مقالات
حوزه های تخصصی:
امروزه ارتباط اقلیم معماری در طراحی جهت سازه های ساختمانی و تابش انرژی خورشید کاملاً مشهود است. لذا بهینه سازی جهت این سازه ها در دوره ی گرم و سرد سال سبب کاهش مصرف انرژی و افزایش بهره وری می گردد. در این راستا، پژوهش حاضر سعی دارد ضمن واکاوی شرایط تابشی در همدان، جهت بهینه ساختمان در مواقع گرم با کمترین دریافت انرژی و در مواقع سرد با بیشترین انرژی خورشیدی شناسایی شود. برای نیل به این هدف و محاسبه ی شدت تابش خورشیدی بر سطوح قائم ساختما ن ها در همدان از برنامه نویسی در نرم افزار Excel و روش محاسباتی کسینوس استیونسون محاسبه و برای تفکیک دوره های سرد و گرم از نمودار محاسب دمای مؤثراستفاده شد. نتایج نشان داد که موقعیت ویژه جغرافیایی همدان شامل قرارگیری آن در نیمه ی غربی کشور، سردسیر بودن و همجواری آن با رشته کوه زاگرس- الوند سبب شده است که در اغلب ماه های سال(مگر در تابستان و میانه ی روز)، نیاز به انرژی خورشیدی بالا باشد. همچنین نتایج حاکی از این است که مناسب ترین جهت برای نمای ساختمان های یک طرفه جهت جنوب با انحراف 15 درجه ای به سمت شرق و غرب است. برای ساختمان های دوطرفه جهت شمال- جنوب ایده آلترین جهت است زیرا 6/18درصد انرژی تابیده شده خورشید مربوط به دوره ی گرم سال و 4/81 درصد انرژی مربوط به دوره سرد سال است. در ساختمان های چهارطرفه به ویژه مجتمع های طبقاتی و آپارتمانی نیز امتداد 75+، 105- ، 165+ و15- بهترین جهات است. در این جهات، 5/29 درصد از انرژی خورشیدی مربوط به دوره ی گرم سال و 5/70 درصد انرژی به دوره سرد سال تعلق دارد.
محدودیت های توسعه یکپارچه روستایی- شهری ناحیه سروآباد (کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه یکپارچه به مفهوم یکجانگری به ارتباط منطقی فضایی- زمانی بین بخش ها در برنامه ریزی های محیطی، اقتصادی، اجتماعی و کالبدی است که قاعدتا بر مشارکت فعال مردمی و مدیریت واحد ناحیه ای تاکید می ورزد. افزون بر این، توجه لازم به تعامل اثرگذار عرصه های روستایی و شهری در این چارچوب پیوسته مورد تاکید است، زیرا در غیر این صورت، آنچه اتفاق افتد، نه به نفع مراکز روستایی و نه یاور کانونهای شهری خواهد بود. نظام فضایی ناحیه سروآباد، با وجود قابلیت های برجسته، به دلیل فقدان ناهماهنگی ساختاری- کارکردی اقتصادی و برنامه ریزی مناسب و یکجانگر، از اهداف توسعه مطلوب و یکپارچه روستایی- شهری دور مانده است. مقاله حاضر در ارتباط با ناحیه سروآباد (شامل دو شهر سروآباد و اورامان تخت و روستاهای ناحیه) با توجه به رویکرد توسعه یکپارچه روستایی- شهری و با تکیه بر مطالعات میدانی و پیمایشی، بر اساس پژوهشی همه جانبه، به دنبال شناخت و تحلیل محدودیت های توسعه روستایی- شهری این ناحیه بوده است. نتایج حاصله نشان می دهد، گرچه بین شاخص های اجتماعی- فرهنگی و کالبدی- فضایی، ارتباط مستقیم و معناداری ملاحظه می شود، متغییرهای ایمنی، اقتصادی- تولیدی و طبیعی- اکولوژیک، بترتیب از کمترین ارتباط و متغییر جریانهای فضایی با نشانه های توسعه یکپارچه، از ارتباطی متوسط برخوردار است؛ در نتیجه، توسعه یکپارچه روستایی- شهری، آنطور که انتظار می رود، تحقق نیافته است.
تبیین قابلیت های کارآفرینی در مناطق روستایی (مطالعه موردی منطقه سبلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین قابلیت های کارآفرینی در منطقه روستایی سبلان نگارش یافته و در این راستا، به مطالعه ابعاد و شاخصه های توسعه پایدار مناطق روستایی، کارآفرینی و اصول و روش های آن در روستاهای منطقه پرداخته و در نهایت، با توجه به قابلیت های ایجاد اشتغال و کارآفرینی موجود در منطقه سبلان، راهکارهای بهینه به منظور کارآفرینی در این منطقه، توسعه اقتصادی و توسعه پایدار آن را ارائه می دهد. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی بوده و به لحاظ روش انجام از نوع توصیفی- تحلیلی می باشد. در گردآوری داده ها از دو روش کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه) استفاده شده است. در نهایت، داده های خام با استفاده از آزمون های آماری تحلیل واریانس یک طرفه، ضریب همبستگی اسپیرمن و رگرسیون تک متغیره در نرم افزار spss22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که مناطق روستایی سبلان از قابلیت های کارآفرینی متعددی برخوردارند که عبارت است از قابلیت های گردشگری در زمینه اکوتوریسم، توریسم مذهبی و توریسم ورزشی؛ قابلیت جغرافیای پزشکی در زمینه کشت گیاهان دارویی، عسل درمانی و آب درمانی؛ منابع معدنی از قبیل کانی های فلزی، غیر فلزی و مصالح ساختمانی. واژگان کلیدی: کارآفرینی، توسعه پایدار، مناطق روستایی
تحلیل تأثیرپذیری تحولات کالبدی-فضایی سکونتگاه های روستایی پیراشهری از عوامل درونی و بیرونی در مجموعه شهری مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، به منظور بررسی، تحلیل و تبیین تحولات کالبدی – فضایی سکونتگاه های روستایی مجموعه شهری مشهد طی دوره ده ساله اخیر به انجام رسیده است. روش تحقیق در پژوهش حاضر توصیفی - تحلیلی و نوع آن ازنظر هدف، بنیادی است. برای جمع آوری اطلاعات از روش های اسنادی و میدانی استفاده شده است. جامعه نمونه 28 روستای بالای 20 خانوار در مجموعه شهری مشهد می باشد که از طبقات مختلف جمعیتی و فواصل متفاوت با شهر مشهد انتخاب شدند. از مجموع 20083 خانوار در نقاط روستایی نمونه، با فرمول کوکران، حجم نمونه 377 خانوار به دست آمده این افراد با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. برای آزمودن مدل مفهومی پژوهش و بررسی تاثیر عوامل شناسایی شده بر تحولات کالبدی-فضایی از تکنیک حداقل مربعات جزئی و با استفاده از نرم افزارSmart PLS ، استفاده گردید. با توجه نتایج، ضرایب t بین متغیرهای اصلی پژوهش، بالای 58/2 بوده یعنی رابطه معنادار و مستقیم است؛ بدین ترتیب شاخص های درونی، همجواری با کلانشهر مشهد و عوامل بیرونی بر تحولات کالبدی- فضایی سکونتگاه های روستایی تأثیر مثبت و معناداری دارد که طبق ضرایب کل متغیر عوامل بیرونی با ضریب تاثیر 947/0 بیشترین تاثیر و عوامل درونی روستا کمترین تاثیر را بر تحولات کالبدی- فضایی سکونتگاه ها داشته است. نتایج تحلیل فضایی و رتبه بندی روستاهای نمونه با مدل ارزیابی تولید وزنی تجمعی (WASPAS) مشخص کرد روستاهای گرجی سفلی، حسین آباد قرقی و دوست آباد دارای بالاترین سطح تحولات کالبدی-فضایی بوده است.
تغییرات زمانی و مکانی آلاینده های هوا با استفاده از GIS (مورد مطالعه: نیمه شمالی شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کلان شهر تهران به دلیل تمرکز جمعیت، استقرار صنایع در داخل و حومه شهر، تردد وسایط نقلیه، مصرف زیاد سوخت های فسیلی، موقعیت جغرافیایی ویژه، اقلیم منحصربه فرد و ویژگی های خاص توپوگرافی یکی از آلوده ترین شهرهای جهان محسوب می شود. هدف اصلی این پژوهش بررسی و تحلیل رفتار زمانی و مکانی آلاینده های (مونوکسید کربن، دی اکسید نیتروژن، ازن تروپوسفری، ذرات معلق، و دی اکسید گوگرد) در هوای نیمه شمالی شهر تهران است. به منظور بررسی تغییرات آلاینده های هوا در مقیاس های زمانی و مکانی داده های ایستگاه های هواشناسی و آلودگی سنجی شرکت کنترل کیفیت هوا و سازمان محیط زیست تهران طی سال های 1391- 1387مورد استفاده قرارگرفت. داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Excel محاسبه و نتایج حاصل از تحلیل های آماری توزیع آلاینده ها در مقیاس های زمانی و مکانی با نرم افزار ArcGIS 9.3 و با تابع تحلیلی درون یابی فاصله معکوس ( IDW) به صورت نقشه ها ،جداول و نمودار ها تهیه و ترسیم شده است . بر اساس نتایج مطالعه غلظت سه آلاینده مونواکسید کربن، دی اکسید نیتروژن و دی اکسید گوگرد در زمستان به حداکثر می رسد ، اما غلظت ذرات معلق و ازن تروپوسفری در تابستان بیشتر است. تمام آلاینده ها با عناصر اقلیمی همبستگی معنادار نشان دادند. ضریب همبستگی مونواکسید کربن، دی اکسید نیتروژن و دی اکسید گوگرد با باد منفی و با دما و فشار سطح زمین مثبت می باشد . همبستگی ازن و ذرات معلق با دما و سرعت باد مثبت وبا فشار و رطوبت منفی است. توزیع فضایی مراکز با آلودگی شدید عمدتا در اطراف ستاد بحران ، شهرداری منطقه 7 ، دانشگاه شریف و پارک رز ،اقدسیه و پونک شدت آلودگی کمتر است.
پایش روند دمای ماهیانه ایران مبتنی بر برونداد پایگاه داده مرکز پیش بینی میان مدت هواسپهر اروپایی (ECMWF) نسخه ERA Interim(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقش دما و اهمیت دگرگونی آن باعث شده است که طی چند دهه اخیر توجه جدی به این پدیده آب و هوایی شود. روند رو به رشد دما در برخی از مناطق ایران و پیامدهای احتمالی آن منجر به نگرانی جدی برای پژوهشگران و برنامهریزان شده است. هدف از این پژوهش دگرگونی مکانی روند دمای ایران طی چهار دهه اخیر می باشد. برای ارزیابی این روند از پایگاه داده مرکز پیشبینی میانمدت هواسپهر اروپایی (ECMWF) نسخه ERA Interim طی دوره زمانی 1979 - 2015 میلادی با تفکیک مکانی 125/0×125/0 درجه قوسی برای هر ماه با 9966 یاخته استفاده شد. و جهت آشکارسازی روند دما از دو روش ناپارامتریک Mann–Kendall و Sen’s Slope بهره گرفته شد. نتایج نشان داد، چهار ماه فوریه، مارس، می و اکتبر روند دمایی یک جهته (افزایشی) را تجربه کردهاند. بیشینه متوسط آهنگ روند افزایشی کشور مربوط به فصل زمستان و کمینه آن متعلق به فصل پاییز بوده است. در تمامی ماههای سال مناطقی از کشور که بین مدار 30 تا 35 درجه شمالی قرار داشتهاند بیشینه روند معنادار افزایشی را تجربه کردهاند. قلمرو مناطق سرد و معتدل کشور بیش از سایر مناطق دستخوش افزایش روند دما بودهاند. همچنین روند منفی جنوب شرق و جنوب (سواحل بوشهر) ایران ناشی از چهار دلیل: 1 - دگرگونی خرد آب و هواشناسی محل؛ 2 - افزایش هواویزهای هواسپهری؛ 3- بخارآب قابل بارش و 4 - ابرها و دامنه دگرگونی دما، هستند. بیشینه متوسط شیب دمایی کشور با 11/0 درجه سانتی گراد مربوط به ماه فوریه و کمینه آن نیز به با 002/0 درجه سانتیگراد در ماه نوامبر اتفاق افتاده است. به طور کلی زمستانهای ایران در حال گرمتر شدن است و این امر یک خطر جدی برای کانونهای برفگیر کشور تلقی خواهد شد.
مروری بر مدل های آمایش سرزمین با تأکید بر کارآیی مدل ژئومورفولوژیکی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هرگونه برنامه ی آمایشی در سطح زمین انجام گرفته و تغییر و تحولات لندفرم های سطحی و حتی زیر زمینی را در پی خواهد داشت .>در این راستا ضرورت دارد با توجه به اهمیت لندفرمهای زمینی جایگاه آنها در مدلهای آمایش سرزمین مورد توجه قرار گیرد. بنابراین با توجه به اینکه دانش ژئومورفولوژی به مطالعه ی اشکال و فرآیندهای سطح زمین میپردازد لازم است برای ارزیابی توان محیطی، ویژگیها و فرآیندهای موثر بر لندفرم ها مورد توجه قرارگیرد .در این پژوهش روشهای ارزیابی توان محیطی در آمایش سرزمین ایران از دیدگاه ژئومورفولوژی مورد تحلیل قرارگرفته است. بررسی روشها با توجه به معیارهای مورد استفاده در هر روش نشان داد که در روش تحلیل سیستم ارضی، معیارهای آب و هوا، گسل، آب زیرزمینی و مخاطرات محیطی در نظر گرفته نشده و همچنین در روش طرح جامع منابع طبیعی نیز توجهی به مخاطرات محیطی نشده و تنها دو کاربری حفاظت و مرتعداری تعیین شدهاند. در روش سیستمی نیز با توجه به اینکه کارشناسان تخصص های متفاوتی دارند، تمامی اجزاء یک سیستم را مورد توجه قرار نمیدهد .مدل های توسعه شهری، روستایی و صنعتی مکهارگ و مخدوم، دید کلگرا به طبیعت دارند .بنابراین مدل ارزیابی توان محیطی جدیدی براساس تلفیق روش های موجود و با توجه به دیدگاه ژئومورفولوژی ارائه گردید تا ارزیابی توان محیطی براساس واحدهای پایه لندفرم انجام شود و نتایح حاصل از آن با واقعیت زمین انطباق بیشتری داشته باشد. این مدل شامل ارزیابی توان اکولوژیک و ارزیابی توان مخاطرات محیطی است. در ارزیابی توان اکولوژیک، زیرمعیارهای جهت باد غالب، انحنای دامنه، آبهای سطحی و زیرزمینی اضافه گردید. همچنین، در معیار شکل زمین، تقسیم بندی متفاوتی از لندفرم ها به منظور توسعه شهری ارائه گردید و ارزیابی توان مخاطرات محیطی نیز شامل ارزیابی پتانسیل سیلاب، زمین لغزش و زلزله خیزی است.
الگوی بهینه تاب آوری در بافت های مسئله دار شهری نمونه موردی: محله فرحزاد تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین ایدههایی که در دهه حاضر هم در مدیریت بحران و هم در مدیریت شهری مطرح شده است، ایجاد شهرهای تاب آور و مقاوم در برابر بحرانهای مختلف است. هدف اصلی از انجام این پژوهش ارزیابی تاب آوری در محله فرحزاد تهران است. برای ارزیابی تابآوری در ابعاد اجتماعی، اقتصادی و نهادی مدیریتی از تکنیک پرسشنامه و برای ارزیابی تابآوری در بخش کالبدی، از مطالعات میدانی و نرم افزار GIS استفاده شد.این پژوهش برمبنای این فرضیات بنا شده که ظرفیت های نهادی و اجتماعی در تاب آوری منطقه ی فرحزاد نقش بسزایی دارند و همچنین می توان به الگوی بهینه ی تاب آوری در منطقه ی فرحزاد جهت تاب آوری بیشتر در این منطقه دست یافت. نتایج این پژوهش بیان می کند که در زمینه تاب آوری اجتماعی در محله فرحزاد شاخص تمایل اجتماعی به مشارکت با میانگین 94/3 در رتبه اول قرار دارد. شاخص پیوندهای اجتماعی با همسایگان با میانگین 82/3 در رتبه دوم و شاخص توانایی انطباق با آشفتگی ها و تنش ها با میانگین 64/3 در رتبه سوم قرار دارد. شاخص های مشارکت در تصمیم گیری و میزان مشارکت برای رفع بحران به ترتیب با میانگین های 55/3 و 46/3 در رتبه های چهارم و پنجم قرار دارند. درک محلی از خطر با میانگین 15/3 در رتبه ششم و دانش و آگاهی نسبت به بحران با میانگین 95/2 در رتبه هفتم قرار دارند. در می توان گفت نگاهی که تاکنون در مدیریت سوانح و مدیریت شهری وجود داشته، بیشتر نگاه مقابله ای و کاهش مخاطرات بوده است و مجموع میانگین تاب آوری اجتماعی در محله مورد مطالعه برابر با 50/3 است که می توان گفت میزان تاب آوری اجتماعی در محله فرحزاد در سطح متوسط قرار دارد.
ارزیابی روند توسعه شهری با روش جا پای جغرافیا (مطالعه موردی:منطقه 13کلانشهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی دوموضوع مهم ردپای جغرافیایی وتوسعه پایدار شهری درلایه های مدیریت وبرنامه ریزی شهری می پردازد. جمع آوری وگردآوری اطلاعات با روش کتابخانه ای،میدانی وپرسشنامه انجام شده است. این تحقیق با روش توصیفی، تبیینی واز طریق مدل جای پای جغرافیا(ردپای اکولوژیکی) برای تعیین توسعه پایدارجامعه شهری درمنطقه13انجام گرفته است.یافته های تحقیق نشان می دهد که جای پای جغرافیا (ردپای اکولوژیکی)منطقه معادل 1.913هکتاربه ازای هرنفردرسال می باشد،این بدان معناست که این منطقه 1.376برابربیش ازسهم خود ظرفیت اکولوژیکی قابل تحمل را به خود اختصاص داده ومنطقه 13برای برآوردن نیازهای خویش به مناطق دیگرتهران نیازمند و ازسوی دیگرالگوهای توسعه منطقه بنا برمحاسبات صورت گرفته ازطریق ضرایب جینی وآنتروپی نسبی شانون تا حدودی پراکنده بوده ونابرابری وعدم تعادل درتوزیع جمعیت نیزدرنواحی چند گانه آن مشهود است.
زنان و وقف (نمونه موردی: شهر تهران در دوره های قاجاریه و پهلوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشارکت و فعالیت های داوطلبانه افراد در رتق و فتق امور مختلف به ویژه در امور حمایتی و فقرزدایی، همواره بخشی از فعالیت های بشر را به خود اختصاص داده است. موضوعی که فراهم آورنده پایداری و بقای نظم و انسجام اجتماعی و به تبع آن تنظیم اجتماعی است. یکی از راه های مشارکت اجتماعی، وقف است که گروه های اجتماعی از جمله زنان با انگیزه های مختلف، بدان مبادرت می ورزند. هدف این تحقیق بررسی چگونگی مشارکت زنان شهر تهران در امور اجتماعی از طریق وقف در دوره های قاجاریه و پهلوی است. روش تحقیق از نوع اسنادی-توصیفی است. جامعه آماری تمام زنان واقف شهر تهران در دوره های مورد بررسی است که اطلاعات آنها در دسترس می باشد. اطلاعات وقفی زنان واقف شهر تهران از منابع معتبر جمع آوری و با استفاده از روش های آماری و مدل AHPتحلیل شده است. یافته ها نشان می دهد که زنان شهر تهران با داشتن حق مالکیت بر اموال خود و استقلال مالی امکان مشارکت در امور اجتماعی را برحسب گرایش خود داشته اند. هرچند در هر دو دوره مورد بررسی، وقف مذهبی جایگاه بالاتری را نسبت به اهداف دیگر داشته، در دوره قاجاریه بخشی از توسعه و عمران شهر تهران با عمل به وقف محقق می شده است. نوع مکان های وقفی با طبقه اجتماعی واقفان ارتباط نزدیکی دارد. از این رو از آنجا که اکثر زنان واقف شهر تهران در دوره قاجاریه عمدتاً از طبقه اشراف و اعیان بوده اند.، بیشترین مکان وقفی آنها تجاری با گرایش به دکان است، که در دوره پهلوی با جایگزینی طبقه متوسط به مسکونی با گرایش به خانه تغییر کرده است.
سنجش توسعه ی پایدار محله ای (مطالعه موردی: شهر خرم آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل پایداری و وضعیت شاخصه ای پایداری در سطح محله های شهری به عنوان رهیافتی جهت دستیابی به توسعه پایدار شهری همواره یکی از اهداف مدیران شهری بوده است. بر این اساس هدف از این پژوهش بررسی وضعیت توسعه پایدار محله ای در سطح محلات شهر خرم آباد و به طور کلی شناخت وضعیت متفاوت بین محلات و نشان دادن سطوح مختلف محلات از نظر شاخصهای توسعه پایدار محله ای بوده است. با توجه به نتایج حاصل از آزمون آنوا، در همه ی شاخص های توسعه ی پایدار محله ای (شاخص اجتماعی فرهنگی، اقتصادی، زیست محیطی، کالبدی)،بین محلات مورد بررسی از نظر تفاوت میانگین ها اختلافات معنادار است به عبارت دیگر در سطح معناداری آزمون فیشر برای هرچهار شاخص برابر با 0/000 می باشد و در سطح اطمینان 0/95 درصد کوچکتر از0/05 است بنابراین تفاوت معنی داری از نظر میانگین بین گروه ها وجود دارد و همه محلات از نظر این شاخص ها در وضعیت متفاوتی قرار دارد. همچنین به منظور پاسخگویی به سوال پژوهش وجهت تعیین سطوح همگن توسعه پایدار محله ای و رتبه بندی محلات از نظر سطح برخورداری از شاخصهای توسعه ی پایدار محله ای از نتایج تحلیل خوشه ای و آزمون توکی استفاده شده است.بر اساس نتایج حاصل از آن محله شیرخوارگاه دارای توسعه پایدار محله ای بالا در سطح 3 (پایدار)، محله ه ای ساحلی خواجوی، تفکیکی دلفان، شهدا، فازیک، علوی دارای توسعه پایدار محله ای متوسط در سطح 2(نیمه پایدار)، محله کرگانه، اسپستان شرقی و گل سفید دارای توسعه پایدار محله ای پایین در سطح 1 (ناپایدار) در محدوده مورد مطالعه می باشند.
بررسی رابطه اکوتوریسم با ایجاد فرصت های اشتغال زایی روستایی با تأکید بر نقش اقلیم (مطالعه موردی: شهرستان ماسال)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اکوتوریسم یا گردشگری طبیعت، نوعی گردشگری پایدار است که با مشارکت گردانندگان بومی و بهره گیری از پتانسیل های طبیعی گردشگری میسر می شود. ماسال به لحاظ برخورداری از امکانات و تسهیلات در مقایسه با سایر شهرستان های استان گیلان، توسعه نیافته است درواقع نوعی روستا شهر محسوب می شود که با برنامه ریزی مناسب و درست، می توان زمینه توسعه همه جانبه آن را فراهم آورد، ولی پیش از آن شناخت و معرفی توان ها و قابلیت های این شهرستان ضروری است. از اینرو هدف از این پژوهش امکان سنجی توسعه اکوتوریسم شهرستان ماسال با تأکید بر نقش اقلیم با ایجاد فرصتهای اشتغالزایی می باشد، در واقع محقق در این پژوهش در پی رسیدن به پاسخی مناسب و مطلوب برای این سئوالهای تحقیق است: 1 آیا می توان گفت اصلی ترین دلیل اشتغال زایی در شهرستان و روستاهای تابعه ماسال جاذبه های توریستی و آب و هوا و اقلیم منطقه است؟ 2 آیا بین میزان جاذبه های طبیعی و اقلیم شناسی شهرستان ماسال و جذب توریست در این منطقه رابطه ای وجود دارد؟ پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی میباشد. روش گردآوری اطلاعات به دو صورت کتابخانهای و میدانی است .ضمن آنکه واحد تحلیل در این پژوهش فرد و جامعه آماری کلیه کارشناسان و خبرگان و شاغلین حوزه گردشگری شهر ماسال بوده )حدوداً 152 نفر( و بدلیل محدود بودن جامعه آماری سرشماری صورت گرفته است .داده های جمعآوری شده از طریق پرسشنامه پس از کدگذاری و انتقال به نرم افزار رایان های 19 SPSS ، تجزیه و تحلیل گردید. برای آزمون فرضیات، از آزمونهای خی دوی تک متغیره، تحلیل عاملی و آزمون فریدمن شده است .نتایج این تحقیق بیانگر این مطلب است که بین جاذبه های توریستی شهرستان ماسال و میزان اشتغال زایی افراد در این شهرستان، بین میزان تأثیرگذاری اقلیم و جذب توریسم در شهرستان ماسال و بین میزان تحصیلات شاغلین شهرستان ماسال و جذب توریسم رابطه معنادار است .
پایش و پیش بینی خشکسالی طی دوره رشد پوشش مرتع، (نمونه موردی: حوضه آبخیز قوری چای، شهرستان پارس آباد مغان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جهت پایش خشکسالی از مقادیر روزانه میانگین دمای هوا و مجموع بارش ایستگاه پارس آباد طی دوره آماری 1961-2016 به منظور اجرای شاخص SPI در سه بازه 1، 3 و 6 ماهه و همچنین تصاویر ماهواره لندست TM به منظور اجرای شاخص خشکسالی NDVI استفاده گردید. برای بخش پیش بینی نیز از مدل CanESM2 تحت سناریوی انتشار RCP4.5 از سری پنجم سناریوهای انتشار بهره گرفته شد که برای این منظور از متغیرهای پیش بینی کننده NCEP-NCAR 1961-2005 استفاده گردید. با توجه به اجرای شاخص های خشکسالی (SPI و NDVI) و پیش بینی مقادیر دما و بارش ایستگاه پارس آباد( مدل CanESM2 تحت سناریوی RCP4.5)، مشخص گردید که وضعیت رشد مرتع در شرایط کنونی طی مراحل گلدهی و بذردهی برخی از گونه های مهم مرتعی حوضه آبخیز قوری چای نامطلوب می باشد این مهم از طریق نمودار آمبروترمیک ایستگاه پارس آباد مغان و همچنین شاخص خشکسالی SPI 1 ماهه طی دوره آماری 1375- 1395 بدست آمد اما براساس پیش بینی مقادیر دما و بارش که با استفاده مدل CanESM2 از سری مدل های گزارش پنچم اخذ گردید، این شرایط طی سال های آینده (1385- 1477) خشک تر بوده و دوره رشد پوشش مرتعی از 6 ماه به 3 ماه کاهش می یابدکه این امر با توجه به اهمییت بالای مراتع به عنوان ذخایر طبیعی، نیاز به اجرای طرح های مدیریتی و آبخیزداری در منطقه مورد مطالعه را دارد.