مقالات
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با روش تحلیلی و انتقادی، به بررسی موضع ابن عربی در باب معناشناسی اخلاق و مشخصاْ به تحلیل نقش وحی در معنا بخشیدن به اخلاق از منظر این متفکّر می پردازد. نتیجه بحث این که وی در عین قبول بداهت معانی اخلاقی، آن را فاقد معنای مستقل از شریعت شناخته و به نقش تأسیسی وحی در ارزش گذاری اعمال باور دارد. از نگاه ابن عربی عملی که اخلاقاْ خوب خوانده شود، به جواز شرعی نیز متصف می گردد؛ که بدین ترتیب تعابیر اخلاقی و شرعی مفهوماْ مساوی و مصداقا ْمساوق با یکدیگرند. در مقام بررسی این رأی، ضمن یک ملاحظه انتقادی به این دریافت می رسیم که ابن عربی با تأکید بر واقعیت و عینیت اخلاق و قبول تساوق اخلاق و خیر، لاجرم بداهت مفاهیم اخلاقی را مقبول تر از ایده بدیل ساخته است. در این نگرش، آموزه وحی در جهت ترمیم ابهامات مصداقی عمل می کند و مرتبه عالی تری از معانی اخلاقی را متجلّی می سازد. با این ملاحظه، هرچند پذیرش نقش امضایی و ارشادی شریعت در معنا بخشیدن به واژگان اخلاقی تکمله ای بر آراء ابن عربی به حساب می آید، اما با ارکان اندیشه این متفکّر سازگار می ماند.
کارکرد معرفتی زبان نزد فارابی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
چیستی «زبان» و و ویژگی های آن، از جمله مسائلی است که از دیرباز ذهن و اندیشه عالمان و متفکران را به خود مشغول داشته است. در این میان، فارابی نخستین متفکر اسلامی است که در آثار خویش به تفصیل به فلسفه زبان و زبان شناسی پرداخته است. اما نوشتار حاضر، ناظر به فلسفه زبان و زبان شناسیِ فارابی نیست که در این باره قبلاً تحقیقاتی به انجام رسیده است؛ بلکه مسئله اصلی آن، نقش و کاربرد زبان در معرفت یا شناخت است؛ یعنی اینکه مقوله زبان به طور کلی چه محصول معرفتی یا شناختی برای انسان به همراه دارد. از دید امروزین، در پاسخ به این مسئله، به ویژه باید به دو دانش توجه کنیم: زبان شناسی شناختی و معناشناسی شناختی، که البته فارابی به این دو دسترسی نداشته است. با این حال، مدعای نوشتار حاضر این است که او کارکرد معرفتی یا شناختیِ قابل توجهی برای زبان درنظر گرفته و ابعاد و ویژگی های مهمی از آن را مشخص کرده است و اگرچه یافته های او در این عرصه در قیاس با دستاوردهای معاصرین، ممکن است ناچیز به نظر آید، اما نقش کاملاً تأسیسی او در این عرصه غیرقابل انکار است. روش تحقیق در نوشتار حاضر، از جهت نحوه گردآوری داده ها، کتابخانه ای و از جهت نحوه تحلیل داده ها، عقلی است.
بررسی دیدگاه ملاصدرا درباره استمرار اشیاءِ درزمان در پرتو اکنون گرایی اولویّتی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در متافیزیک تحلیلی معاصر دو نظریّه رقیب در مسأله چگونگیِ استمرار اشیاء در زمان موجود است، دوام گرایی (endurantism) و امتدادگرایی (Perdurantism). براساس دوام گرایی اشیاء سه بعدی اند و از طریق حضور تام در هر لحظه از زمان موجودند و براساس امتدادگرایی اشیاء چهاربعدی اند و علاوه بر اجزاء مکانی، دارای اجزاء زمانی نیز هستند. اوّلی اکنون گرایی و دوّمی سرمدی گرایی درباب زمان را پیش فرض می گیرند. اکنون گرایی این ایده است که تنها «اکنون» و محتویات آن موجودند و گذشته/آینده واقعیت ندارند. براساسِ سرمدی گرایی تمامیِ مواضعِ زمان یعنی گذشته/اکنون/آینده به نحو مساوی موجود و واقعی هستند. از ترکیب نظریات زمان و استمرار چهار ترکیب بوجود می آیند: 1. امتدادگرایی/سرمدی گرایی، 2. دوام گرایی/سرمدی گرایی، 3. دوام گرایی/اکنون گرایی و، 4. امتدادگرایی/اکنون گرایی. دیدگاه صدرا درباره استمرارِ در زمان، با (1) و (4) شباهت دارد امّا، بدلیل ناسازگاریِ درونی(4) و ناسازگاری اش با (1)، دیدگاه صدرا این دو هم نیست و بلکه، ایده پنجمی می تواند باشد که می توان آن را امتدادگرایی/اکنون گرایی اولویّتی نام نهاد که بر اساس آن هویّات اکنون به صورت بنیادینِ درزمانی موجودند و گذشته/آینده موجودند امّا، بر اکنون مُبتَنی هستند.
واکاوی مبانی قرآن شناختی نواندیشان معاصر در مکتب نواعتزالی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
چیستی وحی قرآنی یکی از مهم ترین موضوعاتی است که نومعتزله دیدگاه های چالش برانگیزی را پیرامون آن مطرح کرده اند و به دنبال آن بسیاری از نو اندیشان و دگراندیشان معاصر در این حوزه با تاثیرپذیری از این اندیشه، جهت گیری سکولاریستی نسبت به معارف وحیانی پیدا کرده اند. هسته مشترک دیدگاه های نواعتزالی عقل گرائی افراطی، تجربه محوری، اسطوره انگاری، زبان شناسی انتقادی بر قرائت قرآن کریم و گرایش به هرمنوتیک فلسفی است. در این نوشتار، مهمترین مبانی اندیشه نواعتزالی مطرح و نارسائی آن با مدلول ایات قرآن و ادله عقلی به روش بررسی اسنادکتابخانه ای و تحلیل عقلی ونقلی مورد بررسی و نقادی قرار می گیرد. حاصل این پژوهش ، در تعارض دیدن مبانی این اندیشه با حقایق قطعی هستی شناسی و حکمت بالغه الهی به دلیل رویکرد افراطی اصحاب آن به عقل و یافته های علوم تجربی و انکار علم حضوری پیامبر اکرم در تلقی آیات الهی است؛گذشته از اینکه این مبانی با دیدگاههای اعتزال کهن( به عنوان خاستگاه اصلی آن )همخوانی و مطابقت ندارد.
جمع نقیضین در اندیشه ابوسعید خرّاز و ابن عربی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با تکیه بر تفکیکِ میانِ حوزه هایِ معرفتیِ وجودشناسی، خداشناسی و جهان شناسی، موضوعِ جمعِ نقیضین در اندیشه یِ ابوسعید خرّاز و ابن عربی تبیین می گردد. جمعِ اضداد در شناختِ خداوند در اندیشه یِ ابوسعید خرّاز و بسط و انتقالِ آن توسّطِ ابن عربی به جمعِ نقیضین که وی از آن به هو لا هو تعبیر کرده است، بنیاد اساسیِ اندیشه یِ ابن عربی است، و هیچ حوزه ای از تاثیر آن خالی نیست، بلکه محوریّتی آن به گونه ای است که، موضوعِ هو لا هو از مقامِ ذات الهی آغاز گشته، در تمامیِ مراتب وجود، بسط می یابد. مهمترین جنبه یِ این اندیشه را می توان در مساله یِ خیال نزد ابن عربی یافت، چه آنجایی که از خیال برای شناختِ تشبیهیِ خداوند سخن می گوید و چه خیال به منزله یِ تناقضِ متحقّق در سه مرتبه یِ ماسوی الله، عالمِ میانیِ خیال و خیال به مثابه امری میانِ حس و عقلِ انسان صغیر؛ و همزمان قوه بشری خیال، که ذیلِ جهان شناسی ابن عربی بیان می گردد. بدونِ فهم خیال در اندیشه یِ ابن عربی نه به شناختِ خداوند می توان نائل شد و فهمِ محصّلی از وحدتِ وجود ابن عربی یافت و نه چیستیِ وجود عالم، به عنوانِ امرِ متناقضِ متحقّق در پرتو افکنده می شود.
دکترین «توحید اجتماعی» اندیشه ای بنیادین، در تکامل هندسه توحیدی و تعالی معنوی موحِّدان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
خلأ دین ورزی موحِّدان و فقدان حضور همه جانبه دین در عرصه اجتماعی از حیات، مسئله ای است که از دیرباز ذهن بسیاری از نخبگان فکری و دل سوزان اجتماعی مسلمان را به خود مشغول کرده، و هر کدام سعی نموده اند، با ارائه نظریه ای نوین، به گونه ای چرائی این مسئله را مورد کندوکاو فکری قرار دهند. با این وجود به نظر می رسد یکی از اندیشه هایی که می تواند به این مشکلات پایان داده، موجبات تکامل معرفتی موحِّدان و تعالی معنوی آنان در ساحت اجتماعی از حیات را فراهم نماید، اندیشه بنیادین توحیداجتماعی به معنای یگانه پرستی در عرصه حیات و زیست اجتماعی است. براین اساس در این پژوهش تلاش نموده ایم با روشی تحلیلی، نخست با ایضاح مفهومی حیات اجتماعی، یگانه پرستی در مجموع ارتباطات اجتماعی و ایجاد و عضویت در نهادهای اجتماعی را به عنوان دو مؤلفه اساسی توحید اجتماعی شمارش نماییم؛ و در ادامه با توسعه مفهومی توحید عبادی، اطاعت از قوانین فقهی حقوقی و اخلاقی خداوند و نیز اخلاص در عمل و انجام تمامی افعال و رفتارها برای رضای او جل جلاله در ساحت اجتماعی از حیات را، ذیل مفهوم توحید اجتماعی مطرح نموده، آن را به عنوان نصابی جدید در هندسه معرفتی توحیدی، و بستری برای تعالی معنوی موحِّدان معرفی نماییم.
فلسفه اسلامی متأخر و مسئله هیومی علیّت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
دیوید هیوم استدلال مشهوری در باره علیّت اقامه کرده است. بنا به این استدلال، باورهای معمول ما در باره روابط علّی به خاطر در برداشتنِ ایده ربط ضروری موجّه نیستند. ایده ربط ضروری مولود عادت ذهنی است و اطلاق آن بر امور واقع اشتباه است. از آنجا که باورهای ما در باره قوانین طبیعت و آینده یکسره بر تجارب ما از علّت و معلول مبتنی اند، باورهای معمول ما در باره قوانین طبیعت و پیش بینی آینده نیز موجّه نیستند. در باره این استدلال در تاریخ فلسفه بحث های زیادی درگرفته است و از جمله برخی فیلسوفان معاصر اسلامی پاسخ هایی برای آن پیش نهاده اند. وجه مشترک این پاسخ ها این است که راهبرد همکاری عقل و تجربه را اتخاذ کرده اند. رهیافت کلی این پاسخ ها این است که باور ما به رابطه ضروری میان رویدادهای طبیعی پیشین و عقلی است اما کشف دقیق مصادیق علت و معلول از طریق تجربه حاصل می شود. من در این مقاله نشان می دهم که این پاسخ ها قانع کننده نیستند. در عین حال شاید چشم انداز بهتری را برای حلّ این مسئله در فضای فلسفه اسلامی بتوان ترسیم کرد.