مقالات
حوزه های تخصصی:
در کشورهای پیشرفته و صنعتی غربی و حتی کشورهای جنوب شرق آسیا سال های زیادی است که تلاش کرده اند تا مبانی حمل ونقل پایدار و فعال بر مبنای پیاده مداری و دوچرخه سواری را در میان مردم ترویج کنند. در این کشورها در راستای افزایش ایمنی دوچرخه سواری و پیاده روی، مسیرهای ویژه ای را تدارک دیده اند که علاوه بر شاخص زیبایی، ترغیب کننده دوچرخه سواران می باشد. در کشور ایران نیز هرچند دیر اما چند سالی است که در شهرهای گوناگونی این طرح پیاده شده است. مردم کاشآن هم در زمره ساکنان شهرهای تاریخی ایران هستند که سابقه دیرینه ای در استفاده از دوچرخه دارند. بر این منوال و در شرایط کنونی که وسایل نقلیه موتوری مشکلات زیادی پدید آورده اند بررسی جایگاه دوچرخه در نظام حمل ونقل شهری کاشان ضرورت دیده شده است. هدف پژوهش حاضر بررسی موانع دوچرخه سواری در کاشان و عوامل مؤثر در افزایش استفاده از آن می باشد. پس از مطالعه کتابخانه ای و بررسی مبانی نظری موضوع، داده های موردنیاز به شیوه پیمایشی با استفاده از پرسشنامه جمع آوری و با روش های آماری توصیفی و استنباطی (آزمون های پیرسون، تی و فریدمن) با بهره گیری از نرم افزار SPSS تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان می دهد مهم ترین مانع عدم استفاده از دوچرخه ترس از تصادف با وسایل نقلیه موتوری می باشد. بین استفاده از حمل ونقل انسان محور با متغیرهای میزان آگاهی و وضعیت فضای کالبدی مسیرهای دوچرخه سواری رابطه معنی داری وجود دارد.
راهبرد پژوهی مدیریت شهری در راستای توسعه پایدار در بافت های تاریخی نمونه موردی: بافت تاریخی شهر یزد
حوزه های تخصصی:
از اوایل دهه ۹۰ میلادی به کارگیری شاخص های مربوط به اندازه گیری و ارزیابی عملکرد در برنامه ها و پروژه های آژانس های دولتی مجدداً رونق یافته است و مدیریت شهری نیز از این موج بی نصیب نمانده است. از آنجایی که مدیریت شهری با شکل دهی به فضای زیستی در همه زمینه ها، در پی افزایش رفاه شهروندان و دستیابی به توسعه پایدار محله ای و شهری است؛ ارزیابی عملکرد، در حقیقت یکی از ابزارهای اصلی و اساسی مدیریت جهت تحقق اهداف، استراتژی ها و برنامه ها می باشد و یکی از راه های ارزیابی عملکرد میزان رضایت مردم می باشد. در همین راستا پژوهش حاضر با استفاده از روش پیمایشی و ابزار پرسشنامه و در ارتباط با ابعاد پایداری محله ای و عملکرد مدیریت شهری در پایداری محله ای، به دنبال سنجش وضعیت عملکرد مدیریت شهری و تعیین استراتژی بهینه در بافت تاریخی شهر یزد می باشد. نتایج حاصله از میزان رضایتمندی شهروندان از عملکرد مدیریت شهری، در ابعاد چهارگانه اجتماعی- فرهنگی، زیست- محیطی، اقتصادی و کالبدی- فیزیکی نشانگر این است که در تمامی محلات بافت تاریخی شهر یزد، عملکرد مدیریت شهری از منظر شهروندان قابل قبول نمی باشد و لازم است مدیریت شهری با در دستور کار قرار دادن استراتژی ارتقاء در تمامی محلات بر تأمین هرچه بهتر شاخص های عملکردی و به طور ویژه شاخص های مرتبط با پایداری محله ای همت گمارد و با تمرکز برنامه ها، منابع و فعالیت ها و به تأمین هرچه مطلوب تر خدمات موردنیاز شهروندان اقدام نماید.
پایدارسازی حمل ونقل در جهت ارتقا کیفیت محیط شهری با تأکید بر بافت های تاریخی (مطالعه موردی: مقایسه مرکز تاریخی مشهد و فرایبورگ)
حوزه های تخصصی:
در میان تمامی مباحث مربوط به شهر پایدار، مبحث حمل ونقل شهری در اولویت قرار دارد. حمل ونقل در واقع موضوعی محوری در زندگی ما و نیز یکی از مشکلات جدی است که با آن روبه رو هستیم. نظر به اینکه بافت تاریخی و کهن هسته مرکزی اغلب شهرها، که عناصر ارزشمند و باستانی شهر را در خود جای داده و به مثابه هویت و پیشینه شهروندان است با مشکلات متعدد کالبدی، اقتصادی و اجتماعی مواجه است و سهولت دسترسی فیزیکی و بصری به این بخش از شهر، می تواند موجب ارتقا سطح شاخص های کیفیت محیط شود ؛ لزوم توجه به سیاست های جدید شهرسازی در امر برنامه ریزی حمل ونقل از طریق دسترسی پیاده، دوچرخه و حمل ونقل عمومی را در این گونه از بافت ها نشان می دهد. این مقاله نیز باهدف اصلی ضرورت پایدارسازی حمل ونقل در بافت های تاریخی در جهت ارتقاء کیفیت محیطی درصدد آن است؛ ضمن مطالعه ادبیات نظری، به بررسی اقدامات حمل ونقلی صورت گرفته در مرکز تاریخی شهر مشهد در نگاهی تطبیقی - تحلیلی با نمونه بارز و موفق جهانی مرکز تاریخی شهر فرایبورگ بپردازد و به این پرسش اساسی که " آیا پیاده سازی حمل ونقل پایدار در بافت های تاریخی می تواند سبب ارتقاء سطح شاخص های کیفیت محیط شهری گردد یا خیر"، پاسخ دهد. پژوهش حاضر؛ ضمن ارائه شاخص های مناسب، با استفاده از روش چک لیست های کیفی دودویی طراحی شهری و نیز مطالعه تطبیقی – تحلیلی صورت گرفته، نشان می دهد که پیاده سازی حمل ونقل پایدار در بافت های تاریخی موجب احیاء و ارتقاء سطح شاخص های کیفیت محیط شهری خواهد شد.
تحلیل فضایی پراکنش فقر اجتماعی در مناطق حاشیه نشین، نمونه موردی: مناطق حاشیه نشین شمال شهر تبریز
حوزه های تخصصی:
سکونتگاه های غیررسمی در ایران همانند بسیاری از کشورهای در حال توسعه، نمودی از روند رو به رشد نابرالبری های فضایی و افزایش فقر در شهرهاست. از این شیوه سکونت، در شهر تبریز می توان به بخش هایی از شمال شهر اشاره نمود که با مکانیسم خاص خود، به سرعت در حال گسترش اند. از این رو هدف این مقاله سنجش فقر اجتماعی در مناطق حاشیه نشین شمال شهر تبریز و مقایسه آن با شهر تبریز می باشد. تحلیل حاضر از نظر نوع توصیفی - تحلیلی و از نظر ماهیت کاربردی می باشد که با توجه به مؤلفه های مورد بررسی، رویکرد غالب بر تحقیق از نوع کمی است. جامعه آماری حاشیه نشینان شمال شهر تبریز در سال 1390 می باشد و داده های این پژوهش از سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1390 مرکز آمار ایران (بلوک های آماری) استخراج شده است. برای تجزیه وتحلیل این داده ها و نشان دادن پراکنش فقر اجتماعی در محدوده مورد مطالعه از نرم افزار Arc/GIS استفاده گردیده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که محدوده مورد مطالعه در سال 1390 دارای 2116 بلوک می باشد که از این تعداد 181 بلوک معادل 56/8 درصد در وضعیت مطلوب، 465 بلوک معادل 98/21 درصد در وضعیت نسبتاً مطلوب، 504 بلوک معادل 81/23 درصد در وضعیت متوسط، 563 بلوک معادل 61/26 درصد در وضعیت نسبتاً نامطلوب و 403 بلوک معادل 04/19 درصد نیز در وضعیت نامطلوب قرار دارند. همچنین کیفیت این شاخص های اجتماعی در بلوک های نزدیک به متن شهر مطلوب تر از بلوک های حاشیه ای می باشد یعنی پراکنش فقر اجتماعی به حاشیه شهر گرایش دارد.
بررسی فضاهای نابرابر شهری در تهران (سال های 1375 تا 1390)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر روند نابرابری های فضایی در تهران موردبررسی قرار می گیرد. برای بررسی فضاهای نابرابر شهری در تهران، توزیع شاخص های اقتصادی، اجتماعی و مطلوبیت فضا و رابطه آن ها مورد بررسی قرار می گیرد. این شاخص ها از تحلیل ثانویه نتایج تفصیلی سرشماری های نفوس و مسکن و طرح های جمع آوری اطلاعات قیمت و اجاره مسکن در سال های 1375، 1385 و 1390 بر اساس مدل سطح بندی موریس محاسبه می شوند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که توزیع مطلوبیت فضا با توزیع شاخص های اجتماعی و اقتصادی رابطه معناداری دارد، به طوری که این رابطه در هر سه دوره سرشماری تأیید می شود. گرچه توزیع شاخص های اقتصادی و اجتماعی در طی 15 سال موردبررسی متوازن تر می شود، ولیکن در توزیع شاخص مطلوبیت فضا تغییر محسوسی رخ نمی دهد. همچنین در سا ل های 1385 و 1390 برخلاف سال 1375 رابطه همبستگی میان شاخص های اجتماعی و مطلوبیت فضا بیش از رابطه همبستگی میان شاخص های اقتصادی و مطلوبیت فضا محاسبه می شود که نشان از افزایش تأثیرپذیری شاخص مطلوبیت فضا از شاخص اجتماعی دارد. آزمون رگرسیون و محاسبه ضریب تعیین تعدیل شده نیز نتایج مشابهی را نشان می دهد؛ بطوری که در سال 1375 شاخص اقتصادی 72 درصد از واریانس تغییرات شاخص مطلوبیت فضا را تبیین می کند. در سال های 1385 و 1390 شاخص اقتصادی از معادله رگرسیون خطی خارج و شاخص اجتماعی بدان وارد می شود. در این سال ها شاخص اجتماعی به ترتیب توان تبیین 59 درصد و 68 درصد از واریانس تغییرات شاخص مطلوبیت فضا را می یابد.
ارزیابی کارایی تکنیک های سنجش از دور در برآورد خسارات وارده بر مساکن شهری در اثر زلزله (مطالعه موردی شهر بم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به ابعاد وسیع خسارات و تلفات ناشی از زلزله در مناطق شهری و نیاز به سرعت عمل بیشتر در زمان بحران، برای شناسایی مساکن آسیب دیده در زلزله و مدیریت بحران، به کارگیری تکنیک های سنجش ازدور، را الزامی می دارد این تحقیق با استفاده از تکنیک های سنجش ازدور، همچون روش های برآورد کیفی خسارات (تفسیر بصری) و برآورد کمی خسارات (کشف تغییرات، تفریق باندها، تحلیل پروفیل بازتاب طیفی) بامطالعه زلزله شهر بم به مقایسه تکنیک ها پرداخته است. درروش تفسیر بصری از کل پلاک های مورد مطالعه، 47/0 تخریب کامل، 30/0 تخریب جزئی و 23/0 سالم برآورد گردید به عبارت کلی 77/0 از فضای ساخته شده خسارت دیده است. با مقایسه باند به باند از فضاهای ساخته شده 16/0 تخریب شده، 47/0 تخریب جزئی و 37/0 درصد تخریب نشده، برآورد شد که در این روش نیز 63/0 فضای ساخته شده خسارت دیده است. درروش طبقه بندی نظارت شده نیز با 94/0 ضریب اطمینان، 34/0 درصد فضای تخریب شده، 09/0 در صد تخریب نشده از کل 43/0 فضای ساخته شده برآورد شد که 57/0 نیز فضای دیگر برآورد شده است. به طورکلی 79/0 از فضای ساخته شده در اثر زلزله خسارت دیده است. نتایج روش های کمی به صورت نقشه ارائه شد. ولی روش تحلیل پروفیل بازتاب طیفی که از روش های برآورد نقطه ای می باشد و بیشتر برای مقایسه با روش های دیگر آورده شده است به نقشه منتج نمی شود.
جایگاه فضای فیزیکی در شکل گیری حوزه عمومی، مطالعه موردی بوستان نشاط در شهر کرمان
حوزه های تخصصی:
حوزه عمومی، مفهومی است که به فضاها و فرآیندهای ارتباطات اجتماعی آزاد، به لحاظ سیاسی برابر و در عین حال مستقل دلالت می کند. حوزه عمومی را قلمرویی از حیات اجتماعی دانسته اند که در آن می توان مسائل و موضوعات مورد علاقه را به بحث گذاشت. قلمرویی که در آن می توان اختلاف نظرات را از طریق بحث منطقی و نه توسل به جزمیات جاافتاده و یا با توسل به احکام سنتی صادره از سوی عرف و عادات، طرح کرده و به نتیجه رساند. از مولفه های اصلی شکل گیری حوزه عمومی مشارکت است. مؤلفه سرمایه اجتماعی برای شکل گیری مشارکت پایدار در حوزه عمومی تعیین کننده به نظر می رسد. سرمایه ای که اعتماد افراد را برای ورود به گفت وگو فراهم کرده و درنتیجه احتمال رسیدن به توافق را ممکن می سازد. این مقاله با روش مطالعه موردی و با استفاده از دو ابزار مشاهده میدانی و پرسشنامه بوستان نشاط واقع در شهر کرمان را مطالعه می کند تا سرمایه اجتماعی و شاخص های شهر انسانی را دریک فضای فیزیکی به عنوان بستر مناسب برای تعامل پایدار اجتماعی مورد سنجش قرار دهد و نشان می دهد که چگونه فضای فیزیکی مناسب برای تحقق جنبه های اساسی حوزه عمومی تعیین کننده است.