نثر پژوهی ادب فارسی (ادب و زبان سابق)
نثرپژوهی ادب فارسی دوره 23 پاییز و زمستان 1399 شماره 48 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
دیدگاهی که خواجه نظام الملک در کتاب سیاست نامه در عرصه حکومت داری بیان می کند، تبلور تجربیات سی ساله وی در عرصه حکومت داری است که در تمام فصول این کتاب نحوه ی مشروعیت بخشی و گزینش حاکم و حدود و اختیارات وی در مرکز توجه قرار دارد. این متن به استثنای حکایت ها بیشتر فعل های آن درباره ی پادشاه است که دغدغه خواجه نظام الملک درباره حاکم جامعه است و بیشترین فرآیندهای مربوط به شاه فرآیند مادی است. این نوع فرآیندها مبتنی بر انجام کاری است و عاملیت کنش گر خود را نشان می دهد. تعداد بالای فرآیند مادی در فرآیندهای متعلق به شاه خبر از عاملیت بالای این شخص در نظر خواجه نظام الملک و کنش گری شاه در جامعه مورد نظر او دارد. به عبارت دیگر حکایت ها و مواعظ در این کتاب مربوط به شاه و شیوه حکومت داری وی است. البته رابطه ی حکومت و ارکان جامعه نیز در این متن طرح شده است. از میان نظریه های موجود در تحلیل انتقادی گفتمان، مبانی روش شناسی «نورمن فرکلاف» انتخاب شده است. کسی که تحلیل خود را بر پایه دستور نقشگرای هالیدی در سه بعد متن، گفتمان و جامعه انجام می دهد. نتایج پژوهش نشان دهنده این است که هر چند سیاست نامه متنی در جهت مشروعیت بخشی به حکومت حاکم بر جامعه است، نگاه خواجه نظام الملک به حکومت با تأکید بر نقش اساسی پادشاه قابل توجه است. این دریافت از کنار هم گذاری داده های تحلیل گفتمان و شرایط اجتماعی دوره خواجه نظام الملک به دست آمده است.
نگاهی به آخرین فرهنگ عربی به فارسی در عصر قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در لا به لای میراث مکتوب برجای مانده از گذشته، گاه به نسخه های ارزشمندی برمی خوریم که به دلایلی، ناشناخته و مغفول مانده اند. یکی از این آثار نسخه خطی «جامع اللغات» اثرملّامحمدجعفر ندوشنی است که از آن تنها نسخه ای منحصر به فرد و به خطِّ خود مؤلف در دست است. وی این فرهنگ سه-جلدی را در سال 1258 قمری، در دوران حکومت محمد شاه قاجار، به پایان برده است. این فرهنگ از گونه ی فرهنگ های دوزبانه ای است که بر پایه «صحاح» و «قاموس» و با بهره گرفتن از فرهنگ های دیگر، از عربی به فارسی برگردان شده است. مؤلف درتصنیف این فرهنگ، در مقابل واژگان عربی، معانی فارسی آن را ذکرکرده که از جانب خود اوست و در میان این مترادفات دو زبانه، واژه های فارسی خالص نیزدیده می شود که یکی از ارزشهای شاخص این فرهنگ به شمار می رود و از طریق آنها می-توان گویشها و لغات اصیل فارسی را شناخت. پژوهش حاضر، با شیوه تحلیلی- توصیفی، به بررسی ویژگیهای نوشتاری، ساختاری و زبانی این نسخه پرداخته و سپس لغزشها و ارزشهای آن را بیان می کند. ازویژگیهای مهم این کتاب استفاده از جملات ساده، کوتاه و پرهیز از زبان غامض و دیریاب و دوری از لفّاظی و تکلّف است و از نظر ساختار نیز دنباله روِ فرهنگ های قبل از عصرخویش است و در آن، برخی مختصات نوشتاری به شیوه پیشینیان به چشم می خورد که از نظر معادل یابی های فارسی برای لغات عربی ارزشمند است.
نکته هایی در حاشیه تذکره الأولیای عطار به تصحیح شفیعی کدکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر 23 نکته درباره متن و تعلیقات تذکره الأولیاء عطار به تصحیح محمدرضا شفیعی کدکنی آمده است. یک مورد از این نکته ها راجع به منشأ اشتباهی تاریخی در یکی از روایات مربوط به سهل بن عبدالله تستری است. در این مورد مشخص می گردد که آن روایت به صورت موجود نمی تواند درست باشد. نکته دیگر استدلال در مورد محل واقعی دفن شاه شجاع کرمانی است و اینکه محل حقیقی دفن شاه کرمانی سیرجان است نه شهرهای دیگر که بعضاً در این زمینه مطرح شده اند. 14مورد دیگر مربوط به منابع اقوال و حکایات تذکره الأولیاء و 5 مورد درباره معانی واژگان به کار رفته در تذکره با توجه به گویش کرمانی است. علاوه بر این ها به تعدادی از ضبط های اصیل در متن تذکره که بر اثر دست کاری کاتبان یا بدخوانی های عطار دگرگون شده اند، اشاره شده و صورت صحیح آنها به دست داده شده است. همچنین به مواردی از وجوه ترجیح متن مصحّح شفیعی کدکنی بر متن تصحیح شده توسط نیکلسن نیز اشاره شده است.
تحلیل متن و فرامتن قصه فیروزشاه بدخشانی بر بنیاد الگوی پیتر جیلت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان نظریه های ساختاری و بافتی که به بررسی و تحلیل قصه های شفاهی پرداخته اند، الگوی پیشنهادی پیتر جیلت برای پژوهندگان پارسی زبان چندان نام آشنا نیست. این الگو برآیندی از مدل ریخت شناسی پراپ و نظریه های مضمونی تحلیل قصه است. جیلت شمار کارکردهای متعدد پراپ را به پنج کارکرد کاهش داده و روایی نظریه خود را با تحلیل قصه های فراوان از ادب شفاهی مناطق مختلف دنیا اثبات کرده است. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی-تحلیلی و با استناد به نشانه های درون متنی، بر آن است تا از رهگذر معرفی قصه ناشناخته «فیروزشاه بدخشانی»، کارکردها و عناصر قصه را بر اساس این الگوی نویافته بررسی و تحلیل نماید. نتیجه پژوهش نشان داد که قصه پیش-گفته، تمامی پنج کارکرد: موقعیت نخستین، تعامل با یاریگر، تعامل با شهبانو، تعامل با دشمن و بازگشت قهرمان را دارا است. همچنین دو جهان «معمولی» و «دیگر» در فضای روایی قصه قابل جداسازی است. قصه فیروزشاه را می توان نمونه ای روشن از بقایای آیین تشرف و رازآموزی اقوام کهن دانست که عناصر نمادین فرهنگی شان را در ژرف ساخت فرم دینی خود حفظ کرده اند.
الگویی برای تحلیل متون منثور فارسی برمبنای مقدمه شاهنامه ابومنصوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ضرورت تدوین الگویی قابل اتکا برای تحلیل متون ادبی، نکته ای غیر قابل انکار است. از این رو، تلاش برای تدوین چنین الگویی، تاریخی به دیرینگی متون ادبی دارد. چنین ضرورتی در حوزه نثرپژوهی بیش از حوزه شعرپژوهی به چشم می خورد و علت آن را باید در توجه افزون تر پژوهشگران زبان و ادبیات فارسی و البته مخاطبان آن به متون شعری جست و جو کرد. این مقاله با بهره گیری از پژوهش-های دیروز و امروز و با استناد به مقدمه شاهنامه ابومنصوری که از قدیمی ترین متون برجای مانده زبان فارسی است؛ کوشیده است؛ الگویی برای تحلیل متون نثر ارائه کند. پژوهش حاضر که در شیوه ای توصیفی-تحلیلی انجام شده بر آن است که تعیین موضوع متن، روشن کردن پیوندهای متن با عوامل تأثیرگذار و سرانجام تعیین جایگاه متن مورد بررسی در حلقه های شکل گیری و تحول متون منثور، می تواند؛ در تحلیل چند و چون متون راه گشا باشد. مقدمهء اجرایی کردن چنین الگویی، پژوهش در ویژگی های اصیل زبان فارسی و ترسیم دقیق خط سیر و تحول زبان محاوره و خطابه به عنوان دو گونهء زبانی تأثیر گذار در شکل گیری و تحول متون منثور است. شاهنامه ابومنصوری با موضوعی حماسی و ملی و با قرار گرفتن در بزنگاه برخورد محاوره، خطابه و نثر مکتوب فارسی، به استقلال نثر می اندیشد و با پای بندی به موضوع، اصالت زبان، توجه به معیارهای بومی در بهره گیری از زبان عربی، رعایت بلاغتی طبیعی، الگویی قابل اعتماد برای نویسندگان زبان فارسی است.
تصحیح چند واژه در اغراض السیاسه براساس دست نویس غیاثی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از متون ارزشمند سده ششم، اغراض السّیاسه فی اعراض الرّیاسه اثر محمد بن علی ظهیری سمرقندی است که آن را جعفر شعار در سال 1349 تصحیح و به وسیله انتشارات دانشگاه تهران منتشر نموده است. در این تنها تصحیح اغراض السّیاسه به سبب ضبط نادرست بعضی واژه ها، عبارات و ابیاتی نامفهوم می نماید و ضرورت دارد که این اغلاط به صورت درست خود بازآیند. در این مقاله با مقابله متن چاپی با دست نویسی از این اثر که در کتابخانه خانقاه احمدی شیراز نگهداری می شود و ظاهراً مرحوم شعار از وجود آن بی اطلاع بوده است و نیز دقت در عبارات متن چاپی و رجوع به پاره ای منابع که ظهیری ابیاتی از آن ها را نقل کرده است، صورت درست پاره ای از اغلاط، که در مقالات مرتبط با تصحیح این متن مورد توجه قرار نگرفته، نشان داده شده است. نتیجه حاصل از این پژوهش آن است که به سبب اغلاط نسبتاً زیاد متن چاپی، تصحیح منقّح تر این کتاب ضروری و بایسته است.
اندیشه های عرفانی و ظرافت های بلاغی «فرغانی» با تکیه بر «مشارق الدراری»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سعیدالدین فرغانی یکی از بزرگ ترین شارحان عرفان اسلا می است که با فهم عمیق خود، بر قصیده «تائیه» ابن فارض مصری شرحی مبسوط نوشت. وی در عرفان نظری، شاگرد قونوی بود و در سلوک عرفانی، نسبت خرقه خود را به سهروردی رسانده است. فرغانی، با آگاهی کامل از اندیشه های عرفان نظری و ابن عر بی و آشنایی با میراث عرفانی کهن، به ویژه تصوف خراسان، توانست شرحی به نام « مشارق الدراری» بنویسد و در این اثر خویش، بدون آنکه همچون بسیاری از شارحان دیگر در دام تخیل های بیمارگونه و بازیهای زبانی حاصل از جادوی مجاورت گرفتار شود، با بیانی روش مند و تبویبی منطقی، با بی تازه در عرفان نظری بگشاید. نویسنده در این مقاله کوشیده است در دو بخش جداگانه، «اندیشه های عرفانی» و «ظرافت های بلاغی» فرغانی را بررسی کند؛ اندیشه هایی همچون: عشق و عاشقی، دیدگاه تأویلی و پرهیز از تأویلات بی حد و مرز، نسبت انسان کامل با دوایر سه گانه اسلام و ایمان و احسان که بحثی است کاملاً بدیع در تصوّف اسلامی، مفهوم زمان و قبض و بسط آن، واسطگی اسباب و مؤثّر دانستن حق و طرح سخن عمیق «سُبحانَ الذّی لا یُوصَلُ إلیهِ إلّا بِهِ» و در بخش ظرافت های بلاغی: تشبیه، سجع، استشهاد به اشعار، ترکیبات و ترجمه های بدیع و اطناب و بسط هنری که نشان دهنده خلاقیت های فرغانی در ساحت زبان و بیان این نکته است که در متن مشارق الدراری، تجارب روحانی و عاطفی نویسنده با جانب جمال شناسانه این تجارب، پیوند بسیار نزدیکی دارد.
جستاری در معنای مغفول لغت «اعتداد» با تکیه بر متون نثر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیشترین سهم وام واژه ها یا لغات دخیل در زبان فارسی، به لغات عربی اختصاص دارد. اغلب این لغات پس از ورود به زبان فارسی، معنی یا معانی اصلی خود را حفظ کرده اند، اما برخی دیگر نیز در اثر تحول یا گسترش معنایی، معنی جدید یافته اند؛ به عبارت دیگر، فارسی زبانان معنی آن ها را براساس نیاز خود تغییر داده اند. یافتن معانی جدید این لغات و واردکردن آن ها به فرهنگ های لغت فارسی امری ضروری است که می تواند به محققان زبان و ادبیات فارسی، مخصوصاً پژوهشگران حوزه تصحیح و شرح متون کمک شایانی نماید. یکی از این لغات عربی که در زبان فارسی بویژه در متون نثر فنّی و منشیانه، تحول معنایی یافته است واژه «اعتداد» است. در این متون، «اعتداد» علاوه بر کاربرد در معانی رایج، در معنی «شادمانی و شادی کردن» به کار رفته است؛ معنای مغفولی که تاکنون هم از دید فرهنگ نویسان پنهان مانده است و هم شارحان و مصححان متون به آن نپرداخته اند. در این مقاله، پس از بررسی چند متن نثر فارسی و با تکیه بر نثرهای فنّی و منشیانه مثل کلیله و دمنه، عتبهالکتبه، التوسل الی الترسّل، نامه های رشید وطواط، غره الالفاظ و نزهه الالحاظ و ...، به معنای مغفول لغت «اعتداد» پرداخته شده است. روش کار در این پژوهش بر یافتن و استخراج شواهد از این متون و تحلیل و استنتاج داده ها استوار است. نتیجه تحقیق نشان می دهد که لغت «اعتداد» در متون نثر فارسی، بارها در معنی «شادمانی و شادی کردن» و مترادف و معطوف با لغات «اهتزاز، تبجّح، استبشار، بهجت، ارتیاح و ...» به کار رفته است.
ایجازهای ابهام پرور در نثر چهار عنصر بیدل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیدل دهلوی شاعر معروف سبک هندی، علاوه بر اشعار، آثار نثر نیز دارد. نثر بیدل نیز مانند شعر او مشکل و پیچیده است. یکی از پیچیدگی ها ناشی از زبان پر ایجاز و ابهام آفرین او در نثر است. در حالی که در نثر به دلیل رهایی از وزن و قافیه می بایست ابهام آفرینی هنری، کمتر باشد، اما اینگونه نیست. یک عامل مهم در این ابهامها، شکل دستوری ترکیبها و جمله هاست که با حذف و ایجاز همراه است. حذف هایی که در حیطه ی دستور زبان و موجز گوییِ بدیعی در چهارعنصر انجام شده، باعث تعقید معنایی و دیریاب شدن جملات گشته اند و آمیختگی این موارد با دیگر ابزار های بیانی و بدیعی بر ابهام متن افزوده است. هدف این مقاله بررسی عوامل ابهام ها بر مبنای هنجار های دستوری و کشف جملات زیرساخت، به کمک عوامل بیانی و بدیعی است. ما برای بررسی دقیق، جملات و ترکیباتِ مبهم را براساس نیاز، از نظر بدیعی، بیانی و دستوری تحلیل کرده ایم و برای فهم معنا، الگوهایی دستوری ارائه کرده ایم. علاقه بیدل به موجز گویی، ترکیب سازی با مصدر، توسعه معنای فعلی، ایجاد رابطه این همانی در برخی ترکیبات و حذف عناصر دستوری همراه با تزاحم خیال، در کنار عدم تسلط کامل او به قواعد زبان فارسی، باعث ابهام در نثر چهار عنصر شده است.
سیر تحوّل زیبایی شناسی نثر مرسل در برونه زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر چند زیباییِ نثر مرسل مبتنی بر درونه زبان است امّا صناعات ادبی نیز نقشِ جمال شناسی ویژه ای در آن دارند. کیفیّت و کمیّت بهره مندی از آن موجب تحولات تدریجیِ زیبایی شناسیِ نثر فارسی شده است. هدف مقاله حاضر این است تا سیر تحوّل مؤلّفه های زیبایی شناسی نثر مرسل را در برونه زبان اندازه گیری کند و به این پرسش پاسخ بدهد که چگونه فراوانیِ این مؤلّفه ها به تدریج برونه زبان را زینت بخشیده و از زیبایی های درونه زبان کاسته تا شرایط برای ظهور نثر فنی آماده گردد؟ برای دستیابی به این هدف، چهار اثر: مقدمه شاهنامه ابومنصوری، تاریخ بلعمی، تاریخ سیستان و نوروزنامه به روش توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر مطالعات سبک-شناسی بررسی شده اند و مؤلّفه های زیبایی شناسیِ برونه زبان در این آثار استخراج گردیده اند. برای نشان دادن خط سیر تحوّلات ادبیِ زبان فارسی، چهار اثر با هم مقایسه شده اند. نتایج بیانگر آن است که در آغاز صناعات ادبی در این متون بسآمد پایینی دارند و کاربردشان به گونه ای است که هم خودْ به زیباییِ نثر کمک کرده، هم ساختارِ جمله ها را تحت تأثیرِ جمال شناسیِ خود قرار داده اند و با تلاقیِ علم معانی، بیان و بدیع قدرت هنریِ بیشتری بدان آثار بخشیده اند؛ امّا به مرور زمان بر تعداد آرایه های ادبی افزوده شده و تأثیر عمیقی بر تقویت برونه زبان گذاشته و با گسستن رابطه آنها با علم معانی از قدرت درونه زبان نیز کاسته شده است؛ به گونه ای که شرایط برای ظهور نثر فنی مهیّا شده و به شکل معناداری نگرش هنری ایرانیان را تغییر داده است.