پژوهشنامه مبانی تعلیم و تربیت
پژوهشنامه مبانی تعلیم و تربیت سال هشتم پاییز و زمستان 1397 شماره 2 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مطالعه، تبیین و تحلیل انتقادی رویکردهای مربوط به مناسبات فناوری و تربیت و نیز نقد گفتمان حاکم بر سیاستگذاری در نظام تربیتی ایران از منظر این رویکردها می باشد. با این توضیح که یکی از رسالت های مهم فلاسفه تعلیم و تربیت، تبیین چند و چون مناسبات بین فناوری و نظام تعلیم و تربیت است. در این میان، برخی بر این باورند که باید فناوری را تنها به مثابه ابزاری در خدمت نظام تربیتی در نظر گرفت (رویکرد فلسفه «تربیت فناورانه»). در مقابل، برخی دیگر اذعان دارند که فناوری های نوین لاجرم نظام تربیتی متناسب با اقتضائات خود را پدید می آورد (رویکرد «فلسفه فناورانه» تربیت). امروزه تأکید بر نقش فقط ابزاری فناوری به گفتمان حاکم بر رویکرد فلاسفه تربیتی به ویژه در ایران تبدیل شده است که نماد حاکمیت این گفتمان را می توان در تلاش های مربوط به تدوین اسناد بالادستی برای نظام تعلیم و تربیت ایران ملاحظه نمود. گرچه این اسناد به ویژه سند تحول بنیادین به طور اساسی وارد مسئله مناسبات دانش و فناوری نشده اند، اما از محتوای آن چنین استنباط می شود که سند بیشتر با ابتناء بر رویکرد فلسفه «تربیت فناورانه» تدوین شده است و از رویکرد دوم یعنی رویکرد «فلسفه فناورانه» تربیت غفلت کرده است.
ظرفیت فرونسیس (عقل عملی) دیوید کار و اراده ایمانی علامه طباطبایی برای اخلاق حرفه ای تدریس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله، واکاوی نقش فرونسیس (عقل عملی) و نیز اراده ایمانی در موقعیت ها و دوراهه های اخلاقی تدریس است که معلمان با آن ها مواجه می شوند. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش استنتاجی بهره گرفته شد. بنابراین، نخست با تکیه بر دیدگاه های دیوید کار، ظرفیت فرونسیس (عقل عملی) در اخلاق تدریس مورد بحث قرار گرفت. سپس در چارچوب دیدگاه های کار و بر اساس مواضع علامه طباطبایی نسبت به اراده ایمانی، دلالت هایی برای قضاوت های اخلاقی اثربخش در فرایند تدریس استنتاج شد. بنابر یافته های این پژوهش، به زعم کار، فرونسیس ارسطویی، نظم دهنده و کنترل کننده احساسات، تمایلات و خواسته ها در شرایط و موقعیت های تدریس می باشد که با پیشرفت منش معلمان سروکار دارد. از مواضع علامه طباطبایی نیز می توان استنباط نمود که در قضاوت های حرفه ای تدریس، علاوه بر عقل عملی به عنوان بُعدی ادراکی، ایمان، اراده وعمل نیز حائز اهمیت اند؛ هرقدر ایمان در مراحل قلب، لسان، فکر و عمل، با وساطت اراده تقویت شود، تعالی اخلاق حرفه ای معلمان در مواجهه با موقعیت ها و دوراهه های اخلاقی تدریس نیز تقویت می شود.
چهار اقلیم دانش مدیریت آموزشی، رویکردی تاریخ نگاشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، فهم تطور مفهومی مدیریت آموزشی از مجرای کنکاش در مقاله های این حوزه بوده است. برای دستیابی به هدف مذکور از روش تحلیل استنادی [1] بهره گرفته شده است. در این راستا، تعداد 9385 مدرک نمایه شده در «وب او ساینس» طی سال های 2015-1900 میلادی با استفاده از نرم افزار «هیست سایت» مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته های به دست آمده حاکی از شناسایی چهار اقلیم دانش با عنوان های «رهبری آموزشی و عملکرد مدرسه»، «سنتزپژوهی مطالعات اثربخشی مدارس»، «رهبری توزیعی» و «مفاهیم مرتبط با سازمان آموزشی» می باشد. در پایان، ضمن بحث در مورد علل شکل گیری اقلیم های مذکور، پیشنهادهایی برای بهبود وضعیت مدیریت آموزشی در داخل کشور ارائه شده است.
بررسی ایده دانش فضیلت بنیان بر مبنای نگرش تاریخی به ماهیت دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، تبیین مفهوم دانش در دوره های مختلف با تأکید بر جوهر اخلاقی دانش می باشد. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بهره گرفته شد. یافته های به دست آمده حاکی از آن است که دیدگاه متفکران غربی درباره ماهیت دانش لااقل پنج موج دوره فلسفه، دوره میانه اروپا، دوره روشنگری، دوره انقلاب صنعتی، دوره پس از جنگ دوم جهانی و دوره پساساختارگرایی را پشت سر نهاده است. در طول این دوره ها به ترتیب، سلطه رویکردهای اخلاقی، دینی، علمی، اقتصادی، و اخلاقی به دانش مشاهده می شود. تحولاتی که مفهوم دانش به خود دیده است ناظر به فروکاستن وجه اخلاقی و معنوی دانش و افزایش وجه مادی برای آن مفهوم بوده است. درحال حاضر، یک توجه تجدیدنظرگرایانه نسبت به دانش با تأکید بر ماهیت اخلاقی آن به تدریج در حال شکل گیری است. بر مبنای این رویکرد جدید که با عنوان رویکرد دانش فضیلت بنیان از آن یاد می شود، جوهر اصلی دانش فضیلت است. به دنبال آن تعلیم و تربیت نیز سرشتی بالذات ارزشی به خود می گیرد و هدف، یادگیری و آموزش، ارزشیابی، محیط یادگیری، نقش معلم و دانش آموز نیاز به بازنگری پیدا می کنند .بدین ترتیب این ایده منجر به تربیت افرادی می شود که انسانیت را در خود پرورش داده و به فرهیختگی و خردمندی رسیده اند.
سازه گرایی در آموزش تاریخ: ترمیم آسیب ها بر اساس هرمنوتیک پل ریکور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، صورت بندی مواضع آسیب پذیر رویکرد سازه گرایانه در آموزش تاریخ و ارائه مفهوم بدیلی برای مشارکت دانش آموز در این رویکرد براساس هرمنوتیک پل ریکور می باشد. برای دستیابی به این هدف از روش مفهوم پردازی و استنتاج فلسفی بهره گرفته شد. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که سازه گرایی در آموزش تاریخ در مواضعی مانند گسستن از عینیت واقعه تاریخی و نسبیت در ترجیح تفاسیر از سوی دانش آموز آسیب پذیر است. در مقابل، نگرش استعاره ای به متون تاریخی و الگوی اعتباریابی حدس ها در هرمنوتیک ریکور، راه حل هایی هستند که این نوشتار به ترتیب برای رفع آسیب های فوق پیشنهاد داده است. همچنین، تصاحب دنیای متن تاریخی از سوی شاگردان، مفهوم بدیلی است که برای مشارکت فعال آنها در نظر گرفته شده است.
بازنمایی مناقشات ناظر بر دو گفتمان توسعه حرفه ای و هویت حرفه ای معلم از منظر مناسبات قدرت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بازنمایی مناقشات ناظر بر دو گفتمان توسعه حرفه ای و هویت حرفه ای معلم از منظر مناسبات قدرت می باشد. برای دستیابی به این هدف، از روش پژوهش اسنادی- تحلیلی بهره گرفته شد. یافته های به دست آمده حاکی از آن است که چهار مناقشه عمده حرفه و پیشه، ساختار و عاملیت، مناقشه حرفه ای گری و حرفه ای گرایی، و بوروکراسی و دموکراسی که در بستر مناسبات قدرت توانسته اند رشد و نمو بیشتری پیدا کنند، محل های تأمل مهم تری در ارتباط با دو گفتمان توسعه حرفه ای معلم و هویت حرفه ای معلم می باشند. نظر به اینکه که موضوع هر دو گفتمان، معلم است و بسته به نظام های آموزشی مختلف و توسعه مدنی جوامع در برخی مختصات از جمله مفروضه ها و انگاره ها نسبت به معلم تفاوت هایی وجود دارد، در این نوشتار سعی شد ضمن شرح و بسط مناقشه های میان هر دو گفتمان که اموری بافت محور و وابسته به مناسبات قدرت هستند، با ارائه تصویر متفاوتی از توزیع قدرت به ترویج و توسعه ادراکات جدید و بسترسازی گفتمان های تازه در نظام آموزش وپرورش ایران پرداخته شود.
تعلیم وتربیت و کارآفرین رقابتی: تأملی بر تحول مفهوم «انسان اقتصادی» از مکتب تربیتی لیبرالیسم کلاسیک تا نولیبرالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی تحول در مفهوم «انسان اقتصادی» از مکتب تربیتی لیبرالیسم کلاسیک تا نولیبرالیسم است. برای دستیابی به این هدف از روش تحلیل مفهومی (ارزیابی ساختار مفهوم) بهره گرفته شد. بررسی مفهوم انسان اقتصادی از لیبرالیسم تا نولیبرالیسم نشان داد گرچه لیبرال های کلاسیک مانند آدام اسمیت و جان استوارت میل، ایده انسان اقتصادی را طرح کردند، اما در مکتب اقتصادی نئوکلاسیک و به دنبال آن نولیبرالیسم، شاهد ظهور مفهومی نوین از انسان اقتصادی هستیم. این انسان خودمحور، رقابتی، محاسبه گر و بیشینه ساز سود است و به عنوان «کارآفرین رقابتی» در پی ارزش آفرینی اقتصادی هر چه بیشتر است. درحالی که متفکران نولیبرالیسم مانند گری بکر و جیمز بوکانن مدافع این تلقی از انسان اقتصادی هستند، فردریک هایک تلقی متفاوت انسان شناختی (انسان قانونی) را مطرح می کند که می تواند جایگزین انسان اقتصادی شود. او بر پایه تکامل فرهنگی و «نظم خودانگیخته»، بر غیریقینی بودن، فضای نابرابر، رقابت مبهم و نقش سنت به عنوان هماهنگ ساز مؤثر فعالیت ها تأکید دارد و انسان به عنوان عامل عقلانی را در نظریه انسان اقتصادی نئوکلاسیک را مورد نقد قرار می دهد. امروزه نولیبرالیسم به عنوان «ذهنیت حکومتی» مبتنی بر مبانی انسان شناختی خاص (ترکیب برخی عقاید هایک با انسان اقتصادی) در نهادهای تربیتی روی به سیاست های ایجابی و کنترل گر نهاده است.