آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۹

چکیده

زنان تا پیش از نیمه های دوره ناصری، در مقایسه با مردان، از گروه های اجتماعی هستند که در فاصله دورتری از طب مدرن و درنتیجه ارتباط با طبیبان مردِ خارجی قرار دارند، ولی به تدریج اتفاقاتی می افتد که سیر گرایش آنان به طب مدرن و طبیبان مرد خارجی بیشتر می شود. حال این سؤال مطرح است که چه عواملی در گرایش زنان به طب مدرن و درنتیجه در رجوع به طبیبان مرد خارجی نقش داشته است؟ این اتفاق نمی توانسته در خلأ یا براساس یک روند طبیعی باشد. حتماً عوامل مؤثری در این تغییر رفتار نقش داشته است. به نظر می رسد مؤلفه های گوناگونی در این میان مؤثر باشند که نقش دربار و درباریان در کنار موضع گیری های علمای دین و رفتار عملی آنان در این میان برجستگی خاصی دارد. این مقاله براساس گزارش های همان دوره و برخی از پژوهش های جدید، برپایه جمع و قرائن به بررسی این موضوع پرداخته و تلاش کرده است ضمن بررسی عوامل عدم رجوع زنان به طبیبان مرد خارجی، نقش دربار و روحانیون را در گرایش مثبت و منفی زنان به طبیبان مرد خارجی تبیین کند. نتیجه به دست آمده این است که مواضع این دو گروه در هم گرایی و واگرایی اجتماعی زنان نسبت به طب مدرن و رجوع به طبیبان مرد خارجی نقش تأثیرگذاری داشته اند و حداقل می توان بخشی قابل توجهی از تغییر رفتار زنان نسبت به به این موضوع را در کشاکش رفتارهای این دو پایگاه اجتماعی دانست.

تبلیغات