از جمله پرسش های درون متنی در حوزه مباحث زبان شناسی قرآن ، سؤال از نحوه سخن گفتن قرآن در مواردی است که مردان و زنان را مخاطب قرار می دهد و یا درباره مردان و زنان به طور خاص سخن می گوید و در این موارد، به زعم برخی اندیشمندان و مستشرقان، قرآن متأثر از فرهنگ زمانه، گفتمانی مردانه را اتخاذ نموده است و جانب دارانه سخن می راند. این مقاله به بررسی و تبیین این شبهه می پردازد و دلایلی را در پاسخ به این شبهه مطرح می نماید. نتیجه این تحقیق آن است که گفتمان مردانه قرآن متأثر از فرهنگ زمانه نبوده است، بلکه ایرادکنندگان شبهه، مباحث زبان شناختی قرآن را با مباحث کلامی یا اخلاقی خلط نموده اند و با نگاهی یکسویه به آیات و چشم پوشی از آیات هم موضوع و هم معنا و نیز رعایت نکردن قاعده سیاق در فهم، موجب تقطیع آیات و اشتباه در فهم شده اند. همچنین، بی توجهی اینان به مباحث برون متنی مثل وجود تفاوت های تکوینی بین زن و مرد، نقش های اختصاصی هر یک و نیز اصل تشابه محوری به جای تناسب محوری موجب فهم نادرست از این دسته آیات شده است. اطلاعات این پژوهش به صورت کتابخانه ای گردآوری شده است و پردازش داده ها با روش تحلیل انتقادی می باشد.