۱.
یکی از مسئولیت های جمعیت شناسان آگاهی از چگونگی برهم کنشی فرآیندهای باروری، مرگ ومیر و مهاجرت در تعیین حجم، رشد و تغییرات جمعیت است. ایران تحولات جمعیت شناختی گسترده ای در طول سه دهه گذشته تجربه کرده است. این تحولات به یک چرخش اساسی در سیاست های جمعیتی دولت منجر شد. مواجهه غیرکارشناسی با موضوع جمعیت سبب شد تا بحث درباره آن به عرصه عمومی کشیده شود. در نتیجه، تعیین اولویت های سیاست گذاری جمعیتی به یک مسأله فراگیر در کشور تبدیل شد. تشخیص مسأله و در دستور کار قرار دادن آن بخشی از فرآیند سیاست گذاری است. در این مقاله با تمرکز بر نتایج سرشماری های عمومی نفوس و مسکن استان های همدان و لرستان در سال های 1390 و 1395 و نیز آمار رویدادهای حیاتی این استان ها در دوره 1395 1390 نشان دادیم که معادله تغییرات جمعیت بر مبنای آمارهای سرشماری در توازن با آمار رویدادهای حیاتی و خالص مهاجرت نیست. در چنین شرایطی تحلیل تعیین کننده های تغییرات جمعیت دشوار و تعیین اولویت های سیاست گذاری و ارائه راهبردهایی برای مدیریت جمعیت غیرواقعی خواهد بود. یافته ها بر اهمیت ارزیابی کیفیت آمارهای سرشماری و رویدادهای حیاتی پیش از هرگونه تصمیم گیری و سیاست گذاری برای جمعیت تأکید دارد.
۲.
ترک تحصیل دختران تحت تأثیر عوامل و بسترهای متعددی رخ می دهد. در این میان، ازدواج زودهنگام تعیین کننده مهم و کلیدی است. این مقاله با استفاده از داده های کمی و کیفی به کندوکاو پیشران ها و بسترهای ترک تحصیل دختران با تاکید بر ازدواج زودهنگام می پردازد. در بخش کمی، از تحلیل ثانویه داده های سطح فردی سرشماری 1395 و در بخش کیفی از مصاحبه عمیق و رویکرد مردم نگارانه در منطقه شهن آباد لرستان استفاده شده است. نتایج نشان داد شیوع ترک تحصیل دختران 17-15 ساله در مناطق روستایی حدود سه برابر مناطق شهری است. بخش زیادی از تفاوت های روستا-شهری ترک تحصیل دختران ناشی از شیوع بیشتر ازدواج زودهنگام در مناطق روستایی است. نتایج رگرسیون لوجستیک نشان داد دخترانی که ازدواج کرده اند بیشتر از افراد ازدواج نکرده احتمال ترک تحصیل دارند. نتایج بخش کیفی مطالعه نیز نشان داد عوامل متعددی نظیر عوامل خانوادگی (فرار از خانواده نابسامان، اعتیاد والدین، عدم توجه والدین به تحصیل دختران، اقتدار و سخت گیری والدین)، اقتصادی (فقر و محرومیت)، اجتماعی (ترس از مجرد ماندن، نفوذ همسالان، نابرابری جنسیتی) و فرهنگی (حفظ آبرو، فرار از فشارهای اجتماعی، عدم دسترسی به مراکز آموزشی)، بسترها و پیشران های مهم ازدواج زودهنگام و ترک تحصیل دختران روستایی می باشند.
۳.
کاهش باروری به زیر سطح جانشینی و پایین تر از آن در ایران، سیاستگذاران را به ارائه تسهیلاتی برای افزایش فرزندآوری زنان متوجه کرده است، با اینحال تاثیر مشوقهای باروری به دقت بررسی و ارزیابی نشده است. مقاله حاضر، با استفاده از داده های طرح بررسی تحولات باروری در استان تهران (1396) با حجم نمونه حدود 1500 خانوار، رفتار پیچیده باروری پایین را با استفاده از مدل سازی عامل بنیان در نرم افزار انی لاجیک پیش بینی می نماید. سناریوهای مختلفی از جمله سناریوهای اقتصادی، ارائه تسهیلات دولتی، افزایش تعداد ازدواج، کاهش میانگین سن ازدواج و سناریو ترکیبی در نظر گرفته شد. نتایج شبیه سازی روند نزولی برای باروری در استان تهران برای ده سال آینده را نشان داد و براساس آن میزان باروری کل از رقم 1.4 فرزند در سال 1398 به 1.06فرزند در سال 1408 خواهد رسید، ولی افزایش 20 درصدی تعداد ازدواج زنان، می تواند میزان باروری کل را از 1.60فرزند به 1.26فرزند در سال 1408 افزایش دهد. نتایج شبیه سازی سناریوی ترکیبی نیز نشان داد که درصورت کاهش میانگین سن ازدواج در کنار بهبود شرایط فرزند آوری، میزان باروری کل به 6/1 فرزند در سال 1408 افزایش خواهد یافت. نتیجه سیاستی تحقیق حاضر بیانگر این است که برنامه های افرایش جمعیت بایستی با در نظرداشت میزان تاثیرگذاری عوامل تشویقی بر رفتارهای باروری زوجین تدوین شوند تا ضمن تحقق باروری ایده آل و قصد شده آنان، دستیابی به اهداف سیاست های جمعیتی را تسهیل نمایند.
۴.
پژوهش حاضر به موضوع فرایند زایمان و تولد نوزاد در اجتماعات سنتی، قبل از ورود پزشکی و بهداشت مدرن، می پردازد و سعی در بررسی نقش ماماهای محلی در این فرایند دارد. با بهره گیری از روش اتنوگرافی و با مراجعه به زنان ماما و سایر افراد مطلع از جمله زنان سالمند، روایتی از فرایند زایمان ارائه می شود. با 46 نفر مصاحبه های عمیقی انجام گرفت، یافته های مصاحبه ای حول سه مرحله پیشازایمان، حین زایمان و بعد از زایمان تم بندی شدند. زایمان های سنتی در محیطی خانگی، با حداقل امکانات بهداشتی و البته با ابزارهای بسیار ساده و دم دستی انجام می گرفتند. ماماها در دوره پیشازایمان توصیه های رفتاری و تغذیه ای و در موارد متعدد معالجه ای به زنان باردار ارائه می کردند. در جریان زایمان، در صورت دشواری زایمان، راهکارهای کاملاً تجربیِ بومی و نیز راهکارهایی اعتقادی اتخاذ می شد. شرایط خاص محیطی و زیستی و فرهنگی در مواردی باعث مرگ ومیر مادران یا جنین می شد. یافته ها می توانند علل ناشناخته مرگ ومیر مادران یا جنین را در گذشته نشان دهند. در مرحله پس از زایمان مراقبت های مؤثر ماما از زائو، بر سلامتی مادر و فرزند بسیار مؤثر بوده است. تمامی اقدامات ماما و کل فرایند زایمان و فرزندآوری در بطن فرهنگ و به میانجی عناصر فرهنگ بومی انجام شده است.
۵.
در مسئله قیمت گذاری بیمه های زندگی، احتمالات مرگ ومیر یکی از فاکتورهای ریسک در محاسبه ریسک بیمه شده است که با استفاده از جدول عمر محاسبه می شود. جدول عمر ایران از ابتدای سال 1400 از سوی نهاد ناظر صنعت بیمه، بیمه مرکزی ج.ا.ا برای به کارگیری شرکت های بیمه ابلاغ شده است. قبل از تدوین این جدول، از جدول عمر فرانسه برای محاسبات حق بیمه استفاده می شد. با توجه به بلندمدت بودن قراردادهای بیمه زندگی، میزان تاثیر استفاده از جدول عمر بومی بر حق بیمه این محصولات از اهمیت ویژه ای برخوردار است. یافته های تحقیق بیانگر این است که حق بیمه خالص استاندارد محاسبه شده براساس اصل تعادل برای محصولات عمر زمانی، بیمه عمر مختلط و بیمه مستمری، برای جدول ایران با جدول فرانسه متفاوت است. همچنین اثر تغییرات سن و تغییرات مدت قرارداد محصولات بیمه زندگی بر حق بیمه تحلیل شده است. علاوه بر این، ضرایب تعدیل احتمالات مرگ ومیر برای بیمه شده با وضعیت سلامتی خاص محاسبه شده و حق بیمه های تعدیل شده و درصد تغییرات آن نسبت به حالت استاندارد برای جداول ایران و فرانسه به دست آمده است که تفاوت بین حق بیمه های تعدیل شده براساس جداول ایران و فرانسه همچنان مشهود است.
۶.
مدل های توسعه داده شده در پیش بینی های مرگ ومیر عمدتا مبتنی بر روش های برون یابی و شامل درجه ای از قضاوت ذهنی محققان است که چالش اصلی و مهم تمامی این مدل ها پوشش بهتر و دقیق تر عدم قطعیت ذاتی پیش بینی ها است. مقاله حاضر با تکیه بر چنین مشکلی و اهمیت روش شناختی آن به معرفی روش های نوظهور استنباط بیزی در پیش بینی های مرگ ومیر پرداخته است. به منظور ارزیابی و معرفی بهتر مدل، از داده های مرگ ومیر فرانسه به عنوان یک کشور توسعه یافته و دارای نظام ثبتی دقیق برای برآورد و پیش بینی میزان های مرگ ومیر از سال ۱۹۵۹ تا ۱۹۹۹ استفاده شده است. توزیع پسین و پیشین هر پارامتر از طریق استنباط بیزی و همچنین برآورد پارامترهای مختلف از طریق الگوریتم زنجیره مارکوف مونت کارلو برآورد شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که در مدل های بیزین با بررسی تمام فضای یک پارامتر از طریق توزیع های احتمال تخمین بهتری از مقادیر پارامتر بدست می آید. همچنین در مقایسه با مدل اصلی لی-کارتر، در مدل بیزین بخش قابل توجهی از خطاها و عدم قطعیت ذاتی پیش بینی در گروه های سنی مختلف به نحو بهتر و دقیق تری پوشش داده می شود.
۷.
افزایش مشارکت زنان در بازار کار منجر به بهبود وضعیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جوامع می شود و زمینه ساز رشد و توسعه پایدار جوامع خواهد بود. ازاین رو، متغیر مشارکت زنان در بازار کار و عوامل تعیین کننده آن از موضوعات مهمی است که در مطالعات به دفعات به آن پرداخته شده است. در این پژوهش، تأثیر رشد اقتصادی بر مشارکت زنان در بازار کار در کنار متغیرهایی مانند میزان باروری کل، بیکاری و شهرنشینی، در ۲۳ کشور مسلمان آسیایی، در فاصله زمانی ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۹ در قالب یک مدل پنل مورد بررسی قرار می گیرد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که اگر اثرات فردی در تخمین داده های پنلی مورد استفاده در نظرگرفته نشود، مانند آنچه در مطالعات پیشین انجام شده، فرضیه U-شکل بودن رابطه میان رشد اقتصادی و نرخ مشارکت زنان، در میان مجموعه کشورهای مورد بررسی تأیید می شود. اما اگر تفاوت میان کشورها در نظر گرفته شود، این رابطه و فرضیه تأیید نمی شود. مطالعه حاضر تأکید می کند که در نظر گرفتن تفاوت های میان کشورها، منجر به روشن شدن اثرات نهادهای منحصر به فرد حاکم بر کشورها بر نرخ مشارکت زنان و همچنین تصریح درستی از اثر رشد اقتصادی بر این نرخ خواهد شد.
۸.
پژوهش حاضر با هدف تدوین راهبردهای کاهش مهاجرت روستا به شهر در استان خوزستان انجام شد. در این پژوهش، ابتدا با استفاده مطالعات تحلیلی و ادبیات موضوع به بررسی نقاط چهارگانه SWOT یعنی قوت، ضعف، فرصت و تهدید پرداخته شد و با استفاده از تکنیک AHP اولویت بندی شد. جامعه آماری پژوهش کارشناسان آگاه و متخصص موضوع در سازمان های ذیربط در استان خوزستان بودند. با استفاه از روش نمونه گیری هدفمند 48 نفر از خبرگان موضوع برای پاسخگویی به سوالات انتخاب شدند. برای پردازش اطلاعات از ماتریس- تکنیک SWOT-AHP از نرم افزار Expert Choice استفاده شد. یافته ها نشان داد که در ارزیابی معیارها، نقاط تهدید، ضعف، فرصت و قوت، اولویت های اول تا چهارم را به خود اختصاص دادند که نشان دهنده غالب بودن فضای مخاطره آمیز بر فضای مفید است. علاوه بر این، با استفاده از ماتریس TOWS اقدام به طراحی دوازده راهبرد برای کاهش مهاجرت روستایی شد که براساس نتایج، دو راهبرد «توسعه تکنولوژی های مناسب جهت کاهش سختی کار در بخش کشاورزی و زنده نگهداشتن امید به فعالیت در بخش کشاورزی» و «تبلیغات صحیح در زمینه اهمیت و ارزش فعالیت جوانان در بخش کشاورزی و به کارگیری فارغ التحصیلان در بخش کشاورزی جهت افزایش قدرت خلاقیت و نوآوری» به عنوان مهم ترین راهبردها در این زمینه شناسایی شدند.
۹.
افزایش مهاجرت های بین استانی زنان، از پراهمیت ترین تغییرات دهه های اخیر حوزه مهاجرت است که تاحد زیادی از توسعه متفاوت استان ها نشات می گیرد. نتایج تحلیل فازی داده های سرشماری 1390 نشان داد که بیشترین زنان مهاجر مستقل وارد شده به شهر تهران، از استان های بیشتر توسعه یافته می باشند. براین اساس، این تحقیق با هدف بررسی فرایندهای مهاجرت مستقل زنانی که از استان توسعه یافته یزد به تهران آمده اند، با روش کیفی روایت پژوهی انجام گرفت. یافته های این مطالعه حاکی از وجود سه مدل فرایندی اصلی است که از تحلیل روایت های 19 نفر از زنان مهاجر مستقل و ترسیم مدل های فرایندی اختصاصی هریک و در نهایت قراردادن این مدل ها در سطحی انتزاعی تر به دست آمد. این مدل های فرایندی که حاصل وجود پیرنگ های مشابه میان روایت های مصاحبه شوندگان است عبارتند از: 1. مدل میل به خودساختگی که شامل دخترانی می شود که آزادی های لازم را داشتند ولی تمایل به تجربه زندگی مستقل و دور از حمایت خانواده دارند. 2. مدل میل به پیشرفت اقتصادی- اجتماعی در زمینه های تحصیلی و شغلی. 3. مدل عدم تجانس فرهنگی که شامل دخترانی می شود که آزادی های لازم را نداشتند و برای فرار از فشارهای خانواده، فامیل و جامعه برای همنوایی با فرهنگ موجود مهاجرت کرده اند. به طور کلی نتایج نشان داد که عوامل غیراقتصادی تاثیر زیادی بر مهاجرت مستقل زنان مورد بررسی داشته اند.
۱۰.
یکی از چالش های کشورهای مهاجرپذیر و مهاجرفرست، شیوه مناسبات اجتماعی مهاجران در کشورهای میزبان است که می تواند یکی از عوامل ایجاد اختلال در تنظیم روابط اجتماعی، همگرایی و انسجام میان افراد و گروه های اجتماعی در این مناطق شود. هدف پژوهش، تبیین پیآمدهای جامعه شناختی مناسبات اجتماعی ایرانیان مهاجر به کشور آلمان بوده است. روش تحقیق پیمایشی و ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسش نامه محقق ساخته بوده است. جامعه آماری پژوهش متشکل از ایرانیان مهاجر بالای ۱۸ سال ساکن در سه ایالت بادن-ورتمبرگ، نوردین وستفالن و هسن بود که به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، حجم نمونه. ۲۸۰ نفر محاسبه شده است. نتایج نشان داد میان متغیرهای طول مدت اقامت، اعتقادات دینی، تفاوت نسلی، محدودیت های تحصیلی با مناسبات گروهی ایرانیان مهاجر در آلمان رابطه معنا دار و هم بستگی وجود دارد. نتایج مدل رگرسیونی نشان داد متغیر تفاوت نسلی قدرت تبیین ۱۴ درصد، پایبندی به اعتقادات دینی ۲۲ درصد، محدودیت تحصیلی ۱۹ درصد و طول مدت اقامت ۲۹ درصد از تغییرات خطی مناسبات ایرانیان مهاجر به کشور آلمان را داشته اند ولی اعتماد اجتماعی، پذیرش هنجارهای کشور مقصد و استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی رابطه معناداری را با مناسبات اجتماعی ایرانیان مهاجر نداشتند بنابراین فرضیه های مذکور در پژوهش حاضر تأیید نشدند.
۱۱.
یکی از ضروری ترین منابع هر نظام سلامت، سرمایه انسانی آن است و مهاجرت پزشکان به خارج به معنی از دست رفتن سرمایه انسانی است. هدف این مطالعه، تبیین پدیده مهاجرت پزشکان براساس دیدگاه ها و تجربیات دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی است. این مطالعه کیفی به روش تحلیل محتوا اجرا شد. جامعه آماری مطالعه شامل دانشجویان پزشکی دوره کارورزی (اینترنی) دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در سال 1400 بود. نمونه گیری، به روش دردسترس و تعداد نمونه به شیوه اشباع نظری 15 نفر بود. جهت گردآوری داده ها از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده و برای تحلیل داده ها، روش تحلیل محتوا به کار برده شد. بعد از کدگذاری، دسته بندی کدها صورت گرفت و به ترتیب مفاهیم، زیر طبقات و نهایتاً طبقات استخراج شدند. عوامل گرایش به مهاجرت دانشجویان پزشکی در 8 طبقه اصلی و 24 زیرطبقه شناسایی شدند. 8 طبقه اصلی شامل وضعیت آموزش پزشکی، شرایط شغلی، تنزل جایگاه اجتماعی پزشکان، فقدان تعادل کار/زندگی، بی انگیزه شدن، تأثیرپذیری از دیگران، مقایسه وضعیت با کشورهای مقصد و شرایط اقتصادی-اجتماعی کشور بود. براساس یافته های مطالعه، عوامل متعددی در گرایش به مهاجرت پزشکان دخالت دارند که برای کند کردن روند مهاجرت لازم است به همه آن ها توجه شود.
۱۲.
روند رو به افزایش طلاق در ایران طی سالیان اخیر، آن را تبدیل به یک مساله اجتماعی نموده است. مطالعه حاضر، ارتباط میان گرایش به طلاق با بیگانگی را در میان نمونه ای از زنان شهر مشهد مورد کنکاش قرار داده است. جامعه آماری تحقیق، کلیه زنان متاهل شهر مشهد و حجم نمونه نیز 384 نفر می باشد. برای انتخاب نمونه ها، از روش نمونه گیری خوشه ای استفاده شد. یافته های تحلیل مسیر نشان می دهد که تاثیر بیگانگی بر صمیمیت زناشویی، دخالت خانواده ها، نزاع بر سر قدرت تصمیم گیری و گرایش به طلاق معنادار است. هم چنین تاثیر بیکاریِ همسر بر صمیمیت زناشویی، نزاع بر سر قدرت تصمیم گیری و گرایش به طلاق معنادار است. براساس یافته ها، متغیر بیگانگی همراه با متغیرهای میانجی 53 درصد از عوامل گرایش به طلاق را تبیین کردند. از آن جایی که ریشه احساس بیگانگی در «عدم یکپارچگی» و «عدم انسجام» فردی و اجتماعی نهفته است، سیاست گذاری در جهت افزایش و بهبود روش های منتهی به کنش ارتباطی مناسب در حوزه عمومی جامعه ضرورت دارد.