تاریخ اسلام و ایران
تاریخ اسلام و ایران دوره جدید بهار 1391 شماره 13 (پیاپی 99) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
در حکومت ساسانی که بر پایه دین و شاهی بنا شده بود، روحانیان، مروج و مبلغ دین زرتشت بودند. آن ها بازوی شاهان ساسانی در گردآوری اوستا، اصلاح گاهشماری، تأسیس آتشکده ها، اعزام روحانیان و سرکوب ادیان غیرزرتشتی و بدعت گذاران بودند. معمولاً معتقدند که دستگاه روحانیت ساسانی، از همان آغاز دارای ساختاری تشکیلاتی و نظام مند بوده؛ اما به نظر می رسد روحانیت ساسانی فرایندی درازمدت را برای تشکیلاتی شدن و تمایز میان مقام ها و وظایف پشت سر گذاشته بوده است. نقطه آغاز این فرایند، اقدامات کرتیر بود که باعث حضور پررنگ و مقتدرانه روحانیان و سلسله مراتب آن ها در پادشاهی ساسانی شد و نقطه اوج آن در زمان کواد و خسروانوشیروان بود که موجب شد تشکیلات و سلسله مراتب اداری روحانیت ساسانی شکل نهایی به خود بگیرد. این فرایند و تشکیلات و سازوکار آن، مبتنی بر الگوی قدرت پادشاهی و تابعی از رویدادهای سیاسی، دینی و اجتماعی بود. این مقاله با تکیه بر سنگ نوشته ها، مُهرها و متون پهلوی بازمانده از دوران ساسانی و گزارش های نویسندگان ایرانی و عرب، بر آن است تا به بررسی فرایند شکل گیری سلسله مراتب و تشکیلات روحانیت عصر ساسانی بپردازد
تأثیرات شورش بزرگ هند (1857 م./ 1273 ق.) در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال 1857 م./ 1273ق. شورش هند بزرگ به وقوع پیوست؛ حرکتی که باعث دگرگونی های قابل توجهی در هندوستان و منطقه شد: سلسله مغولان کبیر و نیز ملوک اود منقرض شدند و حکومت کمپانی هند شرقی در هندوستان به پایان رسید. ازآنجاکه انگلیسی ها این حرکت را نتیجه تحریک عوامل خارجی، ازجمله ایران، می دانستند، درصدد افزایش حریم امنیتی هندوستان برآمدند. در 4 مارس 1857، عهدنامه صلح پاریس با ایران نیز به امضا رسید که ضربه شدیدی بر استقلال سیاسی و اقتصادی ایران وارد کرد و باعث نفوذ انگلیسی ها در ایران شد. شورش هند پیامدهای منفی بسیاری در ایران برجای گذاشت: جدایی هرات، ترکستان، آسیای میانه (مرکزی) و قسمت هایی از سیستان و بلوچستان از ایران، رواج کشت تریاک، افول فرهنگ و زبان فارسی در هند و قطع رابطه مثبت علمی و فرهنگی ایران و هند. البته، این رویداد نتایج مثبتی نیز در ایران به دنبال داشت: ایجاد خط تلگراف، اصلاحات سیاسی و اجتماعی و نیز مسافرت های ناصرالدین شاه به اروپا که باعث آشنایی وی با مظاهر فرهنگی و تمدنی غرب شد. این مقاله درصدد است که پیامدهای مثبت و منفی شورش هند را، به منزله یکی از عوامل تأثیرگذار در ایران، بررسی کند
نام های ایرانی دریاهای جنوب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدت هاست که نام «خلیج فارس» توجه عده ای از محققان و مورخان را به خود جلب کرده و مطالعات ایشان، پیشینه این نام را نشان داده و اصالت آن را ثابت کرده است. با این همه، نام های کهن و کنونی دریای عمان نیز ایرانی است و این نکته تأیید می کند که نه تنها خلیج فارس، بلکه تمامی پهنه دریاهای جنوب ایران از دوران باستان، همواره تحت اختیار و زیرنفوذ ایران و ایرانی بوده است. پژوهش درباره نام «دریای اریتره» نشان می دهد که برخلاف آنچه در ظاهر به نظر می آید، این واژه نه تنها یونانی نیست، که ریشه ایرانی دارد و یونانیان در زمان اسکندر و پس از وی، به عمد، نام ایرانی دریاهای جنوب ایران را تحریف کرده اند. افزون بر این، در روزگار اشکانیان و ساسانیان نیز نام دریای عمان به کار می رفته است و واژه «عمان» نیز ریشه ایرانی دارد
گسترش اسلام در گیلان و دیلمان با تأکید بر مذاهب اهل سنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همزمان با غلبه اعراب مسلمان بر ایران، منطقه گیلان و دیلمان فتح نشد و ساکنان آن تا سه قرن بعد، دربرابر حملات مسلمانان مقاومت کردند؛ اما با تلاش های سادات علوی و دیگر مبلغان مذهبی، به تدریج تعالیم اسلام در این منطقه نفوذ پیدا کرد و در اوایل قرن چهارم هجری، تشیع مذهب غالب آن نواحی شد. علاوه بر تشیع، مذاهب اهل سنت نیز در این منطقه جای پای محکمی برای خود پیدا کردند.این مقاله درصدد است تا با روش توصیفی- تحلیلی و ازطریق به پرسش کشیدن داده های موجود، تا حد امکان، روند گسترش اسلام، به ویژه مذاهب اهل سنت، در سرزمین گیلان و دیلمان را روشن کند. این مطالعه نشان می دهد که اگرچه دیلمی ها به لحاظ نظامی درمقابل سپاهیان اسلام مقاومت کردند، اما به تدریج، از طرق مختلف، همچون تبلیغات مذهبی بازرگانان، غازیان، مراودات سیاسی و مهم تر از همه، فعالیت مبلغان مسلمان در آن ناحیه، تحت تأثیر فرهنگ اسلامی قرار گرفتند و مسلمان شدند. در این روند، بخش شرقی منطقه، یعنی دیلمان و گیلان بیه پیش، به مذهب تشیع و گیلان بیه پس به مذاهب اهل سنت گرایش پیدا کردند
نقش فرهنگ ایرانشهری در ساختار دولت اموی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساختار دولت اموی متأثر از چهار فرهنگ، وحیانی، قبیله ای، ایرانشهری و رومی، بوده است. درباره میزان تأثیر هریک از این گونه های فرهنگی، اتفاق نظر وجود ندارد. این مقاله، ضمن درنظر گرفتن دیگر عناصر فرهنگی، تأکیدی ویژه بر تأثیر فرهنگ ایرانشهری در ساختار دولت اموی دارد. برای سهولت بررسی، مقاله به دو بخش ساختار سیاسی و اداری دولت اموی تقسیم می شود. در بخش نخست، ضمن بررسی مؤلفه هایی چون استقرار، مشروعیت، اِعمال و انتقال قدرت، به میزان تأثیر فرهنگ ایرانی در هریک از مراحل مذکور پرداخته می شود و در بخش دوم، با برشماری نهادهای اداری مرتبط با دولت، سهم عنصر ایرانی در پیدایش یا تداوم این نهادها تحلیل می شود
زمینه های مداخله نظامی دولت پهلوی دوم در بحران ظفار (1351- 1357 ش.)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دولت شاهنشاهی پهلوی دوم از ابتدای دهه پنجاه ش./ هفتاد م. به منظور سرکوب جنبش آزادی بخش ظفار، با اعزام مستقیم بیش از 3 هزار نفر از نیروهای مسلح ایران که به تدریج تا 10 هزار نفر افزایش یافت، سلسله نبردهایی را در سلطنت عمان آغاز کرد که در نهایت با شکست شورشیان به اتمام رسید. هدف از این پژوهش، بررسی علل این اقدام و انگیزه های حاکمیت پهلوی دوم برای پذیرش چنین نقش سنگین و پرهزینه ای است. نگارنده معتقد است که مداخله نظامی ایران در بحران ظفار، نتیجه مجموعه ای از علل و شرایط سیاسی، اقتصادی و نظامی داخلی و خارجی بوده است و بدون تأکید بر یک عامل، باید مجموعه عوامل را در یک شبکه زنجیره ای و تأثیرگذار بر یکدیگر بررسی کرد
درکنار بلشویک ها یا برکنار از آن ها: بیلان رویدادی از تضاد نظریه و عمل در جمهوری شورایی گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنبش جنگل در حیات سیاسی–نظامی خود، مراحل متفاوتی را ازسر گذراند. جان مایه این جنبش، مخالفت با حضور استعمارگران روس و انگلیس و ضدیت با استبداد داخلی بود. رهبر فرهمند آن، میرزاکوچک خان، از مشروطه طلبان متدینی بود که حیات شخصی خود را وقف پیشبرد اهداف جنبش کرد. با وقوع انقلاب کمونیستی در روسیه، جنبش جنگل که دوره فتور خود را می گذراند، وارد مرحله جدیدی از تکاپوهای خود شد. به نظر می رسید انقلاب بلشویکی با اهداف آرمان گرایانه خود، جنبش را از رکود نجات داده است؛ اما روند رویدادهای بعدی نشان داد که جنبش به شدت دچار تضادهای ژرف در هویت ایدئولوژیک و نیز اهداف خود شده بود. جنبش و رهبر آن، متعلق به سرزمینی بودند که پایداری سنت، ویژگی بارز آن بود؛ اما انقلاب بلشویکی، اگرچه از صافی تفکرات لنین گذشته بود، رهاورد مدرنیسم غربی به حساب می آمد. پُر واضح بود که در لحظه ای تعیین کننده از تاریخ، تضاد سنت و مدرنیته یا بهتر بگوییم، تضاد نظریه و عمل، خود را در عرصه و بستر واقعیت موجود جامعه نشان خواهد داد. مشخصاً هیچ کدام از طرف ها بهره شایانی از این ستیز نبردند: هم آرمان های بلشویکی به سبب پایداری سنت و حاملان آن، یعنی رهبر جنبش، یاران او و مردم اکثراً کشاورز گیلان، صورت عملی به خود نگرفت و هم جنبش جنگل توسط بلشویک ها فرو گذاشته شد و سرانجام، ازهم پاشید