تاریخ اسلام و ایران
تاریخ اسلام و ایران سال 32 پاییز 1401 شماره 55 (پیاپی 145) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
جنبش عباسیان یکی از نقاط عطف تاریخ اسلام در قرن دوم قمری می باشد. جنبش های اجتماعی بحثی اساسی در نظریه های انقلاب اند که به سبب همین اهمیت، نظریه های مختلف کوشیده اند آنها را توضیح دهند. یکی از مهم ترین این نظریه ها، نظریه «محرومیت نسبی» می باشد. ورود اسلام به ایران و شعارهای برابری خواهانه سطح انتظارات ارزشی مردم را بالا برد. این در حالی بود که پس از مدتی، به خصوص در دوره بنی امیه سطح توانایی ارزشی مردم تغییر چندانی نکرد. بنابراین می توان محرومیت نسبی، یعنی فاصله گرفتن انتظارات ارزشی و توانایی های ارزشی را زمینه ای مهم در ایجاد سرخوردگی و نارضایتی مردم و یکی از دلایل اصلی پیوستن طبقات مختلف، به خصوص طبقات میانی و فرودست به جنبش عباسیان دانست. نگارندگان مقاله حاضر کوشیده اند با تمرکز بر جنبش عباسیان و با بهره گیری از روش تحلیل تاریخی و جامعه شناختی و همچنین بررسی محتوای آثار تاریخی، در پرتو نظریه محرومیت نسبی به بررسی زمینه ها و علل پیوستن طبقات مختلف به این جنبش بپردازند.
«راز دل» نامق کمال: بازتاب مسئله افول عثمانی در نمایشنامه های وطن و گل نهال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوعثمانیان طیفی از متفکران تجددگرا بودند که مسئله افول عثمانی را در قالب تازه ای صورت بندی کردند. چهره های تراز اول این جریان با محوریت نامق کمال در جهت علت شناسی این مسئله گام برداشتند؛ به همین منظور آنان از ادبیات به مثابه یک ابزار سنتی بهره گرفتند و قالب های مدرنی چون نمایشنامه را کارآمد یافتند. در پژوهش حاضر کوشش شده است با تمرکز بر دو نمونه از این نمایشنامه ها، درک نامق کمال از مسئله افول عثمانی بررسی شود. پرسش محوری پژوهش ناظر بر واکاوی نگرش این اندیشمند شاخص ترک به مقوله بحران در عثمانی، عوامل زمینه ساز این بحران و راهکاری است که وی از رهگذر ادبیات نمایشنامه ای برای حل آن پیشنهاد کرده است. به این منظور، محتوای ادبی نمایشنامه ها درون بافتار زمانی آن، بر پایه اطلاعات و شواهد تاریخی، تجزیه و تحلیل شده است. بررسی زمینه مند محتوای این دو نمایشنامه نشان می دهد که از نظر نامق کمال، راهبرد توسعه طلبانه روسیه تزاری، به مثابه عامل خارجی، سهم محوری در بروز بحران مذکور داشته است. بازتاب ادبی این نگرش را می توان در نمایشنامه وطن یا سیلیستره رصد کرد. این نمایشنامه را می توان تلاش نامق کمال برای بازآرایی مفهوم وطن از رهگذر بازخوانی گذشته شکوهمند عثمانی از منظر گفتمان ناسیونالیسم رمانتیک قلمداد کرد. بُعد دیگر درک نامق کمال از عوامل بحران در عثمانی، سرشت درون نگر دارد و ناظر بر نقد استبداد دستگاه حاکمه است. این بُعد در نمایشنامه گل نهال بازتاب یافته و جلوه ای از نگرش انتقادی متفکران تجددگرای عثمانی به ساختار سیاسی این دولت در نیمه دوم سده نوزدهم است.
جست وجو در معنا و مفهوم مشروطه در تلقی و اندیشه علمای آذربایجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسئله های مهم عصر مشروطه که چالش های فکری زیادی برانگیخت و در سرنوشت نظام سیاسی جدید عصر مشروطیت ایران مؤثر افتاد، معنا و مفهوم «مشروطه» و در پی آن مناقشات فکری ناشی از اختلاف برداشت ها از این اصطلاح جدیدِ سیاسی بود. بحث درباره معنا و ماهیت مشروطه طیفی از علما، روشنفکران و دیگر طبقات را درگیر ساخت. در این میان، آذربایجان نه تنها نقش سیاسی مهمی در به ثمر رسیدن انقلاب مشروطیت ایفا کرد، بلکه بخش مهمی از مناقشات فکری نیز در میان علمای آذربایجان رخ داد. ظهور فکر مشروطه و مشروطه خواهی و روند تأسیس نظام سیاسی مبتنی بر مشروطه، دسته بندی هایی را در میان علمای آذربایجان موجب شد و به دنبال آن دریافت های متفاوتی از مشروطه و نسبت آن با آموزه های سیاسی دینی ارائه گردید. به نظر می رسد علمای آذربایجان براساس دغدغه های مذهبی، روند امور سیاسی و البته ملاحظات اجتماعی و اقتصادی، مواضع متضادی در پیش گرفتند. این مواضع علاوه بر اینکه گاه از اساس با چیستی و ماهیت مشروطه همخوانی نداشت، در حوزه نظر نیز دیدگاه های مهم و همچنین کنش های سیاسی تعیین کننده ای در میدان عمل سیاسی در پی آورد؛ چنان که گروه مشروعه خواه با احساس خطر در قبال تغییرات جدید، قائل به حرمت و ناسازگاری مشروطه با نظام اسلامی و تلاش برای تبدیل مجلس شورای ملی به مجلس شورای اسلامی شدند. در مقابل، علمای مشروطه خواه با علم به تباین بین نظم جدید و نظام اسلامی، آن را در مقایسه با نظام استبدادی مطلوب و روشی برای تحدید استبداد یافتند و آگاهانه با پیوند بین اصول شرعی و مشروطیت، مشروطه ایرانی را ارائه کردند. این پژوهش براساس رسائل سیاسی، روزنامه ها و منابع اصیل، به روش توصیفی-تبیینی این مسئله و موضوع مهم را بررسی کرده است.
تأسیس حکومت محلی بنی عنَّازی (328- 448ق) به مرکزیت حُلْوَان در دوره آل بویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«عنَّازیان» دسته ای از کُردهای منسوب به ایل «شاذَنجان»، در دهه پایانی نیمه اول سده چهارم قمری وارد منازعات قدرت در بخشی از ناحیه جبال شدند، ولی تأسیس حکومت آنها تا اواخر همین سده به طول انجامید. بر این اساس، مسئله اصلی پژوهش حاضر چرایی و چگونگی تأسیس حکومت بنی عنَّازی به مرکزیت حُلْوَان است؛ درحالی که درست در این دوره تاریخی، حکومت مقتدر بنی حَسْنَوَیْهْ در دِینَوَر هیچ قدرت همسانی را تحمل نمی کرد و دولت آل بویه در عراق نیز با آنکه متّحد و گاهی حامی عنَّازیان بود، تمایلی به تأسیس حکومت مقتدر بنی عنَّازی نداشت. یافته های این پژوهش نشان می دهد که عنَّازیان با حمایت آل بویه عراق، ابتدا موقعیت سیاسی و نظامی خود را در حُلْوَان و اطراف آن تثبیت کردند، به منصب «معاون حُلْوَان» رسیدند و سپس با تسلط بر شاهراه اقتصادی، نظامی و مذهبی طریق خراسان و کسب منصب «حامی طریق خراسان»، موفق به تقویت موضع خود، سقوط حَسْنَوَیْهْ و برپایی حکومت شدند.
تطور موعودگرایی در تشیعِ سده های نخستین با تأکید بر انگاره «مهدی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در اسلام موعودگرایی و منجی گرایی عمدتاً با انگاره «مهدی» به خصوص در مذاهب شیعی معنا پیدا می کند. این انگاره در بافت اسلامی در کنار انگاره های دیگری چون «هادی»، «قائم»، «غیبت»، «انتظار» و غیره قرار می گیرد که در دوره های مختلف متناسب با بافت فکری جامعه، تطوراتی داشته است. نگارندگان این پژوهش در پی آن بوده اند که با رویکرد «تاریخ انگاره ای» تطور و تحول معناییِ انگاره «مهدی» و ارتباط آن با دیگر انگاره های مرتبط را بررسی کنند و از این رهگذر به این پرسش پاسخ دهند که «مهدی» به مثابه مهم ترین انگاره در اندیشه موعودگرایی، چه تغییراتی در روند تاریخ داشته است. در این پژوهش مشخص شده است که انگاره «مهدی» ابتدا به عنوان لقبی عمومی و توصیفی به کار می رفت، ولی به مرور در طول چهار سده نخست اسلامی از یک سنت «موعود گرایانه»[1] که بر نظم این جهانی تأکید می کرد، به سوی یک سنت «آخرالزمانی»[2] توسعه یافت و به این ترتیب انگاره «مهدی» به سنت های «آخرالزمان گرا» پیوند خورد. [1]. Messianic tradition [2]. Apocalyptic tradition
شکستن صدای کارگران صنعت نفت در هیاهوی جنبش ملی نفت ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۲ش (تاریخ از پایین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تاریخ نگاری ملی شدن نفت به توصیف رفتار و تحلیل اندیشه نخبگان سیاسی و دولتمردان فراوان پرداخته شده و صدها کتاب و مقاله نوشته شده است. نقش جبهه ملی، تأثیر روحانیت مبارز، نگاه و عملکرد احزاب به ویژه حزب توده و همچنین واکنش دربار و رجال سیاسی طرفدار حکومت پهلوی، همگی موضوعات جذابی اند که به دفعات مورد کنکاش قرار گرفته اند، اما کمتر به نقش و تصویر کارگران صنعت نفت در زیر و بم این رخداد بزرگ توجه شده است. هدف نگارنده این نوشتار پرداختن به نقش کارگران در اجرای قانون ملی شدن نفت است؛ همچنین تاباندن نور بر اینکه چگونه یک جنبش صنفی به حرکتی ملی و بیگانه ستیز تبدیل شد. مطالبات کارگران صنعت نفت تا چه اندازه با خواسته های طرفداران ملی شدن نفت هم سویی داشت؟ کارگران صنعت نفت تا چه اندازه در جنبش ملی شدن نفت تأثیرگذار بودند؟ نگارنده این مقاله با نگاه از پایین، به تاریخ ملی شدن نفت پرداخته و به اعتراضات و مطالبات کارگری در فصل اعلام قانون ملی شدن نفت تا خلع ید از شرکت نفت انگلیس و ایران پرداخته است. ابزار اصلی کار این تحقیق، جست وجو در اسناد آرشیوی، مطبوعات و مصاحبه های تاریخ شفاهی بوده است. دستاورد و یافته اصلی که در مسیر این پژوهش نمایان شده، این است که مطالبات کارگران صنعت نفت در آغاز با خواسته های طرفداران ملی شدن نفت هم سویی نداشت، بلکه خواسته هایی صرفاً صنفی و درخواست ها یی برای رفاه حال کارگران و مطابق مقررات سازمان بین المللی کار بود. در طول اعتصابات شعارها و خواسته ها تغییر کرد و کارگران صنعت نفت توانستند پیگیرانه در جنبش ملی شدن نفت تأثیر داشته باشند.
معرفی، بررسی و تاریخ گذاری کتیبه نویافته در بافت تاریخی شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفاهیم و تاریخ های به کار رفته در کتیبه بناهای تاریخی، اطلاعات ارزشمندی را درباره تاریخ ساخت و شرایط سیاسی و حکومتی زمان خود به دست می دهند. یکی از نمونه های جالب توجه در این زمینه، کتیبه کارگاه شَعربافی در محله «شاه ابوالقاسم» بافت تاریخی شهر یزد است که بر آن سال 921ق. درج شده است. البته بررسی های بیشتر بر روی کتیبه ها و نقوشی که آن را تزئین کرده اند، نشان دهنده عدم تطبیق تاریخ درج شده با زمان اجرای کتیبه است. بنابراین در مقاله پیش رو با رویکرد تاریخی-تحلیلی سعی بر آن بوده است که ابهام ایجادشده برطرف و ماهیت دقیق کتیبه ها و نقوش مشخص شود. مهم ترین سؤالات پژوهش حاضر عبارت است از: 1. دلیل عدم تعلق کتیبه شناسایی شده به دوره صفوی چیست؟ 2. براساس شواهد موجود، کتیبه مذکور به چه دوره ای تاریخ گذاری می شود؟ این کتیبه با نقوش هندسی، گیاهی، حیوانی و انسانی تزئین شده و فاصله بین دو قاب نما را نقوش گیاهی محصور کرده است. مضامین کتیبه یادشده آیات قرآنی، ادعیه، جملات عربی و اشعار فارسی مانند ترکیب بند معروف محتشم کاشانی است و در دو مورد نیز نقش خورشیدخانم اجرا شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که نقش خورشیدخانم و نحوه اجرای این نقش، مانند طره های پیچان مو و ابروهای پیوسته به همراه چشمان درشت، به خوبی با نمونه های اجراشده در دوره قاجار قابل مقایسه است. همچنین محتشم کاشانی نیز از شاعران دربار شاه طهماسب بوده و به احتمال زیاد ترکیب بند معروف خود را در این دوره سروده است. نحوه قاب بندیِ اجراشده در کتیبه مذکور با حسینیه ناظم التجار یزد و یا خانه ملکزاده مربوط به دوره قاجار قابل مقایسه است. با توجه به دلایل ذکرشده، می توان تاریخ درج شده را فاقد اصالت و کتیبه مذکور را مربوط به دوره قاجار دانست.