آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۴

چکیده

گفتمان های اعتقادی-اجتماعی بنا معرفت شناسی قطبی گرایانه، جهان معرفتی را در قالب نظام تقابلیِ متن و حاشیه سامان داده؛ سپس حاشیه را سرکوب و به غیاب می فرستند. این رویه به اغلب نظام های دِلالی از جمله به ژانرهای ادبی نیز تسرّی یافته است. از میان ژانرهای ادبی بخشی از کلان ژانر عرفان ایرانی-اسلامی ذیل عنوان عرفان عاشقانه مواجهه دیگری با برساخت حاشیه و نظام تقابلی حاکم بر آن در پیش گرفته است. در این نوشتار ضمن معرفی برساخت حاشیه و مصداق-های آن در گفتمان های اعتقادی-اجتماعی رایج، قرائت های متمایز عرفا از آنها به همراه دلایل هرکدام طبقه بندی و تفسیر شده است. نتیجه نشان می دهد که عرفا در یک سطح با قرائتی واسازانه سه دسته از حاشیه های تثبیت شده، شامل انسان در معنای عام، سجده گریزان و عقل گریزان را ذیل گفتمان وحدت انگارانه عرفان عاشقانه و با دلایلی همچون الزام هستی شناختی وجود و حضور حاشیه ها، ضرورت های رابطه عاشقانه همچون واسطه ستیزی و مواردی مشابه از وضعیت حاشیگی خارج و به هم نشینی با متن می رساند؛ سپس در سطحی دیگر با خوانشی مکالمه ای و تعلیق کنش ابژه سازی؛ از بازی تقابلی متن و حاشیه در می گذرد. مبنای تعلیق ابژه سازی در بازنمایی های عرفا بر یکسان انگاری مصداق های متن و حاشیه همچون برابری کفر و دین، دنیا و آخرت و غیره استوار است. اگرچه کارکرد خوانش های مذکور در بافت اجتماعی تغییر نوع و جهت رابطه با دیگری به عبارتی دیگر ایجاد هم حضوری هستی شناختی انسان ها یا همترازی اجتماعی طرفین تعامل است، در تلقی عرفا به مثابه کنش هایی نمادین است که به قصد صفر کردن فاصله انسان با معشوق یا رسیدن به حال حضور انجام می شود . ​

متن

تبلیغات