معماری و شهرسازی ایران
معماری و شهرسازی ایران دوره 6 پاییز و زمستان 1394 شماره 10 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
اقلیم و چشم انداز بومی یک منطقه در طول زمان به مثابه شالوده طراحی محیط انسان ساخت ایفای نقش کرده است. معماری بومی گیلان به عنوان الگویی مناسب در راستای رویکرد پایداری، با ویژگی هماهنگی و تلفیق بنا با طبیعت، که حاصل عوامل مختلف اقلیمی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و غیره است، بیشترین تأثیر را از اقلیم و طبیعت پیرامون خود پذیرفته و از مصالح مورد استفاده تا فرم کلی بنا تحت تأثیر محیط پیرامون است. امروزه شاهد آن هستیم که بسیاری از ویژگی های معماری بومی به دلیل ضعف و یا محدودیت هایی که در ویژگی های مصالح و ساختار بوم آورد منطقه وجود داشته است، کمتر مورد استفاده قرار می گیرد و یا در برخی موارد کاملا حذف شده است که سبب عدم هماهنگی بین محیط مصنوع و زمینه شده است. لذا در این مقاله سعی بر این شده است پس از معرفی خصوصیات اقلیمی، به تأثیر اقلیم بر شکل گیری فضاها و عناصر معماری این منطقه پرداخته شده و معماری بومی گیلان را با توجه به زمینه و پایداری محیط بررسی نماییم. سپس با توجه به کمک شایان تکنولوژی نانو در عرصه بهبود ویژگی های مطلوب مصالح، با تغییر در ساختار مصالح بوم آورد به ارتقای کیفی آن ها پرداخته و با استفاده مجدد این عناصر در ساخت و سازهای امروزی با توجه به نیازهای کنونی، در راستای تلفیق معماری امروزی با زمینه اقلیمی موجود، گام برداریم. بدین منظور با استفاده از روش تحقیق تحلیلی-تفسیری و به کمک جمع آوری اسناد و مطالعات کتابخانه ای، با تحلیل نقش فناوری نانو در بهبود خواص مواد و مقایسه کیفی ویژگی ها و نقاط قوت و ضعف مصالح زمینه گر، راهکارهایی جهت افزایش توان عملکردی آن ها در راستای افزایش طول عمر ساختمان و بهینه سازی مصرف انرژی و تلفیق هرچه بیشتر معماری گیلان با زمینه آن ارائه گردیده است.
بررسی شاخص های تعیین کننده مفهوم شادی در طراحی پاتوق های شهری محدوده مورد مطالعه: منطقه یک شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر به دنبال اهمیت یافتن روانشناسی مثبت گرا و به منظور مقابله با مشکلات روزافزون روحی و روانی، نقش محیط های زندگی در پاسخگویی به نیازهای انسان در جهت دستیابی به شهرهای سالم و شاد اهمیت بیشتری یافته است. طراحی پاتوق ها به عنوان کانون های جمعی به گونه ای که روابط ساکنین را تسهیل نموده و نیازهای آنان را برآورده سازد می تواند نقش مؤثری در ارتقاء سلامت عمومی شهروندان داشته باشد. مرور ادبیات موضوع نشان می دهد که علی رغم نظریات گوناگون در زمینه شادی و مطالعات فراوان در زمینه فضاهای جمعی و کیفیت آن ها، تأثیر طراحی مناسب چنین فضاهایی بر افزایش نشاط اجتماعی کمتر مورد بحث بوده است. در جهت دستیابی به چنین جنبه هایی، تحقیق حاضر تأثیر حضور در پاتوق ها را با تأکید بر ابعاد هیجانی (عواطف مثبت و منفی) و ابعاد شناختی (رضایتمندی از زندگی) شادی و با تبیین مؤلفه های هرکدام و اهمیت آن ها در طراحی پاتوق ها، مورد بررسی قرار می دهد. بدین منظور ابتدا با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و توزیع 180 پرسشنامه هدفمند به شیوه خوشه ای چند مرحله ای در پاتوق های موجود در منطقه یک اردبیل نگرش مردم نسبت به طراحی پاتوق های شاد شهری جمع آوری شد و سپس اطلاعات به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS 20 و توسط آزمون های آماری تجزیه و تحلیل و رتبه بندی گردید. نتایج تحقیق مطابق با نگرش مردم، بر اهمیت نقش پاتوق ها به عنوان یک فضای جمعی در افزایش ابعاد عاطفی و شناختی ساکنین و در نتیجه افزایش شادی در محیط های شهری دلالت دارد.
بررسی رویکردهای مختلف سازگاری با زمینه جهت تقویت جایگاه زمینه گرایی در فرآیند برنامه دهی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه گرایی و درک پیام آن ضرورتی در فرآیند طراحی پروژه هایی است که می خواهند در راستای توسعه پایدار گام بردارند. گذشته از بعد کالبدی، جنبه های متفاوتی در این حوزه مطرح است که به منظور اصلاح و بهبود تعامل با بستر لازم است از مرحله اولیه برنامه دهی معماری در مورد تحقق آن ها در پروژه های امروزی مطالعه گردد. هدف اصلی پژوهش تلاشی برای شناخت روش ها و چگونگی ایجاد تعاملی هدفمند با زمینه، جهت تبیین جایگاه زمینه گرایی در نظام برنامه دهی معماری است. این تحقیق بر اساس روش تحلیل محتوای کیفی با رویکرد جهت دار انجام شده است. با مطالعه مؤلفه های مربوط به زمینه به عنوان واحدهای سطوح انتزاع و عوامل مطرح در برنامه دهی معماری به عنوان واحدهای معنا، راهکارهای ایجاد هماهنگی بین آن ها در نمونه های موردی پژوهش با رویکرد جهت دار مورد بررسی قرار گرفته اند. از این رو نمونه ها از جامعه گسترده ای انتخاب شده اند تا نتایج و معیارهای به دست آمده جامعیت کافی را دارا باشند. استفاده از تجربیات سایر کشورها، انتخاب استراتژی های مناسب را سبب می شود و خروجی کاربردی از این تجربیات، ضامن تداوم و استقبال از تکرار آن ها در موارد مشابه است. بر اساس نتایج تحقیق معماری زمینه گرا نه تأکید بر تقلید دارد و نه مانع نوآوری و خلاقیت است. هدف ایجاد ارتباطی بهتر بین معماری و زمینه است که جنبه های زیبایی شناختی و معنایی در آن اهمیت فراوان دارند. براساس مقایسه شاخص ها و حوزه های مطرح در بحث زمینه گرایی و مراحل موجود در برنامه دهی معماری، علاوه بر تعریف عمیق تر خلاقیت معمارانه، باید نحوه نگرش معماران، مخاطبان و کارفرمایان به این حوزه تغییر یابد. الهام از روحیه مکان در کنار توجه به روحیه زمان، توجه به ویژگی های جغرافیایی، اقلیمی، کالبدی، بصری و اجتماعی بستر، آموزش صحیح معماران و گفتمان معمار، مخاطب و کارفرما از نتایجی است که باید در جامعه معاصر ایران، در برنامه دهی معماری همواره مدنظر قرار گیرد تا با حضور آن ها محیط مطلوب در معماری و در مقیاس کلان تر از معماری تعریف گردد.
تأثیر شیوه زندگی بر سازمان فضایی خانه مطالعه موردی: شهرستان ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهمیت خانه نه تنها به عنوان سرپناه بلکه محیطی برای شکل گیری فعالیت های اجتماعی به منظور تأمین نیازهای مادی و غیرمادی بر کسی پوشیده نیست. در عصر حاضر شاهد نادیده انگاشتن الگوی فرهنگی، رفتاری و سکونتی کاربران می باشیم. با بیان این مشکل هدف اصلی این پژوهش توجه به تأثیر شیوه زندگی و فرهنگ کاربران به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای درک رفتار ساکنان بر الگوی مسکن می باشد. با تغییر نیازها و شیوه زندگی، الگوی رفتاری ساکنان نیز در خانه ها دچار تحول گشته و سازمان دهی فضایی متفاوتی را به وجود آورده است. در این پژوهش به بررسی الگوی مسکن در ارومیه با توجه به شیوه زندگی در گذر زمان از دوره سنتی تا معاصر پرداخته شده است. برای دستیابی به اهداف پروژه با روش تحقیق ترکیبی نمونه های موردی با برداشت میدانی پنجاه خانه سنتی تا امروزی ارومیه و نیز روش کیفی با مطالعات مردم شناسانه از طریق مصاحبه با ساکنان این خانه ها، الگوی سکونت و مؤلفه های تأثیرگذار شیوه زندگی در هر دوره شناسایی گردید. نتایج پژوهش به بررسی سیر تحول شیوه زندگی و الگوی خانه از دوره سنتی تا معاصر و تأثیر متقابل آن ها بر یکدیگر اختصاص یافته است و نشان می دهد با گذشت زمان با تغییر شیوه زندگی بخشی از کارکردهای اجتماعی خانه که عمدتا در فضای باز (حیاط) انجام می شده است، به فضای بسته خانه و بخش عمده آن به خارج خانه انتقال یافته و اهمیت فضای باز به عنوان رکن خانه های سنتی به شدت تقلیل یافته است. انعطاف پذیری فضاها از میان برداشته شده، کارکرد اجتماعی خانه جای خود را به کارکرد شخصی داده و در نهایت ویژگی خانه های بومی ارومیه به کلی از بین رفته و جای آن را خانه های بی هویت امروزی گرفته است.
تبعیت فرم از داده: معماری زمینه گرا در عصر دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به انفجار اطلاعات در جهان دیجیتال کنونی، اهمیت داده پردازی در فرآیند طراحی معماری و مصورسازی این اطلاعات در قالب دیاگرام های مفهومی و کاربردی پوشیده نیست. گسترش این تقاضاها تا حدی است که برخی دفاتر طراحی پیشرو، جستجوی فرم نهایی کار خود را تا جای ممکن از مسیر بررسی داده ها و اطلاعات پروژه و تحلیل دیاگرام ها، نمودارها، کانتورهای نیرو و تنش و گرادیان ها قرار داده و از این طریق می کوشند با بهره گیری از ابزارهای مختلف رایانه ای در راستای مفهوم «تبعیت فرم از داده» قرار گیرند. همچنین برای تعریف ارتباط معماری دیجیتال و معماری زمینه گرا، معماری عصر دیجیتال و طبیعت را ناگزیر از برقراری یک تعامل متقابل در سطح «همزیستی» می خوانیم؛ و از دو منظر به ارتباط معماری دیجیتال و زمینه گرایی می پردازیم. جنبه نخست با توجه به نیاز معماری زمینه گرا به تأمین نگاهی کل نگر، روش طراحی کارایی محور دیجیتال را واجد نگاهی جامع و یکپارچه می داند و می کوشد این روش را به عنوان فرآیندی که در آن با بهره مندی از ابزار دیجیتال «تبعیت فرم از داده» (داده های به دست آمده یا اصول و ضوابط) روی می دهد معرفی کند. جنبه دوم نیز با توجه به ضرورت تعامل سازنده میان ساختمان، مردم و محیط در معماری زمینه گرا بر ماهیت تعاملی روش های طراحی معماری دیجیتال و نقش پوسته های معماری به مثابه نمایشگرهای الکترونیکی و روش های مصورسازی اطلاعات و رسم دیاگرام تکیه می کند. در پایان، این مقاله پس از مرور و تحلیل مطالعات و پژوهش های به عمل آمده در این حوزه به طرح چهارچوب طراحی نوینی می پردازد که در آن با کمک روش های رایانشی، مجموعه داده های به دست آمده از زمینه را در فرآیندی الگوریتمیک به فرم مناسب مبدل می سازد و با ذکر چند مثال و ارائه پیشنهاد این روش طراحی را تبیین می کند.
بررسی تطبیقی توسعه شبکه ارتباطی سنتی و جدید در بافت قدیم شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی تطبیقی توسعه شبکه ارتباطی سنتی و جدید در بافت قدیم شهر تبریز می پردازد. اهمیت بحث بیشتر از آن رو است که شبکه های ارتباطی، علاوه بر آمد و شد شهروندان، به عنوان یک شاخص اجتماعی و فرهنگی شهر و شهروندان محسوب می شوند. درک و فهم چگونگی این مطلب، شناخت انواع شبکه ارتباطی و نحوه گذار از شبکه ارتباطی سنتی به مدرن و تعیین نقاط قوت و ضعف و علل آن با توجه به تحولات جهانی و ملی، اهداف مقاله حاضر را تشکیل می دهند. این مقاله با استفاده از اسناد، مدارک، منابع و گزارش های علمی معتبر، به صورت تحلیلی/سیستمی انجام می پذیرد. بررسی تطبیقی شبکه ارتباطی سنتی و جدید در بافت قدیم شهر تبریز نشان می دهد که برخلاف مسیرهای بافت سنتی که متناسب با اقلیم منطقه، کاربری و نوع تکنولوژِی،شکل گرفته اند، شبکه ارتباطی جدید از روند و الگوی مشخص تبعیت نمی کند. در حالی که توسعه شبکه ارتباطی پهلوی اول در اثر شهرنشینی کند، ناچیز بودن وسایط نقلیه موتوری و حضور قدرتمند آموزه های بومی و محلی نسبتا ساده، هدفمند و حتی کیفی بود، توسعه شبکه ارتباطی پهلوی دوم به موازات افزایش بی رویه جمعیت، رشد درآمدهای ناشی از فروش نفت و طبعا افزایش بی رویه وسایط نقلیه موتوری، روند شتابان و گسترده داشته و با پیشینه خود (اعم از شبکه ارتباطی جدید و قبل از آن) رابطه چندان منطقی برقرار نمی نماید. در اثر غلبه شهرنشینی بر شهرسازی، شبکه های ارتباطی، فضاها، فعالیت ها و عناصر تحت تأثیر شهرنشینی شتابان، عمل می کنند. از این رو، شهر بیش از هرچیز، به توسعه کمی و در عین حال فیزیکی سوق یافته و عمدتا درصدد پاسخ به سیر فزاینده وسایط نقلیه موتوری و تسهیلات وابسته بدان می گردد. طبیعی است که نتیجه حاصله (با وجود کمیت قابل توجه شبکه معابر) به دلیل ماهیت سیستمی شهر و اثر متقابل عوامل و عناصر بر همدیگر، علاوه بر بازدهی و کارائی ناچیز ترافیک و حمل و نقل، اختلال اساسی در سازمان فضایی و کالبدی نیز شهر بوده است. بنابراین به عنوان نتیجه توصیه می شود به مواردی چون برقراری تعادل منطقی بین بافت و ترافیک، اعمال محدودیت بر حرکت آزادانه وسایط نقلیه موتوری (تنظیم تقاضا)، مطالعه و بررسی دقیق جداره های خیابانی به ویژه جداره های مربوط به دوره پهلوی اول، توسعه فضاهای پیاده با هدف رونق بخش تجاری شهر بیشتر توجه گردد.
اصولی برای معماری فضاهای آموزشی مبتنی بر تعریف انسان و معماری از منظر اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه فقدان راهبردهای مناسب جهت طراحی معماری فضاهای آموزشی که بتواند بستر مناسبی جهت تحقق تعلیم و تربیت اسلامی به وجود آورد، مشهود است. یکی از علل این مسئله عدم توجه به مبانی نظری صحیح و جامع در زمینه شناخت انسان و نیازهای او، اهداف تعلیم و تربیت و قابلیت های فضای معماری جهت بسترسازی برای آن می باشد. این پژوهش با توجه به هدف تعلیم و تربیت اسلامی که رسیدن انسان به کمال و دستیابی به «حیات طیبه» است، هدف غایی فضاهای آموزشی را بسترسازی برای این امر در نظر گرفته است. با توجه به این که حیات آدمی ساحات گوناگون داشته و می بایست برای تحقق حیات طیبه به همه آن ساحات توجه داشت، این رویکرد در ارائه اصول معماری فضاهای آموزشی نیز تسری داده می شود. در این راستا برای تعریف ابعاد حیات انسان، از تعریف امام علی (ع) که نفس آدمی را دارای چهار مرتبه، (نامی نباتی، حسی حیوانی، ناطق قدسی، کلی الهی) دانسته، بهره گیری شده و ساحات حیات و نیازهای انسان بر اساس ابعاد نفس او به صورت چهار ساحت مادی، روانی، عقلانی و روحانی تعریف می شود. سپس اصولی را که در زمینه تعلیم و تربیت مرتبط با کمال هریک از این مراتب نفس است، با مراجعه به منابع اسلامی (قرآن و روایات معصومین (ع)) استخراج نموده است. روش این پژوهش، استدلال منطقی بوده و به صورت توصیفی-تحلیلی به طبقه بندی راهبردها در چهار دسته متناظر با ساحات حیات انسان پرداخته است. در این مقاله تلاش شده است با مطالعه قابلیت های فضای معماری که در بسترسازی تحقق هر یک از مراتب نفس انسان می توانند ایفای نقش کنند، اصول و راهبردهایی برای معماری فضاهای آموزشی جهت کارایی بیشتر این فضاها ارائه گردد.
توسعه محیط های یادگیری: ارتقاء یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حقیقت این است که آموزش و یادگیری فقط در مدرسه روی نمی دهد. بلکه دانش آموزان، از تعامل با محیط اطراف خود می آموزند. با قبول دیدگاه اکثر اندیشمندان، تعلیم و تربیت امری اجتماعی است و بسیاری از استعدادهای انسان و فضایل اخلاقی جز در متن جامعه و روابط متقابل اجتماعی شکوفا نمی شود. از این رو ارتقاء یادگیری و توسعه محیط یادگیری به تعامل مدرسه و جامعه وابسته می باشد. در این راستا می توان محیط خارج از مدرسه را نیز، جزء لاینفک فضای آموزشی قلمداد نمود، بنحوی که موجب توسعه محیط یادگیری دانش آموزان و نیز تعامل مدرسه و جامعه گردد. تعامل مدرسه با جامعه و محیط اطراف آن موضوع مهمی است که در گذشته وجود داشته و مدارس با مساجد، بازار و محله ها در تعامل بوده است و امروزه چنین تعاملی نادیده گرفته می شود. در نوشتار حاضر، برای ایجاد تعامل مدرسه و جامعه و ارتقای یادگیری دانش آموزان و افراد جامعه و توسعه محیط یادگیری، ابتدا با رویکردی تاریخی، به واکاوی مسئله تعامل مدرسه با اجتماع از دیدگاه اندیشمندان، و سابقه آن در ایران و دیگر جوامع و معرفی مدارس اجتماعی در آن ها پرداخته می شود. سپس با رویکرد روانشناختی، با استفاده از روانشناسی «اکولوژیک» و نظریه «بارکر»، تأثیر محیط و معماری فضاهای آموزشی بر یادگیری و همچنین تأثیر متقابل انسان و محیط از نظر اندیشمندان بررسی می شود. با توجه به این رویکرد، وضعیت مدارس کنونی و رابطه آن با جامعه، مورد ارزیابی قرار گرفته و در نهایت با تبیین رابطه مدرسه، خانواده و جامعه، چگونگی توسعه محیط های یادگیری عنوان می گردد.
روش های بهینه طراحی معماری در ساختمان های صنعتی بر اساس آراء صاحب نظران حوزه طراحی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه صنعتی و رشد روزافزون نیازها در جوامع انسانی، تنوع ساختمان ها و رشته های تخصصی مرتبط با معماری را نیز افزایش داده است. حجم بالای دانش میان رشته ای و تخصص های غیرمرتبط با معماری در ساختمان ها و مجموعه های صنعتی، نقش معمار، عوامل مؤثر و روش طراحی آن ها را برای معماران با چالشی جدی مواجه ساخته است. این تحقیق با فرض وجود ارتباط معنادار بین نوع فضای ساخته شده، و روش طراحی آن فضا، متغیرهای موجود در طراحی معماری ساختمان های صنعتی را مورد ارزیابی قرار داده و سپس با بررسی طیفی از روش های موجود، به مطالعه رابطه بین متغیرهای طراحی در این گونه ساختمان ها و روش های طراحی، با هدف معرفی روش های بهینه طراحی ساختمان های صنعتی پرداخته است. محدوده مورد مطالعه در این تحقیق، ساختمان های صنعتی به همراه عوامل و موضوعات مطرح در طراحی آن ها می باشد. در قسمت نخست، پس از بررسی تعاریف و جمع آوری اطلاعات در حوزه نظری و ادبیات تحقیق، روش های طراحی معماری، موضوعات و عوامل اثرگذار در طراحی ساختمان های صنعتی، مورد بررسی قرار گرفته است. در قسمت دوم، پرسشنامه ای استاندارد، به صورت هدفمند جهت دریافت اطلاعات جامعه آماری شامل صاحب نظران حوزه تحقیق تعریف گردیده و نتایج حاصل از اطلاعات گردآوری شده با نرم افزارهای تحلیلی و آماری به روش AHPتحلیل شده و سپس نتایج با استفاده از نمودارها و دیاگرام ارائه گردیده است. براساس نتایج پژوهش، با مقایسه روش های طراحی در ارتباط با عوامل اثرگذار در طراحی معماری این ساختمان ها، روش های طراحی نظام مند و منطقی-مرکب روش های مطلوب تری جهت طراحی ارزیابی گردیده اند. از سوی دیگر، علی رغم ماهیت عملکردی و اقتصادی کاملا غالب در ساختمان های صنعتی و تأثیرپذیری تمام عوامل از فرآیند تولید، این معیارها اختلاف معناداری با عوامل امنیتی-ایمنی، زیست محیطی و انسانی، برخلاف آنچه در مورد عوامل زیبایی شناسی و معنایی دیده می شود، ندارند.