نامه انجمن جمعیت شناسی ایران
نامه انجمن جمعیت شناسی ایران سال 18 پاییز و زمستان 1402 شماره 36 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
نهاد ازدواج در چند دهه اخیر شاهد تغییرات مهمی بوده است. شیوه همسرگزینی و انتخاب همسر نیز از این تغییر و تحولات بی نصیب نمانده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل موثر بر نحوه انتخاب همسر در میان دختران دانشجوی دانشگاه تهران انجام شده است. داده های مطالعه حاصل پیمایشی است که با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شده است. جامعه آماری، شامل دانشجویان دخترِ دانشکده های مختلف دانشگاه تهران، در سه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 400 نفر برآورد گردید. شیوه نمونه گیری طبقه ای نسبی و تصادفی ساده بوده است. یافته های مطالعه نشان داد با افزایش سن، تحصیلات، تمایل به دوستی دختر و پسر، تمایل به برابری جنسیتی و میزان استفاده از شبکه های اجتماعی، خودانتخابی دختران دانشجو در انتخاب همسر افزایش می یابد. این در حالی است که با افزایش نحوه تعامل دختران دانشجو با خانواده، خودانتخابی آنان در انتخاب همسر کاهش می یابد. هم چنین، دو متغیر تمایل به دوستی دختر و پسر و میزان استفاده از شبکه های اجتماعی به ترتیب قوی ترین پیش بینی کننده های نحوه انتخاب همسر دختران دانشجو هستند. متغیرهای نحوه تعامل با خانواده، تمایل به برابری جنسیتی، تحصیلات و سن به ترتیب در مراتب بعدی اهمیت قرار دارند.
برهمکنش فرهنگ و تجرد: واکاوی ابعاد فردی و اجتماعی- فرهنگی طولانی شدن دوران تجرد دختران در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییرات اجتماعی در خانواده ایرانی، به برساخت های اجتماعی متفاوت و از جمله طولانی شدن دوره تجرد دختران انجامیده است. تجربه ی تجرد در نسل ها و سنین مختلف متفاوت است. با توجه به افزایش دختران مجرد در جامعه، هدف تحقیق حاضر، کشف و واکاوی تجرد در میان دختران بالای 35 سال در شهر یزد می باشد. تحقیق حاضر، مطالعه ای کیفی است که در سال 1402 انجام شد. مشارکت کنندگان در تحقیق شامل 15 دختر مجرد بالای 35 سال در شهر یزد بوده اند که به صورت هدفمند انتخاب شدند. داده ها به روش تحلیل مضمونی واکاوی و نقشه مضمونی آن ارائه گردید. یافته ها نشان داد که بیشتر مشارکت کنندگان شرایط فعلی خود را غیررضایت بخش می دانند و با نوعی سخت زیستی تجرد مواجه اند. ته نشست های فرهنگی و اجتماعی نسبت به دختران مجرد از یک سو و محدودیت های فردیِ مشارکت کنندگان از سوی دیگر، رفاه ذهنی، روانی و اجتماعی آن ها را تحت تأثیر قرار داده است. مضامین برساخت شده تحقیق عبارتند از: پذیرش اجتماعی تجرد، ابرشکاف های هنجاری، تبعیض و فشار، ایده آل گرایی و زیستِ نامتعین. مضمون هسته، زنانگی بازمانده است که به معنای یک امر بالقوه اما ناکام است. تحقیق حاضر ابعاد فردی و اجتماعی تجرد دختران دهه شصت و قبل از آن را در بستر مذکور واکاوی نموده است.
مالکیت مسکن و ترجیح زمان گذار به والدینی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابطه بین مسکن و باروری در ادبیات جهانی مستند شده و مالکیت یا نوع تصدی مسکن به عنوان یکی از اصلی ترین سازوکارهای تأثیرگذار در این زمینه معرفی شده است. خلأ پژوهشی موجود در مطالعات داخلی نویسندگان را بر آن داشت تا با استفاده از اطلاعات پیمایش ملی ازدواج در سال 97-1396 و با روش آماری تحلیل پیشینه واقعه، به بررسی نحوه اثرگذاری مالکیت مسکن بر زمان مناسب تولد اولین فرزند پس از ازدواج (گذار به والدینی) بپردازند. یافته ها نشان داد زوجین ساکن در ملک پدری نسبت به زوجین صاحب خانه یا مستأجر، تمایل به فرزندآوری سریع تری دارند. علاوه براین، یافته دیگر مطالعه، مبنی بر تمایل به فرزندآوری زودهنگام تر در میان افرادی که خانواده پدری آنها درآمد بالاتری دارند، بر اهمیت نقش خانواده پدری از طریق تأمین مسکن و یا حمایت های مالی دیگر بر نگرش های مربوط به فرزندآوری در بستر ایران تأکید می کند. یافته ها همچنین حاکی از وجود رابطه مثبت بین تحصیلات و زمان مطلوب گذار به والدینی است که می توان آن را نشانه ای از معکوس شدن جهت رابطه تثبیت شده بین تحصیلات و فرزندآوری در ایران در نظر گرفت. مطالعات آینده می تواند با بررسی عوامل موثر بر این پدیده به تبیین آن کمک کند.
تجربه زیسته مردان نابارور از پدرانگی با روش فرزندپذیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ناباروری با علت مردانه، یکی از دلایل اقدام به پذیرش فرزندخوانده در خانواده های ایرانی است؛ لیکن اغلب مطالعات حوزه ناباروری و فرزندخواندگی بر زنان متمرکز بوده و فارغ از دلایل، زمینه ها و آثار آن، فرزندخواندگی را هم چون ناباروری، امری بیشتر «زنانه شده» می دانند. پژوهش حاضر با رویکرد پدیدارشناسی توصیفی به مطالعه تجربه زیسته 10 مرد نابارور اقدام کننده به فرزندخواندگی در مشهد می پردازد که به شیوه نمونه گیری هدفمند از بین اعضای گروه تلگرامی «هم مسیرها» انتخاب شدند. داده های حاصل از مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با این مردان، که در بازه زمانی بهمن 1401 تا اردیبهشت 1402 انجام گرفت، با روش کلایزی تحلیل شد. سه مقوله به دست آمده عبارتند از: 1) «بار بی فرزندی» شامل رنج ناباروری، رنجیدگی از مواجهه با دیگران مهم، آشیانه خالی و درمان نافرجام، 2) «گذار دشوار» شامل چالش های معطوف به خود، چالش های معطوف به اقدام، چالش های معطوف به دیگران و چالش های مربوط به فرزندخوانده و 3) «پدرانگی بدون بدن» شامل دغدغه های بی پایان، هویت یابی پدرانه، شوق فرزندداری و پدرانگی مدرن. همچنین یافته ها نشان داد این مردان، در پی فشار و استیگمای بی فرزندی برای کسب هویت و تجربه پدرانگی و پاسخ به نیاز همسران شان به مادرانگی، اقدام به پذیرش فرزندخوانده نموده و علی رغم دغدغه های موجود از انتخاب خویش رضایت داشته و آن را مثبت ارزیابی می کنند.
تمایل به ازدواج مجدد در بین سالمندان بیوه شهرستان فریدونشهر و عوامل مرتبط با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تمایل به ازدواج مجدد در بین سالمندان بیوه شهرستان فریدونشهر و عوامل مرتبط با آن انجام شده است. روش پژوهش، پیمایشی از نوع تحلیلی- مقطعی است. جامعه آماری کلیه سالمندان بیوه شهرستان فریدون شهر به تعداد 1254 نفر و حجم نمونه با کمک جدول مورگان، 264 نفر برآورد شده است. برای گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه محقق ساخته با استفاده از روش نمونه گیری سهمیه ای، و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار Spss نسخه 26 استفاده شد. ارزیابی فرضیه ها حاکی از آن است که بین متغیرهای مشکلات روحی، مشکلات جنسی، تعلق خاطر به فرزندان، حمایت شبکه ای و بازدارنده های هنجاری با متغیر وابسته همبستگی معنی دار است. متغیرهای مشکلات ظاهری و مشکلات جسمی در بین کل نمونه با متغیر وابسته همبستگی معنی دار داشتند که این نتیجه، با تفکیک جنسی حاصل نشد. همچنین تمایل به ازدواج مجدد بر حسب متغیرهای شغل و سطح سواد پاسخگویان متفاوت بوده است. نتایج تحلیل رگرسیونی نشان می دهد متغیرهای مشکلات ظاهری، روحی، جنسی، حمایت شبکه ای و بازدارنده های هنجاری بیش از 55 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین نموده اند که بر این اساس مدل پژوهش حاضر از قدرت تبیین و پیش بینی خوبی برخوردار است. در مجموع می توان نتیجه گرفت که تمایل به ازدواج مجدد در بین مردان سالمند شهرستان فریدون شهر بیشتر از زنان بوده و موضوع ازدواج مجدد سالمندان می بایست به عنوان اولویت نهادها و سازمان های مسئول قرار گیرد.
واکاوی معنایی زمینه های ازدواج زنان ایرانی با اتباع افغانستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه به واکاوی معنایی زمینه های ازدواج زنان ایرانی با اتباع افغانستانی می پردازد. ایران در چند دهه گذشته به یکی از مقصدهای اصلی مهاجران افغانستانی تبدیل شده است؛ این امر به دلیل وجود مرز گسترده بین دو کشور و همچنین آشفتگی سیاسی، جنگ های متعدد، شرایط اقتصادی وحشتناک، ترس از جان، و سایر عوامل اقتصادی و سیاسی است. رویکرد پژوهش، کیفی و روش آن داده بنیاد است. مشارکت کنندگان در پژوهش، زنان ایرانی دارای همسر افغانستانی بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و داده ها با انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری شد. تعداد مشارکت کننده با معیار اشباع نظری، 12 نفر بود. داده ها با بهره گیری از کدگذاری سه مرحله ای (باز، محوری و گزینشی) استخراج و تحلیل شدند. در فرایند کدگذاری و تحلیل داده ها، تعداد 106 مفهوم، 35 مقوله فرعی، 10 مقوله اصلی و یک مقوله هسته استخراج شد. مقوله های اصلی پژوهش در قالب شرایط علی («رویه پدرسالارانه و ازدواج اجباری»، «سماجت و پافشاری اتباع بیگانه»)، شرایط زمینه ای («مصائب خانه پدری»، «نبود و کمبود آگاهی»، «فقر و احساس محرومیت» و «تقدیرگرایی»)، و شرایط مداخله گر («ادراک واکنش های متنوع»، «موانع اداری و حقوقی»، «نبود آینده نگری» و «بی پشتوانگی و ناپایداری شغلی و اقتصادی اتباع بیگانه») دسته بندی شدند. مقوله هسته نیز به «گزینش و زندگی ناخواسته» اشاره دارد. نتیجه این که، ازدواج و زندگی زنان ایرانی با اتباع افغانستانی، گونه ای از چالش در پیوند با موقعیت زنان و خانواده های آن ها در جامعه است که راهی ناخواسته را فراروی آن ها قرار می دهد.
تعیین کننده های زمینه ای و ساختاری تمایل به مهاجرت از کشور در بین جوانان: مطالعه ای در شهر بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مطالعه حاضر سنجش تمایل مهاجرتی نسل جوان (15-29 ساله) و بررسی نقش عوامل ساختاری و زمینه ای در شکل گیری خواست مهاجرتی آنان است. روش تحقیق مطالعه، پیمایش با استفاده از تکنیک پرسشنامه ساخت یافته است. جامعه آماری مطالعه 20656 نفر از جوانان 29-15 ساله شهر بوشهر و حجم نمونه شامل 378 نفر است. یافته های مطالعه بیانگر این است که تمایل مهاجرتی مردان، افراد متأهل، افرادی که در خانواده های پرجمعیت حضور دارند و همچنین اشخاصی که درآمد بالاتری دارند در مقایسه با دیگر افراد بالاتر است. براساس نتایج تحلیل رگرسیونی، متغیر های ساختاری و متغیر های زمینه ای 66 درصد از خواست مهاجرتی نسل جوان را تبیین می کنند. با توجه به مدل نظری تمایل/توانایی کارلینگ و مدل نهایی رگرسیون، متغیر های محیطی (نابرابری، امید به آینده) و مجرد بودن به عنوان یک متغیر زمینه ای و سطح خرد بالاترین أثرگذاری را در تبیین تمایل به مهاجرت نسل جوان دارند و در مجموع نابرابری مهم ترین تبیین کننده است. به طورکلی متغیر های ساختاری و محیطی نقشی تعیین کننده در شکل گیری تمایل به مهاجرت در نسل جوان داشته است.
درهم تنیدگی های ساخت اجتماعی جنسیت و مهاجرت های مستقل بین المللی زنان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به مطالعه ی درهم تنیدگی های ساخت اجتماعی جنسیت در مهاجرت های مستقل بین المللی زنان ایرانی، براساس پارادایم تفسیری و روش شناسی کیفی پرداخته است. روش مورد استفاده نظریه ی زمینه ای و جامعه ی مورد مطالعه زنان مهاجر مستقل ایرانی ساکن در کشورهای توسعه یافته ی غربی بوده است. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه ی عمیق و نمونه گیری با روش گلوله برفی و به صورت نظری و هدفمند بوده که بعد از 15 مصاحبه اشباع نظری حاصل شده است. مطابق با تحلیل ها و یافته های پژوهش، مقوله ی هسته «زن بودگی و انسداد» احصا شده و شرایط سبب ساز حاکم بر آن «مردسالاری، زن و احساس ناامنی، محدودیت های جنسیت بنیان، کلیشه های جنسیتی و طرد اجتماعی زنان» بوده اند. نتایج حاکی است که در بستر برهم کنش های زمینه ی اجتماعی و عوامل مداخله گر، تقابل عاملیت زنانه با ساختارهای مردانه در ایران، راهبرد این دسته از زنان را مهاجرت به فراسوی مرزها رقم زده است؛ محیطی که به زعم زنان مهاجر مستقل، گشایش انسدادهای مترتب بر زنانگی و خودشکوفائی خویش را در آن جستجو می کرده اند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که فرایند مهاجرت زنان درهم تنیده با جنسیت به عنوان سازه ای اجتماعی فرهنگی است.
جریان مهاجرت شهر به روستا در ایران طی سال های ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۰: تحلیل دادگان آمارگیری نیروی کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهاجرت معکوس به عنوان پدیده ای جمعیتی، متأثر از عوامل گوناگونی است. از این رو، نحوه ی مدیریت و تدوین سیاست های حمایتی و تشویقی دولت و ایجاد بستری مناسب برای مهاجرت معکوس می تواند یکی از مهم ترین راهکارها برای مواجهه با این موضوع چالش برانگیز باشد. در این پژوهش، روند مهاجرت شهر به روستا و شناسایی علت های آن با استفاده از داده های طرح آمارگیری نیروی کار طی سال های ۱۳۹۶-۱۴۰۰ ارزیابی می شود. یافته ها نشان دادند که مهاجرت های شهر به روستا و علت های آن به شدت از ویژگی ها و مشخصه های اجتماعی-اقتصادی افراد مهاجر تأثیرپذیر است، لذا توجه به اقشار مختلف جامعه و بررسی مستمر مهاجرت های شهر به روستا براساس شاخص های توسعه ی پایدار در روستاهای کشور امری ضروری است. تحلیل توصیفی و برازش مدل رگرسیون لوجستیک در طول دوره ی پنج ساله نیز نشان داد که سن، جنس، وضع فعالیت و سطح تحصیلات با مهاجرت شهر به روستا ارتباط دارند.
نابرابری امید زندگی در بدو تولد: مطالعه مقایسه ای ایران و کشورهای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نیم قرن اخیر، امید زندگی در بدو تولد در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا (منا) و از جمله ایران افزایش چشمگیری یافته است. بااین حال تفاوت های مهمی در این شاخص در کشورهای این منطقه وجود دارد. این مطالعه در تلاش است تا تفاوت امید زندگی در بدو تولد ایران با کشورهای منطقه منا را با تمرکز بر اهمیت نسبی سهم هر کدام از گروه های سنی- جنسی و علل مرگ روشن نماید. مطالعه حاضر، پژوهشی کمی است که با استفاده از تحلیل ثانویه داده های موجود انجام گرفته است. در این تحقیق، اطلاعات مرگ برای ایران و همچنین کشورهای منا بر حسب تمامی علل مرگ و نیز مرگ ومیر به تفکیک سن و جنس از برآوردهای مطالعه جهانی بار بیماری ها سال 2019 گرفته شده است. سپس، با کاربرد تکنیک جدول عمر، امید زندگی دو جنس در بدو تولد برای ایران و کشورهای منا محاسبه شده و در ادامه، با استفاده از روش تجزیه، سهم گروه های سنی و علل مرگ در تفاوت امید زندگی ایران و منا شناسائی گردیده است. نتایج نشان داد که امید زندگی برای مردان ایرانی 4/3 و برای زنان 5/3 سال بالاتر از رقم متناظر برای کشورهای منطقه منا بود. همه گروه های سنی مردان و زنان (به جز گروه سنی 19-15 سال، 24-20 سال و 29-25 سال در مردان)، مشارکت مثبتی در بالاتر بودن شاخص امید زندگی ایرانیان داشته اند. برپایه نتایج، تفاوت های مشاهده شده در مرگ ومیرهای اطفال زیر یک سال و همچنین بیماری های قلبی و عروقی بیشترین سهم را به ترتیب از نظر اهمیت نسبی گروه های سنی و اهمیت علل اصلی مرگ در تبیین فزونی امید زندگی ایران در مقایسه با کشورهای منا داشته اند. از بین علل مرگ، تنها حوادث ترافیکی است که تأثیر منفی بر امید زندگی مردان در کشور (با سهم 05/0-) ایجاد نموده است.. به طورکلی، یافته های این تحقیق بیانگر این است که ایران در مقایسه با کشورهای منطقه منا از نظر تکوین مراحل گذار اپیدمیولوژیک پیشرو بوده است. بنابراین، به نظر می رسد که از این پس، ارتقاء بیشتر شاخص امید زندگی در کشور عمدتا منوط به کنترل مرگ ومیرهای غیرواگیر و در سنین سالمندی است علاوه بر آن، کاهش میزان مرگ ومیر جوانان در اثر حوادث ترافیکی در ایران باید در برنامه ریزی های سیاستی مدنظر قرار گیرد.
ارزیابی قوانین زیپف و گیبرات در سیستم شهری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توزیع اندازه شهرها در یک نظام شهری بیانگر چگونگی و کیفیت سیستم شهری از لحاظ توزیع جمعیتی شهرهاست و روند تحول توزیع را در طول زمان نشان می دهد. هدف اصلی مطالعه حاضر بررسی توزیع اندازه شهرها در سیستم شهری ایران طی سال های 1395-1335 است. در این راستا دو قاعده مهم در ادبیات توزیع اندازه شهرها -قانون زیپف و قانون گیبرات- مورد آزمون قرار گرفته است. بررسی ها در دو بخش شهرهای بزرگ و کل شهرهای موجود در سیستم شهری ایران صورت گرفته است. نتایج حاکی از آن است که در کل سیستم شهری ایران، قاعده زیپف تایید نمی گردد. همچنین قدرمطلق ضریب رابطه رتبه اندازه (ضریب زیپف) در تمامی سال ها کوچکتر از یک بوده و دارای روند نزولی است که بیانگر نابرابرتر شدن توزیع اندازه شهرها در طول زمان است. نتایج آزمون قاعده گیبرات نیز نشان می دهد که از سال 1335 تا 1365 قاعده گیبرات در سیستم شهری ایران برقرار است. اما از سال 1365 به بعد این قاعده برقرار نبوده که نشان دهنده واگرایی روند رشد شهری در سیستم شهری ایران است. همچنین مطابق نتایج، با در نظر گرفتن شهرهای بزرگ، رشد شهری ایران در تمامی سال ها از قانون گیبرات تبعیت می کند و اندازه شهرها دارای توزیع زیپف با ضریب یک است.
رهیافت انتقادی به مکتب جامعه شناسی شهری شیکاگو: واسازی مناسبات ثروت، قدرت و حرکات فضایی-سکونتی جمعیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
براساس تفسیر مکتب جامعه شناسی شهری شیکاگو، طبقات بالای اقتصادی همواره در رقابت برای بهترین نقش های اجتماعی و موقعیت های فضایی پیروز می شوند و دارای قدرت دستکاری و اصلاح فضای شهری در راستای منافع خود هستند. نوشتار حاضر می کوشد از طریق ارائه یک تفسیر جایگزین، یعنی تفسیر مبتنی بر مکتب واسازی، تفسیر مکتب فوق را درباره مناسبات میان ثروت، قدرت و حرکات فضایی جمعیت واسازی کند. برای دستیابی به این هدف، نظریه شهر مناطق متحدالمرکز که توسط برگس ارائه شده است، به عنوان چارچوب تحلیل پژوهش حاضر انتخاب می شود. تفسیر حاضر استدلال می کند که طبقات ثروتمند همواره طبقات اصلح و قدرتمند رقابت های شهری نبوده و دارای نقش تعیین کنندگی نهایی برای شکل دهی به حرکات جمعیتی درون شهر نیستند، بلکه طبقات کم درآمد اجتماعی نیز قادرند مکان استقرار طبقات بالای اقتصادی را در راستای منافع طبقاتی خود، تعیین و کنترل کنند. تفسیر مقاله حاضر نشان می دهد که طبقات بالای اقتصادی نمی توانند ساختار فضایی- اجتماعی شهر را صرفاً برحسب اراده آزاد و منافع طبقاتی خود دستکاری و کنترل کنند، زیرا آن ها در رقابت با طبقات کم درآمد برای تصرف بهترین موقعیت های فضایی برای سکونت که در فاصله کمتری از مرکز شهر قرار دارتد، شکست می خورند. در تحلیل الگوی حرکات سکونتی جمعیت، باید ساختار قدرت شهری را به صورت شبکه ای از مناسبات قدرت در نظر گرفت که در میان تمام طبقات اجتماعی توزیع شده است و در تملک یک طبقه خاص اجتماعی نیست. شهر یک کلیت ساختاری است و طبقات اجتماعی، نه براساس اراده آزاد و مطلق طبقاتی خود، بلکه در راستای وحدت کلی حاکم بر آن کلیت عمل می کنند.