پژوهشنامه معارف قرآنی (آفاق دین)
پژوهشنامه معارف قرآنی (آفاق دین) سال هشتم پاییز1396 شماره 31 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
«سلفیه» اصطلاحی نوظهور در تاریخ اندیشه اسلامی است که گروهی از اهل حدیث و پیروان احمدبن حنبل، ابن تیمیه و محمدبن عبدالوهاب برای خویش برگزیده اند. آنان در روش شناخت، نقل گرا و در فهم نقل، ظاهرگرا هستند. عقل را شایسته فهم مسائل الهی ندانسته اند و رسالت آن را تنها فهم درست سخنان سلف می دانند. بر مبنای هستی شناسی سلفیه، خدا موجودی آسمانی و نشسته بر عرش در آسمان هفتم است. صفات خبری زاید بر ذات همچون «یَد»، «نَفْس» و «وجه» دارد و در قیامت به چشم سَر دیده خواهد شد. آنان در تبیین و تفسیر این گونه صفات الهی از حیث معناشناسی بر اساس اصل ظاهرگرایی در قرآن و سنت، و به تبعیت از برخی اهل اثر و اصحاب حدیث به معنای ظاهری و عامیانه این صفات بسنده کرده، آنان را تأویل نمی کنند. این گروه با تفسیر افراطی و متعصبانه ای که از توحید دارند، فقط خود را توحیدی می خوانند و سایر مسلمانان را مشرک و کافر قلمداد می کنند. امام علی (ع) تشبیه را رد کرده است و برای ردّ آن، ادله ای آورده است. امیر مؤمنان علی (ع) تنزیه مطلق را قبول ندارد و قائل به این است که خدا را در حدّی که خود خدا و پیامبران او معر فی کرده اند و بر اساس آیات و افعال او، می توان شناخت. در این مختصر مبانی سلفیه به خامه نقد کشیده شده است.
لایه های قدرت سیاسی نامطلوب در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم مهم ترین و اصیل ترین منبع اسلامی است. بی شک در این منبع کامل، در زمینه قدرت سیاسی سخن رانده شده است. قدرت سیاسی به «مطلوب» و «نامطلوب» تقسیم می شود. یکی از مقولاتی که در تحلیل قدرت سیاسی نامطلوب اهمیت دارد، شناسایی لایه های آن است. سؤال اصلی اینکه: لایه های قدرت سیاسی نامطلوب از منظر قرآن چیست؟ فرضیه تحقیق آن است که «زر»، «زور» و «تزویر» بیانگر لایه های سه گانه قدرت سیاسی نامطلوب در قرآن ، یعنی آشکار، نیمه پنهان و پنهان هستند. روش تجزیه و تحلیل داده ها، تفسیر موضوعی قرآن با بهره گیری از روش استنطاقی است. روش جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای و از ابزار فیش برداری استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که «زر»، «زور» و «تزویر»، منابع سه گانه شکل گیری لایه های سه گانه قدرت سیاسی نامطلوب از منظر قرآن هستند. در لایه اول، قدرت سیاسی عریان و آشکار است و با استفاده از زور و ترساندن دیگران اعمال می شود. در لایه دوم، قدرت سیاسی با استفاده از منابعی همچون ثروت و با تحریف ارزش ها اعمال می شود و در لایه سوم، قدرت سیاسی با خدعه و مخفی کردن نیت عامل قدرت صورت می گیرد
نیاز اولیه انسان به احترام از نگاه قرآن با تأکید بر روش معناشناسی ساخت گرا و شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأمین نیاز انسان به احترام، شایستگی و قدرت موجب اعتماد به نَفْس، خودشکوفایی و موفقیت می شود و ضربه به این نیاز نیز موجب احساس ضعف و حقارت می گردد. هدف از این تحقیق، بررسی این نیاز و بنیادین بودن آن از نگاه قرآن است. به این منظور، با شیوه داده بنیاد، کلیدواژه های مرتبط با احترام در نرم افزار مکس کیودا وارد شدند و کار کدگذاری همراه با تحلیل محتوا به شکل مقوله بندی های مختلف انجام گرفت. برای معنایابی واژگان در این تحقیق، از روش میدان معنایی ساختگرا و معناشناسی شناختی و برای موارد بینامتنی از روش تفسیر موضوعی استفاده شد. تحلیل کلیدواژگان و موارد بینامتنی، فراوانی پانصد کد مرتبط با موضوع احترام را در قرآن نشان داده است و سطوح متعددی از راهکارهای رشد یا ضربه به احترام و نیز علل شکل گیری یا مقابله با احترام را استخراج کرده است. در نتیجه، این میزان از بسامد نشانگر بنیادین بودن نیاز به احترام از نگاه قرآن است. بررسی کلیدواژه های احترام و همنشین های آن ها دو زیرمجموعه قدرت در برابر ضعف و شایستگی در برابر تحقیر را برای نیاز احترام نشان می دهند.
واکاوی تعارض ظاهری آیات مربوط به حکم زانیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار به تعارض ظاهری بین آیه دوم سوره نور که بر جَلد مرتکب زنا دلالت دارد، با دو آیه 15 سوره نساء که بر حبس زن زناکار در خانه دلالت دارد و آیه 16 همان سوره که دال بر اذیت و آزار مرتکب فاحشه است، می پردازد و ضمن ارائه راه حل تعارض نحوه جمع کردن بین حبس در خانه به قصد پیشگیری از ارتکاب مجدد عمل زشت زنا و حد به عنوان مجازات جرم بیان می کند. همچنین، منظور از «سبیل» که راه نجات و رهایی از حبس خانگی در آیه 15 سوره نساء است، تبیین می گردد. به عقیده برخی از علما، آیه 16 ناسخ آیه 15 می باشد و به نظر بعضی دیگر، آیه 2 سوره نور هر دو آیه را نسخ کرده است. در مقابل اینان، گروهی دیگر با استناد به متفاوت بودن موضوع در آیات سه گانه، هر گونه نسخی را نفی کرده اند. در این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی صورت گرفته، چنین نتیجه گرفته شده که نه نسخی صورت پذیرفته است و نه برای حل مشکل نیازی به نسخ خواهد بود.
اکوار و ادوار در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از نظریات مشترک و مطرح در علوم پایه و علوم انسانی، به ویژه علوم دینی، دیدگاه خلقتی شبه انسان، انسان نما یا انسانی دیگر غیر از نسل بشر کنونی است. در نگاه کلی، این نظریه را باید متأثر از افسانه های تاریخی دانست. وجود برخی ابنیه تاریخی که امکان ایجاد آن ها از سوی نسل بشر امروزی وجود ندارد، تصوری برای اندیشمندان ایجاد کرده تا به انسان های فرازمینی یا نسل شبه انسانی معتقد شوند که زمانی در زمین می زیستند. در پی سلسله مطالعاتی در علوم پایه، همچون فیزیک و ریاضی، با طرح مباحث مربوط، احتمال وجود زمینی دیگر غیر از این زمینی بسیار زیاد است. با توجه به تأیید این مطالعات، در کلیسا موضوع خلقت عالمی دیگر به چالشی در حوزه دین به شمار آمد. علوم اسلامی نیز که برخاسته از آموزه های قرآن کریم می باشند، به این موضوع ورود نمود و با وضع اصطلاح «اکوار و ادوار»، به بحث در باب آن پرداخت. با بهره گیری از آیات و بررسی آن ها در کنار روایات درباره امکان خلقتی مشابه، خلقت انسان در عالمی قبل از عالم موجود و یا وجود مردمانی از جنس ما، یا شبیه ما که از نسل حضرت آدم (ع) هستیم، به دست می آید که وجود چنین انسان هایی قبل از حضرت آدم (ع) منتفی نیست. این نظریه با آفرینش و فیض مدام خداوند متعال هماهنگی بیشتری دارد. این پژوهش، جستاری است در استخراج زمینه هایقرآنی روایی خلق مدام، به ویژه از رهگذر توجه به منبع عقل، به روشی توصیفی و تحلیلی سامان یافته است.
بررسی و پاسخ شبهه «قرآن و فرهنگ مردگرایی» از سوی مستشرقان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله پرسش های درون متنی در حوزه مباحث زبان شناسی قرآن ، سؤال از نحوه سخن گفتن قرآن در مواردی است که مردان و زنان را مخاطب قرار می دهد و یا درباره مردان و زنان به طور خاص سخن می گوید و در این موارد، به زعم برخی اندیشمندان و مستشرقان، قرآن متأثر از فرهنگ زمانه، گفتمانی مردانه را اتخاذ نموده است و جانب دارانه سخن می راند. این مقاله به بررسی و تبیین این شبهه می پردازد و دلایلی را در پاسخ به این شبهه مطرح می نماید. نتیجه این تحقیق آن است که گفتمان مردانه قرآن متأثر از فرهنگ زمانه نبوده است، بلکه ایرادکنندگان شبهه، مباحث زبان شناختی قرآن را با مباحث کلامی یا اخلاقی خلط نموده اند و با نگاهی یکسویه به آیات و چشم پوشی از آیات هم موضوع و هم معنا و نیز رعایت نکردن قاعده سیاق در فهم، موجب تقطیع آیات و اشتباه در فهم شده اند. همچنین، بی توجهی اینان به مباحث برون متنی مثل وجود تفاوت های تکوینی بین زن و مرد، نقش های اختصاصی هر یک و نیز اصل تشابه محوری به جای تناسب محوری موجب فهم نادرست از این دسته آیات شده است. اطلاعات این پژوهش به صورت کتابخانه ای گردآوری شده است و پردازش داده ها با روش تحلیل انتقادی می باشد.
بررسی داستان کودکی حضرت موسی(ع) در سوره قصص بر پایه الگوی روایی گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روایت شناسی یکی از شاخه های نقد ادبی، به ویژه روایت های داستانی است و در اصل به بررسی دستور زبان حاکم بر روایت ها می پردازد. این شاخه از دانش می کوشد تا چارچوب و الگویی نظری کاربردی برای تحلیل گونه های مختلف روایت را فراهم کند. گریماس، معناشناس فرانسوی، به عنوان مهم ترین نظریه پرداز معناشناسی روایت کوشیده است تا الگویی منسجم برای مطالعه روایت ارائه نماید. بر اساس آنچه از نظر وی و معناشناسی نوین دریافت می شود، شناخت مراحل تولید تا دریافت معنا، ژرف ساخت روایت در قالب الگوی کُنش و زنجیره ها و گزاره های متنوع مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. در این جستار، سعی شده که بر اساس این الگو، داستان کودکی حضرت موسی (ع) بررسی شود و بر همین اساس، نتایج ذیل حاصل گردید: 1 نقش محوری عنصر الهی در قصص قرآنی و تأثیر آن در پیشبرد روند اصلی 2 تقسیم پیکره کلیدی این داستان قرآنی بر وجود دو عنصر در حال پیکار و تغلیب کنش گر توکل کننده بر خدا. 3 قصص قرآنی عموماً، به ویژه این داستان، در حال انتقال روحیه توحیدمحوری به مخاطبین خود است.