مقالات
حوزه های تخصصی:
این مقاله به مقایسه تجربیات کشورهای منتخب آسیایی در زمینه ی توزیع متوازن جمعیت می پردازد و تلاش خواهد کرد نشان دهد کدام پاردایم های برنامه ریزی فضایی جمعیتی در توزیع بهینه تر جمعیت نتایج بهتر و مؤثرتری داده است. روش تحقیق، تحلیل اسنادی است و از اسناد معتبر در زمینه برنامه ریزی های دولتی استفاده شده است. به طور کلی چهار نوع پارادیم برنامه ریزی با توجه به اقتصاد جمعیت فضا تشخیص داده شد: الف) دولت های غیرمتمرکز با پارادایم تمرکززادیی سیاسی – اقتصادی (ژاپن)، ب) دولت های متمرکز با پارادایم مداخله مستقیم در مدیریت جمعیت فضا (چین و اندونزی). ج) دولت های متمرکز با پارادایم تمرکززدایی اقتصادی (ایران و کره جنوبی) و د) دولت نیمه متمرکز با پارادایم اولویت بخشی به توسعه ی روستایی. نتایج نشان می دهد دولت های غیرمتمرکز با رویکرد تمرکززدایی اداری – سیاسی و اقتصادی نتایج مثبت تری از توسعه ی برابر در سطح ملی و توزیع بهینه ی جمعیت به دست داده اند. بررسی ها نشان داد عدم وجود هماهنگی بین بخش های کلان، میانی و خرد، فقدان اراده سیاسی لازم برای اجرای طرح های آمایش سرزمین و عدم پایش برنامه ها آمایش سرزمین و توزیع فضایی جمعیت از جمله مهمترین موانع عدم موفقیت راهبردهای توزیع بهینه جمعیت است. در کشورهای با نظام متمرکز برنامه ریزی کلید اصلی توفیق برنامه ها ایجاد هماهنگی های بین بخشی و پایش مداوم برنامه ها است.
رشد شهرگرایی و احساس تعلق محله ای
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر تاثیر رشد شهرگرایی بر احساس تعلق محله ای را بررسی می کند و در این راستا مفهوم شهرگرایی با تاکید بر نظریه لوئیس ورث و نظریه های مکتب شیکاگو و مفهوم احساس تعلق محله ای با استفاده از نظریه های حس تعلق به اجتماع محله ای مک میلان و چاویس، هویت مکان رلف و رائولز و نظریه سیستمیک کاساردا و جانویتز مورد مطالعه قرار گرفته اند. احساس تعلق محله ای به عنوان متغیر وابسته شامل ابعاد عینی، ذهنی، شناختی و احساسی می باشد. جامعه مورد مطالعه این پژوهش از میان مناطق 22 گانه شهر تهران، مناطق 2، 13 و 20 می باشد که چهار محله از هر منطقه به صورت تصادفی انتخاب شدند. روش مورد استفاده پیمایش است که با استفاده از تکنیک پرسش نامه، داده ها در سطح جمعیت آماری 391 نفر که در رده سنی 20 سال به بالا تعریف شده اند، به دست آمده است. در نهایت اطلاعات گردآوری شده با استفاده از تحلیل ضرایب همبستگی، آزمون آنالیز واریانس و تحلیل رگرسیون چند متغیره مورد بررسی قرارگرفته است.برخی از مهمترین نتایج بدست آمده از همبستگی میان متغیرها حاکی از آن است که بین سبک زندگی شهری، گرایش به روابط گسترده در شهر و دلبستگی به مکان شهری با احساس تعلق محله ای همبستگی منفی و معنادار، وجود دارد. بعلاوه نتایج نشان می دهد بین طول مدت اقامت، نوع مالکیت منزل مسکونی با احساس تعلق محله ای همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. ضمنا رابطه معناداری میان متغیرهای زمینه ای سن و میزان درآمد افراد مورد مطالعه با احساس تعلق آنان به محل زندگی شان به دست آمده است.
نقش راهبردهای آمایشی حفاظت از باغات و فضاهای سبز جهت رسیدن به الگوی توسعه پایدار شهری، مطالعه موردی: دره اسکو
حوزه های تخصصی:
رشد کالبدی فضایی منطقه اسکو در چند دهه اخیر موجب مسائلی همچون تغییر کاربری زمین، گسترش نامتناسب شهر و مخاطرات زیست محیطی شده است. فشارهای سنگین سریع شهرنشینی بر سرزمین و منابع اطراف موجب کاهش پوشش گیاهی، کاهش فضاهای باز و مشکلات جدی اجتماعی و زیست محیطی شده است. هدف از این مطالعه، درک عوامل مؤثر در روند توسعه فیزیکی منطقه دره اسکو با عنایت به مقوله توسعه فضایی پایدار شهری از بُعد اکولوژیکی و حفظ شرایط زیست محیطی آن در دهه های آتی می باشد. بدین منظور با استفاده از تصاویر ماهواره ای چند زمانه لندست 5 و 8 تکنیک های پردازش تصاویر ماهواره ای شی ءگرا، تغییرات کاربری اراضی در مقطع زمانی 1395-1363 با تأکید بر گسترش پراکنده منطقه شهری اسکو و خسروشهر و روستاهای پیرامونی که در دره زیست محیطی اسکو واقع شده، مورد ارزیابی قرار گرفته است. بر اساس نتایج حاصله مقدار مساحت منطقه شهری اسکو، خسروشهر و شش روستای پیرامونی از 88/290 هکتار در سال 1363 به 55/1088 هکتار در سال 1395 رسیده است. 62/514 هکتار از توسعه ذکر شده بر روی اراضی باغی و زراعی صورت گرفته که لزوم مدیریت توسعه آتی مبتنی بر اصول توسعه پایدار را می طلبد. بدین منظور عوامل مؤثر بر توسعه فیزیکی منطقه شهری دره اسکو بر اساس پیشینه تحقیق در قالب 15 شاخص شناسایی و با استفاده از روش رگرسیون لجستیک - به دلیل توانایی آن در تعیین اهمیت متغیرها - نقشه احتمال توسعه شهری تهیه گردید که استفاده همزمان از متغیرهایی انسانی و طبیعی به همراه اعمال متغیرهای مثل نقشه بافت توسعه شهری به منظور تعیین جهت توسعه، از مزیت های این تحقیق به شمار می رود. پس از پیش بینی الگوی آتی توسعه شهری در دره اسکو با استفاده از راهبرد حفاظت از باغات و فضاهای سبز در فرایند توسعه شهری، با بلوک بندی نقشه احتمال توسعه شهری، دادن فضای لازم برای توسعه، استخراج کمربند سبز طبیعی شرقی غربی و کمان های سبز و اعمال ممنوعیت توسعه در اطراف کمربند سبز پیشنهادی، حفظ ذخایر اکولوژیک دره اسکو با کاهش تخریب اراضی باغی و کنترل رشد پراکنده و انفصال شهرها و روستاها عملیاتی شده است.
سرمایه اجتماعی زنان و توسعه شهری دراستان همدان
حوزه های تخصصی:
حرکت در مسیر توسعه همه جانبه، الزامات، مقدمات و بسترهای خاص خود را می طلبد. سرمایه اجتماعی بی شک به عنوان عامل تسهیل کننده همکاری و مشارکت، دستیابی به شاخص های توسعه را تسریع می کند. مطالعات چند دهه اخیر نشان می دهد که، سرمایه اجتماعی متغیر مهمی برای تبیین تفاوت های اقتصادی و اجتماعی فضایی است. نگارندگان این پژوهش کار خود را با فرضیه اصلی ارتباط سرمایه اجتماعی و میزان توسعه یافتگی شهرها، آغاز نمودند. جهت آزمون فرضیه، با تکیه بر پژوهش های انجام شده در رابطه با سطح توسعه یافتگی شهرستان های استان همدان، دو شهرستان برتر و دو شهرستان محروم تر، که به ترتیب عبارت اند از؛ همدان و تویسرکان در سطح بالای توسعه و کبودرآهنگ و فامنین در سطح پایین، گزینش شده اند. کمبود پژوهش های مختص به زنان و شهر و غفلت نسبت به این قشر به عنوان نیمی از جمعیت فعال جامعه، پژوهشگران را نسبت به تمرکز بر این قشر ترغیب نمود. درواقع این پژوهش باهدف بررسی سنجش میزان سرمایه اجتماعی زنان و ارتباط آن با سطح توسعه یافتگی شهرستان های استان همدان، انجام پذیرفته است. پژوهش مبتنی بر استراتژی کمی بوده و از نظر روش اسنادی-پیمایشی می باشد . ابزار گردآوری اطلاعات در زمینه سنجش سرمایه اجتماعی زنان، پرسشنامه ای است که سرمایه اجتماعی را در چهار بُعد شبکه روابط و پیوندهای اجتماعی، اعتماد، تعامل اجتماعی و کنش های یاریگرانه مورد سنجش قرار می دهد. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران درمجموع برابر 384 به دست آمده است. نتایج پژوهش نشانگر همبستگی معنادار و مثبت سرمایه اجتماعی زنان و توسعه شهری است. در این میان همبستگی معنادار و مثبت ابعاد شبکه روابط و پیوندهای اجتماعی و کنش های یاریگرانه با رتبه بندی توسعه شهرها نیز مورد تأیید قرار گرفت. همچنین بین سرمایه اجتماعی زنان و پایگاه اجتماعی، اقتصادی و طبقه ذهنی آنان رابطه معنادار وجود دارد.
تبیینی نهادگرایانه از عدم تعادل منطقه ای در ایران
حوزه های تخصصی:
پس از تجربه سیاست ها و استراتژی های مختلف توسعه در کشورهای مختلف، کشورها با پدیده ای مواجه شدند که ادامه تلاش ها را مشروط کرده بود. این پدیده که با تفاوت معنادار سطح توسعه مناطق داخلی یک کشور شناسایی می شود با عنوان عدم تعادل منطقه ای مطرح شده و کاهش آن یکی از اهداف سیاست گذاران توسعه بوده است. اقتصاد ایران نیز در دهه های گذشته همواره با این معضل مواجه بوده و این پدیده موانع تعیین کننده ای در مسیر سیاست گذاری های توسعه در ایران ایجاد کرده است. اما زمانی می توان به توفیق سیاست ها و برنامه ها امید داشت که «تبیینی علمی» از پدیده مدنظر انجام شده باشد؛ چرا که تبیین علمی، با شناسایی عوامل اصلی در شکل گیری پدیده، شیوه کنترل و مدیریت آن را نیز آشکار می کند. در این چارچوب، باید افزود که زمانی تبیین از ویژگی علمی برخوردار خواهد بود که متکی و بر اساس یک نظریه علمی انجام شده باشد. بر این اساس، در این مقاله تلاش شده تا پس از ارائه تصویری از پدیده عدم تعادل منطقه ای در ایران، این پدیده را در چارچوب نظریِ نهادگرایی تبیین کند. نتیجه این مطالعه نشان می دهد که ظرفیت های نهادی (ضخامت نهادی) عاملی تعیین کننده در بروز پدیده عدم تعادل منطقه ای است.
امکان سنجی احداث ایستگاه بازیافت پسماند جامد صنعتی در شهرک صنعتی نصیرآباد
حوزه های تخصصی:
مدیریت پسماندهای صنعتی یکی از شیوه های بسیار مناسب برای ایجاد تعامل و پیوند بین صنعت و محیط زیست و کاهش اثرات سوء فعالیت های صنعتی در آن می باشد. چنین مدیریتی با استفاده از روش های مختلفی از جمله «پیشگیری از آلودگی» یا «کمینه سازی پسماندها» در مبداء تولید، «بازیافت» و «استفاده مجدد» قابل اعمال است. تکنیک مورد استفاده برای تعیین امتیاز هر یک از قطعات تکنیک SAW می باشد. برای بی مقیاس سازی لایه ها نیز از روش فازی استفاده شد. در این مرحله 20 قطعه زمین شناسایی شد. در مرحله سوم، امکان استقرار ایستگاه بازیافت پسماند صنعتی در قطعات شناسایی شده براساس 7 معیار و 27 زیر شاخص حقوقی، اجتماعی، مدیریتی، اقتصادی، زیست محیطی، کالبدی – عمرانی و زیربنایی با کمک 30 نفر از کارشناسان شهرک صنعتی و شهرستان رباط کریم مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته ها حاکی از آن است که قطعه شماره 14 با به دست آوردن 73/8 درصد بیشترین امتیاز را به خود اختصاص داده است. و قطعات شماره 16 و 17 به ترتیب با امتیاز 24/5 و 09/2 در اولویت های بعدی قرار دارند. با توجه به نتایج امکان سنجی مکان های شناسایی شده ایستگاه بازیافت، قطعه زمین شماره ی 14 به عنوان گزینه مکانی برتر پیشنهاد می شود. که دارای ویژگیهایی مانند: الف - در مجاورت شهرک صنعتی نصیرآباد قرار گرفته است. ب - بخش بزرگی از این مکان در مالکیت شهرک صنعتی نصیرآباد می باشد. ج - دارای مسیر دسترسی است.