مقالات
حوزه های تخصصی:
مدل های مفهومی، نمایشی از یک سیستم هستند که به راحتی مفاهیم انتزاعی روابط بین اشیا در سیستم را به ما نشان می دهند. در واقع، به هر میزان ترسیم مدل ها در عرصه علمی نظام مند و معنی دار باشد، می تواند زمینه درک مسائل و مباحث را بهتر و دقیق تر نماید. در این میان، منطقه جنوب غرب آسیا با داشتن امکانات و موقعیت های ممتاز جغرافیایی و همچنین با داشتن منابع غنی از اهمیت ویژه ژئوپلیتیکی برخوردار می باشد. اما تحولات این منطقه سبب درگیر شدن بازیگران متنوع و متفاوتی شده است. این بازیگران، با اهداف، ایدئولوژی و رفتار متفاوت و حتی متضاد سبب تداوم بحران در منطقه شده اند. به بیانی دیگر، به هر میزان منبع جغرافیایی قدرتی که زمینه ساز مناسبات ژئوپلیتیک است از ارزش بیشتری برخوردار باشد، زمینه برای جذابیت بیش تر جهت ورود و نقش آفرینی بازیگران بیش تر و بزرگ تری را فراهم می آورد. بنابراین تحقیق حاضر ضمن ارائه تعریفی نو از ژئوپلیتیک و تقسیم بندی بازیگران ژئوپلیتیکی در سه گروه بازیگران مرکزی و کانونی، بازیگران نیمه پیرامونی و بازیگران پیرامونی، در گام بعدی سعی کرده است با ارائه یک مدل مفهومی، مناسبات ژئوپلیتیکی جنوب غرب آسیا را به صورت نظام مند به تصویر بکشد. چرا که شناخت دقیق روابط ژئوپلیتیکی بین این بازیگران به ژئوپلیتیسین ها این امکان را می دهد که برای منطقه نا به سامان جنوب غرب آسیا، بهترین استراتژی را تدوین کنند.
تأثیر جاده ابریشم جدید بر مناسبات چین با جمهوری های قفقاز جنوبی
حوزه های تخصصی:
راه های مواصلاتی برای کشورهای آسیایی به دلیل وسعت جغرافیایی قاره کهن از اهمیت خاصی در تبیین سیستم منطقه ای برخوردار است. این امر سیاست منطقه ای چین را به عنوان قدرتمندترین کشور آسیایی و مولدترین مردم جهان، نسبت به محیط پیرامونی دست خوش تغییرات عمده ای کرده است. در این بین نقش قفقاز جنوبی به عنوان پل ارتباطی چین با غرب و بازارهای صادراتی اروپا بسیار حائز اهمیت است. لذا پکن با بهره گیری از ظرفیت قفقاز به عنوان حلقه اتصال منافع استراتژیک خود به ویژه در حوزه انرژی و تجارت زمینه افزایش تعاملات را با جمهوری های قفقاز جنوبی تحت لوای پروژه جاده اقتصادی ابریشم جدید (یک کمربند، یک راه) فراهم می سازد. از سوی دیگر در تاریخ روابط دولت های آسیایی و اروپایی، قفقاز به شاه کلید مناسبات قاره ای شهرت یافته است. که این نقش مسئولیت دولت های قفقازی را در تعامل هرچه مطلوب تر با چین دو چندان می کند. از این رو در پژوهش پیش رو تلاش خواهد شد؛ تا با تاکید بر نگرش تحلیلی و از منظر تئوری سیستم منطقه ای، سیاست های منطقه ای چین در قبال جمهوری های قفقاز جنوبی و نحوه اثرگذاری پروژه جاده اقتصادی ابریشم جدید در افزایش دامنه نفوذ پکن در قفقاز جنوبی و نیز تاریخ مناسبات اقتصادی پکن و دولت های قفقازی، با توجه به اسناد موجود بررسی شود. در این بین فرضیه پژوهش بر این پایه استوار است که با توجه به استقرار سیاست خارجی چین بر پایه تعاملات اقتصادی با دولت های منطقه، افزایش روابط چین با جمهوری های قفقاز جنوبی در راستای احداث پروژه جاده اقتصادی ابریشم جدید، موجب تثبیت جایگاه چین در منطقه و تقویت مناسبات در سایر حوزه های اقتصادی خواهد شد.
امنیت شهری در جنوب غرب آسیا با تاکید بر شهرهای زاهدان و کویته
حوزه های تخصصی:
شناخت محیط پیرامونی و تحلیل ژئوپلیتیک شهرهای مرزی همسایه، از مهم ترین عواملی است که در راستای برقراری امنیت و گسترش روابط دوجانبه باید مدنظر قرار گیرد که امنیت و آرامش شهرها از جمله عواملی است که کشورها و از جمله شهرهای جنوب غرب آسیا به دنبال آن هستند. در سال های اخیر برخی اقدامات کشورهای همسایه یا کشورهای فرامنطقه ای، در مناطق شهری، زمینه های ناامنی را فراهم کرده است. با درک این مفهوم، ویژگی های مرزهای شرقی ایران و روابط ایران و پاکستان از جمله شهرهای زاهدان و کویته را با نگاهی دقیق تر و با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی بررسی و پرداخته می شود.
راهبرد ژئواکونومیک، یگانه راهبرد هم گرایی و اتحاد در منطقه خلیج فارس
حوزه های تخصصی:
منطقه خلیج فارس یکی از مناطق راهبردی و مهم در جهان است که همواره مورد توجه قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای بوده است. در دوره معاصر، منطقه خلیج فارس و کشورهای منطقه جنوب غرب آسیا از پرچالش ترین و مناقشه برانگیزترین مناطق جهان بوده است. این منطقه، کانون داغ بحران های ژئوپلیتیکی و محل برخورد تضادهای ایدئولوژیکی و گسل فعال بحران های سیاسی و منطقه ای بوده است علاوه بر زمینه های داخلی، حضور و دخالت قدرت های فرامنطقه ای و جهانی در فعال سازی و تشدید این چالش ها و بحران ها نقش بسیار پر رنگی داشته اند. گرچه ساختارهای کلان نظام ژئوپلیتیک جهانی بر این فضا سایه افکنده است؛ اما قدرت های درون منطقه ای (جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی) در شکل دادن به اتمسفر ژئوپلیتیکی وضع موجود که بر بنیاد ارزش های ژئوپلیتیک ایدئولوژیک است نقش بی بدیلی داشته اند. مقاله حاضر به دنبال بررسی پیامدهای ژئوپلیتیک ایدئولوژیک ایران و عربستان سعودی بر منطقه و ضرورت اتخاذ راهبرد ژئواکونومیک برای برون رفت از چالش های ژئوپلیتیکی درون منطقه ای است. نتایج پژوهش نشان می دهد که اتخاذ راهبرد ژئواکونومیک از سوی دولت ایران و عربستان سعودی می تواند زمینه ساز گفتمان همکاری و هم گرایی و بسترساز شرایط برای ورود به نظام ژئوپلیتیک جدید منطقه ای برای توسعه منطقه ای و منطقه گرایی شود.
نقش مناسبات سیاسی کشورها بر توسعه ی گردشگری فی ما بین(مطالعه ی موردی: ایران و عمان)
حوزه های تخصصی:
سیاست زائیده و محصول جغرافیاست و مقوله ی گردشگری که از بنیان های ژئوپلیتیکی کشور ایران است بی تاثیر از نهاد سیاست نبوده و متناسب با تحولات سیاسی و روابط سیاسی با کشورهای جهان در ایران و بعد از پیروزی ان ق لاب اسلامی از فراز و فرود زیادی برخوردار بوده است . کشور ایران با همه ی جاذبه های تاریخی، فرهنگی و طبیعی اش در سال های اخیر توانسته است به یک توفیق نسبی در این زمینه دست یابد که تلاش و توجه فعالان صنعت گردشگری،گسترش شبکه ی ارتباطات جمعی، سیاست های تسهیل کنندگی دولت ها و توجه به زیر ساخت های آموزشی و رفاهی از مهم ترین دلایل آن بوده است . بدون شک روابط سیاسی کشورها در توسعه ی همکاری های گردشگری بی تاثیر نبوده و هر چقدر زمینه های امنیتی، رفاهی و آموزشی و همچنین اشتراکات تاریخی، فرهنگی و سرزمینی بین دو کشور تقویت شده باشد در گسترش این تبادلات توریستی موثر بوده است . بدین منظور به روش اسنادی، داده های مورد نیاز تحقیق از محتوی قوانین و برنامه های بالا دستی جمهوری اسلامی ایران جمع آوری شده است. این نتایج به دست آمده نشان می دهد که هر چقدر کشورها از تحکیم روابط سیاسی بیشتری برخوردار باشند توسعه ی گردشگری در آن ها نمود بیشتری داشته است. که البته در مورد دو کشور ایران و عمان که به صورت موردی مطالعه شده است، به خوبی نمایان است. ضمن اینکه در صورت توسعه ی بیش تر امکانات زیر ساختی، رفاهی و تبلیغاتی از رونق بیشتری برخوردار خواهند شد .
تحلیل معمای استقلال طلبی اقلیم کردستان عراق
حوزه های تخصصی:
در خاورمیانه معاصر مسئله کردها به عنوان بزرگ ترین قوم بدون دولت دائما پتانسیل به چالش کشیدن امنیت منطقه را داشته است. این نوشتار سعی دارد که از منظر رهیافت سازه انگاری و با تکیه بر عناصر مادی و معنایی به بررسی ابعاد موضوع بپردازد. سؤالی که در این پژوهش فرا روی محقق قرار گرفته این است که نسبت امکانات و محدودیت های جدایی طلبی اقلیم کردستان عراق چگونه است و وزن کدام یک در ادامه این مسیر هویت طلبی بیشتر است؟ فرض نگارنده در این پژوهش این است که افزایش و گسترش مطالبات قومی در ارتباط با مسئله کردی در عراق هم خوانی جدی با مختصات ژئوپلیتیکی و امنیتی هم عراق و هم بازیگران درگیر منطقه ندارد و همچنین با حمایت جدی و واقعی بازیگران فرامنطقه ای نیز همراه نبوده است. در پایان با بررسی سناریوهای محتمل در ارتباط با مسئله استقلال طلبی کردهای عراق این نتیجه حاصل شده است که بحران کردی در آینده نیز ادامه پیدا خواهد کرد و راهکار مشخص و غیر امنیتی برای حل آن از سوی بازیگران درگیر پی ریزی نشده است.