کهن نامه ادب پارسی
کهن نامه ادب پارسی سال دهم پاییز و زمستان 1398 شماره 2 (پیاپی 29) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
پس از شکل گیری پایه های نخستینِ علوم بلاغی، در مرحله بعد پژوهشگران این عرصه به طبقه بندی کرانه های مختلف این دانش پرداختند. استعاره از قلمروهای اولیه ای است که از آغاز پی ریزی بلاغت، همواره مورد اهتمام بلاغیون بوده است. هنگامی که گستره بلاغت وارد مرحله طبقه بندی گردید، طبعاً استعاره نیز از این قاعده مستثنا نبود. بررسی آثار بلاغی مختلف در حوزه بلاغت عربی و فارسی نشان می دهد طبقه بندی استعاره ادوار مختلفی را در دو قلمروی بلاغت عربی و فارسی پشت سر گذرانده است.پژوهش حاضر تطور طبقه بندی استعاره را در امهات آثار بلاغی عربی و فارسی از روزگار نخستین تا عصر حاضر بررسی کرده است. بر این اساس می توان برای طبقه بندی استعاره در آثار بلاغی عربی سه مرحله و در آثار بلاغی فارسی شش مرحله در نظر گرفت. حاصل پژوهش نشان می دهد طبقه بندی آثار فارسی از قرن یازدهم به صورت کامل متأثر از آثار سکاکی، خطیب قزوینی و تفتازانی بوده است، هرچند برخی آثار بلاغی نقدهای اندکی نیز بر این طبقه بندی های مذکور وارد کرده اند؛ اما در روزگار ما برخی آثار بلاغی ضمن نقد طبقه بندی مرسوم، سودمندی خاصی را بر آن مترتب ندیده اند و برخی با نقد این طبقه بندی ها، مواردی بر آن ها افزوده اند.
نقد یک سویگی در نظریه استعاره مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه استعاره مفهومی، که از زبان شناسی شناختی برآمده است، در دو دهه اخیر بسیار محل توجه پژوهشگران واقع شده است، از جمله ایرانیان. این نظریه دارای برخی نقاط ضعف است که شاید بتوان با نقد و تحلیل آن در اصلاح و تقویتش کوشید. لیکاف و جانسون یکی از اصول استعاره مفهومی را اصل یک سویگی نگاشت استعاری می دانند و مدعی اند که نگاشت استعاری همیشه از سوی حوزه مبدأ به سوی حوزه مقصد جریان دارد، نه بالعکس. در این مقاله که با هدف نقد و تقویت اصل یک سویگی نگارش یافته، مشخص شد که برخلاف دیدگاه لیکاف و جانسون، نگاشت استعاری دو سویه است و همان گونه که حوزه مقصد را از طریق حوزه مبدأ سامان دهی و معرفی می کنیم، حوزه مبدأ را نیز می توانیم بر اساس حوزه مقصد سامان دهی نماییم. اما اگر وجه شبه را که از سوی لیکاف و جانسون نادیده گرفته شده، در نظر بگیریم، می توان گفت که برای بیان یک مفهوم یا وجه شبه، نمی توان دو حوزه را جا بجا کرد. یعنی با لحاظ کردن وجه شبه یا مفهوم واحد، نگاشت استعاری یک سویه می شود، مگر در استعاره هایی که وجه شبه به یک میزان وصف هر دو حوزه است.
ساختارهای شرطی گلستان سعدی و کارکردهای بلاغی- معنایی آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گلستان سعدی به مثابه یکی از امهات متون نثر پارسی، از جنبه بلاغی و زبانی، متنی بسیار غنی است. در پژوهش حاضر، انواع ساختارهای شرطی ("اگر" و متعلقات آن) به مثابه ابزارهایی مؤثر در بلاغت و معنا در گلستان سعدی بررسی و تحلیل شده است. مدعای اصلی پژوهش حاضر این است که اولاً گزاره های شرطی کتاب گلستان، از حیث ساختاری دارای تنوع هستند و ثانیاً این گزاره ها، نقش مهمی را از لحاظ معنایی و بلاغی در کتاب گلستان ایفا کرده اند. برای اثبات این مدعا، انواع ساختارهای شرطی به کار رفته در کتاب گلستان، از لحاظ ساختاری مورد بررسی قرار گرفته است و کارکردهای معنایی هریک از این ساختارها، واکاوی شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که گزاره های شرطی در گلستان، از حیث ساختاری و اغراض بلاغی- معنایی در 14 مدل مختلف قابل دسته بندی هستند و اغراض بلاغی مختلفی همچون: تشبیه، توصیف، ربط، التزام و ... را دربرمی گیرند.
تحوّل صنعت قلب نحوی در متون ایرانی باستان و میانه غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از صنایع ادبی به کار رفته در متون ودایی، متون ایرانی باستان (کتیبه های فارسی باستان، اوستای متقدّم و اوستای متأخّر) و متون ایرانی میانه غربی (متون زردشتی، مانوی و کتیبه ها) صنعت ادبی قلب نحوی است. صنعت قلب نحوی، وارونه سازی ساختارهای دستوری در عبارات یا بندهای پیاپی است. این صنعت را با صنعت طرد و عکس و نیز صنعت تشابه الاطراف در بلاغت فارسی مقایسه کرده اند. طرد و عکس یکی از نمونه های قلب نحوی است. برخی از مثال های تشابه الاطراف می توانند نمونه قلب نحوی به شمار آیند. صنعت قلب نحوی در ادبیّات ایرانی دوران باستان و میانه و نو (فارسی دری) استمرار و توالی داشته است. هر چند هیچ یک از اصطلاحات بدیع فارسی معادل دقیق آن نیست.
بررسی تطبیقی تلمیح در بلاغت فارسی و انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات تطبیقی ادبی در صدد است با مقایسه و همسنجی ارتباط ها، شباهت ها و تفاوت های دستآوردهای ادبی در زبان ها و کشورهای مختلف، دانش ادبیات را در زمینه های مختلف گسترش و عمق دهد. از این رو، در پژوهش حاضر مبحث تلمیح که یکی از مباحث علم بلاغت است به شیوه توصیفی- تحلیلی در بلاغت فارسی و انگلیسی در سه مبحث اصلی تعریف، انواع و کارکرد بررسی و مقایسه شده است تا دریابد در این زمینه ها چه وجوه تشابه و افتراقی وجود دارد؟نتایج حاصل از پژوهش بیانگر آن است که پژوهش های بلاغی فارسی در تعریف تلمیح همچنان تعریف محدود سنتی از تلمیح را حفظ کرده اند، ولی در بلاغت غرب از تعریف محدود کلاسیک به تعریفی باز و بینارشته ای از تلمیح رسیده اند. در تقسیم بندی انواع تلمیح نیز بلاغت فارسی جزء نگر و محتوامحور است، در حالی که در بلاغت انگلیسی چون تقسیم بندی بر اساس دیدی کل نگر و فرم و محتوا محور بوده بسیار متنوع تر و چند جانبه تر است؛ همین امر سبب شده در بحث کارکرد تلمیح نیز بلاغت غرب گسترده تر و گاه بینارشته ای باشد.
فانتزی شاه قهرمان ملی، قهرمان دینی: شیوه ای برای برقراری ارتباط با دربار در شعر مدیحه سرایان قرن پنجم و ششم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اکثر قریب به اتفاق مدیحه پردازان قرن پنجم و ششم در توصیف ممدوح پیرو فانتزی شاه قهرمان ملی، قهرمان دینی هستند. این فانتزی که نتیجه تلاقی سمبلیک شخصیت های ملی و دینی علی الخصوص تلاقی سمبلیک شخصیت هایی چون رستم و حیدر (ع) است دست مایه توصیف ممدوح به انحا و طرق مختلف شده است. این جهانبینی ایده آلیستی که در ایران با شروع نهضت های ملی از جمله نهضت شعوبیه و همچنین با افزایش گرایش های شیعی شکل گرفت در مدیحه های شاعران قرن پنجم و ششم شالوده توصیف حالات شاه -که در گفتمان خلیفه اللّهی و ظل اللّهی مرکز امور و مرجع صدور بود- قرار گرفت و فانتزی مشترکی را در شعر مدحی پدید آورد. در این مقاله با در نظر داشتن روش نقد زمینه فانتزی که ابزاری کارآمد برای بررسی ارتباط های انسانی است و با تکیه بر بررسی محوریت و بسامد مضامین مشترک میان شاعران این عهد نشان می دهیم که اندیشه ها و رویکردهای مشترک شاعران قرن پنجم و ششم بر مدیحه های این دوران چه تأثیری داشته و چه زمینه های مشترکی را میان آنها ظاهر کرده است. چنین تحلیلی نشان می دهد که فانتزی مشترک شاعران این عصر چه شیوه های ارتباطی ای را پدید آورده و این شیوه های ارتباطی تحت تأثیر چه تلاقی سمبلیکی هستند.
بررسی و تحلیل کارکرد حُسن طلب در قالب های شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حسن طلب، سخنی ادبی و به مقتضای حال با درونمایه ی نیاز است که مخاطب خاص دارد و قالب های شعری به عنوان ساخت زبانی برای بروز آن، رابطه ی تنگاتنگی با تأثیرگذاری این آرایه ی ادبی دارند. از سویی،برگزیدن قالب شعری مناسب برای بیان حسن طلب،یکی از مهم ترین عوامل ایجاد ارتباط و تأثیر آن بر مخاطب است؛ چنان که آرایه ی مذکور در آغاز، میانه وپایان قالب هایی چون قصیده، قطعه، ترکیب بند، ترجیع بند، رباعی وغزل باشیوه های گوناگون و با درنظر گرفتن تمهیدات وشگردهایی ویژه، به کار رفته است.از این رو، قالب شعری به عنوان یکی از عناصر زیباساز و تأثیرگذار طلب در بافت شعرو نیزچگونگی قرارگرفتن حسن طلب در آن،از عوامل زیبایی و هنری بودن این آرایه ی ادبی به شمار می روند؛ بنابراین، در این مقاله تلاش شده تا سیرکارکردی را که حسن طلب در قالب- های شعری از آغاز تا قرن هشتم هجری سپری کرده است و جایگاه آن در قالب های مورد استفاده و میزان کاربرد آن را در هریک از آن قالب های شعری در هر دوره ، با نگاهی تحلیلی و آماری، بر پایه ی دیوان های شعری شانزده تن از شاعران برجسته ی شعر فارسی بررسی شود. قالب قصیده با شیوه های متنوع، بیشترین کاربرد را دارد پس ازآن به ترتیب قالب های قطعه، غزل، رباعی، ترجیع بند وترکیب بند و به یک نسبت مثنوی و مسمّط تحت تأثیر ویژگی های خاص این آرایه ی ادبی، به کار رفته است.
تبیین اهمیّت جنبه های بلاغی در تصحیح متون (با تکیه بر صنعت ایهام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر تلاش کرده ایم به این پرسش پاسخ دهیم که آیا پس از تأیید اصالت نسخ به دست آمده از یک اثر ادبی و ثبت اختلافات آن ها، توجّه به جنبه های بلاغی متون می تواند مصحّح را یاری رسان باشد؟ مزایا و معایب این نگرش چیست؟ به این منظور ابتدا نگاهی مختصر به پیوند تصحیح متون (در سبک های مختلف) و جنبه های بلاغی انداخته ایم و پس از تبیین مبانی پژوهش، از بین جنبه های بلاغی گوناگون، «ایهام» را برگزیده ایم و ضبط های مختلف شاعران ایهام پرداز را با این سنجه محک زده ایم و نشان داده ایم که گاهی مصحّحان و شارحان متون، به سبب بی توجّهی به صنعت مذکور، و یا به علّت ناشناخته و متروک بودن برخی از معانی ایهامی کلمات، ضبط برتر را به حاشیه برده اند و ضبط مرجوح را در متن قرار داده اند.
پیشنهادهایی برای سامان دهی تشتّت تعاریف استعاره و تقسیماتش در بلاغت فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استعاره در بلاغت فارسی، صرف نظر از ابهام ذاتی اش، به سبب آمیزشی که با بلاغت اسلامی عربی یافته و در پی آن سرریزگاه انواع مباحث کلامی و دستوری نامتجانس شده، قرن هاست که دچار پیچیدگی گشته تا بدانجا که با همه اهتمامی که ادبای بلاغت در این مدتِ مدید کرده اند و اشارات راه گشا و البته عمدتاً محافظه کارانه ای که در مطاوی مطالب خود آورده اند، هنوز بخش هایی از مباحثش دچار مشکلات ریشه ای و دست کم برخی ابهامات ساختاری است. این وضع با باب شدن موضوعات بلاغت غربی، سخت تر شده، چنانکه موجب پریشانی و تداخل و تزاحم مسائل بیشتر گشته است. در این تحقیق، جسورانه سعی بلیغ نموده ایم تا بی هرگونه ادعای جامع نگرانه ای و با نگاهی صرفاً ادبی استعاره را بعنوان یکی از متفرّعات مجاز بررسی کنیم و در این راه با اتّکا به یکی از مبانی نظری نظریه فرمالیستی که از نظر ما قابل اعتمادترین و فایده مندترین روش برای کشف ادبیّت کلام است، استفاده بسیار نمودیم. غرض اصلی ما در تحقیق آن است که انواع حقیقی استعاره را بشناسیم و بشناسانیم تا مخاطب متن ادبی پارسی به واسطه آن با کمترین پریشانی و سرگشتگی ای، بتواند از عهده تحلیل ساده بلاغی استعارات در حد امکان به سلامت بیرون آید . به بیان ساده تر، در این مقاله، پس از ذکر تشویش های مفهومی و ساختاری در باب استعاره و اقسامش در منابع درسی، در گام نخست بی آنکه وارد مباحث فلسفی و ژرف ساخت فکری و تخییلی متن شویم، بر آن بخشی که زبان از صورت حقیقی خود خارج شده و وجه مجازی یافته، تمرکز کرده ایم و سپس به تحلیل ماهوی آن از منظر استعاری و غیر استعاری بودن و یا به عبارتی، تخییلِ تصویری و ادراکی پرداخته ایم و در ضمنِ آن، زواید و نیز نقایص آنها را بیان کرده، پیشنهادهای خود را در این راستا عرضه کرده ایم.
خوانش ناقدان عرب از نظریه نظم عبدالقاهر جرجانی و تطبیق آن با نظریه های معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عبدالقاهر جرجانی زبان شناس و ادیب، نظریه پرداز علم بلاغت و واضع نظریه نظم است؛ نظریه های او در باب علم بلاغت از دقت و ظرافتی بالا برخورداراست به گونه ای که از قرن ها پیش تا کنون به عنوان منبعی معتبر برای این علم مورد استفاده پژوهشگران این حوزه قرار گرفته است. تحقیقاتی که پژوهشگران معاصر عرب در بررسی آراء و نظریات جرجانی انجام داده اند، نشان می دهد آرای بلاغی وی خصوصا نظریه ای که در باب نظم مطرح کرده است، ریشه در میراث ادبیات عرب دارد و عبدالقاهر تحت تاثیر اساتید پیش از خود بدین نظریه دست یافته و صورتی کامل و جامع بدان بخشیده است. از سوی دیگر، نظریه نظم، با بسیاری از مباحثی که امروزه توسط اندیشمندان غربی مطرح و با نام آنان شناخته شده است، هم پوشانی دارد. با این تفاوت که نظریه های معاصر غربی، صورتی قاعده مند تر و گاه جامع تر از نظریه های عبدالقاهر دارد.
معانی نحو، اساس بلاغت در سیرالملوک نظام المک (تبیین غلبه معانی نحو بر بیان و بدیع در شکل گیری نظام بلاغی سیرالملوک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی آثار بلاغی ادب فارسی و پژوهش های پیرامون آن نشان می دهد که پژوهشگران، به نظام زیبایی شناختی مستقل و معینی در حوزه پژوهشی نثر فارسی قائل نیستند. حال آن که بررسی های موردی متون نثر نشان می دهد که نه تنها این آثار، نظام زیبایی شناختی مستقل و مؤثری دارد، این نظام زیبایی شناختی همسویی کارآمدی با رسالت متون نثر-که انتقال معنا از مؤلف به خواننده است- دارد. معانی نحو، به عنوان یک شیوه بلاغی مستقل، تبیین کننده بسیاری از شگردهای بلاغی مورد استفاده مؤلفان آثار منثور ادبی است. نظامی که به دلیل اولویت نداشتن در نظام بلاغی نظم فارسی، به اندازه دو حوزه دیگر بلاغت یعنی بیان و بدیع در معرض توجه نبوده و نیست. نگارنده در پژوهش حاضر سعی کرده است تا با بررسی دقیق فصل های سی و نهم و چهلم سیرالملوک نظام الملک از منظر علم معانی، نظام زیبایی شناختی یکی از مهمترین متون منثور ادبیات فارسی را برجسته کند و نشان دهد که این نظام، هم کاملاً مؤثر و کارآمد و هم کاملاً منطبق با رسالت مؤلف از تولید این متن است. از سوی دیگر با تحلیل این متن از منظر بیان و بدیع نشان داده است که هنرسازه های این دو حوزه بلاغی سهم ناچیزی در زیبایی این متن دارد.
جمال شناسی اغراق در سبک هندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسأله این مقاله فرانمایی (صنعتِ اغراق) به عنوان یکی از ارکان اصلی شعر سبک هندی است. مقاله شیوه های فرانمایی و نقش هنری اغراق در شعر فارسی قرن یازدهم از خلال موضوعات اغراق، شگردهای فرانمایی و کارکرد هنری این اسلوب را بررسی می کند. و به همسویی اسلوب اغراق شاعران پارسی زبان با زیبایی شناسی اغراق در بلاغت هندی اشاره می کند. گرچه اغراق نقطه پیوند جمال شناسی شعر فارسی با ذوق و بلاغت هندی بود اما در ایران نقطه کانونی مخالفت با سبک هندی شد؛ ادیبان ایرانی اغراقها و ابیاتِ مستحیل شاعران خیال بند را عامل اصلی انحطاط شعر فارسی در قرن یازدهم و دوازهم دانسته اند. مقاله ضمن اشاره مبانی نظری اغراق ستیزی تأکید دارد که اسلوبِ اغراق با نگرش زیباشناختی و سیاقِ باریک اندیشی مطابقت دارد و سبک هندی بدون عنصر اغراق از ماهیت خود ساقط می شود.
مراودات بینافرهنگی: صورتبندی مفهوم «سخنوری» در ایرانِ سده های میانه و مصر باستان(با تکیه بر دو کتاب آموزه های پتاح حوتپ و قابوس نامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، بر آن است تا نشان دهد که برای تدوین اصول بلاغت و سخنوری در جهان اسلام، باید به منابعی جز منابع رسمی بلاغت مراجعه کرد. یکی از این منابع، مجموعه متونی است که به«ادبیات حکمی» یا «اندرزنامه» ها شهرت دارد. برخی از متون متعلق به این ژانر ، حاوی اصولِ بنیادینِ «بلاغتی» است که بیش از هر چیز خاصِ موقعیت های گفتاری و شفاهی است. در مقاله ی حاضر، از طریق مقایسه ی کهن ترین رساله ی بلاغی موجود، یعنی رساله ی آموزه های پتاح حوتپ، و برخی فصول قابوس نامه به مثابه ی نخستین اندرزنامه ی فارسی که فصول مستقلی را در باب سخنوری در خود جای داده است، تلاش می شود اصول بلاغت شفاهی و گفتار-محور تدوین گردد. این اصول عبارت اند از: 1- خاموش ماندن 2- سخن گفتن در زمان مناسب 3- عدم افراط در کاربرد واژگان پرشور و عاطفی 4- سلیس سخن گفتن همراه با تامل فراوان 5- یکی بودن دل و زبان، یا بیانِ حقیقت. بررسی این اصول، گذشته از نشان دادن تفاوت های بنیادین میان بلاغت گفتار-محور و نوشتار-محور، نشان دهنده ی استقلال بلاغت ایرانی از سنت فن خطابه ی یونان و روم باستان نیز هست و همچنین می تواند در جهت تدوین اصول بلاغت ایرانی – اعم از شفاهی و مکتوب، و مستقل از اصولی که در درسنامه های بلاغیِ تالیف شده به زبان عربی یافت می شود- نیز راه گشا باشد.
آنچه جرجانی از استعاره مفهومی نمی گوید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استعاره مفهومی یکی از دستاوردهای نوین زبان شناسی شناختی است. این نظریه استعاره را فراتر از یک تمهید بلاغی می نگرد و آن را یکی از سازوکارهای بنیادین ذهن انسانی می شمرد. بر اساس این نظریه کل نظام زبان- و حتی کل نظام تفکر در بشر- با کارکردهای استعاری شکل می پذیرد. این نظریه بسیار بدیع به نظر می رسد امّا از آنجایی که در میان آرای بلاغیون اسلامی – و به ویژه در آرای جرجانی- مواضعی دیده می شود که استعاره را با ایجاد معنی و مفهوم سازی پیوند می دهد، بعضاً به عدم تازگی نظریه استعاره های مفهومی حکم می کنند و بلاغیونی همچون جرجانی را مبدع اوّلیّه این نظریه می پندارند. در این پژوهش صحت و اعتبار این ادعا سنجیده شده است. بی توجهی به آبشخور معرفتی نظریه ها ممکن است باعث پنداشتِ یکسانی آنها شود. از آنجا که استعاره های مفهومی از یافته های زبان شناسی شناختی است، به اصول و مبانی این شاخه علمی متعهد است؛ اصول و مبانی ای که در تاریخ فلسفه غرب و شرق تازگی دارد و در میان آرای بلاغیون اسلامی اثری از آن نیست. در این نوشتار کوشیده ایم نشان دهیم که چرا این اصول و مبانی، زاویه دید جدیدی رو به مفهومِ استعاره باز می کند و بدون توجه به مبانی معرفتی آن، حرفِ تازه استعاره های مفهومی ناشنیده می ماند.