این مقاله ، از دیدگاه ساختاریِ تحلیل محتوای سریال ها، به مبحث یکی از عناصر این ساختار یعنی بازیگری پرداخته است. موضوع این پژوهش تحلیل محتوای سبک بازیگری مهدی فخیم زاده در دو سریال تلویزیونی خواب و بیدار و فوق سری است که با روش تحلیل محتوا و کاربرد آن در مضامینِ این سریال ها با هدف اصلیِ تحلیل سبکِ این بازیگر، انجام شده است. بُنیانِ نظریِ این پژوهش، بر پایه ی نظریه های چارچوب بندی، الگو سازی، یادگیری اجتماعی، ساخت اجتماعی واقعیت و وابستگی مخاطبان و چارچوب مفهومیِ آن بر مبنای دیدگاه های نظریه پردازانی شناخته شده ای نظیرِ ادوارد تی. هال، استوارت هال، ژان پیاژه، آلبرت مهرابیان، و مارک نپ، تفسیر شده است که شرح کامل آن ها در اصل پژوهش موجود است. برمبنای تحلیل یافته های موجود در این پژوهش و نتایج به دست آمده، مهدی فخیم زاده سبکی را در هنرمندی و بازیگری خود بر مبنای ویژگی های روحی و روانی و جسمی در سه نقشِ اصغرکوپک، سرهنگ نصرالهی و ناصر افراشته ( ناصر پاپَتی) به کار آورده است که به خوبی با ظاهر فیزیکی، لحنِ آوایی و تماس چشمی و توازن ارتباط کلامی و غیر کلامی اش هماهنگ بوده و با کاربست خلاقانه ی تخیل در بازیگری، موفق شده است با مخاطبان این سریال ها ارتباط مؤثری برقرار کند.