آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۶

چکیده

پژوهش حاضر، بر آن است تا نشان دهد که برای تدوین اصول بلاغت و سخنوری در جهان اسلام، باید به منابعی جز منابع رسمی بلاغت مراجعه کرد. یکی از این منابع، مجموعه متونی است که به«ادبیات حکمی» یا «اندرزنامه» ها شهرت دارد. برخی از متون متعلق به این ژانر ، حاوی اصولِ بنیادینِ «بلاغتی» است که بیش از هر چیز خاصِ موقعیت های گفتاری و شفاهی است. در مقاله ی حاضر، از طریق مقایسه ی کهن ترین رساله ی بلاغی موجود، یعنی رساله ی آموزه های پتاح حوتپ، و برخی فصول قابوس نامه به مثابه ی نخستین اندرزنامه ی فارسی که فصول مستقلی را در باب سخنوری در خود جای داده است، تلاش می شود اصول بلاغت شفاهی و گفتار-محور تدوین گردد. این اصول عبارت اند از: 1- خاموش ماندن 2- سخن گفتن در زمان مناسب 3- عدم افراط در کاربرد واژگان پرشور و عاطفی 4- سلیس سخن گفتن همراه با تامل فراوان 5- یکی بودن دل و زبان، یا بیانِ حقیقت. بررسی این اصول، گذشته از نشان دادن تفاوت های بنیادین میان بلاغت گفتار-محور و نوشتار-محور، نشان دهنده ی استقلال بلاغت ایرانی از سنت فن خطابه ی یونان و روم باستان نیز هست و همچنین می تواند در جهت تدوین اصول بلاغت ایرانی – اعم از شفاهی و مکتوب، و مستقل از اصولی که در درسنامه های بلاغیِ تالیف شده به زبان عربی یافت می شود- نیز راه گشا باشد.

تبلیغات