مقالات
حوزه های تخصصی:
فرزند پروری یکی از موضوعاتی است که موردعلاقه صاحب نظران رشته های مختلف ازجمله روانشناسی و مددکاری اجتماعی قرار گرفته است. مقاله حاضر به بررسی ویژگی های فرزند پروری در آیینه خرده فرهنگ غربت در شهر تهران می پردازد. پیش فرض نظری این است که ویژگی های فرزند پروری تحت تأثیر فرهنگ است. روش پژوهش، قوم نگاری می باشد. داده های پژوهش از طریق تکنیک های مصاحبه های نیمه ساخت یافته و مشاهده مشارکتی گردآوری شده و با استفاده از تحلیل مضمونی مورد تحلیل قرار گرفته است. جامعه مشارکت کننده خانواده های غربت شهر تهران در منطقه 12 می باشند، بخشی از داده ها از طریق کارشناسان احصا شده است. بر اساس یافته های پژوهش، غربت های شهر تهران به دلیل ویژگی های فرهنگی خود، دارای ویژگی های فرزند پروی خاص هستند که می توان به مواردی چون سهل گیری و غفلت، سخت گیری مبتنی بر استبداد مردانه، دل بستگی ناایمن، بی اعتنایی به نیازهای واقعی کودکان، کودکی و مسئله ازدواج زودهنگام، بی توجهی به الگوهای ارتباطی و اجتماعی، بی توجهی به آموزش های رسمی اشاره کرد. بر این اساس، تدوین بسته های آموزشی خود محافظتی و طراحی مدل های مداخلاتی فرزند پروری و رابطه والد-کودک بر اساس فرهنگ متمایز غربت ها می تواند به والدین در انتخاب سبک مناسب کم مخاطره برای فرزند پروری و کاهش آسیب های روانی-اجتماعی ناشی از آن کمک کند.
در امتداد رنج دیرین؛ معنای زمین لرزه سرپل ذهاب در متن تجربه زیسته راویان آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمین لرزه، تنها در کتب علمی است که به شیوه ای عینی فهمیده می شود، درحالی که در جامعه انسانی در زمینه ای اجتماعی معنا می یابد و در ادامه تجربیات تاریخی درک می شود. زمین لرزه سرپل ذهاب در زیست روزمره ساکنانش انقطاع نفس گیری ایجاد می کند و بااین حال در ادامه جریانی قرار می گیرد که قدمتی به طول تاریخ دارد. با حضور در محل و انجام مصاحبه های عمیق با روایان فاجعه مشخص شد که تاریخ اجتماعی منطقه (همزیستی مذاهب گوناگون، تجربه جنگ، اسارت، بمباران شیمیایی، کشتارهای داخلی، نسل کشی، فقر، کولبری، اعدام و سوابق مبارزات سیاسی) در فهم فاجعه طبیعی نقش آفرینی می کند. تجربه زمین لرزه در هویت فردی و جمعی بازماندگان ادغام می شود و با دیگر المان های حافظه جمعی آنان رابطه برقرار می کند. نظام معرفتی، تجربه زمین لرزه را در خود سامان می دهد و با تحلیل رنج های جمعی، کنشگری در برابر آن را رقم می زند. نتیجه بررسی نشان می دهد که هراس مشترک مرزنشینان ترس از خیانت، فراموش شدن و نادیده گرفته شدن است. عامل فاجعه، انسانی فهمیده می شود و احساس تعلق به مکان کاهش می یابد. به همین جهت پرورش بستری برای خلق روایات و هویت های جمعی، شنیده شدن آن ها، شناخته شدن آنان توسط یکدیگر و برقراری رابطه معنادار میان آن ها به نظر امری حیاتی می رسد.
عوامل پایداری در ترک: نتایج تجارب زیسته معتادان مرد بهبودیافته از عدم بازگشت به مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تجربه عوامل پایداری در ترک در تجربه معتادان بهبودیافته از عدم بازگشت به مصرف مواد بود. چارچوب نظری این پژوهش مدل مراحل تغییر و چارچوب انگیزشی این نظریه بود. این پژوهش با روش کیفی پدیدارشناسی توصیفی و با روش نمونه گیری هدفمند انجام شده است. جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه عمیق با مشارکت کنندگان تا رسیدن داده ها به اشباع ادامه یافت. تحلیل داده ها به ۳ مضمون اصلی و ۱۴ زیرمضمون فرعی منجر گردید که شامل: مضمون اول عوامل شروع کننده با درون مایه های فرعی تجربه خستگی جسمی و روحی، ادراک رسیدن به آخر خط، ادراک تهدید مصرف مواد و روشن شدن اراده منفی بود. مضمون دوم عوامل یاری دهنده با درون مایه های فرعی حمایت اجتماعی و ثبات اقتصادی، حمایت و پذیرش خانواده، بهره گیری از منابع کمکی و برقراری روابط رضایت بخش بود و مضمون سوم نیز عوامل اساسی با درون مایه های فرعی شرکت و مداومت در برنامه گروه همنوعان، کنترل وسوسه و ترس از بازگشت، گرایش به سمت معنویت، معنا جویی، رشد خودشناسی و درون نگری و تمایز گذاری میان ترک اصل و ترک غیر اصیل بود. یافته های این پژوهش ادبیات گذشته درزمینه ترک مؤثر اعتیاد و پیشگیری از بازگشت آن را گسترش می دهد.
رویکردهای تلفیقی حمایت خانواده تهرانی از سالمندان در افق 1430(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مهمی که خانواده های تهرانی با آن مواجه هستند، حمایت از سالمندان می باشد. تغییرات جمعیتی، خانوادگی، اقتصادی و فرهنگی در آینده به آن ابعاد پیچیده تری می بخشد. در این تحقیق ما درصدد ارائه راهبردهای برای حمایت از سالمندان و خانواده های آنها هستیم. روش این تحقیق تلفیقی می باشد. در بخش اول کار از طریق مرور سیستماتیک تحقیقات سالمندی و پیش بینی های آماری، سناریوهای حمایت از سالمندی استخراج گردیده و در بخش دوم برای ارائه راهبردها بر اساس هر سناریو از مدل تحلیل swot استفاده شده است. نتایج تحقیق: پیشران های مؤثر بر حمایت خانوادگی از سالمندی؛ «وضعیت فرهنگی- اجتماعی» و «منابع در اختیار» می باشد. از ترکیب این دو پیشران، چهار سناریو ممکن برای حمایت از سالمندان خانواده محور در افق 1430 استخراج گردید. راهبردهای استخراج شده برای این چهار سناریو در سه زمینه اصلی مطرح شد؛ راهبردهای حمایت از مراقبان، راهبردهای حمایت از سالمندان، راهبردهای تأمین هزینه های سالمندی. در کنار این سه زمینه، راهبردهای حمایت از نقش سازمان های مردم نهاد و سیستم یکپارچه اطلاعات سالمندی مطرح گردیده است.
بازنمایی سبک های مدیریت و راهبردهای حل تعارض در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش باهدف شناخت ابعاد مختلف تعارض در تعاملات اجتماعی و ارائه راهبردهای افزایش توانایی مدیریت آن با بهره مندی از آیات قرآن به عنوان کتاب هدایتگر انسان، به روش تحلیل محتوا و با استناد به آیات قرآن نگاشته شده است. تبیین مرحله به مرحله تعارض در آیات قرآن، تبیین قرآنی سبک های مدیریت تعارض و ارائه راهبردهای قرآنی برای حل تعارضات ارتباطی از دستاوردهای پژوهش حاضر است. نتیجه آنکه قرآن کریم مسئله تعارض در روابط را پذیرفته و آن را نتیجه طبیعی و اجتناب ناپذیر تفاوت های ذاتی انسان ها می داند. در آیات قران چهار نوع تعارض موردتوجه قرار گرفته است و سبک های پنجگانه مدیریت تعارض به خوبی قابل شناسایی است. قرآن برای افزایش توانایی دفع و کنترل آن که در بُعد فردی مطرح می شود: حقیقت جویی و حقیقت خواهی، خودآگاهی، خوددرمانبخشی و عقل گرایی و برای رفع و حل تعارض ها که به بُعد میان فردی مسئله توجه دارند مواردی منجمله: مذاکره، میانجی گری، و داوری را پیشنهاد نموده است. بکارگیری صحیح این راهبردها می تواند تعارض را از حالت یک رویداد مخرب و آسیب زا به حالت فرصتی برای بهره مندی از نظرات و تفاوت های بین فردی تبدیل نماید.
نقش هیجان های دلخواه و هیجان های خوشایند در احساس خوشبختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیشترِ روان شناسان، خوشبختی را زیاد بودن هیجان های خوشایند و کم بودن هیجان های ناخوشایند می دانند، امّا به باور ارسطو، انسان ها زمانی خوشبخت هستند که هیجان هایی را داشته باشند که می خواهند داشته باشند، حتّی اگر آن هیجان ها ناخوشایند باشند. پژوهش کنونی باهدف بررسی این نظریه ارسطو، به آزمون این فرضیه پرداخت که ناهمخوانی هیجان هایی که فرد دارد و هیجان هایی که می خواهد داشته باشد، با افسردگی رابطه مثبت و با بهزیستی رابطه منفی دارد. در یک طرح همبستگی، فراخوان شرکت در پژوهش به سی هزار مشترک همراه اوّل و ایرانسل شهر تهران پیامک شد و 1410 نفر (564 مرد) با میانگین سنّی 26 سال در پژوهش شرکت کردند. ابزار پژوهش، یک پرسشنامه ساخته پژوهشگر برای اندازه گیری هیجان های خواسته و داشته، مقیاس افسردگی مرکز پژوهش های همه گیرشناختی و مقیاس رضایت از زندگی بود. تحلیل های همبستگی و رگرسیون نشان دادند که ناهمخوانی مطلق هیجان های خواسته و داشته (که نشان می داد هر آزمودنی تا چه اندازه هیجان های دلخواه خود را تجربه کرده است)، حتّی در آزمودنی هایی که هیجان های خوشایند را بیشتر و هیجان های ناخوشایند را کمتر از آنچه می خواستند تجربه کردند و حتّی پس از کنترل آماری هیجان های تجربه شده، توانست افسردگی بیشتر و بهزیستی کمتر را پیش بینی کند. پس خوشبختی فقط هیجان های خوشایند نیست، بلکه هر هیجانی، اگر دلخواه ما باشد می تواند به خوشبختی ما کمک کند.