جامعه شناسی تاریخی (دانش نامه علوم اجتماعی)
جامعه شناسی تاریخی سال 14 بهار و تابستان 1401 شماره 1 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
حاکمیت های توتالیتر دارای مشخصات خاص خود هستند که در حد امکان این مشخصات را در عرصه های دیگر به ویژه علم و نظام دانشگاهی بازتولید می کنند. مطالعه چالش بین علوم اجتماعی و حاکمیت توتالیتر می تواند در زمینه رشد علم اجتماعی راهگشا باشد. هدف این مطالعه مقایسه تطبیقی تاریخی این رابطه در برهه ای از حاکمیت توتالیتر در آلمان، شوروی و چین است. روش مطالعه مقایسه تطبیقی تاریخی بوده و تجربیات گزارش شده در سه مورد آلمان نازی، اتحاد جماهیر شوروی و جمهوری خلق چین موردمقایسه تاریخی قرار گرفته اند. گردآوری داده ها از منابع دست دوم صورت گرفته و تحلیل ها به شیوه مقایسه تاریخی ارائه شده اند. یافته های تحقیق برخی شباهت ها و تفاوت ها را بین توتالیتاریسم نازیستی و کمونیستی نشان داد. توتالیتاریسم نازیستی ذهنیت منفی نسبت به علم اجتماعی داشته و از هرگونه نهادسازی اجتناب کرده و با ایجاد انسداد در مقابل فعالیت دانشمندان زمینه را برای هجرت اندیشه اجتماعی فراهم کرده است، درحالی که توتالیتاریسم کمونیستی ذهنیت مثبت به علم اجتماعی داشته و سعی کرده است با نهادسازی برای تولید علم اجتماعی همسو، دانشمندان این حوزه را جذب کند. هردو شکل توتالیتاریسم در اوج استبداد خود طالب علم اجتماعی وابسته به حاکمیت، غیرانتقادی، کمی گرا، کاربردی و مفید برای تداوم قدرت بوده اند.
زمینه ها و ریشه های شورش مردم نی ریز فارس در عصر ناصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شورش مردم نی ریز فارس و روستاهای تابعه در عهد ناصری یکی از اتفاقات و رویدادهای اجتماعی و سیاسی مهم در تاریخ محلی فارس و جنوب ایران به شمار می رود که کم تر موردمطالعه و واکاوی قرارگرفته است . نظر به حضور سید یحیی دارابی بابی در رأس این شورش، اهمیت آن هیچ گاه موردتوجه پژوهشگران واقع نشده و اتفاقاً به دلیل حضور سید یحیی دارابی در رأس آن از اهمیت آن فرو کاسته شده است. باوجودآنکه دارابی به فرقه بابیت تعلق داشت، اما رنگ و بوی شورش مردم نی ریز و حرکت وی در نی ریز عمدتاً طبقاتی و اجتماعی بود که برپایه جنبش عمومی مردم شکل گرفت. در این جنبش اجتماعی اکثریت اهالی نی ریز به خصوص روستاهای آن که شامل کشاورزان پیشه وران و کارگران می شد مشارکت داشتند. در این پژوهش سعی شده است تا ابعاد گوناگون شورش مردم نی ریز فارس و نیز نقش سید یحیی دارابی در نی ریز و حوادث رخ داده در این شهرستان در سایه این حرکت موردبررسی قرار گیرد. لذا سؤال اصلی پژوهش این است که زمینه های اصلی شکل گیری شورش مردم نی ریز فارس کدام بود و چگونه سید یحیی دارابی رهبری آن را به دست گرفت؟ پژوهش به شیوه مطالعه کتابخانه ای و با تکیه به روش توصیفی تحلیلی تلاش می کند تا پاسخ سؤال پژوهش را بیابد. فرضیه محوری این پژوهش آن است که انباشت ده ها سال مطالبات مردم نی ریز و فقر و درماندگی آن ها نیاز به جرقه ای داشت که یحیی دارابی آن جرقه را روشن کرد. یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که شورش مردم نیریز به سبب ظلم و ستم حاکم نیریز، زین العابدین خان و رهایی از فشار اقتصادی رخ داد و رهبری سید یحیی دارابی بر این شورش ناشی از پیشینه خانوادگی مثبت، و ازدواج وی در نیریز بوده است
بررسی تطبیقی هویت اعتراضی و نهادهای سازمانبخشِ جنبش های اجتماعی در ایران طی سال های 1396-1378(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر با استفاده از نظریه بسیج منابع چارلز تیلی و با تأکید بر الگوی بسیج سیاسی تیلی، به بررسی ویژگی های سازمان یابی در سه جنبش اعتراضی سال های 1378، 1388 و 1396 در ایران پرداخته شده است. پرسش اصلی این تحقیق آن است که تفاوت ها و شباهت های هریک از این جنبش ها از منظر فرایند سازمان یابی (هویت مشترک و نهادهای سازمان دهنده) چه بوده است؟ روش این پژوهش، مقایسه تطبیقی تاریخی این سه جنبش برپایه تحلیل تفسیری اسناد و مقایسه موردهاست. برپایه نتایج حاصل از تحقیق، تفاوت ها و شباهت های سه جنبش مورد بررسی از منظر سازمان یابی تعیین شده است . تشکل های سازمان دهنده در جنبش 1378، عمدتاً ترکیبی از احزاب رسمی اصلاح طلب، تشکل های رسمی دانشجویی و حلقه های روشنفکری دینی هستند. سازمان در جنبش 1388 مرتبط با کمپین های انتخاباتی و ستادهای انتخاباتی، احزاب رسمی اصلاح طلب و تشکلات رسمی دانشجویی است، اما نقش محوری بر مشارکت از پایین به بالای طبقه متوسط شهری و شبکه سازی های وسیع این طبقه از طریق تکنولوژی های ارتباطی استوار است. در مقایسه با جنبش های 1378 و 1388، در جنبش 1396 هسته های معترض صنفی یا گروه های معترضی که مستقیماً در معرض تهیدستی قرار داشتند، موتور محرک سازمانی جنبش 1396 هستند .
پوشاک و نقش آن در انعکاس تمایزات اجتماعی عصر قاجار براساس نظریه تمایز بوردیو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پوشاک اگرچه همیشه ضرورتی حیاتی و انکارناپذیر برای بشر بوده، اما کارکردهای دیگری نیز در زندگی او داشته است. در دوره قاجار پوشاک علاوه براین که نیاز مبرم و اساسی زندگی هر ایرانی بود، اما ازسوی دیگر وسیله ای برای نشان دادن تخصص و تمایز طبقاتی نیز بوده است. در این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با کاربست نظریه «تمایز اجتماعی» پیر بوردیو به این سؤال پاسخ داده می شود: آیا پوشاک در میان ایرانیان عصر قاجار صرفاً کالایی برای رفع نیازهای اساسی زندگی همچون حفاظت در مقابل سرما و گرما یا جلوگیری از برهنه ماندن بوده است یا این که علاوه براین، کارکردهای دیگری همچون نشان دادن تمایز اجتماعی نیز داشته است؟ فرضیه پژوهش این است که لباس علاوه براین که وسیله ای برای رفع نیازهای اساسی زندگی بوده است، اما ازدیگرسو ابزار مناسبی برای نشان دادن تفاخر و تشخّص اشرافی و درنتیجه انعکاس تمایزات اجتماعی میان طبقات بالا و پایین جامعه بوده است. یافته های پژوهش نشان می دهد اگرچه طبقات فرودست در ایران عصر قاجار بیشتر براساس طبع ضرورت پسند خود به لباس به چشم کالایی برای رفع نیازهای اساسی زندگی همچون حفاظت در مقابل سرما، گرما و جلوگیری از برهنگی می نگریستند یا براساس شغل و حرفه خود به دنبال لباس ارزان و بادوام بودند، به همین خاطر آنان نمی توانستند توجه چندانی به رویکرد هنری و زیباشناختی لباس داشته باشند، اما طبقات فرادست که نیازهای اولیه شان برآورده شده بود، در مقابل با به خرج دادن سلیقه ای هنری و زیباپسند، توجه خود را بیشتر معطوف به گران قیمت بودن، زیبایی و استفاده از تجملات در لباس های خود کردند تا از این طریق تشخّص و تمایز اجتماعی خود نسبت به طبقات فرودست را نشان دهند.
متفکران و کنشگران عهد مشروطیت در ایران و مسئله حقوق اساسی ملت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله بررسی مفهوم حقوق و آزادی های اساسی ذیل مفهوم عدالت، نزد متفکران مشروطه است. مقاله بر آن بوده که با روش تحلیل تاریخی، تعریف دقیقی از حقوق اساسی نزد بیش از سی روحانی و روشنفکر دوران مشروطه عرضه دارد و تلاش کند دسته بندی مناسبی از نوع مواجهه هریک از ایشان نسبت به حقوق و آزادی ها ارائه دهد و از دسته بندی های دوگانه تن زند. چارچوب مفهومی و نظری موردبررسی، نحوه شکل گیری سوژه مدرن نزد کانت و رالز؛ و ازطرفی دسته بندی های موجود از حقوق، بوده است. درنهایت طیفی ارائه شد که در دسته اول آن باور به اینکه «آزادی باعث نشر زنادقه و مخالفت با اسلام است»؛ در دسته دوم «باورمندان به حقوق سیاسی یا حقوق شاه و رعیت، یا مردم و مسئولان»؛ در دسته سوم «حقوق اقتصادی و اجتماعی برای قوام بخشیدن به جامعه»؛ در دسته چهارم «باورمندان به حقوق شخصی و سیاسی» و در دسته پنجم «حقوق اساسی و آزادی های عمومی به عنوان حق شهروندی» وجود دارد.
نظریه های انحطاط تمدن اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برآمدن و برافتادن تمدن های گوناگون بشری از حوادثی بوده که توجه بسیاری از اندیشمندان در حوزه تاریخ، تمدن پژوهی و جامعه شناسی را به خود معطوف کرده است. تمدن اسلامی نیز که در سده هایی از تاریخ، از درخشش خیره کننده علمی برخوردار بود، اما در ادامه حیات خویش به افول علمی دچار شد، اذهان اندیشمندان و پژوهشگران را به پرسش در چگونگی و چرایی علت افول یا انحطاط آن درگیر ساخت. پرسش قابل طرح این است که آیا در بررسی انحطاط تمدنی اسلام، جدای از علل و عواملی که استدلال شده، نظریه یا نظریه هایی مطرح شده است؟ هدف این مقاله، ارائه و دسته بندی نظریه های انحطاط تمدن اسلامی از خلال علل و عوامل گوناگونی است که در این باره مطرح شده است. یافته پژوهش نشان داده است که از دیدگاه های مطرح شده در چرایی افول تمدن اسلامی می توان نظریه هایی را برساخت که یا نگاه به عوامل درون تمدنی دارند یا به عوامل برون تمدنی نظر کرده اند.
نقد دیدگاه «تضاد دولت و ملت»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شایع ترین و مهم ترین دیدگاه مربوط به مناسبات مردم و حکومت در تاریخ ایران، دیدگاه مربوط به «تضاد دولت و ملت» است. این دیدگاه از جانب محمدعلی همایون کاتوزیان و برخی افراد دیگر ذکر شده است. در دیدگاه کاتوزیان، چرخه «استبداد، هرج و مرج، استبداد» درمورد مناسبات مردم و حکومت در تاریخ ایران مطرح شده است. دیدگاه «تضاد» با تعریفی که از جایگاه ساختار سیاسی می کند به نقش نظام سیاسی در نحوه تعامل مردم با حکومت در تاریخ ایران اشاره دارد که همواره نشانگر وضعیت «چالش»، «نزاع» و «درگیری» بین آن ها بوده است. این مقاله به دنبال نقد دیدگاه «تضاد» با بهره گیری از رهیافت « جامعه شناسی تاریخی» است. مدعا این است که دیدگاه «تضاد» نمی تواند جوهره مناسبات مردم و حکومت در طول تاریخ ایران را تبیین کند. روش مقاله کیفی و به صورت توصیفی تفسیری است. یافته ها حکایت از این دارد که با بهره گیری از رهیافت جامعه شناسی تاریخی می توان در تعمیم دیدگاه تضاد بر کل تاریخ ایران و جوهره آن تردید کرد، چراکه بستر تاریخی و اجتماعی جامعه ایران دیده نشده، لذا مکانیسم های تعامل و نحوه زیست اجتماعی ایرانیان نیز فهم نشده است. با روش جامعه شناسی تاریخی می توان بر تکثر قواعد، تنوع تاریخ و به خصوص فضاها و موقعیت های متکثر غیرتضادی در مناسبات دولت و ملت در طول تاریخ ایران تأکید داشت. .
سرمایه اقتصادی- اجتماعی بازاریان و نقش آفرینی آن ها در انقلاب مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق شناخت تأثیر سرمایه اقتصادی و اجتماعی بازاریان در دوره قاجار بر نقش آفرینی آن ها در روند انقلاب مشروطیت ایران، تا صدور فرمان مشروطیت توسط مظفرالدین شاه، است. روش تحقیق در این پژوهش تاریخی و جهت گردآوری اطلاعات از سفرنامه ها، خاطرات، اسناد و مدارک تاریخی استفاده شده است. نتایج حاکی از آن بوده که سرمایه اجتماعی بازاریان در دوره قاجار در کنار سرمایه اقتصادی آن ها نقش عمده ای را در نقش آفرینی انقلابی بازاریان و پیروزی انقلاب مشروطیت داشته است. بازاریان دوره قاجار با به کارگیری سرمایه اجتماعی انباشته خود در جامعه شهری و استفاده از پول و نیروی کار تحت پوشش خود توانستند نقشی انقلابی در مشروطه اول ایفا کنند و در میدان سیاست به قدرت دست یابند.
سندشناسی اسناد متعه در دوره پهلوی اول (تأثیر قوانین جدید)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسناد به عنوان یکی از منابع دست اول، نقش مهمی در پژوهش های تاریخی دارند. در این میان، اسناد متعه به عنوان اسناد شرعی برآمده از فقه اسلامی، اصول و چارچوب معینی دارند که اطلاعات فراوانی در زمینه فرهنگ، اجتماع، اقتصاد و آداب و رسوم مردمان گذشته ارائه می دهند. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که متعه نامه های دوره پهلوی اول از نظر شکلی و محتوایی دارای چه ساختاری هستند؟ و قوانین جدید چه تأثیری بر محتوای این اسناد گذاشته اند؟ مدعای اصلی پژوهش براساس بررسی اسناد، بر این اساس قرار گرفت که متعه نامه های نیمه اول دوره سلطنت پهلوی اول، از نظر شکل و هم محتوا، متأثر از قوانین شرعی و عرفی، سنت سندنویسی دوران قاجار و همچنین براساس جایگاه اجتماعی و طبقاتی افراد تنظیم و تحریر می شده اند. اما در نیمه دوم سلطنت پهلوی اول، با تصویب قوانین جدید مربوط به ازدواج، جنبه های فقهی این اسناد همچنان باقی و بر جنبه های عرفی و قانونی آن ها افزوده شد؛ دوم آن که تغییراتی در ساختار محتوایی این اسناد به وجود آمد، اما از نظر شکلی همچنان مانند گذشته بود. به منظور اثبات مطالب فوق، لازم دانسته شد که این اسناد از نظر محتوایی و شکلی، بررسی و همچنین تأثیر قوانین جدیدِ دوره رضاشاه بر این اسناد، مشخص شود.
مطالعه فرایند شکل گیری دولت در عصر جمهوری اسلامی (1357- 1368)، با تأکید بر عاملیت رهبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله فرایند شکل گیری دولت در دهه نخست عصر جمهوری اسلامی (۱۳۵۷-۱۳۶۸)، با تکیه بر عاملیت رهبری مطالعه شده است. مدعایِ این تحقیق آن است که پس از فروپاشیِ نظمِ قانونی گذشته در 22 بهمن 1357، فرایند دولت سازی با محوریتِ عاملیت رهبری برایِ نگارش قانون اساسیِ ۱۳۵۸ شروع شد و دوگانگی بدنه اجرایی در قانون اساسی تعبیه شد. سؤال این مقاله به این صورت بیان شده است که «عاملیت آیت الله خمینی در فرایند شکل گیری دولت بعد از انقلاب ۱۳۵۷ چگونه بود؟». مطابق با مدعای نظری این متن دولتی که بعد از انقلاب ساخته شد، قابل تطبیق با ویژگی های یک دولت تام کیفی است که در آن امکان بوروکراتیزه شدن، به معنای حُکم رانی قوانین فارغ از مداخلات شخصی، به حداقل می رسد و از سویِ دیگر برقراری ارتباط با جامعه پیوسته به اشکال مختلف صورت می پذیرد. این متن به لحاظ روش شناسی ، بر رویکرد ترکیبی استوار است که داده های تاریخی در دو سطح درون موردی و بین موردی تحلیل شده است. در تحلیل درون موردی به تحلیل رواییِ پنج دوره از فرایند شکل گیری دولت در دوره معین تاریخی پرداخته ایم و در تحلیل بین موردی چگونگی شکل گیری دولت تام کیفی را با رویکرد علیت همایندی تبیین علّی کرده ایم. شواهد نشان می دهد که در دو دوره اولِ شکل گیری دولت امکان حرکت به سمت دولتی دموکراتیک با مشارکت اکثریت نیروهای درگیر انقلاب بیشتر از دوره های بعد بوده است. در دوره اول عاملیت رهبری از منظری وحدت بخش به همه نیروهای انقلاب محقق می شود و عاملیت قانون گذارانه رهبری از دوره سوم به بعد آشکارا قانون گذارانه می شود. پس از بازنگری در قانون اساسی ویژگی های دولت تام کیفی با اقتداری دوگانه که برآمده از شکاف در خودِ قوه مجریه است، تکمیل می شود.
جایگاه بسیج تدارکی، تدافعی و تهاجمی بازار در انقلاب اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باتوجه به اهمیت نقش بسیج سیاسی بازار در انقلاب 57 مبنی بر حمایت بی شائبه ای که در زمینه هایی چون احداث مساجد و تکایا و درمانگاه هایی که به رایگان مردم را درمان می کردند و تأمین مالی روحانیت، جامعه توانست قشر بازار را در میان توده های جامعه موردتوجه قرار داده و از ارکان مهم جامعه به شمار آید. در این مقاله تلاش شده است که کنش بازار و بازاریان را به عنوان یک نیروی اجتماعی تأثیرگذار در جریان انقلاب اسلامی با رویکرد بسیج مورد بررسی قرار گیرد و به این سؤال پاسخ دهد که بسیج سیاسی بازار سنتی چه نقشی در روند کنش جمعی در انقلاب اسلامی سال 57 ایران ایفاء کرده است؟ در پاسخ به این سؤال، باتکیه بر نظریه کنش جمعی چارلز تیلی به بررسی نقش بسیج سیاسی تدارکی و تدافعی و تهاجمی بازار بر انقلاب سال 57 پرداخته می شود و نظر به بررسی نقش بازار در بسیج تدارکاتی در زمینه هایی چون احداث مساجد و تکایا و درمانگاه هایی که به رایگان مردم را درمان می کردند و تأمین مالی روحانیت پرداخته می شود و همچنین در بسیج تهاجمی با حضور در تشکل های سیاسی همچون هیئت مؤتلفه اسلامی و در بسیج تدافعی در پیوستن بازاریان به اعتصابات سراسری جهت حمایت از انقلاب سال 57 اذعان داشت به بررسی نقش بازار نقشی در انقلاب 57 پرداخته می شود.
تأثیر درباریان و روحانیون در ارجاع زنان به پزشکان خارجی در دوره ناصری؛ مطالعه ای اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زنان تا پیش از نیمه های دوره ناصری، در مقایسه با مردان، از گروه های اجتماعی هستند که در فاصله دورتری از طب مدرن و درنتیجه ارتباط با طبیبان مردِ خارجی قرار دارند، ولی به تدریج اتفاقاتی می افتد که سیر گرایش آنان به طب مدرن و طبیبان مرد خارجی بیشتر می شود. حال این سؤال مطرح است که چه عواملی در گرایش زنان به طب مدرن و درنتیجه در رجوع به طبیبان مرد خارجی نقش داشته است؟ این اتفاق نمی توانسته در خلأ یا براساس یک روند طبیعی باشد. حتماً عوامل مؤثری در این تغییر رفتار نقش داشته است. به نظر می رسد مؤلفه های گوناگونی در این میان مؤثر باشند که نقش دربار و درباریان در کنار موضع گیری های علمای دین و رفتار عملی آنان در این میان برجستگی خاصی دارد. این مقاله براساس گزارش های همان دوره و برخی از پژوهش های جدید، برپایه جمع و قرائن به بررسی این موضوع پرداخته و تلاش کرده است ضمن بررسی عوامل عدم رجوع زنان به طبیبان مرد خارجی، نقش دربار و روحانیون را در گرایش مثبت و منفی زنان به طبیبان مرد خارجی تبیین کند. نتیجه به دست آمده این است که مواضع این دو گروه در هم گرایی و واگرایی اجتماعی زنان نسبت به طب مدرن و رجوع به طبیبان مرد خارجی نقش تأثیرگذاری داشته اند و حداقل می توان بخشی قابل توجهی از تغییر رفتار زنان نسبت به به این موضوع را در کشاکش رفتارهای این دو پایگاه اجتماعی دانست.