مقالات
حوزه های تخصصی:
حدیث «قرب نوافل» که در شمار احادیث قدسی قرار دارد، حدیثی است که در منابع کهن و معتبر شیعه وسنّی، با اسناد متعدّد، نقل شده است. بررسی های رجالی حاکی از صحّت برخی از طرق آن است و چنانکه دانشمندان فریقین تصریح کرده اند، کثرت نقل آن گویای اصالت آن است. افزون بر این، حدیث مزبور، ازجمله مهمترین مستندات صوفیّه است و عرفا بارها آن را به عنوان شاهدی بر مباحث کتب خویش مطرح کرده اند؛ پاره ای از عرفا مانند ابن عربی، صدر الدین قونوی و سیّد حیدر آملی آن را به عنوان مستندی برای مباحث عرفانی، مانند وحدت وجود و توحید افعالی مورد توجّه قرار داده اند؛ برخی از آنها هم تفسیری به مانند محدّثان از حدیث مزبور داشته اند؛ امّا محدّثان، حدیث مزبور را در پرتو قرآن و روایات، به امداد الهی برای مؤمنان و یا نیل بنده به مرتبه ای که تنها خواهان رضای حقّ تعالی باشد، توضیح داده اند. در این جستار تلاش شده است که ضمن معرّفی مآخذ حدیث و نقد و بررسی سندی آن، مدلول حدیث، با توجّه به سیاق آن و نیز مدلول آیات و روایات دیگر، رازگشایی و ضمن مقایسه برداشت عرفا و محدّثان از روایت مورد نظر، رویکرد هریک از آنها در قبال حدیث ارزیابی شود.
نزول قرآن؛ لفظی یا معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه «بسط تجربه نبوی» و در پی آن مصاحبه «کلام محمد» ، حامل پیامی است به این مضمون که قرآن کریم از نظر معنا از سوی خداوند متعال نازل شده است و از نظر لفظ به همت پیامبراکرم (ص) تألیف شده است و این در حالی است که بسیاری از آیات و روایات، نظری مغایر با این سخن را ارائه داده اند و بر این نظر هستند که لفظ و معنا هر دو از سوی خداوند متعال بوده و پیامبر اسلام (ص) تنها بشیر و نذیر بوده است که در این تبشیر و تنذیر آیات را به مردم همانگونه که بوده و از سوی خداوند متعال نازل شده است به مردم ابلاغ میفرمود، از این رو در این پ ژوهش با توجه به متن مقاله «بسط تجربه نبوی» و مصاحبه «کلام محمد» به بررسی و نقد این دیدگاه با تکیه بر آیات و روایات همت گمارده شده است.
رویکرد قرآنی در مقایسة نظریة نسبیّت حق و نسبیّت ارزش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اعتباری بودن اصول حقوقی به دلیل تحول ارزش ها و به تبع تحول اصول حقوقی اعتباری، سازندة یکی از وجوه نظریة نسبیت حقوق است. هر چند که درک میزان ارزش ها و مفاهیم و مبانی آن در جوامع مختلف و برای همة مردم آن جوامع یکسان نبوده و همین پراکندگی عقاید و گاه تناقض آن ها در مورد میزان ارزش ها و مبانی آن ها سبب شده که اخلاق به عنوان معیار نهایی در نظام ارزش ها محسوب گشته و با جلوه گر شدن حق به صورت امری درون ذاتی، قدرت حق حقوقی در اجرا توسعه یابد، ولی تأکید آیات قرآن به اصالت حق و مشخص نمودن محدودة ارزش های صحیح و اطلاق ماهیت حق و مفهوم عدالت به عنوان یکی از مفاهیم اخلاقی، بالأخص در مرحلة تشریع، حق را از گزند نسبیت در اصول ارزش ها مصون نموده، هرچند که در بعضی فروع، نسبیت را به عنوان امری بدیهی پذیرا شده است.
بشارت های عهدین در مورد پیامبر اکرم (ص)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزه های قرآنی به صراحت بیان می کند که اهل کتاب پیش از اسلام، چشم انتظار ظهور پیامبری بزرگ در جزیرة العرب بودند. همچنین بیان می کند که وقتی پیامبر اکرم (ص) ظهور کردند، او را چنان می شناختند که فرزندان خویش. این امر حکایت از آن دارد که در سنت شفاهی و مکتوب آنها اوصاف دقیقی از آن حضرت وجود داشته است. بنا به تصریح قرآن، حضرت عیسی (ع) آمدن پیامبر اسلام (ص) را با وصف احمد به پیروان خویش بشارت می داده است. از همه این موارد که بگذریم، بحث برانگیزترین ادعای قرآن این است که یهودیان و مسیحیان در تورات و انجیلی که در زمان نزول قرآن مورد استفاده اهل کتاب بوده است، به راحتی می توانستند اوصاف پیامبر و یارانش را دریابند. امروزه این سؤال به صورت بسیار جدی مطرح است که با فرض این که کتابِ مقدسِ موجودِ یهودی و مسیحی همان کتابی باشد که در زمان نزول قرآن رایج بوده است، این ادعای قرآن بر کدام بخش یا بخش هایی از کتاب مقدس منطبق است.
در این مقاله، ضمن روشن کردن مصداق تورات و انجیلِ مورد اشاره قرآن، به تحلیل مواردی پرداخته شده که به صراحت یا اشارت در کتاب مقدس فعلی یهودیان و مسیحیان در مورد پیامبر گرامی اسلام (ص) آمده است.
جایگاه اخلاق و ردّ نظریّه نسبیّت از دیدگاه علّامه طباطبایی با تکیه بر تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهمیّت مساله اخلاق و نقش آن در زندگی انسان بر هیچ کس پوشیده نیست و همه اندیشمندانی که درباره انسان و زندگی و سعادت و نیکبختی او پژوهش نموده اند به جایگاه اخلاق در بهبود وضع زندگانی انسان واقف بوده و همواره آدمیان را به پایبندی مسائل آن دعوت کرده اند. علامه طباطبایی نیز درآثار خود به ویژه تفسیرالمیزان ازاین مساله غافل نبوده است دراین مقاله دیدگاه ایشان درمورد اخلاق مورد بررسی قرار گرفته است. آنچه دراین نوشتار درمد نظر بوده طرح اطلاق اخلاق ورد نظریه نسبیت اخلاقی بوده است. علامه طباطبایی درتفسیرالمیزان از نگرش مطلق بودن اخلاق جانبداری نموده و ایراداتی راکه طرفداران نسبیت اخلاقی مطرح کرده اند پاسخ داده است.
بررسی نمادهای ترادف و تحلیل آن ها در تفسیر مجمع البیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در انواع روابط معنایی بین الفاظ، ترادف یکی از مباحث لغوی و به مثابة پدیده ای تلقی می شود که همواره محل مناقشه بوده است. موافقان و مخالفان با استناد به مصادیق آن به اثبات یا رد واژگان مترادف پرداخته اند و به لحاظ نقشی که در ترجمه و تفسیر کلمات قرآنی دارد، در متون تفسیری و در ذیل مباحث ادبی مورد توجه مفسران قرارگرفته است. در این مقاله پدیدة ترادف در تفسیر مجمع البیان، بنا به جایگاه برجستة ادبی آن، مورد کندوکاو قرار گرفته است. از این رو با نگاهی به پیشینة ترادف در زبان ادبی و اشاره به دیدگاه های موافقان و مخالفان و تحلیل آن، ترادف در علوم قرآن و جایگاهش در مجمع البیان را مورد ارزیابی قرار داده است. رهاورد این پژوهش، معطوف به این حقیقت است که طبرسی به ترادف تام قائل نبوده است و اگر در تفسیر مجمع البیان از کلمات متقارب المعنی سخن گفته، صرفاً برای تفهیم و تقریب به ذهن مخاطبان بوده و حداکثر اعتقاد به نوعی ترادف جزئی داشته است.
روش شناسی تفسیر المیزان با رویکرد تنزیه معنا و آثار آن در سوره النّجم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندیشمندان در مورد شیوه تفسیری المیزان بر سه مسئله اتفاق نظر دارند: اول این که؛ علامه کاری بزرگ انجام داده است، دوم این که؛ المیزان روشمند است و سوم آن که؛ آراء مختلف تفسیری، روایی، لغوی و فلسفی از ترازوی نقد ایشان گذشته است.
امّا، کدام روش است که این هرسه را در بردارد؟ این نوشتار سعی در معرفی این روش و پیامدهای مثبت آن را در زمان علامه و پس از آن را دارد. علامه با استفاده از ادلّة لفظی و معنوی، چند رأی تفسیری، روایی، لغوی را نادرست یا باطل اعلام نموده و در مواردی خواننده را به سمت رأی صحیح سوق می دهد. این ویژگی سبب شده تا در «تمیز معنا» در مسیر انحرافی وارد نشده و مسیر صعودی معنای آیه مشخص شود. او در بسیاری موارد احتیاط نموده و نظر قطعی را اعلام نمینماید، بلکه فقط تلاش نموده تا از نزول سطح فهم مخاطب به معانی نادرست جلوگیری مینماید. این روش را «تنزیه معنا» نام گذاری نموده و در این نوشتار سعی داریم روش شناسی المیزان را با رویکرد «تنزیه معنا» در «سورة النّجم» نشان دهیم. روش تنزیه معنا از دو جنبه قابل بررسی است: یکی تعیین مصادیق و از آن مهم تر فرهنگ «تنزیه معنا» است. از دیگر ویژگیهای روش «تنزیه معنا» جلوگیری از تشتت ذهن، جمع دلالی برخی روایات و آموزش نوعی روش در معنا شناسی واژگان یعنی «فقه اللّغة» می باشد.