مقالات
حوزه های تخصصی:
زندگی روزمره گستره وسیعی از باورها و کردارهای دینی و شبه دینی را دربرمی گیرد. به لحاظ نظری مفهوم دین عامه امکان بحث از ویژگی های فرهنگی و اجتماعی و مردمی بودن کردارهای دینی را در زندگی روزمره فراهم می کند. دین عامه جایگاهی مغفول در مطالعات دینی داشته است، مفهومی که در درون، بیرون و حاشیه های دین رسمی قرار دارد. این مقاله پس از بحثی نظری درباره مفهوم دین عامه، سعی در بررسی کردار دینی دعانویسی و تجربه آن در میان زنان شهر سنندج را دارد. ایده نظری مقاله حاضر این است که دین عامه و استقبال نسبت به آن پاسخی به ناکامی های عینی افراد در زندگی روزمره است. مقاله با اتخاذ رویکردی برساخت گرایانه، تجربه افراد از کردار دعانویسی را در چارچوب روش شناسی زمینه ای بررسی می کند. نتیجه آن که روایت افراد از تجربه دعانویسی نامنسجم و انعطاف پذیر و عاطفی است. این تجربه احساسی از کردار دینی دعانویسی در پیوند با ناامنی های عینی در زندگی روزمره شکل می گیرد. بنابراین کردار دینی دعانویسی خلاء میان انتظارات ذهنی و امکانات عینی را پر می کند. واژه های کلیدی: دین عامه، نظریه زمینه ای، برساخت گرایی، دعانویسی، امیدهای کوچک.
تأثیر کاهش سرمایه اجتماعی بر آنومی اجتماعی زنان ساکن شهر تهران. اعظم پاک خصال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آنومی اجتماعی به مطالعه بی نظمی ها و نابسامانی های اجتماعی و اعمال و رفتاری می پردازد که در اجتماع غیر طبیعی تلقی می گردد و نیز شرایطی را مورد بررسی قرار می دهد که اصول و هنجارهای ارزشمند جامعه مورد بی توجهی و یا تخطی قرار می گیرد در دوران کنونی آنومی اجتماعی در جامعه ما متوجه همه قشرها و گروه های اجتماعی از جمله زنان است. در این میان عارضه پذیری در میان این گروه اجتماعی به دلایل مختلف از اهمیت بیشتری برخوردار است. چرا که این موضوع هم به نقش و کارکرد زنان در امور تربیتی، اجتماعی و فرهنگی ارتباط دارد و هم با توجه به افزایش انحرافات اجتماعی در میان دختران جوان در سال های اخیر تبعات و پیامدهای آن برای سایر قشرهای جامعه و در نهایت در کلیت اجتماعی نگرانی های بیشتری را همراه داشته است. با توجه به این مسأله در این مقاله سعی بر این است که به بررسی آنومی اجتماعی زنان ساکن در شهر تهران با توجه به نقش سرمایه اجتماعی در آن بپردازیم. برایناساس شاخص هایسرمایه اجتماعی که شاملاعتماد و حمایت های اجتماعی (سرمایه اجتماعی شناختی) و مشارکت های اجتماعی (سرمایه اجتماعی ساختاری) می باشد، موردبررسیقرارمی گیرند. در این پژوهش ازنظریه های کنترل اجتماعی و پیوند اجتماعی و نظریه فشار استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش زنان 40-18 سال ساکن در شهر تهران است. روش این پژوهش پیمایشی است و پرسشنامه ابزار اصلی گردآوری اطلاعات مورد نیاز است. نمونه ها از طریق روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، با حجم نمونه ای برابر با 400 نفر، از مناطق دو، هشت و شانزده شهر تهران انتخاب شده اند. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق آماره های مختلفی چون تحلیل همبستگی و تحلیل چندگانه انجام گرفته است. نتایج بدست آمده نشان می دهد که بین تمام ابعاد سرمایه اجتماعی با آنومی اجتماعی زنان رابطه معنادار معکوسی وجود دارد. واژه های کلیدی: سرمایه اجتماعی، مشارکت اجتماعی، اعتماد اجتماعی، حمایت اجتماعی، آنومی اجتماعی، زنان
نوع مجروحیت و کیفیت زندگی در میان جانبازان استان کرمانشاه .سیاوش قلی پور، سیده زهرا پرهیزگار کلات، محسن قلی پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ناتوانی و مشکلات روحی روانی، زندگی جانبازان را تحت تاثیر قرار می دهد. این تاثیر در میان آنها یکسان نیست. هدف اصلی این مقاله مقایسه کیفیت زندگی جانبازانِ بر حسب نوع مجروحیت در استان کرمانشاه است. چارچوب نظری آن مبتنی بر ادبیات کیفیت زندگی و روش پژوهش پیمایشی است. جامعه آماری شامل کلیه جانبازان بالای 25 درصد استان کرمانشاه است. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 368 نفر محاسبه و بر اساس نمونه گیری سیستماتیک تعیین شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که کیفیت زندگی جانبازان پایین است. کیفیت زندگی بر حسب نوع مجروحیت متفاوت است: در بعد جسمی برای جانبازان شیمیایی پایین و برای جانبازان آمپوته، ترکیبی و اعصاب به نسبت بالاتر است؛ در بعد روانی برای جانبازان اعصاب و روان و شیمیایی در سطح پایین تر و برای جانبازان آمپوته، ترکیبی و ویژه در وضعیت بهتری قرار دارد؛ در بعد اجتماعی برای جانبازان شیمیایی در سطح پایین تر و برای جانبازان آمپوته، ترکیبی در وضعیت بهتری قرار دارد؛ سن و تعداد فرزندان بر کیفیت زندگی تاثیر معکوسی دارند. وضعیت اشتغال بر کیفیت زندگی تاثیر دارد، افراد شاغل از کیفیت زندگی بهتری برخوردارند. واژه های کلیدی: جانباز، کیفیت زندگی، جانباز اعصاب و روان، جانباز آمپوته، جانباز ترکیبی، جانباز ویژه، جانباز شیمیایی.
عوامل مؤثر بر سلامت اجتماعی افراد دارای اچ آی وی/ ایدز با تاکید بر حمایت های اجتماعی .طلعت اله یاری ، ایوب اسلامیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیماری ایدز که بواسطه ورود ویروس اچ آی وی به بدن وارد می شود سیستم ایمنی بدن را نشانه گرفته و هم پای با تضعیف سلامت بدنی فرد، آسیب های جدی به روابط اجتماعی و مشارکت وی در اجتماع وارد می سازد. از طرف دیگر منظور از سلامت اجتماعی ارزیابی و شناخت فرد از چگونگی عملکردش در اجتماع و کیفیت روابطش با افرد دیگر، نزدیکان و گروه های اجتماعی است که وی عضوی از آن هاست. هدف اصلی مقاله بررسی عوامل مؤثر بر سلامت اجتماعی در افراد مبتلا به اچ آی وی/ ایدز تحت پوشش دو مؤسسه کاهش آسیب است. در این تحقیق تمرکز بر رابطه ابعاد حمایت اجتماعی (در دو بعد ساختاری و کارکردی) بر سلامت اجتماعی افراد مورد بررسی است. روش تحقیق در این پژوهش کمی است و ذیل مطالعات مقطعی قرار می گیرد. ابزار گردآوری داده نیز پرسشنامه استاندارد حمایت اجتماعی و پرسشنامه سلامت اجتماعی است. روش نمونه گیری مورد استفاده در این تحقیق به صورت تمام شماری است به گونه ای که اطلاعات مورد نیاز از تمامی افراد دارای اچ آی وی/ ایدز مراجعه کننده به دو موسسه کاهش آسیب که حاضر شدند در این پژوهش شرکت کنند و همچنین سایر بیمارانی که به نوعی با این افراد در ارتباط بوده و به روش گلوله برفی شناسایی شدند، جمع آوری گردید. در نهایتً 134 فرد دارای اچ آی وی/ ایدز در این تحقیق شرکت داشتند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که هر سه بعد حمایت ساختاری (عضویت در اجتماعات، شبکه اجتماعی شخصی و داشتن پیوند قوی) و دو بعد از حمایت کارکردی (حمایت ابزاری و حمایت عاطفی) با سلامت اجتماعی این بیماران رابطه معناداری داشتند. تنها حمایت اطلاعاتی بود که رابطه ای معناداری با سلامت اجتماعی این افراد نداشت. از سه متغیر دیگر مهارت های ارتباطی و باورهای مذهبی رابطه معناداری با سلامت اجتماعی افراد دارای اچ آی وی/ ایدز داشتند و بین پایگاه اقتصادی اجتماعی و سلامت اجتماعی افراد مورد پژوهش رابطه معناداریبه دست نیامد. واژه های کلیدی: سلامت اجتماعی، حمایت اجتماعی، اچ آی وی/ ایدز
رابطه آموزش مهارت های اجتماعی و سلامت اجتماعی دانش آموزان دختر مقطع اول دبیرستان منطقه 19 تهران .حسین یحیی زاده، زلیخا عربگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با عنوان ""رابطه آموزش مهارت های اجتماعی و سلامت اجتماعی دانش آموزان دختر مقطع اول دبیرستان منطقه 19 تهران"" بمنظور نشان دادن تأثیر نقش مددکار اجتماعی از طریق آموزش مهارت های اجتماعی در ارتقا میزان سلامت اجتماعی دانش آموزان انجام پذیرفته است. روش تحقیق این مطالعه آزمایشی می باشد و برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استاندارد سلامت اجتماعی کییز استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر متشکل از 450 دانش آموزان دختر مقطع اول دبیرستان منطقه 19 تهران در سال 1392 در 2 مدرسه بوده است. یکی از مدارس بعنوان گروه آزمایش (با تعداد ۳۶۶ نفر) و مدرسه دیگر بعنوان گروه کنترل (با تعداد ۸۴ نفر) درنظر گرفته شد. در مرحله پیش آزمون با استفاده از پرسشنامه سلامت اجتماعی کییز میزان سلامت اجتماعی کلیه دانش آموزان جامعه آماری مورد بررسی قرار گرفت و براساس نرم افزار SPSS مشخص گردید که 15 نفر از گروه کنترل و 60 نفر از گروه آزمایش در سطح سلامت اجتماعی پایین (نمره 77 تا 33) قرار داشتند. درجهت ایجاد همسان سازی بین دو گروه، 15 نفر از 60 نفر گروه آزمایش که از نظر ویژگی های زمینه ای در سطح یکسان بودند، انتخاب شدند و به مدت 10 جلسه تحت آموزش مهارت های اجتماعی قرار گرفتند. پس از اتمام دوره آموزش، در مرحله پس آزمون برای بررسی نقش آموزش مهارت های اجتماعی در ارتقا میزان سلامت اجتماعی دانش آموزان، از هر دو گروه درخواست تکمیل دوباره پرسشنامه سلامت اجتماعی کییز شد. نتایج بدست آمده براساس آزمون T مستقل مشخص نمود که آموزش مهارت های اجتماعی سبب ارتقا میزان سلامت اجتماعی دانش آموزان شده است. واژه های کلیدی:سلامت اجتماعی، مددکاری اجتماعی مدرسه، مهارت های اجتماعی.
کارورزی مددکاری اجتماعی: کارکردها و الزامات (مطالعه موردی دانشگاه علامه طباطبائی) . ستار پروین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی الزامات و کارکردهای (با تأکید بر مسائل و چالش های) مددکاری اجتماعی در دانشگاه علامه طباطبائی می پردازد. جامعه آماری پژوهش، شامل تمام استادان سرپرست کارورزی است. داده های پژوهش با روش کیفی و با استفاده از تکنیک مصاحبه گردآوری شده است. روش نمونه گیری، هدفمند و در دسترس بخشی و حجم نمونه برابر با 20 نفر است. یافته ها نشان می دهد که کارورزی های رشته مددکاری با مسائلی[1] مانند عدم همکاری مؤسسات، سپردن فعالیت های بی ربط با حوزه مددکاری اجتماعی، کاهش تعداد مؤسسات نسبت به گذشته، عدم نظارت مؤثر و مناسب استادان سرپرست، پایین بودن حق الزحمه استادان، سلیقه ای عمل کردن سرپرستان و نداشتن وحدت رویه در ارزیابی دانشجویان، عدم ارتباط مؤثر بین استادان سرپرست و دانشگاه، و کلیشه ای شدن امور مربوط به کارورزی و تقلیل دادن آن به امور اداری، عدم نیل به سمت تخصصی شدن در حوزه های گوناگون مددکاری اجتماعی، وجود فاصله بین مبانی نظری و عملی در کارورزی، بی انگیزگی دانشجویان (به ویژه دانشجویان پسر)، مشکلات رفت وآمد دانشجویان، عدم توانایی دانشجو در برقراری ارتباط حرفه ای و... مواجه است. واژه های کلیدی: دانشگاه علامه طباطبائی، مددکاری اجتماعی، کارورزی، ارزیابی دانشجویان، استادان سرپرست. [1]- لازم به ذکر است که این گونه مسایل در عمده مراکز آموزش عملی مددکاری اجتماعی داخلی و خارجی کم و بیش وجود دارد و به هیچ وجه قابل تعمیم به کلیت آموزش عملی مددکاری اجتماعی در دانشگاه علامه طباطبائی نمی باشد و این موارد صرفاً در برخی از فیلدها مشاهده می شود. با این حال تلاش های بسیاری برای کاهش این گونه مسایل در سالیان گذشته در گروه مددکاری اجتماعی انجام شده است.