جامعه شناسی تاریخی (دانش نامه علوم اجتماعی)
جامعه شناسی تاریخی سال دوازدهم بهار و تابستان 1399 شماره 1 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
پس از مشروطیت پرسش از چیستی و چرایی وقوع آن شاید مکررترین پرسش نظریه پردازان و متفکرانی بوده است که درباره تاریخ ایران معاصر اندیشیده اند. اما در بسیاری از موارد تفاسیر و تبیین هایی که ارائه شده به نحوی شرق شناسانه بوده اند. از طرف دیگر در این تبیین ها انقلاب مشروطه به مثابه یک رویداد آن قدر برجسته شده است که در پرداختن نظریه درباره تاریخ ایران به عنوان نقطه فارق تاریخ ایران را به پیش و پس از خود تقسیم می کند. به این ترتیب تاریخ ایران تبدیل شده است به تاریخ استبداد؛ ولی این قضاوت از بالای قله انقلاب مشروطه به دست آمده است. با تقلیل گرایی هایی که در این نگاه با ساخته شدن کلیت یکپارچه از تاریخ صورت می گیرد، در عمل وظیفه بررسی علمی کنار گذاشته می شود، زیرا تکلیف گذشته با تفسیر آن به عنوان تاریخ استبداد روشن شده است می شود . مقاله حاضر می کوشد از رهگذر مرور انتقادی نظرات همایون کاتوزیان و جان فوران به عنوان به جای تبیین مشروطیت به عنوان انقلابی علیه استبداد و وابستگی ، با کمک گرفتن از بینش های نظری وبر و دورکیم آن را به مثابه فرآیند تحولی تدریجی ببیند که زمینه های تکوین آن را در تحولات قرن نوزده می توان پی گرفت. البته ابداً ادعای ارائه مدل و نظریه در کار نیست، بلکه تلاشی است برای اندیشیدن جامعه شناسانه درباره مشروطیت؛ تأمل درباره آن به عنوان فرآیند، محصول تحولات تدریجی طولانی مدت در جریان ها، نهادها و نیروهای اجتماعی در عرصه داخلی و تغییرات در نظام جهانی.
بازشناسی گفتمان روشنفکری دینی شریعتی و مقایسه آن با گفتمان انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی تطبیقی دو گفتمان روشنفکری دینی دهه 40 و گفتمان انقلاب اسلامی اختصاص یافته است. نگارنده در این جستار، ابتدا با بهره گیری از بستر معرفت شناختی نظریه لاکلا و موفه، به ارائه مفصل بندی این گفتمان ها بر اساس دال مرکزی آنها اقدام نموده است. شریعتی با دیدی جامعه شناختی توانست با ارائه سیمائی سیاسی از اسلام با محوریت "اسلام انقلابی- اجتماعی" پیشقراول انقلاب اسلامی شود. در تدوام این گفتمان، گفتمان انقلاب اسلامی نیز با رویکردی فقهی و با محوریت "اسلام ناب" به عنوان دال محوری در قاموس و شاکله معرفتی تمام جریان های سیاسی بعد از انقلاب اسلامی با همان مولفه های گفتمانی به شکلی جدیدتر و اندکی متفاوت تر توانست باز تولید و تئوریزه شود. یافته های پژوهش حاکی از آن است که، هر دو گفتمان با اعتقاد به امتزاج دین و سیاست با رویکردی نسبتا دموکراتیک و با توسل به سازواره "امت و امامت" توانستند حکومت مطلوب خویش را پایه ریزی نمایند که در تقابل با نظام های توتالیتاریستی، دین سنتی و روحانیون حامی آن، به حاشیه رانی گفتمان غالب و حاکم عصر یعنی "گفتمان پهلویسم" منجر شد. هر دو گفتمان مذکور با محدودیت قلمرو اختیارات رهبری هر چند با وجود نقطه افتراق هایی در شکل و محتوا، توانستند با تاکید بر مدخلیت دال مردم و نقش تاثیر گذار آنها در انتخاب حاکم جامعه آرمانیشان در برابر ایده"حکومت اسلامی" که به نقش مردم در مشروعیت بخشی به حکومت باور ندارند، قرار گیرند.
شکل گیری و توسعه دام پروری تمام وقت در جوامع حوضه رودخانه کُر در دوره بانِش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دوره فرهنگی بانِش در جنوب ایران، یک مرحله کلیدی در افزایش پیچیدگی های اجتماعی- اقتصادی در نیمه دوم هزاره چهارم پ.م به شمار می آید. تولید و توزیع تخصصیِ محصولاتِ صنعتی و غذایی در کنار تغییر الگوهای استقراری و راهبرد های زیستی نشان دهنده یک تطور فراگیر منطقه ای است که نظام متفاوتی را در جامعه بانشی حوضه رودخانه کر برقرار می سازد. در این میان برخی شواهد باستان شناختی، مختصات جامعه ای متخصص درزمینه تولید و توزیع محصولات دامی را در کنار جوامع تولیدکننده کشاورز/ صنعتگر این حوضه ترسیم می نماید که موجودیت آن به عنوان یک پدیده نوین، متأثر از پیچیدگی اقتصادی در بازه زمانی و مکانی مذکور است. پژوهش حاضر شکل گیری و توسعه دام پروری تمام وقت را در پیکربندی نظام اقتصادی-اجتماعی این دوره ترسیم و با بهره گیری از رویکرد حد وسط و با قیاسی تاریخی- مردم شناختی توضیحی برای چگونگی تطور راهبرد های تولیدی و شکل گیری بستر های مبادله محصولات دامی ارائه می نماید.
دولت توسعه گرا و چالش های توسعه اقتصادی در ایران(1357-1398)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر وضعیت دولت توسعه گرا در ایران و نقش آن را در پیشبرد توسعه اقتصادی مورد مطالعه قرار می دهد. پرسش اساسی پژوهش حاضر آن است که چرا در ایران پس از انقلاب «دولت توسعه گرا»ی کارآمدی نتوانسته شکل بگیرد تا توسعه اقتصادی کشور را با موفقیت به پیش برد؟ برای پاسخ دادن به پرسش تحقیق، دستگاه نظری آدریان لفت ویچ در خصوص دولت توسعه گرا مبنای مطالعه قرار گرفت و از نظریه داگلاس نورث و همکاران در خصوص انواع نظم های اجتماعی نیز استفاده شد. پژوهش حاضر بر اساس روش تفسیر تاریخی و تکنیک تحلیل روایتی انجام پذیرفته است. واحد تحلیل پژوهش حاضر «دولت ملی» است و رویدادها و شرایط داخلی، منطقه ای و بین المللی در نسبت با آن انتخاب و بر اساس تسلسل زمانی به عنوان بستر پیشبرد توسعه اقتصادی مورد تحلیل قرار می گیرند. بر اساس نتایج تحقیق، ضعف های ساختاری و نهادی دولت در کنار شرایط و تحولات منطقه ای و بین المللی موجب می شود با وجود کارآمدی دولت در دوره هاشمی و اوایل دوره خاتمی، کشور وارد تنش های داخلی و خارجی شود و در نهایت گفتمان «امنیت» جایگزین گفتمان «توسعه» شود. در چنین شرایطی اولویت های کشور و سازماندهی نهادی آن دیگر توسعه ای نبوده و روند توسعه اقتصادی کشور دچار وقفه و حتی عقبگرد می شود.
لویه جرگه و جایگاه آن در تاریخ نگاری معاصر افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لویه جرگه از دو قرن پیش به عنوان یکی از مهم ترین و تاثیرگزارترین مجالس بزرگ ملی در تاریخ معاصر افغانستان شناخته شده است. این مجلس با قانون اساسی افغانستان رابطه ناگسستنی دارد؛ به گونه ای که از هشت بخش قانون اساسی، هفت بخش آن توسط لویه جرگه ها تصویب شده اند و از شش فصل قانون اساسی یک فصل کامل به لویه جرگه اختصاص یافته است. این درحالی است که این نهاد همواره از طرف برخی پژوهشگران و نو اندیشان جامعه افغانستانی مورد نقد قرار گرفته و با نگاه سلبی به آن نگریسته اند. در این مقاله، با رویکرد توصیفی-تحلیلی و در جهت تبیین بازتاب تاریخ نگارانه جایگاه و کارکرد لویی جرگه ها در ساختار سیاسی- اجتماعی افغانستان معاصر، بررسی مفهوم، محتوا و تبار آن مورد نظر قرار گرفته و در ادامه نگرش های سلبی و ایجابی جریان های سه گانه تاریخ نگاری معاصرافغانستان (ملی گرا، چپ گرا و اسلام گرا) بدین سنت آمده است. حاصل پژوهش حاکی از این است که تأثیرپذیری جریان های تاریخ نگاری معاصر از شرایط سیاسی و دیرپایی لویه جرگه ها درتوجیه قدرت سیاسی حاکمان وقت، موجب شده است که جریان های مذکور، علیرغم نقد ریشه های قومی تاثیرگذار بر ماهیت کارکردی آنها، در رقم خوردن تحولات اساسی جایگاه مهمی برای آن قائل شوند.
نظام نامه انتخابات و انتخابات نخستین دوره مجلس شورای ملی در آذربایجان(1285ش./1324ق.)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بلافاصله بعد از صدور فرمان مشروطیت ، نظام نامه انتخاباتی به عنوان سازوکار و شیوه نامه چگونگی نخستین انتخابات مجلس شورای ملی تدوین و تصویب گشت. براساس این نظام نامه انتخابات صنفی و طبقاتی بود. صنفی بودن انتخابات با نقشی که طبقات مختلف در به ثمر رسیدن انقلاب مشروطیت ایفا کرده بودند ربط وثیقی داشت.با وجود انتقاداتی که به نظام نامه وارد بود،به عنوان نخستین تجربه در مسیر دموکراسی این نظام نامه راه مشارکت سیاسی را باز کرد. بعد از تهران، دومین شهری که به انتخابات دست زد ، تبریز بود. نهادهای مردمی و مدنی تبریز عهده دار برگزاری این انتخابات شدند و با وجود برخی اشکالات و ابهامات، انتخابات اولین دوره مجلس شورای ملی در آذربایجان، تجربه قابل دفاع ، پیشروانه و راهگشایی در تحقق مشارکت عمومی وحق تعیین سرنوشت سیاسی و اجتماعی تلقی می شود. این پژوهش، نظام نامه انتخابات و جریان انتخابات آذربایجان را به عنوان مسئله ای محوری در تجربه ی نخستینِ دموکراسی در ایران و آذربایجان با اتکا به منابع اصیل مورد بررسی قرار داده است.
راهبردهای توسعه فرهنگی در ایران: مطالعه موردی دوره پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه به عنوان یک ایده از دورانی به زبان فارسی راه یافت که فرهیختگان ایرانی به موضوع عقب ماندگی ایران پس از رابطه با جوامع اروپایی پی بردند و تعداد محدودی از نخبگان هیئت حاکمه، به فکر تغییر وضع موجود افتادند. هدف این افراد رسیدن به مرحله ای بود که دولت های پیشرفته غربی در آن قرار داشتند، بدین منظور در عصر قاجار با توجه به عقب ماندگی اقتصادی و عدم پیدایش گروه های نوساز نیرومند، نخبگان حاکم راه اصلاحات از بالا را در پیش گرفتند، موضوعی که بعدها در دوره پهلوی نیز ادامه یافت. مقاله حاضر پژوهشی است پیرامون راهبردهایی که درزمینه توسعه فرهنگی در دوره پهلوی اول از سوی هیئت حاکمه و نخبگان حاکم برای رسیدن به توسعه فرهنگی در پیش گرفته شد. رویﮑ ﺮد ﭘ ﮋوﻫشی کار، عبارت از توصیف نظری و روش تحقیق انتخاب شده، ناظر بر روش ﺑﺮرﺳﯽ تاریخی و شیوه گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای است. در این پژوهش از نظریه عقلانیت وبر به عنوان چارچوب نظری بهره برده ایم و حاصل بررسی، حکایت از این نکته دارد که راهبردهای توسعه فرهنگی در دوره رضاشاه ناظر بر توسعه عقلانیت ابزاری بوده و پیامدهای آن را در سه مورد می توان خلاصه کرد: 1) استبداد و اقتدارگرایی (2) ناسیونالیسم سرکوبگرا و 3) سکولاریسم ستیزه گر.
تحلیل باستان شناختی قلاع اربابی شهرستان بهار (استان همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قلاع اربابی شهرستان بهار از جمله قلاع دشتی هستند که طی سده های متأخر اسلامی به دلیل ضعف حکومت مرکزی و هرج و مرج های ناشی از آن، و نیز با هدف اقامت و سکونت خوانین محلی و اطرافیانشان، احداث شده اند. در ساخت بنای قلعه های منطقه، همچون تمامی قلاع دشتی، تپه های طبیعی و بلندی ها به جهت اشراف به مناطق پیرامون و توان دفاعی بهتر، مورد توجه خاص بوده است. یکی از ویژگی های عمده قلعه های اربابی مورد مطالعه، بهره گیری متفاوت از سازه برج در بنای قلاع است که در طول زمان از کارکردهای متفاوتی چون سکونت و دیده بانی برخوردار بوده اند. عمده تزئینات قلاع مورد مطالعه در بخش ارباب نشین به خصوص در سرستون و پایه ستون های ایوان و نیز در طرح گچ بری های داخل بنا است که با انواع نقش مایه های گیاهی به صورت طرح های اسلیمی و ختایی اجرا شده اند. این بناها با کارکردی به عنوان مراکز حکومتی محلیِ اَمن، در گذشته مورد توجه بوده اند. در این پژوهش، قلاع مذکور با هدف بررسی ساختارهای معماری و تزئینات به کار رفته در آنها و همچنین تحلیل شاخصه های بارز مشترک در میان آنها، مورد مطالعه و بررسی قرار می گیرد. بررسی علت شکل گیری این دسته از بناها و نقش آنها در امنیت منطقه در طول دوران قاجاریه مهمترین مسئله ای است که در جریان این پژوهش باید به آن پاسخ داده شود. پژوهش حاضر با رویکرد «میدانی توصیفی تحلیلی»، به تبیین وضعیت این دسته از بناها پرداخته است. روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش متکی بر مطالعات کتابخانه ای و بررسی های میدانی است.
مطالعه تطبیقی نشانه های تغییر خواهی در نقاشی های کمال الملک و ژاک لویی داوید* ( براساس نظریه میدان پی یر بوردیو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پی یر بوردیو جامعه شناس فرانسوی معتقد است، سلیقه ها، قضاوت ها و استعدادهای افراد اموری اجتماعی هستند که در نتیجه فرایند اجتماعی شدن شخص در طول زندگی کسب می شوند. او سلیقه هنرمند را مخلوق ذوق حاکم بر جامعه، یعنی سلیقه طبقه دارای سرمایه های فرهنگی، اجتماعی و نمادین می داند. این مقاله با هدف بررسی مقایسه ای نشانه های تغییر خواهی در آثار کمال الملک و ژاک لویی داوید، براساس نظرات بوردیو نگارش شده است. هر یک از این دو نقاش در نقاط عطف تاریخ کشور خود به خلق اثر پرداخته اند. در این پژوهش تلاش شده است با روش توصیفی – تحلیلی و تاریخی علاوه بر یافتن علت گزینش سبک مخصوص هر یک از این دو نقاش، چرایی وجود یا عدم وجود نشانه های تغییر خواهی در آثار داوید و کمال الملک با استفاده از نظرات بوردیو تبیین شود . یافته های پژوهش نشان می دهد، انتخاب سبک های طبیعت گرا و نئوکلاسیک توسط این دو هنرمند تحت تاثیر نظام آموزشی، سرمایه های فرهنگی و موضع این دو در ارتباط با میدان قدرت صورت گرفته است. در ارتباط با نشانه های تغییر خواهی نیز، با توجه به قرار گرفتن کمال الملک در دسته هنرمندان مستقل میدان تولید نقاشی، نمی توان نشانی از تغییر خواهی را در آثار او دید؛ در حالی که در آثار داوید، به دلیل قرار گیری وی در موضع وابسته به مخالفین طبقه حاکم، نشان تغییر خواهی را می توان مشاهده کرد.