پژوهشنامه قرآن و حدیث
پژوهشنامه قرآن و حدیث دوره 12 پاییز و زمستان 1397 شماره 23 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
محمد عابد الجابری، متفکر نوپرداز مراکشی در حوزه مطالعات اسلامی، با گرایشی خاص به تفسیر قرآن کریم پرداخته است. از آراء و نظریات او می توان احیای تفکر اعتزالی را برداشت کرد. در مقدمه تفسیر خود با نام مدخل الی القرآن الکریم فی التعریف بالقرآن و تفسیر خود با نام فهم القرآن الحکیم به طرح مبانی و روش تفسیری خود مبادرت ورزیده است. از مبانی تفسیری جابری می توان به رعایت ترتیب نزول سوره ها همگام با فرودآمدن آن ها بر پیامبر اکرم(ص) اشاره داشت. با امعان نظر به این مبنا، روش تفسیری جابری را می توان در زمره روش تفسیری اجتهادی در نظر گرفت. جابری در این مسیر از روش هایی در تفسیر قرآن استفاده کرده است که عبارتند از: جداسازی متن از حاشیه، توجه به سیاق، ضرورت مرحله بندی آیات در فهم صحیح آن ها، بهره گیری از قصص در چارچوب سیاق، تعیین جایگاه سوره در ترتیب نزول، توجه به سیر دعوت محمدی در تفسیر آیات، تعبیر آیات قصص و امثال با هدف حجت و بیان و خدمت به اهداف دعوت، استفاده مشروط از روایات شأن نزول.
تبارشناسی روایات تفسیر العسکری و تأثیر آن بر اعتبارسنجی تفسیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تنها تفسیر مکتوب، چاپ شده و در دسترس، منسوب به امامان معصوم علیهم السلام، کتاب تفسیر منسوب به امام حسن عسکری(ع) است. این تفسیر به املای امام بوده و دو نفر به نامهای ابوالحسن و ابویعقوب آن را نوشته اند و با وسایطی به ما رسیده است. شناخت تفسیر مذکور می تواند، در فهم کلام امام حسن عسکری (ع) و نیز به فرآیند انتساب آن کمک کند. تاکنون در معرفی این اثر منسوب به معصوم(ع)، تلاشهای جدی صورت نگرفته است. لذا شناخت ساختار و نحوه طراحی تفسیر العسکری، بر بهره مندی ما می افزاید. در تقسیم بندی روایات تفسیر منسوب به امام حسن عسکری (ع) به روایات کوتاه، متوسط و بلند و طولانی، بررسی ها نشان می دهد که روایات کوتاه، بیشترین شواهد و متابعات، روایات متوسط به نسبت کمتر و روایات بلند و طولانی اکثراً فاقد مستندات قرآنی و شواهد و متابعات و غالباً جزو متفردات می باشند. شناخت روایات تفسیر العسکری و نوع طبقه بندی آن مانند: روایات کوتاه، روایات متوسط و روایات طولانی و مفصل، افزون بر آن که جهت انتساب تفسیر العسکری به امام (ع) یاری رسان است، از طرفی دیگر ما را به وجود مطالبی نادرست که بتوان بر اشتباه راویان و نسّاخ یا نفوذ جعل جاعلان حمل کرد واقف می سازد. در نهایت پژوهش حاضر، می تواند تأثیر مناسبی بر اعتبار سنجی تفسیر العسکری داشته باشد.
بررسی انتقادی مبنای علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی درباره استقلال قرآن و تأثیر آن در کاربرد روایات تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مهمترین مبانی علامه طباطبایی در تفسیر المیزان و آیت الله جوادی آملی در تفسیر تسنیم باور به استقلال قرآن در حجیت، دلالت و تفسیر است. آنها معتقدند قرآن کریم که خود را روشنگر همه چیز معرفی می نماید، هم در حجیت و هم در بیان مدلول و مقصود آیات، مستقل است و به غیر خود وابسته نیست. البته هر دو مفسر از دیگر منابع تفسیری مانند روایات و شواهد تاریخی در تفسیر استفاده نموده اند که به نظر می رسد با مبنای استقلال قرآن، تعارض دارد. اما تعارض یاد شده با تبیین آیت الله جوادی آملی مبنی بر عدم انحصار قرآن در حجیت و دلالت، در روش تفسیری خود و استادش علامه طباطبایی، رفع می گردد. از جمله موارد موید این تبیین، کاربرد و تأثیر روایات اسباب نزول و روایات تطبیقی در فهم و تفسیر این دو مفسر است. در مقاله سعی شده، ضمن تبیین نوع و کارکرد روایات در فرایند تفسیری دو مفسر، به بررسی انتقادی مبنای « استقلال قرآن » و تأثیر روایات در فهم تفسیری علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی پرداخته شود.
اصل فوریت اجرای شریعت توسط حاکمان و استثنائات آن بر پایه آیات و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکومت اسلامی موظف است نسبت به اجرای دستورات اجتماعی شریعت در جامعه نهایت توان خود را به کار گیرد و اساساً حکومت اسلامی، به مثابه ی ابزاری جهت اجرای احکام اسلام است. اصل بر این است که اجرای دستورات شریعت باید به صورت کامل و فوری انجام گیرد اما گاهی اجرای کامل و فوری برخی از آن ها ممکن نیست و در این صورت باز هم بنا به دستور شارع مقدس، باید این اصل را تخصیص زد. حال، مسئله اینجاست که مبانی و ادله ی اصل فوریت اجرای شریعت در حکومت اسلامی چیست و چه استثنائاتی بر این اصل، وارد است. مقاله ی حاضر با روش توصیفی تحلیلی در مقام تبیین پاسخ این مسئله، پس از اثبات وظیفه ی حاکمان در زمینه ی اجرای شریعت، به بیان مبانی اصل مذکور با تکیه بر مبانی فقهی و ذکر استثنائات آن می پردازد و درنهایت به این نتیجه رهنمون خواهد شد که در خصوص نحوه ی اجرای شریعت توسط حکومت اسلامی، اصل بر اجرای فوری احکام الاهی است و دست کشیدن از این اصل، نیاز به احراز دلیل قطعی دارد و تنها در موارد خاص مد نظر شارع مقدس، امکان پذیر خواهد بود. بنابراین اجرای تدریجی شریعت بدون ضابطه ی مشخص که منجر به تعطیلی احکام الاهی گرچه به صورت موقت گردد را نمی توان جایز دانست.
قاعده بسیط الحقیقه در فلسفه ملاصدرا و شواهد نقلی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از خدمات درخشان فلسفه ملاصدرا آن است که در این فلسفه، خداشناسی به اوج قله های تعالی رسیده است. بی شک یکی از مهم ترین اجزاء نوین و قابل توجه این خداشناسی، قاعده بسیط الحقیقه است. در این مقاله ارتباط این قاعده با بحث بساطت واجب تعالی تقریر شده و بیان می شود که به واسطه قاعده مذکور، مفهوم بساطت واجب تعالی در حکمت صدرا به تطوری قابل ملاحظه دست یافته است و این حقیقت مبرهن می شود که اقتضای بساطت ذات واجب آن است که حق تعالی در عین غیریت با هویات مخصوصه و متناهی اشیاء، به نحو لا بشرط و به حمل حقیقه و رقیقه واجد جمیع کمالات آنها باشد.
اسماء و صفات الهی در قران کریم در پرتو استعاره مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله مباحث کلامی در میان مفسران، تفسیر آیاتی از قرآن کریم است که از طریق بیان اسماء و صفات الهی به معرفی خداوند می پردازد. قرآن کریم از یک سو با بی مانند دانستن خداوند، او را برتر از وهم و گمان دانسته و از سوی دیگر برخی از آیات موهم صفات انسان گونه برای خداوند است. در سالهای اخیر الهیات سلبی با تکیه بر ناتوانی عقل در شناخت خداوند، و همچنین عدم امکان سخن گفتن توجه متالهین بسیاری را جلب نموده است. در حالیکه رسالت اصلی انبیاء الهی معرفی پروردگار به افراد بشر است و این معرفی باید از طریق ساز و کارهای متداول ذهن بشری و تکلم او صورت گیرد . مرحوم علامه طباطبایی با اتخاذ دیدگاه سلب در عین ایجاب، که دربرگیرنده راه اعتدال میان ایجاب محض و غلتیدن در ورطه شرک و تشبیه، سلب محض، تعطیل عقل از شناخت خداوند، و لاادری گری است به تفسیر آیاتی پرداخته که در برگیرنده اسماء و صفات الهی است. این دیدگاه تطابق زیادی با استعاره مفهومی دارد که در دو دهه گذشته اقبال زیادی در میان زبانشناسان شناختی پیدا کرده است. این مقاله پس از تبیین استعاره در دیدگاه ادبی و دیدگاه زبان شناختی به بررسی نظر علامه طباطبایی، مفسر بزرگ معاصر امامیه در خصوص تنزیه خداوند از صفات انسان گونه پرداخته و آن را با دیدگاه معاصر استعاره مفهومی مقایسه نموده و نشان می دهد که چگونه می توان در پرتو این دیدگاه قائل به شناخت نسبی نسبت به پروردگار بود.