مقالات
حوزه های تخصصی:
این مسئله که آیا علم حضوری که از آن به عنوان سنگ بنای معرفت بشری یاد می شود، قابل اتصاف به صدق و کذب هست و می توان روزنه هایی برای ورود خطا بدان، یافت یا نه، معمولا با پاسخ منفی از سوی فیلسوفان مسلمان روبه رو است، اما در این نوشته بر خلاف دیدگاه مشهور حکما که علم حضوری را به دلیل فقدان واسطه و فاصله، خطاناپذیر می دانند، با روش تحلیلی، مورد بررسی قرار می گیرد و در گام نخست با اثبات حضوری بودن مشاهدات و مکاشفات عرفانی و در گام بعد با اثبات وجود خطا در مشاهدات عرفانی و در برخی موارد وجود خطا در خود علم حضوری، خطاپذیر بودن این علم دست کم در مورد انسان اثبات می شود، اما اثبات این مسأله موجب اسقاط حجیت و اعتبار علوم حضوری نمی شود، بلکه معیار حجیت در این ساحت از معرفت بشری عبارت است از رعایت شرط روش مندی و سلوک عقلایی که مورد پذیرش دانشمندان این علم است.
بررسی نسبت و تلازم میان مرگ، جاودانگی و معنای زندگی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
معنای زندگی از جمله مهمترین دغدغه های انسان معاصر است. در عصر جدید اگر چه انسان پیشرفتهای چشمگیری در علم و تکنولوژی کرده است اما با معضلاتی از جمله بی معنایی زندگی درگیر شده است. این معضل عوامل مختلفی دارد. در این مقاله بر آنیم تلازم میان جاودانی و مسئله معنای زندگی را مورد برسی قرار دهیم. برای این منظور ابتدا به چیستی مرگ و نظریات گوناگون در این باره پرداختیم و سپس به پرسش معنای زندگی پرداخته و دلایل بروز این پرسسش و همچنین معنای مختلف آن را به تفصیل شرح دادیم و در نهایت مسئله جاودانگی و مسائل مترتب به آن مورد واکاوی قرار داده و در باب تلازم میان معنای زندگی و جاودانگی ،سه نوع نگرش را تفکیک کردیم:1- ضرورت جاودانگی برای معناداری زندگی. 2- نفی ضرورت جاودانگی برای معناداری زندگی. 3-جاودانگی عاملی برای بی معنایی زندگی. و به تفصیل به تحلیل و بررسی هر یک از این سه نگرش پرداختیم.
هگل گرایی در فلسفه ریچارد رورتی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله می کوشیم به این پرسش پاسخ دهیم که آیا رورتی، فیلسوفی هگلی است؟ به یقین پاسخ به این پرسش آسان نخواهد بود و صرف آری یا نه، نمی تواند جوابی قانع کننده باشد، زیرا بدون شک رورتی از هگل تأثیر پذیرفته است. بنابراین به منظور ارائه پاسخی دقیق تر، ابتدا نگاهی اجمالی به جایگاه هگل در پراگماتیسم (قدیم و جدید) انداخته ایم تا ذهن خواننده نسبت به جایگاه هگل در اندیشه نئوپراگماتیستی رورتی روشن شود، سپس در بخش اصلی جایگاه هگل در اندیشه رورتی را تحلیل نموده ایم. برمبنای این تحلیل رورتی از چند جهت فیلسوف هگلی است. نخست این که همانند هگل دغدغه اجتماعی دارد و وظیفه فلسفه را در همین راستا تعیین می کند. هم چنین وی تحت تأثیر تاریخ گرایی هگل به نقد مدرنیته و فلسفه مدرن می پردازد و فلسفه و مسائل آن را یک پیشامد تاریخی قلمداد می کند. رورتی معتقد است که پس از هگل، فرهنگ فلسفی جای خود را به فرهنگ ادبی داد، فرهنگی که ریشه در تفکر هگلی دارد. اما در عین حال رورتی همانند هگل طرفدار عقل و روح مطلق نیست و از نظام سازی نیز به شدت بیزاری می جوید و از این رو به نقد این ویژگی های فلسفه هلگی می پردازد.
«بازسازی الگوی تأویلی– وجودشناختی صدرایی در فهم عقلانی دین»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«بازسازی الگوی تأویلی– وجودشناختی صدرایی در فهم عقلانی دین» چکیده یکی از اساسی ترین کارکردهای فلسفه صدرالمتألهین-که نسبت به ساحت فلسفی آن کمتر مورد توجه واقع شده است- کارکرد هرمنوتیکی و تفسیر عقلانی معارف الهی با رویکردی وجودشناختی است.مسأله اصلی این مقاله، ارایه یک الگوی کارآمد- مدل تأویلی- وجودشناختی صدرایی- به مثابه منطق فهم دین، در مقابل مدل فرم انگارانه تک گفتاری و مدل کثرت انگاری دینی نسبیت گرا می باشد. طراحی الگوی صدرایی از طریق بازسازی اصول و مبانی معرفتی و وجودشناختی حکمت متعالیه، از مهمترین یافته های پژوهش حاضر است. در این مدل، تقسیم بندی متداول و تثلیث رایج در بین هرمنوتیک پژوهان مدرن؛ یعنی مبنای متن محوری، مفسّر محوری و مؤلف محوری، طبق اصول حکمت متعالیه درهم شکسته و هم متن، هم مخاطب و هم متکلّم هرسه در فرایند فهم، مدخلیت و تأثیر بسزایی دارند.به نحوی که گویی عمل فهم دین، محصول تعامل و مشارکت هرسه عامل مذکور است. کلیدواژه ها: ملاصدرا، مدل معرفتی، هرمنوتیک، دین، فهم دین، تأویل
تحلیل الگوی مفهوم نقد علمی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
نقد پژوهی یکی از نیازهای کاربردی جامعه علمی به حساب می آید؛ اما این حوزه پژوهشی پر اهمیت، امروزه با آسیب ها و آفت-هایی روبرو است که از جمله آن، فرعی قلمداد کردن مسأله نقد و فقدان نگاه روشمند به مفهوم نقد علمی است. در این مقاله پس از اشاره اجمالی به قلمرو مباحث نقد ادبی و نقد هنری، از عدم طرح موضوع مؤلفه های نقد علمی در این پیشینه سخن به میان آمده است و سپس با هدف ضرورت تمییز شاخصه های نقد علمی از نقدهای ذوقی و غیر علمی، به تبیین مؤلفه های هشت گانه نقد علمی پرداخته شده که عبارتند از: 1- نظام مندی، 2- الگومداری، 3- جامع نگری، 4- نگاه انتقادی، 5- اِبتنای فلسفی، 6- تخصص مداری، 7- خلاقیّت و 8- اخلاق مداری. بدون تردید برای دستیابی به یک "نظریه جامع نقد در حوزه علوم انسانی" نیازمند تبیین ضرورتها ، تعاریف و ویژگیهای مفهوم نقد علمی هستیم چرا که بدون "نظریه نقد" راهی برای خروج از آسیبهای مطالعات نقد پژوهی علوم انسانی کشور وجود ندارد.
خطای طبقه بندی در اندیشه ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تلاش نموده ام پاسخ ملاصدرا به «شبهه معدوم مطلق» را با بهره بردن از مفهومی تازه در فلسفه معاصر تحلیل نمایم. مفهوم خطای طبقه بندی در اندیشه گیلبرت رایل، فیلسوف بزرگ تحلیل زبان، جایگاهی ویژه دارد و رایل با مفهوم سازی این اصطلاح، نظریه کلاسیک ذهن و بدن را در فلسفه معاصر ویران می کند. نوشتار حاضر این ایده را پیش می نهد که مفهوم خطای طبقه بندی در اندیشه ملاصدرا وجود دارد و ملاصدرا در منحل نمودن متناقض نمای معدوم مطلق با تعبیر و اصطلاحی دیگر از همان مفهوم بهره برده است. جانمایه تحلیل ملا صدرا از متناقض نمای معدوم مطلق این است که نسبت به تمایز مفهوم معدوم مطلق وآن چه مصداق این مفهوم فرض می شود، اگاه شویم، یعنی اخبار از معدوم مطلق و عدم اخبار در یک طبقه منطقی قرار نمی گیرد و در این مقام ما به مفهوم خطای طبقه بندی می رسیم. پس متناقض نمای معدوم مطلق، مصداقی فنی برای خطای طبقه بندی محسوب می شود. ثمره این پژوهش، بهره بردن از زبان و واژگانی تازه برای مفاهیم فلسفی در سنت فلسفه اسلامی است به این بیان که فیلسوف سنت ما با مفهومی که به وسیله رایل صورت بندی شده، آشنا است و از آن بهره نیز برده است. بنابراین در این سپهر مقایسه ای، گفتگویی مشترک میان دو فیلسوف از دو سنت متفاوت را پیش نهاده ایم.