۱.
امروزه توجه به رشد و توسعه کتاب و کتاب خوانی یکی از شاخص های توسعه فرهنگی یک جامعه محسوب می گردد. پژوهش حاضر باهدف بررسی آثار و پیامدهای فرهنگی و اجتماعی احداث کتابخانه در سطح محله ده ونک شهر تهران انجام شده است. با عنایت به رویکرد انسانی محیطی، می توان سه تغییرات مداخله ای شامل: اجتماع محلی، فرصت های فراغتی و رفتار کتاب خوانی موردتوجه قرار داد و درنهایت به سنجش تأثیرات اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و کالبدی این اقدام توسعه ای پرداخت. در مطالعه حاضر ابتدا از روش تحلیل تماتیک و بعد از روش پیمایش استفاده شده است. در میان آثار مختلف احداث کتابخانه، پیامدهایی از قبیل کاهش ایمنی عبور مراجعان در سطح خیابان، کاهش آسایش روحی و روانی همسایگان پروژه، درگیری بین همسایگان و مراجعان کتابخانه به خاطر مزاحمت، مشکل جای پارکینگ همسایگان پروژه از مهم ترین پیامدهای منفی بعد از تأسیس کتابخانه ده ونک محسوب می شوند. از سوی دیگر آثاری از قبیل بهبود دسترسی به فضای کتابخانه، موفقیت محصلان در امتحانات و کنکور، رونق کسب وکار مجاور پروژه، افزایش سرمایه اجتماعی نهادی از طریق ارتباط بین مدرسه و کتابخانه، کاهش آسیب های اجتماعی و بالا رفتن سطح آگاهی و توسعه فرهنگی محله از مهم ترین پیامدهای مثبت توسعه و احداث کتابخانه می باشند. با عنایت به رخدادهای احتمالی آینده پروژه، برحسب دو عامل مهم «نحوه برنامه ریزی و مدیریت اجرایی» و نیز «نحوه جلب رضایت و مشارکت اجتماعی»، چهار سناریوی شکست، جبران، استقبال و امید برای کاهش پیامدهای منفی و افزایش آثار مثبت می توان پیش بینی نمود.
۲.
با گسترش موج شهرنشینی در دنیا و افزونی جمعیت، کودکان در تحولات مدرن شهری نادیده گرفته شده و لزوم توجه به آن ها در شهرها بیش ازپیش احساس می شود. ازاین رو تحقیق پیرامون سنجش وضعیت محلات شهر ازنظر مؤلفه های شهر دوستدار کودک ضروری به نظر می رسد. پژوهش حاضر با استفاده از روش پیمایشی، ابعاد و مؤلفه های شهر دوستدار کودک را موردسنجش قرار داده است. سپس با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای- فضایی، تعداد 10 محله از مناطق پنج گانه شهر اردبیل (از هر منطقه 2 محله) به عنوان محلات نمونه انتخاب و تعداد 400 پرسشنامه محقق ساخته به تناسب جمعیت هر محله توزیع شده است. برای تحلیل داده ها از آماره T تک نمونه ای در نرم افزار SPSS و میزان مسئله مندی محله ها ازنظر معیارهای پژوهش از مدل های تصمیم گیری چندمعیاره استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد که ابعاد و مؤلفه های شهر دوستدار کودک ماهیت متفاوتی در محلات مختلف شهر اردبیل داشته و ابعاد محیطی کالبدی و سازمانی مدیریتی ازلحاظ مقایسه ابعادی، پر مسئله سازترین ابعاد در محلات موردمطالعه می باشند. همچنین باوجود تفاوت های مکانی محلات، محله شماره 1 از منطقه 4 و محله شماره 3 از منطقه 2 شهرداری اردبیل نسبت به سایر محلات موردتحقیق مسئله دارتر می باشند.
۳.
شناخت دلایل و عوامل مؤثر بر توسعه یافتگی و توسعه نیافتگی یکی از مهم ترین موضوعات مطالعات اجتماعی و اقتصادی در نیم قرن اخیر می باشد. توسعه منطقه ای به عنوان یکی از پیش نیازهای توسعه یافتگی بر جنبه های گوناگون توسعه جهت دستیابی به توازن و تعادل منطقه ای، کاهش نابرابری های زیرساختی، تعدیل شکاف های ساختاری و سرزمینی تأکید می نماید. چنین الگویی از توسعه علاوه بر این که به لحاظ مدیریت بهینه منابع و توان بهره گیری از ظرفیت های منطقه ای بسیار کارآمد است، باهدف کاهش یا حذف تفاوت های بین منطقه ای و درون منطقه ای، انتظام مکانی - فضایی فعالیت های اقتصادی - اجتماعی و ساختاری را نیز بر اساس ظرفیت های محلی مناطق ساماندهی می کند. پژوهش حاضر باهدف تحلیل ساختاری پیشران های مؤثر بر توسعه منطقه ای در استان چهارمحال و بختیاری صورت گرفته است. رویکرد حاکم بر این پژوهش کاربردی - نظری و از حیث ماهیت و روش، توصیفی - تحلیلی و پیمایشی می باشد. گردآوری داده ها و اطلاعات، به وسیله مطالعه منابع کتابخانه ای - اسنادی و برداشت های میدانی (مصاحبه و پرسشنامه) صورت گرفت. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از مدل های کمی و نرم افزاری (روش تحلیل اثرات متقابل و نرم افزار میک مک) تعداد (20) عامل، به عنوان پیشران های کلیدی مؤثر بر توسعه منطقه ای در استان چهارمحال و بختیاری، استخراج و انتخاب گردید.
۴.
شهرنشینی در جهان سریع تر از سابق در حال رشد است. مناظر و طرح های محیط های شهری بر سلامت روان تأثیر می گذارند. این مطالعه به منظور تعیین رابطه بین ادراک از متغیرهای محیطی و سلامت روان در محله های مسکونی و همچنین نقش ترجیحات محیطی به عنوان متغیر میانجی در بین مردم مازندران انجام گردید. پژوهش حاضر با توجه به بررسی نقش ترجیح محیط به عنوان متغیر واسطه ای بینش جدیدی را در مورد ارتباط میان مؤلفه های محیط کالبدی و سلامت روان ارائه می دهد. داده های موردنیاز ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از پرسش نامه در دو بخش و به طور هم زمان جمع آوری شده اند. در بخش اول ﺑﺮای اندازه گیری ﺳﻼﻣﺖ روان از پرسشنامه ی استاندارد استفاده گردید. سپس ﺑﺮای ﺳﻨﺠﺶ ادراک ویژگی های ﻣﺤﻠﻪ و ترجیحات افراد نسبت به محیط ﻣﺤﻠﻪ، تأثیر مؤلفه های یکسان، شامل؛ امنیت، امکانات، زیبایی شناسی و مقصد اندازه گیری شدند. سپس توسط برازش مدل یابی معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاکی از این بود که ادراک ویژگی های محیط بر میزان سلامت روان مؤثر بوده و عامل ترجیح محیط به عنوان متغیر واسطه ای بر میزان سلامت نتیجه ی معکوس داشت. به طوری که کاهش ترجیحات محیط، منجر به افزایش سلامت روان گردید.
۵.
پیاده روی یک فعالیت اساسی و عابرین پیاده، خونِ حیاتی فضاهای شهری هستند. هدف از این پژوهش سنجش تطبیقی وضعیت پیاده مداری دو محله مرزداران و تختی تهران به همراه اعتبارسنجی نتایج و مقایسه مدل های تخصصی است. تجزیه وتحلیل اطلاعات و مقایسه تطبیقی دو محله با سه مدل کمّی واک اسکور، اسمارتراک و چیدمان فضا و تحلیل آماری به وسیله نرم افزار Spss LISREL، صورت گرفته است. روش تحقیق به صورت توصیفی-تحلیلی و با ماهیت پیمایشی، از نوع کاربردی است. جامعه آماری نیز در این تحقیق 250 نفر از ساکنین دو محله تختی و مرزداران هستند. در تجزیه وتحلیل مدل های تخصصی پیاده مداری، محله تختی (بافت فشرده) امتیاز واک اسکور 93.07 درصد، تراز هم پیوندی 1.76 در چیدمان فضا و Z-score مثبت 3 در مدل اسمارتراک؛ و محله مرزداران (بافت نوساخته) امتیاز واک اسکور 77.86 درصد، تراز هم پیوندی 1.69 در چیدمان فضا و Z-score منفی 3 در مدل اسمارتراک به دست آمد. بر اساس این نتایج و مقایسه آن ها با تحلیل های آماری، با بررسی معیارهای عملکردی، کالبدی، اجتماعی و زیست محیطی، محله تختی با میانگین آماره 3.52 دارای قابلیت پیاده مداری مطلوب تری نسبت به محله مرزداران با میانگین آماره 2.40 است که تأییدکننده نتایج مدل های کمّی بر پیاده مداری محله تختی است.
۶.
امروزه حاشیه نشینی به یکی از مهم ترین مسائل اجتماعی و موانع توسعه اجتماعی تبدیل شده است. این مطالعه باهدف بررسی شرایط علی و زمینه ای تعلیق توسعه اجتماعی در بین حاشیه نشینان پاکدشت و قیام دشت انجام گرفته است. جامعه موردمطالعه کلیه ساکنان مناطق حاشیه نشین پاکدشت و قیام دشت هستند که به شیوه نمونه گیری هدفمند و نظری انتخاب شدند. به این اعتبار، با 38 نفر از ساکنان این مناطق مصاحبه عمیق فردی به عمل آمد. توقف مصاحبه بر اساس معیار اشباع نظری و تحلیل داده ها به روش داده بنیاد و بر اساس رویکرد اشتروسی انجام گرفته است. یافته ها نشان می دهد که شرایط علی تعلیق توسعه اجتماعی عبارت اند از: برگشت ناپذیری متقابل، کنش های موقتی و ابزاری، خودپنداره ضعیف، تسلسل نسلی فقرو خیر محدود. زمینه های تعلیق توسعه اجتماعی نیز خود را قالب مقولاتی همچون نقش های ناهمگرا، شکاف در آگاهی اجتماعی، بی سامانی مرزهای خانوادگی و بی اعتمادی نهادی نشان داده است. تضادهای قومیتی باعث برتری جویی های قومی و درنتیجه عدم همگرایی شده است. در تعارض های هویتی نیز به دلیل نابرابری های عمده، قدرت انطباق پذیری این اقوام ساکن با جهان مدرن (در اینجا تهران) را دشوار کرده است. لذا، این افراد در این مناطق به کنش های موقتی و ابزاری گرایش پیداکرده و نمی توانند تعاملات اجتماع پایداری ایجاد کنند درنتیجه توسعه اجتماعی تحقق نمی یابد.