معماری و شهرسازی ایران
معماری و شهرسازی ایران دوره 5 بهار و تابستان 1393 شماره 7 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
در گذشته های نه چندان دور فضای ورودی شهر به مثابه اولین فضای شهری، نخستین تصویری از شهر بود که در ذهن مسافران شکل می گرفت. لذا این فضاها نه تنها از کیفیات فضایی بالایی برخوردار بودند بلکه جزء ویژگی های شاخص شهرها بودند. امروزه با گسترش شهرها و ظهور وسایل نقلیه، ورودی شهرها به فضایی بی کیفیت برای تردد سواره و استقرار کاربری های وابسته به آن و همین طور کاربری های ناسازگار با محیط شهری که از شهر بیرون رانده شده اند، تبدیل گشته است. بدین ترتیب فضای ورودی بسیاری از شهرهای کشورمان با افت شدید کیفی از جمله کیفیات ادراکی - بصری به عنوان مهمترین عوامل سازنده توقعات موردی از ورودی شهرها مانند خوانایی، پذیرندگی، هویت مندی، تبدیل پذیری و خاطره انگیزی مواجه است . بنابراین بررسی و کشف این کیفیات در مبادی ورودی شهرها و ارائه راهبردهایی جهت ساماندهی آن ها، نقش تعیین کننده ای در حصول و ارتقاء جایگاه این فضاهای شهری دارد.
مقاله حاضر به دنبال تعاریف و مفاهیم مرتبط با پدیده ورودی و کیفیات مرتبط با آن به ویژه بررسی کیفیات ادراکی - بصری در مبادی ورودی، در جستجوی راهبردهایی ادراکی - بصری در راستای این کیفیات می باشد. روش پژوهشی مورد استفاده در این مقاله، روش تحلیلی توصیفی و مبتنی بر معیارهای کیفی ادراکی - بصری خواهد بود. همچنین برای بازنمایی ادبیات علمی موجود، مبادی ورود جنوب شرقی کلان شهر تهران (گرمسار-تهران) به عنوان پایتخت کشور برگزیده شده است تا مهمترین راهبردهای طراحانه کیفی ادراکی - بصری آن مبتنی بر مبانی نظری حاکم بر پژوهش به عنوان هدف اصلی شناسایی گردد.
ارزیابی کیفیت های مؤثر بر گردشگری شهری در خیابان شریعتی کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضاهای شهری به عنوان بستر گردشگری شهری دارای اهمیت فراوان هستند؛ جایی که افراد در آن با دیگران وارد تعامل می شوند. اما امروزه فقدان ارتباطات اجتماعی منفعل در فضاهای شهری، نشان از زوال زندگی شهری و اجتماعی و روزمرگی روزافزون دارد. فضاهایی که استفاده از آن ها تنها برای نیازهای اجباری صورت می پذیرد. از جمله ایرادهای وارد بر فضاهای شهری طراحی شده مبتنی بر آموزه های مدرنیستی فقدان ویژگی های یاد شده است که نتیجه آن فضاهایی هستند که کاربران میل و انگیزشی به ماندن در آن ها ندارند. نمونه مورد مطالعه نیز از جمله فضاهایی است که به رغم وجود برخی از فاکتورها کیفیت لازم در جهت جذب کاربران را به عنوان یک بستر مناسب کیفی ندارد. به منظور مداخله طراحانه در چنین فضایی در گام نخست نیاز به ارزیابی کیفیت های محیطی مرتبط با گردشگری می باشد. به این ترتیب با هدف ارزیابی فضای شهری مورد مطالعه از دیدگاه کیفیات ضروری برای گردشگری، پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این پرسش است که چه رابطه ای میان کیفیت های مؤثر بر گردشگری شهری و فعالیت های مرتبط با آن وجود دارد. سپس جهت حصول به نتیجه ی نهایی، ارزیابی و برداشت شاخص های کمی شده ی کیفیت های مذکور و معیارهای فعالیت های انتخابی- تفریحی و اجتماعی در بخشی از معبر شریعتی کرمان انجام پذیرفت. نهایتاً پس از قیاس نتایج حاصل از دو برداشت، وجود رابط ه ی مستقیم میان کیفیت ها و فعالیت های مؤثر بر گردشگری شهری به اثبات رسید. نتایج پژوهش نشان داد که در طول کوتاهی از خیابان که در قالب سکانس های مختلف مورد بررسی قرار گرفت، کیفیت ها بسیار متفاوت می باشند. سکانس های 1، 2، 3، 7 و 8 از نظر ایجاد بستر مناسب برای گردشگری شهری سکانس های موفقی بوده و در مقابل سایر سکانس ها نسبتا ضعیف بوده اند.
ارتقاء حس تعلق به مکان ازطریق نوسازی بافت فرسوده با توجه به فضای واسط (نمونه موردی: محله باغ شاطر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بافت های فرسوده شهری به دلیل ارزشهای تاریخی-فرهنگی نیازمند حفظ، احترام و بازآفرینی است. امروزه احیای این بافتها با اصل قرار دادن نیاز ساکنین در برقراری ارتباط با فضای کالبدی و مباحثی چون تعلق به مکان مورد توجه بسیاری از طراحان قرار می گیرد. هدف مقاله حاضر، یافتن راهکارهای احیای بافت فرسوده به منظور ارتقاء حس تعلق به مکان ساکنین با احیای فضای عمومی میان واحدهای مسکونی است. به منظور سنجش معیارهای بدست آمده به بررسی موردی یک محله قدیمی در شمال شهر تهران (محله باغ شاطر) پرداخته شده است. جمع آوری داده ها به روش مطالعات اسنادی، تحلیل محتوا و سپس ارائه پرسشنامه بسته به ساکنین است. در انتها با وزندهی به مؤلفه های تحقیق مطابق طیف لیکرت به تحلیل نتایج پرداخته شد . یافته ها نشان می دهد نوسازی کالبد بافت فرسوده به ویژه در فضاهای عمومی واسط بلوکهای مسکونی از طریق اقداماتی نظیر کنترل محصوریت، استفاده از عناصر هویت بخش، حضور عوامل طبیعی و ایجاد دید و منظر مناسب می تواند حس تعلق به مکان را به ساکنین محلات قدیمی بازگرداند.
اجتماع پذیری در حیاط خانه ایرانی (شناخت ویژگی های تقویت کننده حضور در حیاط، از طریق تحلیل سکانس های سینمایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در فرایند ادراک همواره سینما به عنوان بازتاب دهنده ی عناصری چون معماری، نقش بسزایی داشته است. هدف از این تحقیق استخراج عوامل حضور در حیاط خانه ایرانی از دریچه سینما است. بدین سبب به بازخوانی فیلم هایی از سینمای ایران پرداخته، که ساحتی از جریان زندگی در این خانه ها بوده است. روش تحقیق کیفی بوده و از طریق تحلیل سکانس ها، در سه مرحله ی ادراک حسی، شناخت عقلانی و پدیدارشناسی در فیلم هایی از سینمای ایران به بررسی عوامل کالبدی، روانی، زمین های، رفتاری و معنایی در حوزه اجتماع پذیری خواهیم پرداخت.
یافته های پژوهش نشان می دهد، آنچه که بر اجتماع پذیری حیاط خانه ایرانی تاثیر گذاشته، مجموعه ی مطلوبی از حوزه های کالبدی تا معنایی موثر بر اجتماع پذیری بوده است. حوزه رفتاری بیش ترین میزان اهمیت، و حوزه معنایی، کمترین میزان اهمیت را داشته اند. در بین متغیرهای حوزه کالبدی، "مصالح" طبیعی، و متغیرهای حوزه رفتاری، "تطبیق پذیری" محیط بیش ترین تاثیر را داشته است. حوض آب بیش ترین تکرار سکانس را بواسطه حضور افراد داشته، و در واقع "آب" به عنوان عاملی تاثیرگذار برای حضور افراد دور هم بوده است.
بررسی عوامل مؤثر بر ارتقاء تعاملات اجتماعی در میان ساکنان محله مسکونی (نمونه موردی: محله درکه – تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارتقاء تعاملات اجتماعی از مهم ترین جلوهای فضاهای شهری موفق می باشد. پژوهش حاضر به بررسی عوامل مؤثر بر ارتقاء تعاملات اجتماعی در بین ساکنین 18-55 ساله ساکن و شاغل محله درکه تهران می پردازد. حجم نمونه با سطح اطمینان 95 درصد و احتمال خطای 5 درصد برابر 120 نفر تعیین گردید. با شیوه نمونه گیری تصادفی ساده و در دسترس، پرسشنامه محقق ساخته با 38 گویه تهیه و توزیع گردید. پرسشنامه ها با استفاده از نرم افزار Spss نسخه 18 تحلیل شد. روش آزمون و بررسی رضیات تحقیق با استفاده از آماره استیودنت (t)، همبستگی پیرسون و رگرسیون صورت گرفت. اعتبار (پایایی) این پرسشنامه به توجه آلفای کرنباخ معادل 0.811 مورد تأیید قرار گرفت. مقاله حاضر می کوشد ضمن شناسایی عناصر مؤثر بر ارتقاء تعاملات اجتماعی، رابطه همبستگی بین این عوامل را در قالب یک مدل تحلیلی ترسیم کند. نتایج این پژوهش بیانگر آن است که ساختار اجتماعی- سیاسی شهر، ساختار کالبدی- فضایی و حالات روحی- روانی استفاده کنندگان از فضا در ارتقاء تعاملات اجتماعی در میان ساکنان درکه تأثیرگذار می باشد.
بازی انگیزی، راهبرد طراحی محیط های یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یادگیری بازی محور، از رویکردهای نوین به مقوله ی یادگیری است که در آن با رجوع به مفهوم کودکی کردن، یادگیری را کسب تجربه از جنبه های گوناگون بازی تعریف می کنند. در این رویکرد بازی، ابزار یادگیری است زیرا یادگیری (ایجاد تغییر پایدار در رفتار) بر تجربه استوار است و برای کودک مطمئن ترین ابزارِ کسب تجربه، بازی است. از طرفی یادگیری به جنبه اکتسابی رشد می پردازد، پس محیط و کیفیت آن بر یادگیری مؤثرند. در مطالعه حاضر فرض این است که با وارد کردن مؤلفه های مناسب، محیط به ابزار مؤثری برای یادگیری تبدیل می شود. مسأله اینجاست که چگونه کیفیت معماریِ فضاهای یادگیری، اهداف یادگیری جاری در فضا را تقویت می کند؟ اساس این پژوهش، یافتن کیفیت هایی در فضای معماری است که کالبد محیط یادگیری را به عاملی تحریک کننده برای کودک تبدیل کند. چون عمده تجربیات کودک در خلال بازی کسب می شود، مطلوب است این تحریکات نیز از مجرای بازی دریافت گردد به ویژه که امروز کودکان کمتر به بازی های کودکانه می پردازند و تشویق کودکان به بازی با تأمین زمان، نرم افزارها و سخت افزارهای مناسب ضروری است.
در این مطالعه با مروری بر ادبیات موضوع، دامنه ی مطالعه تا بازدید از نمونه محیط های یادگیری خاص برای بررسی فضا و برنامه های جاری در آنها، مطالعه ی راهبردها و اهداف سازمان های مشوق بازی در سایر کشورها و جستجویی در نتیجه ی مطالعات مراکز دانشگاهی و اجرایی گوناگون کشیده شد.
با نگاهی به مفهوم بازی و تجربیات حاصل از طراحی اسباب بازی ها، زمین های بازی و فضاهای شهری دوستدار کودک، کیفیتی در محیط های یادگیری معرفی می شود که بازی انگیزی نام دارد.
دستیابی به مولفه های معماری فضاهای آموزشی ویژه کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کودکان کم توان ذهنی به لحاظ جسمانی، عقلانی، رفتاری و اجتماعی تفاوت قابل ملاحظه ای با سایرکودکان دارند . هدف از پژوهش حاضر، شناخت و بررسی عواملی است که موجب کیفیتی ویژه در معماری فضاهای آموزشی کودکان کم توان ذهنی ، که متناسب با ویژگی های ذهنی، جسمی، روحی و رفتاری آنها است، می شود تا بتوان از حداکثر توانایی های این دسته از کودکان که نیازهای ویژه ای دارند، بهره برد. در این پژوهش از روش تحقیق پیمایشی بهره گیری شده، که اطلاعات ضمن جمع آوری و طبقه بندی، با استفاده از آزمون « خی دو » در نرم افزار SPSS مورد تجزیه تحلیل قرار می گیرد. نمونه مورد مطالعه در این پژوهش متشکل از 45 دانش آموز کم توان ذهنی ( 21 دختر، 24 پسر) مقطع چهارم، پنجم و ششم ابتدایی می باشد، که برخی از آنها چند معلولیتی می باشند. یافته ها نشان داد عواملی همچون جنس مصالح، صوت، رنگ ها و تناسبات در فضاهای آموزشی تاثیر محسوسی در سطح کیفی اینگونه محیط ها دارد. طبق یافته های این پژوهش کودکان کم توان ذهنی دارای ذهنی مغشوش و مضطرب می باشند که محیط های معماری می توانند با استفاده از فرم های نرم و منحنی، رنگ ها و ابعاد و تناسبات محیطی موجب افزایش توان رفتاری کودک شوند. در نتیجه با توجه به تاثیر مثبتی که محیط های معماری می تواند در روند رو به رشد کودکان کم توان ذهنی داشته باشد، طراحی فضاهای آموزشی از اهمیت ویژه ای برخوردار است و اینگونه محیط ها باید امن، آرام و در عین حال محرک باشد.
الگوهای چیدمان فضا در بناهای آموزشی همساز با اقلیم معتدل و مرطوب Cf(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساختار چیدمان فضا در بناهای آموزشی همساز با اقلیم علاوه بر اینکه به کاهش مصرف منابع منتج می گردد، به صورت عمده به منظور ایجاد فرصت برای دانش آموزان در راستای پرورش استعدادها و یادگیری از محیط پیرامون نیز مورد توجه قرار می گیرد .از این رو شناخت الگوهای مطلوب طراحی فضای آموزشی ضروری می نماید. پژوهش حاضر با هدف دستیابی به الگوهای طراحی فضا در بناهای آموزشی همساز با اقلیم معتدل و مرطوب (Cf)، به روش توصیفی- تحلیلی به بررسی الگوهای به کار برده شده در 12 مدرسه معتبر جهانی در اقلیم مشابه می پردازد. نمونه ها به صورت تصادفی از میان مدارس معتبر همساز با اقلیم معتدل و مرطوب (Cf) انتخاب شده اند. از این رو الگوهای ناشی از آرایش فضایی کلاسها، فضاهای اصلی، عطف اصلی، فضاهای ارتباطی و خدماتی استخراج گردیده و سپس الگو یا الگوهای مناسب معرفی می گردد. از آنجا که مدارس مذکور به عنوان نمونه های همساز با اقلیم شناخته شده اند، لذا الگوهای استخراج شده می توانند به عنوان مبنای طراحی مدارس همساز با اقلیم معتدل و مرطوب (Cf) قرار گیرند. نتایج تحقیق نشان می دهد که الگوی مناسب چیدمان کلاس در ساختار بنا، الگوی قرار گیری کلاسها در یک جداره محور اصلی بنا می باشد. قرارگیری عطف اصلی بنا در یک انتهای محور اصلی و تقسیم فضاهای خدماتی به صورت متمرکز برای هر دسته از کلاسها از دیگر الگوهای مناسب طراحی بناهای آموزشی در اقلیم مذکور می باشد.
معیارهای طراحی سرپناه موقت با رویکرد زلزله (مطالعه موردی خراسان رضوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هرساله افراد زیادی در سراسر دنیا در اثر وقوع حوادث طبیعی، خانه و کاشانه ی خود را از دست می دهند. در ایران نیز حوادثی نظیر زلزله بیشترین تعداد بی خانمان ها را در سال های گذشته در پی داشته است. پس از وقوع یک حادثه ی طبیعی گسترده، مناطق مسکونی، به نوعی غیرقابل استفاده شده و افراد بازمانده ناگزیر به اسکان موقت در مکانی دیگر هستند . تاکنون چادرهای متعددی به عنوان سرپناه اضطراری، طراحی و ساخته شده و در اختیار حادثه دیدگان قرارگرفته است؛ اما در اکثر این موارد، این
چادرها با نیازهای کاربران مطابقت نداشته و همچنین، مقاومت لازم در برابر شرایط متغیر جوی ندارند . درواقع این افراد، با مشکلات فراوان ناگزیر به تحمل دوران سکونت در چادر هستند. با توجه به مشکلات عنوان شده، پژوهشی برای بهبود سرپناه و رسیدن به معیارهای استاندارد در دو منطقه از دهستان زاوه در 20 کیلومتری تربت حیدریه واقع در خراسان رضوی و یک منطقه در جنوب ایران به نام شهرستان شُنبه در 25 کیلومتری بوشهر با متدهای مصاحبه، پرسشگری و مشاهده میدانی انجام گرفت .
برای انجام مطالعه و رسیدن به معیارهای سرپناه استاندارد مطابق با نیاز کاربران، روند کاربر محور استفاده شد . رویکرد طراحی کاربر محور در تولید محصولاتی با بالاترین کارایی و انطباق با خواسته مصرف کننده، کارایی خود را ثابت کرده است . این بررسی نشان می دهد که اکثر کاربران از شرایط اسکان های موجود احساس نارضایتی می کردند. عدم حضور به موقع نیروهای امداد و تأمین سرپناه، چادرهای غیراستاندارد، سرما و گرمای آزاردهنده و نداشتن حریم خصوصی و ایمنی در آن ها مشکلات عدیده ای می باشند که افراد بازمانده از سانحه در شرایط بحران با آن ها مواجه هستند. پس از بررسی مشکلات و نیازهای افراد بر اساس روند کاربرمحور، نتایج بر اساس رده بندی در جلسات بارش افکار و بر اساس کاربرد روش دلفی، توسط نگارندگان مورد مداقه قرار گرفت و نهایتاً، معیارهای طراحی سرپناه استاندارد که جوابگوی نیازهای بازماندگان می باشد بر اساس نتایج استخراج شد.