتایج نشان داد که کودکان مبتلا به اوتیسم عملکرد بالا در مقایسه با کودکان همتای عادی خطای تلفظ و حذف بیشتری دارند (05/0 P< ). خطای کل و زمان کل خواندن نیز در کودکان مبتلا به اوتیسم بیشتر بود (05/0 P< ). نتیجه گیری: به طور کلی نتایج پژوهش نشان داد که با توجه به مشکلات خواندن در کودکان اوتیسم با عملکرد بالا و اهمیت مهارت خواندن در تکالیف آموزشی، این مسئله نیازمند توجه و طراحی مداخلات درمانی متناسب برای این کودکان است.
۵.
زمینه و هدف: تاکنون مدل های چند متغیره روان شناختی و اجتماعی متعددی برای پیش بینی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در آستانه کنکور مورد بررسی قرار گرفته است؛ این پژوهش با هدف بررسی تأثیر سبک تفکر منطقی _ انتقادی با پیشرفت تحصیلی با نقش میانجی کنترل عمل در دانش آموزان کنکوری انجام شد. روش پژوهش: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان کنکوری شهر اصفهان در سال 1399 بود. در ابتدا نمونه ای به حجم 400 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شد؛ اما تحلیل نهایی بر روی 356 دانش آموز کنکوری انجام شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه سبک تفکر منطقی – تجربی اپشتاین و پاسینی (۱۹۹۹)، پرسشنامه پیشرفت تحصیلی فام و تیلور (1994) و پرسشنامه کنترل عمل دیفندروف و همکاران (۲۰۰۰) بود. داده ها به کمک نرم افزارهای SPSS و LISREL و با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که مدل مربوط به رابطه بین سبک تفکر منطقی _ انتقادی با پیشرفت تحصیلی با توجه به نقش میانجی کنترل عمل از برازش مناسبی برخوردار است. همچنین یافته های پژوهش نشان داد که ۳۴ درصد واریانس مشاهده شده پیشرفت تحصیلی از طریق ترکیب متغیرهای سبک تفکر منطقی-انتقادی و کنترل عمل قابل تبیین است. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان دهنده نقش میانجی کنترل عمل در رابطه بین سبک تفکر منطقی _ انتقادی با پیشرفت تحصیلی است؛ بنابراین در نظر گرفتن نقش این متغیرها توسط متخصصان، مشاوران تحصیلی و برنامه ریزان به هنگام کار با دانش آموزان کنکوری و به طور خاص در مراکز و موسسه های تحصیلی و کنکوری، ضروری به نظر می رسد.
۶.
زمینه و هدف: پژوهش حاضر در زمینه مسائل جنسی زوجین و ارتباطی که با شکست یا موفقیت در یک رابطه می تواند داشته باشد و با هدف پیش بینی طلاق عاطفی بر اساس مسائل جنسی در بین زوجین در حال زوج درمانی در شهر تهران که در سال 1398 به مراکز مشاوره طرح طلاق مراجعه کرده بودند انجام شد . روش پژوهش: روش این پژوهش توصیفی_تحلیلی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه زوجینی بودند که در سال 1398به دو مرکز مشاوره روان شناسی و خانواده درمانی در شهر تهران مراجعه کرده بودند که از بین آن ها تعداد 120 زوج به شیوه در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های چندوجهی مسائل جنسی و طلاق عاطفی پاسخ دادند. یافته ها: داده ها به روش رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 26 انجام شده است. یافته های آماری و نتایج آزمون تحلیل رگرسیون نشان داد که از میان دوازده زیر مقیاس مسائل جنسی شوهران که با طلاق عاطفی آنان ارتباط داشته اند، 4 زیرمقیاس دارای اثر معناداری در سطح (01/0> P ) و (05/0> P ) و در زنان نیز 6 زیرمقیاس دارای اثر معناداری در سطح (01/0> P ) و (05/0> P ) بوده اند که در کل اثر معناداری داشته اند. همچنین 51 درصد طلاق عاطفی توسط مسائل جنسی زنان و 52 درصد طلاق عاطفی توسط مسائل جنسی همسران قابل پیش بینی است . نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت زمانی که رضایت جنسی و آگاهی جنسی همسران کمتر شود و اشتغال ذهنی جنسی، کنترل جنسی درونی، نظارت جنسی و انگیزش جنسی بیشتر شود، احتمال طلاق عاطفی آنان بیشتر می شود .