نامه انجمن جمعیت شناسی ایران
نامه انجمن جمعیت شناسی ایران سال پانزدهم پاییز و زمستان 1399 شماره 30 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
امروزه کاربرد مدل سازی عامل محور به منظور تجزیه و تحلیل مسائل جمعیتی مورد توجه جمعیت شناسان قرار گرفته و جایگاه جمعیت شناسی در شناخت عمیقتر روندهای جمعیتی را ارتقاء بخشیده است . هدف از مقاله حاضر، بررسی سیر تکاملی جمعیت شناسی از ابتدا تا پیدایش و استفاده از مدل سازی عامل محور در مطالعات جمعیتی است. با مرور ادبیات موضوع، عدم توانایی پارادایم های جمعیتی در برقراری ارتباط بین سطوح خرد و کلان به عنوان یک محدودیت در تحلیل مسائل پیچیده جمعیتی روشن می شود. امروزه با توجه به توسعه ریاضیات و تولید نرم افزارها و پردازنده های قوی، مدل سازی عامل محور در بین جمعیت شناسان اهمیت ویژه ای دارد. سیاست گذاری مبتنی بر مدل سازی عامل محور به عنوان یک راهکار کارآمد با قابلیت تحلیل روابط بین سطح خرد و سطح کلان، احتمال تحقق اهداف دنبال شده به وسیله سیاست گذاریهای کلان را افزایش می دهد. این مقاله، با مرور سیر تکاملی پارادایم های مختلف و بیان ضرورت بهره گیری از رویکرد مدل سازی عامل محور در فرآیند تحلیل مسائل جمعیت شناسی، جایگاه مدل سازی عامل محور به همراه نقاط قوت وضعف آن در مقایسه با سایر پارادایم ها را بررسی و معرفی می کند. در پایان پیشنهاداتی برای استفاده از مدل سازی عامل محور در تحلیل مسائل جمعیتی ایران ارائه می شود.
کووید-19 و بازبینی گذارهای جمعیت شناختی: عصر اپیدمی های عفونی- انگلی نوپدید؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظهور کووید-19 و همه گیر شدن آن چهره اپیدمیولوژیک و مرگ ومیر جاری دنیای امروز را تغییر داد. مسئله این تحقیق، ظهور پاندمی کرونا و لزوم بازنگری در نظریه های گذار های جمعیت شناختی (گذار جمعیتی، گذار اپیدمیولوژیک و گذار سلامتی) است. ظهور این اپیدمی نشان داد که امروزه بیماری های عفونی- انگلی ممکن است با سرعتی بیش از قبل همه گیر و جهانی شوند، با بیماری های مزمن و ساختار سالخورده جمعیت ها تعامل برقرار کنند، با ویژگی های دنیای جدید، جهانی شدن و مدرنیزاسیون سازگار شوند و از شرایط آنها برای انتشار آسان تر، سریع تر و گسترده تر خود بهره بگیرند؛ از این لحاظ این بیماری های عفونی - انگلی نوپدید و بازپدید دوران جدید، متمدن تر و به روزتر از بیماری های هم نوع خود در گذشته هستند. پدیدار شدن اپیدمی کووید- 19 و جهانگیر شدن آن، یک روند جدید از مرگ و میر ناشی از این اپیدمی عالمگیر و تاثیرات مهم جمعیتی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و رفتاری به وجود آورده است که آن را از مراحل دیگر گذار اپیدمیولوژیک تاریخ بشر متمایز می کند. این نشانه ها می تواند حاکی از ورود به دوران جدیدی از مرگ و میر در عصر پسا گذار جمعیتی باشد که در بیان های نظری جدیدتر گذار اپیدمیولوژیک قبلا به آن اشاره شده است: عصر بیماری های عفونی- انگلی نوپدید و بازپدید.
برآورد پوشش ثبت مرگ و ساخت جدول عمر مستقیم برای استان های ایران در دوره ی 1395- 1390(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساخت جدول عُمر در جمعیّت های واقعی نیازمند داده های توزیع مرگ به تفکیک سن و جنس است. پوشش ناقص داده های تولیدشده در سازمان ثبت احوال کشور، اطّلاعات کافی برای محاسبه ی میزان های مرگ ومیر و ساخت جدول عُمر ملّی را بدون هرگونه ارزیابی و تصحیح فراهم نمی سازد. هدف از این مقاله، برآورد سطح پوشش ثبت جاری فوت و ساخت جدول های عُمر مستقیم ملّی و استانی برای جمعیّت ایران است. روش پژوهش، اسنادی و از رویکرد مقطعی برای تحلیل داده ها استفاده شد. داده های جمعیّت و مرگ به ترتیب از پایگاه داده های مرکز آمار ایران و سازمان ثبت احوال گِردآوری و اقتباس شد. جمعیّت آماری همه ی استان های کشور در سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1395 است. نتایج نشان داد که در دوره ی 1395-1390، پوشش ثبت جاری فوت مردان و زنان در کشور به ترتیب 86 درصد و 75 درصد بوده است. بر پایه ی این بررسی، هر مولود زنده به دنیا آمده در کشور در فاصله ی سال های 1395-1390، به شرط ثابت ماندن شرایط زیست، اگر پسر باشد انتظار می رود حدود 8/72 سال و اگر دختر باشد حدود 6/74 سال عُمر کند. استان سیستان و بلوچستان، از لحاظ میزان پوشش ثبت فوت و مقدار امید زندگی در بدو تولّد، پایین ترین جایگاه را در میان استان های کشور دارد.
مطالعه تطبیقی سبک زندگی سلامت محور سالمندان ترک و کرد در شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سلامت به عنوان سبک زندگی و پیشگیری در مقابل بیماری مطرح است که تحت تاثیر شرایط اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، محیطی و فرهنگی افراد قرار می گیرد. مطالعات نشان می دهد شرایط اقتصادی-اجتماعی متفاوت قومیت ها می تواند در سلامت آنان اثرگذار باشد. در این مطالعه، داده ها از تکنیک پیمایش، از طریق پرسشنامه ساختارمند و از افراد 60 سال به بالاتر شهر ارومیه، شامل 386 نفر سالمندان کرد و ترک (226نفر ترک،161نفر کرد) جمع آوری گردید. میانگین و انحراف معیار برای نه بُعد مورد مطالعه، برای قومیت ترک به ترتیب 83/17 و 18/2 و برای قومیت کرد 48/18 و 11/2 با سطح معنی داری 004/0 بدست آمد. نتایج تحلیل چندمتغیره نشان داد که قومیت بدون کنترل متغیرهای جمعیتی و اقتصادی با ضریب 145/0 تاثیر مثبتی بر سبک زندگی سالمندان دارد که با کنترل همین متغیر به 182/0 افزایش می یابد و درآمد ماهیانه و قومیت (یعنی کرد بودن) بیشترین تاثیر مثبت و معنادار را بر آن دارد. یافته ها نشان دادند شرایط اجتماعی-جمعیتی و اقتصادی، تفاوت معناداری را در سبک زندگی سلامت محور دو قومیت بوجود می آورد. سالمندان قوم کرد سبک زندگی سالم تری از سالمندان قوم ترک دارند که می تواند بیانگر وضعیت اقتصادی بهتر قومیت کرد در مقایسه با قومیت ترک در شهر ارومیه باشد.
کاربرد مدل ارتقاء سلامت پندر در ارزیابی کیفیت زندگی زنان سنین باروری شهرهای استان سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه به صورت توصیفی- تحلیلی با هدف مطالعه تعیین کننده های اجتماعی- جمعیتی کیفیت زندگی زنان 49-15 ساله شهرهای استان سیستان و بلوچستان براساس الگوی ارتقاء سلامت پندر و با حجم نمونه 800 نفر انجام شد. روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و ابزار مورد استفاده پرسشنامه بود. تجزیه و تحلیل داده با استفاده از روش های آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون، آزمون تی مستقل، آنالیز واریانس و رگرسیون خطی چندگانه انجام شد. نتایج تحلیل مدل های رگرسیونی نشان داد خودکارآمدی درک شده دارای بیشترین قدرت پیش بینی کنندگی متغیر کیفیت زندگی بود (288/0Beta=). بعد از آن به ترتیب: عامل موانع درک شده، سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت، سن، تعداد فرزندان و عواطف درک شده، پیش بینی کننده کیفیت زندگی زنان مورد مطالعه بودند و در مجموع این شش متغیر 8/32 درصد تغییرات کیفیت زندگی زنان را پیش بینی می کردند. با توجه به نتایج مطالعه حاضر می توان نتیجه گرفت که سازه های الگوی ارتقاء سلامت پندر از جمله خودکارآمدی درک شده و موانع درک شده و همچنین سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت جهت پیش گویی کیفیت زندگی زنان مناسب اند.
فرزندپذیری در آینه دیگرانِ مهم: مطالعه ای داده بنیاد از فرآیند مواجهه والدین با فشارهای هنجاری فرزندپذیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرزندپذیری یکی از راه های تجربه والدگری به ویژه برای زوجین نابارو است. به رغم اهمیت جمعیت شناختی فرزندپذیری، تاکنون تحقیقات اجتماعی در ایران، کمتر به ابعاد این موضوع توجه نموده اند. پژوهش حاضر، برمبنای رویکرد نظریه زمینه ای، فرآیند مواجهه والدین فرزندپذیر را با انواعی از فشارهای هنجاری مطالعه می کند. براساس نمونه گیری نظری و هدفمند، با 15 نفر از مادران فرزندپذیر شهر یزد مصاحبه عمیق صورت پذیرفت. داده ها با استفاده از کدگذاری باز، محوری و گزینشی، تحلیل و در قالب خط داستان (شامل 12 مقوله اصلی و یک مقوله هسته) و مدل پارادایمی ارائه شدند. براساس یافته ها، پدیده اصلی پژوهش «رنجیدگی از ترحم دیگران» بود که به واسطه شرایط علی (نازایی قطعی، قاضیان مشرف به صحنه و ارزش بالای فرزند برای معنابخشی به زندگی) برساخته می شود و زوجین فرزندپذیر در قبال این امر، راهبردهای کنش های موقعیتی و یا ایستادگی در برابر مشکلات با پوشیدن کفش آهنین را برمی گزینند. با فعال شدن این استراتژی ها در بین خانواده های فرزندپذیر، درنهایت پیشنهاداتی برای فرزندپذیری به خانواده های مشابه ارائه می شود. یافته ها همچنین بیانگر آن است که اکثر زوجین فرزندپذیر احساسات منفی ناشی از دریافت دل نگرانی از سوی دیگران مهم را تجربه کرده اند. پیش داوری اطرافیان، ناهمراهی خانواده ها، دغدغه در مورد گذشته فرزندخوانده و... برخی از مهم ترین زمینه های شکل دهنده به این دل نگرانی هاست.
پویایی خانوار در ایران: مطالعه چهار دهه تغییرات در ساختار خانواده و خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساختار خانوار جوامع معاصر در بسیاری از نقاط جهان متفاوت از آن چیزی است که چندین دهه پیش وجود داشت، و در بسیاری از کشورها، شکل های جدید خانوار ظهور یافته است. مطالعه حاضر با هدف بررسی تغییرات صورت گرفته در ساختار خانوار در ایران در طول 35 سال گذشته (1397-1363) انجام شد. به این منظور داده های طرح هزینه و درآمد خانوار مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که در طی این دوره، سهم خانوارهای تک نفره، تک والد و نیز خانوارهای زوجین بدون فرزند افزایش یافته و در طرف مقابل از سهم خانوارهای گسترده و ترکیبی کاسته شده است. هرچند خانوارهای هسته ای همواره اکثریت مطلق خانوارها را به خود اختصاص داده اند، سهم آن ها در یک دهه ی گذشته رو به کاهش گذاشته است. به نظر می رسد دلیل اصلی ثبات سهم این نوع از خانوارها، بافت فرهنگی و مذهبی جامعه و طولانی ترشدن دوره ی باقی ماندن فرزندان در خانه ی والدین باشد. مشاهده روندهای موجود نشان می دهد که هر چند ساختار خانواده و خانوار در ایران تا دهه های پیش از ثبات نسبی برخوردار بود، از حدود یک دهه ی پیش با تغییراتی روبرو شده است. با اینحال، به جای تبدیل شدن به الگوی خانواده مستقل غربی، ویژگی های یک الگوی همبستگی عاطفی را به خود گرفته است.
عوامل جمعیتی، اقتصادی و اجتماعی موثر بر فقر خانوارهای شهری ایران در 1395(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله فقر بسیار گسترده بوده و در هر جامعه متناسب با ویژگی های خاص خود از عوامل پیشین متفاوتی تأثیر می پذیرد. در این پژوهش اثر 12 عامل جمعیتی-اقتصادی-اجتماعی بر احتمال فقیر شدن خانوار تحت یک مدل رگرسیون پروبیت با روش حداقل راستنمایی سنجش شد. نمونه مورد استفاده، شامل 66038 نفر و در مجموع 18809 خانوار شهری ایران است. پژوهش حاضر با در نظر گرفتن دو سطح رفاهی بالا و پایین به بررسی احتمال خروج از فقر می پردازد. بر این اساس مرز درآمدی سطح رفاهی پایین برای خروج خانوار از فقر برابر با 115 میلیون ریال و برای سطح بالای رفاهی، خط فقر برابر با 264 میلیون ریال محاسبه شده است. براساس نتایج مدل، مهم ترین عامل اثرگذار در خروج از فقر خانوار در سطح رفاهی پایین تر، وضعیت درآمدی سرپرست و در سطح رفاهی بالاتر، نسبت تعداد افراد دارای درآمد در خانوار بوده و همچنین تعداد مطلق افراد دارای درآمد در خانوار نیز اثر قابل توجهی در خروج خانوار از فقر داشته است. افزایش سطح تحصیلات سرپرست خانوار عامل دیگری در خروج از فقر بود. همچنین افزایش تعداد افراد تحصیلکرده در خانوار نیز اثر قابل توجهی در خروج از فقر داشته است و با افزایش بعد خانوار احتمال فقیر شدن کاهش می یابد.
اهمیت نسبی تغییرات ساختار سنی در تغییرات میزان بیکاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به دنبال ارائه اهمیت تغییرات ساختار سنی در تغییرات بیکاری است. بنابراین سعی داشته است با ترسیم تصویری از تغییرات بیکاری در ایران، تاثیرپذیری این تغییرات را از تحولات ساختار سنی مورد مطالعه قرار دهد. داده های مورد استفاده در این مقاله، سرشماری عمومی نفوس و مسکن طی سال های 95- 1345 می باشد و تلاش شده است با استفاده از رویکرد مقطعی، روندهای بیکاری در ایران به تفکیک جنس برای نقاط شهری و روستایی کشور مورد تحلیل قرار گیرد. مطالعه شاخص های بیکاری، حاکی از افزایش بیکاری زنان و مردان در سال های 1385 و 1395 بود. استاندارد سازی نسبت افراد بیکار نشان می دهد که تشابه توزیع سنی و توزیع تحصیلی در سال هایی که با افزایش بیکاری روبرو بوده اند به جز در مردان کل کشور، در سایر گروه ها (زنان کل کشور و زنان و مردان مناطق شهری و روستایی)، نمی تواند تفاوت های میزان بیکاری آن ها را از بین ببرد. بنابراین، تغییرات اخیر در بیکاری را باید در عواملی غیر از تغییرات ساختار سنی و ترکیب تحصیلی مانند ویژگی های فردی (وضع تاهل و مهارت های حرفه ای)، مشکلات مدیریتی، نبود تناس ب بین مهارت افراد و نیازهای بازار کار جستجو کرد.
روند تغییر نسبت جنسی تولد و حذف دختران: زمینه ها و عوامل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نسبت جنسی تولد به طور طبیعی 105 پسر به 100 دختر است، اما این نسبت در برخی کشورها با مداخلات انتخاب جنس افزایش یافته است. هدف این مطالعه تعیین روند تغییر نسبت جنسی تولد در ایران و زمینه ها و عوامل مؤثر بر آن است. برای این منظور به داده های آماری سازمان ثبت احوال کشور رجوع شد و با استفاده از روش اسنادی و مرور مطالعات، زمینه ها و عوامل مؤثر بر تغییر نسبت جنسی تولد بررسی شد. بر اساس یافته ها اگر چه نسبت جنسی تولد در ایران فعلاً در محدوده طبیعی است اما دست کم در چهار استان از محدوده طبیعی خارج شده و افزایش یافته که به معنای افزایش تعداد پسران نسبت به دختران است. در ایران ترجیح مذکر به عنوان یک خصلت فرهنگی ماندگار، برخی والدین را به سمت پسرخواهی و حذف دختران سوق می دهد. با وجود چنین مشکل فرهنگی، نظام سلامت وسایل تحقق انتخاب جنس جنین را در اختیار والدین می گذارد. نظر به اینکه ادامه این روند علاوه بر اینکه نقض حق حیات مؤنث است، می تواند تبعات اجتماعی منفی همچون مشکلات ازدواج، خشونت و روسپیگری را به دنبال داشته باشد، لازم است توجه کافی به آن صورت گیرد و تدابیری برای پیشگیری از آن اندیشیده شود.
فهم ذهنی مهاجران از جاذبه و دافعه مقصد و مبدأ مهاجرت: مطالعه موردی مهاجران محله خلیج فارس شمالی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غالب تحقیقاتی که به بررسی نقش دافعه ها و جاذبه ها در مهاجرت پرداخته اند از رویکرد اثبات گرایی و کمّی به مسئله مهاجرت پرداخته اند و عموماً تفاسیر ذهنی مهاجران نسبت به دافعه و جاذبه مبدأ و مقصد را نادیده گرفته اند. روش تحقیق در این پژوهش روش کیفی و حجم نمونه 23 نفر بوده که از طریق نمونه گیری نظری انتخاب شدند. مصاحبه های انجام شده با استفاده از تکنیک تحلیل محتوای عرفی تحلیل شدند. نتایج بیانگر این است که از دیدگاه مشارکت کنندگان، جنبه های اقتصادی و معیشتی و شغلی عامل اصلی مهاجرت از حاشیه ها به سوی مرکز است. با این حال پس از مهاجرت و استقرار در مقصد، عوامل گوناگونی به نسبت قبل از مهاجرت به دافعه و یا جاذبه تبدیل می گردند که چندان ارتباطی با نظریه های اقتصادی مهاجرت ندارد. تغییرات ذکر شده از طریق در نظر گرفتن نحوه زیست در اجتماع و جامعه یا به عبارت دیگر زیستن در محیط اجتماعی کوچک و خرد مقیاس و زیستن در کلانشهرها قابل تبیین است. به عنوان نتیجه گیری کلی می توان اینگونه بیان کرد که جاذبه و دافعه های یک محل تنها به وضعیت خود آن محل برنمی گردد بلکه این دافعه ها و جاذبه در پیوند با محلی دیگر و در یک مکانیسم مقایسه است که در ذهن فرد شکل و قوام به خود می گیرد.