مقالات
حوزه های تخصصی:
موسیقی درمانی استفاده از مهارتهای موزیکی در جهت بهبود کارکرد جسمی، روانی و واکنش های عاطفی- اجتماعی، کمک به رشد تواناییهای حرکتی، تحصیلی، ارتباطی، روحیه ی اجتماعی و عاطفی و در نهایت بهبود سطح کیفیت زندگی است. هدف پژوهش حاضر بررسی تفاوت کیفیت زندگی سالمندان 60 سال به بالای ساکن در 60 آسایشگاه سالمندان در دو حالت دریافت و عدم دریافت موسیقی درمانی غیرفعال است. جامعه آماری 1800 نفر بوده اند؛ حجم نمونه محاسبه شده با استفاده از فرمول کوکران 318 نفر محاسبه گردیده است که با بهره گیری از روش نمونه گیری خوشه ای و تصادفی ساده به توزیع پرسشنامه ها اقدام گردید. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه استاندارد 26 گویه ای کیفیت زندگی است که بر اساس طیف لیکرت تنظیم گردیده است. روش تحقیق از نظر روش شناسی کمی و از نوع مقایسه ای می باشد. یافته ها بیانگر این است که فرضیات مبنی بر تفاوت کیفیت زندگی(Sig=0/000)، سلامت محیط(Sig=0/001)، روابط اجتماعی(Sig=0/011)، سلامت جسمانی(Sig=0/048)، سلامت روان(Sig=0/000) سالمندان بر حسب دریافت و عدم دریافت موسیقی درمانی غیرفعال تایید شده اند و کیفیت زندگی مردان سالمند بهتر از زنان سالمند می باشد.لذا با نظر به شناخت روحیات سالمندان مستقر در هر آسایشگاه با استفاده از فعالیت های متعدد موسیقی درمانی از جمله پخش موسیقی، آواز خواندن و ... می توان در راستای بهبود عملکرد جسمی و روانی سالمندان گام برداشت تا از این طریق به بالا رفتن امید به زندگی در آنها و کاهش بیماری های روحی کمک نمود.
نقش فقر اقتصادی در مشارکت اجتماعی، سیاسی و آسیب های اجتماعی (مورد مطالعه: محلات محروم شهر جوانرود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی نقش فقر اقتصادی در مشارکت اجتماعی و سیاسی و آسیب های اجتماعی در محلات محروم شهر جوانرود بوده است. روش پژوهش کمی با استفاده از پیمایش، جامعه آماری 16404 نفر و حجم نمونه 376 نفر انتخاب شده است. پرسشنامه شیوه خوشه ای چندمرحله ای تکمیل شد. یافته های پژوهش نشان داد کمتر از 20 درصد از پاسخگویان در خانه ماشین لباس شویی، کامپیوتر، کتابخانه شخصی و مبلمان خانه داشته اند. بین 20 تا 40 درصد پاسخگویان در خانواده خود حداقل با یکی از آسیب های اجتماعی درگیر بوده اند. مشارکت اجتماعی و سیاسی کمتر از متوسط بوده است. تحلیل رگرسیون نشان داد که ضریب تأثیر فقر اقتصادی بر مشارکت اجتماعی 13/0 و مشارکت سیاسی 22/0– بوده است یعنی هر چه افراد فقر اقتصادی بیشتری داشته اند، مشارکت اجتماعی کمتر و مشارکت سیاسی بیشتری داشته اند. نتیجه تحلیل رگرسیون لوجستیک نشان داد پاسخگویانی که فقر کمتری داشته اند احتمال وقوع آسیب های اجتماعی نزاع و درگیری، فرار از خانه، طلاق و اعتیاد در خانواده آنها کمتر بوده است و برعکس احتمال وقوع آسیب های اجتماعی خشونت خانگی، ترک تحصیل، کودک کار و سابقه زندان در آنها بیشتر بوده است. به طور کلی می توان نتیجه گرفت که فقر موجود در جامعه مورد مطالعه همچنان که تحصیلات، درآمد و شغل آنان نیز نشان داده است، فقری قابلیتی و ساختاری است که این فقر در دسترسی به امکانات معیشتی پایدار خود را نشان داده است و به شکل گیری نوعی از آسیب های اجتماعی، مشارکت اجتماعی و سیاسی در محلات محروم شهر جوانرود منجر شده است.
مقایسه سلامت روان، سرمایه اجتماعی و هویت نقش جنسیتی دانش آموزان کاربر با غیرکاربر در شبکه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه سلامت روان، سرمایه اجتماعی و هویت نقش جنسیتی دانشآموزان کاربر با غیرکاربر در شبکههای اجتماعی بود. روش این پژوهش توصیفی - مقایسهای است. جامعه آماری این پژوهش دربرگیرنده کلیه دانشآموزان دبیرستانهای تیزهوشان شهر تبریز بود که از این میان تعداد 120 دانشآموز مطابق با نمرات 23-46 در پرسشنامه اعتیاد به شبکههای اجتماعی مبتنی بر موبایل به عنوان دانشآموزان غیرکاربر و 120 دانشآموز نیز با کسب نمرات بالاتر از 46 در پرسشنامه مذکور به عنوان دانشآموزان کاربر پس از همسانسازی و با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای و هدفمند انتخاب شدند. اطلاعات به وسیله پرسشنامههای سلامت روان گلدبرگ و هیلر (1979)، سرمایه اجتماعی پاتنام (2000) و هویت نقش جنسیتی بم (1974) گردآوری شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیری تحلیل شدند. نتایج حاصل از تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که بین دانشآموزان کاربر با غیرکاربر در شبکههای اجتماعی به لحاظ سلامت روان، سرمایه اجتماعی و هویت نقش جنسیتی تفاوت معنادری وجود دارد؛ به علاوه، نتایج آزمون تعقیبی شفه نیز نشان داد که کاربران شبکههای اجتماعی به طور معناداری سلامت روان (001/0=p) و سرمایه اجتماعی (003/0=p) پایینتری نسبت به غیر کاربران شبکههای اجتماعی دارند و همچنین از هویت نقش جنسیتی تضعیف شدهتری (001/0=p) نیز برخوردار هستند. یافتههای این پژوهش به شناخت تفاوتهای بسیار مهم کاربران شبکههای اجتماعی و غیرکاربران این شبکهها از نظر سلامت روان، سرمایه اجتماعی و هویت نقش جنسیتی کمک میکند و ضرورت ارتقای سلامت روان، سرمایه اجتماعی و هویت نقش جنسیتی دانشآموزان کاربر شبکههای اجتماعی را برجسته مینماید.
بررسی جامعه شناختی کژکارکردهای سیاست های حمایتی با تاکید بر طرد اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی کژکارکردهای سیاستهای حمایتی در زنان سرپرست خانوار تحت پوشش دو نهاد حمایتی کمیته امداد امام خمینی و سازمان بهزیستی انجام شده است. در این پژوهش با به کارگیری مفهوم طرد اجتماعی، به بررسی جامعه شناختی مسئله تحقیق پرداخته شده است. روش تحقیق نظریه زمینه ای بوده و 36 مصاحبه عمیق و نیمه ساختار یافته با دو گروه از پاسخگویان، مشتمل بر مددجویان و متخصصین انجام شده است. پس از سنخ شناسی سه گانه طرد اجتماعی و گونه های وابستگی متناظر با آن پدیده مرکزی مبتنی بر یافته های پژوهش تحت عنوان "وابستگی منفعلانه" برساخت شده است. مهمترین علل اصلی این پدیده در چهار مقوله "طرد مزمن" ، "جامعه پذیری وابسته پرورِ زنان" ، "درجاماندگی سیستم حمایتی" و "کلیشه سازی زن سرپرست خانوار" شناخته شده اند. شرایط زمینه ای تحت عنوان "سیاسی شدن حمایتها" و "شرایط فزاینده فراوانیِ زنان سرپرست خانوار " مقوله بندی شده اند. شرایط مداخله گر نیز تحت مقوله های" سوء مدیریت" و "نقص قوانین" بر ساخت شده اند.راهبردهای اصلی در سه مقوله "بازاندیشی سوداگرانه" ، "ناتوان نمایی" و "طرد خود خواسته" مقوله بندی شده اند و پیامدهای این پدیده نیز در دو مقوله "مطالبه گری مستمر" و " اشتغال گریزی" صورت بندی شده اند. در این پژوهش مددجویانی که طرد مزمن و بین نسلی را تجربه کرده اند، ظرفیت بالایی برای وابستگی منفعلانه به حمایتها- به عنوان اصلی ترین کژکارکرد سیاستهای حمایتی- دارند و شایسته است در اتخاذ سیاستهای حمایتی برای مطرودین مزمن متناسب با وضعیت طرد شدگی آنان، نسبت به پیشگیری و کنترل وابسته شدن به حمایتها و رسوب در سیستم حمایتی برای این افراد تمهیداتی اندیشیده شود.
اثربخشی آموزش توانمندسازی اطلاعاتی-انگیزشی در حوزه کارآفرینی بر خودکارآمدی و امید به زندگی زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش توانمندسازی اطلاعاتی-انگیزشی در حوزه کارآفرینی بر خودکارآمدی در تصمیم گیری شغلی و امید به زندگی زنان سرپرست خانوار انجام شد.پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و از طرح های پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل می باشد. تعداد 22 نفر از زنان سرپرست خانوار مراجعه کننده به کمیته امداد امام خمینی(ره) اردکان در بهار 1398 به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند؛ به طوری که هر گروه شامل 11نفر بود. گروه آزمایش 8 جلسه آموزش بر اساس پروتکل مولفه های توانمندسازی روانشناختی بر مبنای نظریه توماس وولتهوس(1990)، دریافت کردند؛ در حالی که به گروه کنترل هیچ مداخله ای داده نشد. برای ارزیابی آزمودنی ها از پرسشنامه خودکارآمدی در تصمیم گیری شغلی تیلور و بتز(1983) و پرسشنامه امید به زندگی اسنایدر(1991)، استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش توانمندسازی اطلاعاتی انگیزشی در حوزه کارآفرینی، برافزایش خودکارآمدی در تصمیم گیری شغلی و امید به زندگی زنان سرپرست خانوار، تاثیر معنادار داشته است.از آنجا که آموزش توانمندسازی اطلاعاتی- انگیزشی در حوزه کارآفرینی، بر خودکارآمدی در تصمیم گیری شغلی و امید به زندگی زنان سرپرست خانوار موثر بود؛ اجرای این مداخله برای زنان سرپرست خانوار در نهادهای حمایتی و در ابعاد وسیع تر به منظور پیشگیری ازآسیب بیشتر به این زنان، پیشنهاد می شود.
تجربه تحقیر اجتماعی در زنان مبتلا به اچ آی وی/ایدز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیر به عنوان امری اجتماعی، چندوجهی، پویا و رابطه ای روابط و تعاملات اجتماعی فرد را دستخوش تغییرات منفی می کند. میزان و گستره-ی این تغییرات در فرد تحقیر شونده با توجه به جایگاه او و موضوع تحقیر، متفاوت است. مطالعه حاضر با هدف بررسی تجربه ی تحقیر اجتماعی در زنان مبتلا به اچ آی وی/ایدز انجام شده است. با توجه به جایگاه فرودست زنان در گروه های مورد بررسی و داغ ننگ پیچیده ی مرتبط با موضوع تحقیر یعنی اچ آی وی/ایدز مطالعه حاضر گامی به سوی آگاهی از یک پدیده اجتماعی متکثر و کمتر شناخته شده می باشد. تحقیق حاضر به روش کیفی انجام شده و جامعه پژوهشی، زنان مبتلا به اچ آی وی/ایدز در استان تهران بوده است. جامعه مذکور از سه باشگاه افراد مثبت در شهرهای ورامین، شهریار و تهران(باشگاه استاد معین) انتخاب شده اند. از میان افراد باشگاهها، نمونه ها (21 نفر)به صورت در دسترس با حداکثر تنوع ، رضایت آگاهانه و اصول اخلاقی رازداری انتخاب و به سوالات پاسخ داده اند. زمان گردآوری اطلاعات زمستان و بهار 1398-1397،ابزار گردآوری به صورت مصاحبه نیمه ساخت یافته و شیوه تحلیل اطلاعات به صورت «تحلیل مضمونی» بوده است. مهمترین مضامین به دست آمده عبارتند از«تحقیر ناشی از غیرسازی»،«تحقیر ناشی از بی ارزش شماری»، «مارپیچ زنانگی»، «ایدز و تحقیر»، «هراس از تحقیر» و «پذیرش تحقیر». مبتنی بر یافته ها می توان گفت اچ آی وی/ایدز در تلاقی با جنسیت، رابطه هم افزایی داشته و تحقیر بیشتر زنان مبتلا را موجب می شود. این وضعیت در کانون زندگی زنان مبتلا قرار گرفته و تمامی تجارب روزمره آنان را تحت تاثیر خود قرار می دهد.